eitaa logo
شعرکده
102 دنبال‌کننده
134 عکس
123 ویدیو
6 فایل
ارتباط با ادمین کانال: @alisafari1403
مشاهده در ایتا
دانلود
کی می‌رسد خیال طبیبان به درد من؟ دردم بدان رسید که نتوان خیال کرد @sher_kade
تا کی آن شوخ نظر بر دگری اندازد؟ کاشکی جانب ما هم نظری اندازد آه از آن خنجر مژگان، که بهر چشم زدن چاکها در دل خونین جگری اندازد بخت بد گر نرساند خبر وصل ترا باری از مرگ رقیبان خبری اندازد ای خوش آن عاشق پر ذوق، که از غایت شوق دست در گردن زرین کمری اندازد سر گرانست هلالی، قدح باده بیار تا شود مست و بپای تو سری اندازد @sher_kade
غمِ تو را به نشاطِ جهان ، نَشاید داد من این خریدهٔ خود را، به هیچ نفروشم @sher_kade
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🛑🎥 اولين باری كه رهبر انقلاب شعر "علی ای همای رحمت" را شنیدند 🔹ماجرای پیدا کردن دیوان شهریار در نوجوانی در مشهد 🔹۲۷شهریور، سالروز درگذشت استاد شهریار و روز شعر و ادب فارسی مبارک باد. @sher_kade
من همان خشتِ فروریخته از زلزله‌ام که دگر نیست دراندیشه‌ی بر پاییِ خویش @sher_kade
چادر بـــه ســرت داری و مـــن دل نگرانم سخت اسـت کــــه پشتِ سرت آرام بمانم تو ذکر به سر داری و من پشتِ سرِ تـــــو "لاحـــــول و لا قــــــوة الا" بـــــه زبانم خوش‌صحبتی‌و پیشِ‌تو‌ من یک کر و لالم "ای جان نفسم" گفتنت افتاده بــــه جانم ایـــن عشــقِ قدیمی نشود کهنه خلاصـــه جان هــــم که بـــه جانم بکنی بنده همانم این سجده‌ی طولانیــــم از روی ریا بــــود در بندِ همانـــــم که تـــو را کرده بـــه نامم @sher_kade
بر هر کسی که می نگرم، در شکایت است درحیرتم که گردش گردون به کام کیست @sher_kade
صبح آمده تا که نغمه پرداز شود عشق آمده تا پنجره ات باز شود برخیز و غزل بخوان به وقتِ گل سرخ تا روز تو عاشقــــــــــانه آغاز شود @sher_kade
شعر، راهِ گفتن حرف دل است اما چه سود واژه‌ها وقتی که از حرف دل من کمتر است؟ @sher_kade
مدینه غرق صفا شد ز روی حضرت صادق دمید عطر محمد ز بوی حضرت صادق فروغ روی نبی را که مکه یافت در امشب مدینه دیده دوباره ز روی حضرت صادق شب درخشش خورشید آسمان علوم است که نور می دهد از چار سوی حضرت صادق ششم امام که باشد ضمیر عالم و آدم مثال آینه ها روی به روی حضرت صادق تمام فقه بود وامدار مکتب فضلش کمال عشق بود راز گویِ حضرت صادق روایتی است کرامت از آن وجود مکرّم حکایتی است شفاعت ز خوی حضرت صادق پیمبران نرسیدند بر مقام نبوت که جرعه ای نزدند از سبوی حضرت صادق بسان زمزم و تسنیم و سلسبیل روان است علوم آل محمد ز جوی حضرت صادق ز کهکشان فضیلت طنین فکنده به عالم خروش عدل علی از گلوی حضرت صادق قیام علمی او چون قیام سرخ حسینی فکنده لرزه به کاخ عدوی حضرت صادق کمر به کشتن او بست دشمنش چو نظر کرد که هست غالب دلها به سوی حضرت صادق فرشته جسته تقرب بهشت یافته رونق ز قطره قطره ی آب وضوی حضرت صادق بود تجلی والشمس ز آن جمال مبارک بود مفسّر والّیل موی حضرت صادق چراغ راهنمای بشر به عالم توحید همیشه وقت بود گفتگوی حضرت صادق کتاب جابر حیان حدیث فضل مفضّل یکی است ز آن همه راز مگوی حضرت صادق اگر به علم درخشد ، چو آفتاب، گرفته ذُراره ذرّه ای از مهر روی حضرت صادق حُشام حشمت علمی گرفته از حَشَم او که کرده تر، لب جان از سبوی حضرت صادق بگو فلاسفه را تا برای درک حقایق نهند رو به ره مهر پوی حضرت صادق نماز پایه ی دین است و بود لحظه ی آخر نماز و حرمت آن گفتگوی حضرت صادق بخوان دعای فرج را به آرزوی اجابت که بوده صبح فرج آرزوی حضرت صادق شب دعاست برای فرج بیا که بخوانیم خدای را همه بر آبروی حضرت صادق قلوب شیعه حریمش بود ولی به بقیعش دل شکسته کند جستجوی حضرت صادق نبین به قبر خرابش ببین که چشمۀ خورشید بجوشد از افق خاک کوی حضرت صادق خدا کند که صبا بر مشام ما برساند شمیمی از حرم مُشک بوی حضرت صادق خدا کند من آلوده باز هم چو «مؤید» سر نیاز بسایم به کوی حضرت صادق @sher_kade
به پایان نبوت آخرین از راه می آید برآغاز امامت اولین از راه می آید به رحمت پا به روی خاک دارد آفتابی که به شوکت آسمان را کرده زین از راه می آید جهان مانند انگشتی شد و مکه رکاب آن برای این رکاب امشب نگین از راه می آید نبودش باعث بود جهان بوده ست پس تازه دلیل خلقت این سرزمین از راه می آید نه اینکه دین بیاید تا که پیغمبر شود تکمیل که امشب بی گمان منجی دین از راه می آید صفت تاقبل ازاین آقا فقط تا حد برتر بود برای خوب ترها هم ترین از راه می آید بگو هرهفته را ازبعد امشب هفته ی رحمت چنانکه رحمة للعالمین از راه می آید شب میلاد و ذکر یاعلی دل هم نمی داند؛ محمد یا امیرالمومنین از راه می آید دل خود را به دستش می سپاریم و یقین داریم امان داریم فردا تا امین از راه می آید @sher_kade
02 Field.mp3
8M
گفتي چه دلگشاست افق در طلوع صبح گفتم كه چهره ي تو از آن دلگشاتر است @sher_kade
بنویسید خزان، سهمِ من و قسمتِ من بنویسید خزان، مالِ من و ثروتِ من بنوسید خزان، ماه ترین فصلِ من است مهرِ او مهرفزایِ شبِ من، خلوتِ من نفسِ ثانیه ها عاشقِ پاییز شده با چه چیزی به جز او ، کوک شود ساعتِ من؟ بنویسید « بهاری است که عاشق شده است »... سایه ات سبز! ، گلِ زردِ پر از حسرتِ من! هیچکس مثلِ تو در عشق وفادار نبود شاهِ عریان شده ام! ، عاشقِ با غیرتِ من! تو هم انگار کسی داغ به جانت زد و رفت بِنِشین چای بنوشیم، بیا... دعوتِ من... من و دلدار کنارِ تو قدمها زده ایم بعد از او ، مثلِ تو، برخاک شده قامتِ من... غزلم را بگذارید به پایان ببرم... بنویسید خزان، سهمِ من و قسمتِ من @sher_kade
در مدرسه حتی تو نرفتی ز خيالش استاد از او هندسه پرسيد غزل گفت! @sher_kade
اصلاً نپرسیدی که شهریور چه با من کرد شبهای تاریکش به روز من چه آوردند. حالا مراقب باش چون پاییز هم گاهی کاری ندارد برگها سبزند یا زردند @sher_kade
🏴 پدرم را خدا بیامرزد...😢🥺 پدرم را خدا بیامرزد مردِ سنگ و زغال و آهن بود سال‌های دراز عمرش را کارگر بود، اهل معدن بود از میان زغال‌ها در کوه عصرها رو سفید برمی‌گشت سربلند از نبرد با صخره او که خود قله‌ای فروتن بود پا به پای زغال‌ها می‌سوخت سرخ می‌شد، دوباره کُک می‌شد کوره‌ای بود شعله‌ور در خود‌ کوره‌ای که همیشه روشن بود بارهایی که نانش آجر شد از زمین و زمان گلایه نکرد دردهایش یکی دو تا که نبود دردهایش هزار خرمن بود از دل کوه‌های پابرجا از درون مخوف تونل‌ها هفت‌خوان را گذشت و نان آورد پدرم که خودش تهمتن بود پدرم مثل واگنی خسته از سرازیر ریل خارج شد بی‌خبر رفت او که چندی بود در هوای غریب رفتن بود مردِ دشت و پرنده و باران مردِ آوازهای کوهستان پدرم را خدا بیامرزد کارگر بود، اهل معدن بود @sher_kade
أنا من أولئک ، ممَّن یموتون حین یُحبّون. «من از آن‌ هایم، آن‌ هایی که حینِ دوست داشتن می‌میرند..» 🌱 @sher_kade
پاییز بهانه ست که یک گوشه‌ دلِ من آتش بزند خشک و ترِ خاطره ها را @sher_kade
صبح در كوچه ی ما منتظر خنده ی توست وقت آن است که خورشيد مجدد باشی @sher_kade
نیست ممکن که دل ما ز وفا برگردد ما همانیم اگر یار همان است که بود... @sher_kade