eitaa logo
آن*(فرهنگ، هنر، ادبیات)
512 دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
740 ویدیو
65 فایل
"آن": یُدرک و لا یوصف: به گفت در نیاید! 🌸لطیفه‌ای است نهانی، که عشق از او خیزد (صفحه‌ای برای اهالی فرهنگ، هنر و ادبیات) فاطمه شکردست دکترای زبان و ادبیات فارسی هیئت‌علمی دانشگاه پیام‌نور هنرجوی فوق‌ممتاز خوشنویسی ارتباط با من @fadak_shekardast
مشاهده در ایتا
دانلود
رفیق..m4a
1.41M
قطع قلم، به قیمت نان می‌کنی رفیق؟ این خط و این نشان که زیان می‌کنی رفیق! ... گیرم درین میانه به جایی رسیده‌ای، گیرم که زود دکّه، دکان می‌کنی رفیق! روزی که زین بگردد و بر پشتت اوفتد، حیرت ز کار و بار جهان می‌کنی رفیق تیر و کمان چو دست تو افتاد، هوش دار " سیب " است ، یا " سر " است، نشان می‌کنی رفیق! کفاره‌اش ز گندم عالَم فزون‌تر است، از عمر آنچه خدمت خان می‌کنی رفیق! خود بستمش به سنگ لحد، مُرده توش نیست! قبری که گریه بر سر آن می‌کنی رفیق! گفتی: " گمان کنم که درست است راه من" داری گمان چو گمشدگان می‌کنی رفیق!! فردا که آفتاب حقیقت برون زند، " سر " در کدام " برف " نهان می‌کنی رفیق؟!! : خانم اسداللهی 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
انسان شناسی ۵۴.mp3
10.41M
ـ تا کمی حجم فعالیتهای معرفتی و معنوی من زیاد می‌شود، دیگران مرا به افراط متهم می‌کنند! ـ تا می‌خواهم نیمه‌شبی، سحری، جمعه‌ای، برای معنویاتم وقت بگذارم، مشکلات مادی و گرفتاریهای اقتصادی‌ام را عَلَم می‌کنند، که کمی به کار و بارت بیشتر برس! 💢 الآن من دقیقاً باید چه‌کار کنم؟ چگونه خودم را مدیریت کنم، تا هم به رشد انسانی برسم، هم نیازمندیهای زندگی‌ام را تأمین کنم؟ 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آن*(فرهنگ، هنر، ادبیات)
۳- درک اندیشه ی اجتماعی
سلام واقعا شاعر یا نویسنده‌ای که از درک این ۴ ساحت عاجز باشد تلاشش در خلاقیت هنری بی‌ثمر خواهد ماند. صرفا زحمتی به خودش می‌دهد و مثل هزاران هزار شاعر و نویسنده‌ای که در تاریخ محو شدند و حتی اسمشان به گوش بقیه نرسید محو خواهند‌شد. اینکه عده‌ای صرفا ذهن موزون خود را برای شاعری یا ذهن روایت‌پرداز خود را برای داستان‌نویسی کافی می‌دانند نشان از فقد درک اولیه‌ی آن‌ها از رسالت خلاقیت و رمز پذیرش و ماندگاری است. این کتابی که دیروز معرفی کردم در فهم ادبیات معاصر و تغییرات بینش و نگرش در دوره معاصر (در مقایسه با دوره کهن و کلاسیک) اطلاعات اولیه ضروری به شاعران و نویسندگان می‌دهد. جلد اولش به در قالب پی‌دی اف رایگان در دسترس است. ولی جلد دو و سه را مگر از کتابخانه‌ها بگیرید.
شب پشت سراپردۀ نور است نهان می در پس جامی از بلور است نهان هر حُسن که بنگری حجابی دارد زن در پس پردۀ غرور است نهان ✍✍ حسنی که نگشت مبتذل خوب‌تر است چونان‌که شراب ناب مرغوب‌تر است پوشیدگی و جمال نسبت دارند محبوب‌تر است آن‌که محجوب‌تر است ✍✍ ای دوست، زمان، زمان هشیاری توست فردا که شود شامِ گرفتاری توست غافل چه نشسته‌ای که خواهد آمد روزی که کفن حجاب اجباری توست! ✍✍ این غفلت ناصواب خواب من و توست تعبیر چنین خواب عذاب من و توست کس نیست که بی‌حجاب از اینجا برود این خاک سرانجام حجاب من و توست! ✍✍ ای شاهد بزم عاشقان عریان شو در رقص درآ و بی‌گمان عریان شو عریان‌شدن از حجاب تن نیست هنر همّت کن و از حجاب جان عریان شو! ✍✍ نشنیده‌ام از هرآنچه آن عریان‌تر، از راز نهان عاشقان عریان‌تر هر چیز عیان‌تر است در پرده‌تر است زیبایی در پرده‌نهان عریان‌تر! ✍✍ این قُدّی و قلدری چه معنی دارد این‌قدر بهادری چه معنی دارد وقتی که چنین خدای خوبی داریم در محضر او کُری چه معنی دارد! @faslefaaseleh 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
انسانهای عمیق می‌فهمند که حجاب صرفا یک پوشش نیست، یک یا چند متر پارچه نیست، حجاب یک کلیدواژه و مرز عبور از جامعه‌ی سالم به جامعه غیر اخلاقی و شهوت زده است. در جنگ فرهنگی حجاب یک خاکریز است؛ که فتح آن، همان می‌کند که با اندلس کرد! جوامع مسلمان را چند چیز از پا در می‌آورد: شهوت قدرت شهوت ثروت و شهوت جنسی با این معیار، عبور جامعه از حجاب فرقی با دزدی ها و اختلاس‌ها ندارد. همه هم پایه و هم رتبه، و در خدمت یک هدف هستند. گرامی باد یاد زنانی که در طول تاریخ معنای عفاف و عفت را فهمیدند و به ما رساندند. گرامی باد یاد همه آنانی که برای حفظ این معنا، حتی از جان گذشتند. (درباره‌ی فلسفه‌ی حجاب، اقسام آن، جایگاه زن، اجبار یا اختیاری بودن آن و ... من چندین سال مطالعه و پژوهش کردم. از دوستان دانشجو، اگر کسی سوالی، اشکالی یا مباحثه‌ی داشت در کاربری خصوصی در خدمتم) 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
_امیرخسرودهلوی-AudioConverter.mp3
1.8M
دل ز تن بردی و در جانی هنوز دردها دادی و درمانی هنوز آشکارا سینه ام بشکافتی همچنان در سینه پنهانی هنوز ملک دل کردی خراب از تیغ کین واندر این ویرانه سلطانی هنوز هر دو عالم قیمت خود گفته ای نرخ بالا کن که ارزانی هنوز خون کس یارب نگیرد دامنت گر چه در خون ناپشیمانی هنوز جور کردی سالها چون کافران بهر رحمت نامسلمانی هنوز ما ز گریه چون نمک بگداختیم تو به خنده شکرستانی هنوز جان ز بند کالبد آزاد گشت دل به گیسوی تو زندانی هنوز پیری و شاهد پرستی ناخوش است خسروا، تا کی پریشانی هنوز : خانم شفا مرادخانی 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
فراموش می‌شوی گویی که هرگز نبوده‌ای خبری بوده باشی و یا ردّی فراموش می‌شوی 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
حال مرا نپرس که هنجارها مرا... مجبور می‌کنند بگویم که بهترم! 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
47.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کبوترهای گوهرشاد یکایک سر شکست آن روز اما عهد و پیمان نه غم دین بود در اندیشۀ مردم، غم نان نه شبی ظلمانی و تاریک حاکم بود بر تهران به لطف حضرت خورشید اما بر خراسان نه کبوترهای گوهرشاد بودیم و صدای تیر پریشان کرد جمع یک‌دل ما را، پشیمان نه سراسر، صحن از فوج کبوترها چنان پر شد که چندین بار خالی شد خشاب آن روز و میدان نه یکی فریاد می‌زد شرمتان باد آی دژخیمان! به سمت ما بیاندازید تیر، اما به ایوان نه یکی فریاد سر می‌داد بر پیکر سری دارم که آن را می‌سپارم دست تیغ و بر گریبان نه برای او که کشتن را صلاح خویش می‌داند تفاوت می‌کند آیا جوان یا پیر؟ چندان نه دیانت بر سیاست چیره شد، آری جهان فهمید رضاجان است شاه مردم ایران، رضاخان نه! کلاه پهلوی هم کم‌کم افتاد از سر مردم نرفت اما سر آن‌ها کلاه زورگویان، نه! گذشت آن روزها، امروز اما بر همان عهدیم نخواهد شد ولی این‌بار جمع ما پریشان، نه! به جمهوری اسلامی ایران گفته‌ایم «آری» به هر چه غیر جمهوری اسلامی ایران: «نه» کجا دیدی که یک مظلوم تا این حد قوی باشد اگرچه قدرت ما می‌شود تحریم، کتمان نه دفاع از حرم یعنی قرار جنگ اگر باشد زمین کارزار ما تل‌آویو است، تهران نه! (در ۲۱ تیرماه ۱۳۱۴، مردم معترض به سیاست رضاخان درمسجد گوهرشاد تحصن کردن، رضاشاه ملعون درهای مسجد رو بست و دستور داد تحصن‌کنندگان رو به رگبار ببندن! بعد شهدا و زخمی‌ها رو داخل کامیون‌ها ریختن و در گورهای دسته جمعی دفن کردن!) 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast