eitaa logo
شعرکده
102 دنبال‌کننده
134 عکس
123 ویدیو
6 فایل
ارتباط با ادمین کانال: @alisafari1403
مشاهده در ایتا
دانلود
گفتم به دیده : امشب اگر یار بگذرد راهش به گریه سَد کن و مگذار بگذرد گفتا چه جای گریه؟ که او همچو ماه نو رخسار خود نکرده پدیدار ، بگذرد بگذشت از کنار من آن‌سان که بوی گل دامن‌کشان ز ساحت گلزار بگذرد در باغ گل نمی‌نهد از خویش جای پا از بس که چون نسیم ، سبکبار بگذرد گفتم: دمیده پیش تو، خورشید را ببخش گفتا: مگر خدا ز خطاکار بگذرد غافل ز دوست یک مژه بر هم زدن مباش آیینه شو که فرصت دیدار بگذرد دردا که بی فروغ دل‌آرای روی دوست هر روزِ ما به رنگ شب تار بگذرد سرشار از تجلّی یارند لحظه ها حیف است عمر ما که به تکرار بگذرد ترک دل است از نظر عارفان محال کی جَم ز جام آینه کردار بگذرد؟ در طور دل به نور تجلّی نوشته‌اند: زین جلوه زار ، کوکبه‌ی یار بگذرد اینجا کسی به فیض تماشا نمی‌رسد تا خود چه‌ها به طالب دیدار بگذرد گر در ولای آل علی صرف می‌شود از خیر عمر ، بگذر و بگذار بگذرد ای‌کاش این دو روزه‌ی باقی ز عمر نیز در صحبت ائمه‌ی اطهار بگذرد امشب بیا به پرسش (پروانه) ای عزیز زان پیش‌تر که کار وی از کار بگذرد . استاد محمدعلی مجاهدی (پروانه) @sher_kade
اگرکه دیده ی نمناک سوی در دارد به سینه آرزوی دیدن پسر دارد توان وتاب نمانده دگر به اعضایش بلور اشک به رخسار و چشم تر دارد چوشخص مار گزیده به خویش می پیچد شرار زهر و غم هجر بر جگر دارد شمیم غم به سماوات می برد با خود اگر نسیم ز خاکش غبار بر دارد هنوز گرم مناجات با خداونداست هنوز در نفسش گرمی و شرر دارد میان حجره ی غربت، در اوج تنهایی ز رازهای دل او خدا خبر دارد گهی به زیر لبش می زند صدا،پسرم بیا دمی که پدر نیت سفر دارد به یاد ناله ی مادر دراین میان پیداست که خاطرات غریبی ز پشت در دارد سزاست گر که بگویم ز ماتمش ، زهرا کنار بستر او دست بر کمر دارد گهی به سوی مدینه دلش کند پرواز گهی به مقتل کرب وبلا نظر دارد هنوز شیعه «وفایی» دراین مصیبت ها دلی ز آتش اندوه ، شعله ور دارد @sher_kade
بسم الله الرحمن الرحیم یاسَیّدُ  یاسَندُ  یاصَمَدُ یامَنْ لَهُ الْمُسْتَنَدُ اِجْعَلْ لی فَرَجاً وَ مَخْرَجاً مَمّا اَنا فیهِ وَاکْفِنی فِیهِ وَ اَعُوذُ بِکَ بِسْمِ اللهِ التّامّاتِ یااَللهُ یااَللهُ یااَللهُ یارَحْمنُ یارَحْمنُ یارَحیمُ یاخالِقُ یارازِقُ یابارِیُ یااَوَّلُ یاآخِرُ یاظاهِرُ یاباطِنُ یامالِکُ یاقادِرُ یاواهِبُ یاوَهّابُ یاتَوّابُ یاحَکیمُ یاسَمیعُ یابَصیرُ یاغَفورُ یارَحیمُ یاغافِرُ یاشَکُورُ یاعالِمُ یاعادِلُ یاکَریمُ یارَحیمُ یاوَدودُ یاغَفورُ یارَؤفُ یاوِتْرُ یامُغیثُ یامُجیبُ یاحَبیبُ یامُنیبُ یارَقیبُ یامَعیدُ یاحافِظُ یاقابِضُ یامُعینُ یامُبینُ یاجَلیلُ یاجَمیلُ یاکَفیلُ یاوَکیلُ یادَلیلُ یاحَیُّ یاقَیّومُ یاجَبّارُ یاغَفّارُ یاحَنّانُ یامَنّانُ یادَیّانُ یاغُفْرانُ یابُرْهانُ یاسُبْحانُ یامُسْتَعانُ یاسُلْطانُ یااَمینُ یامُؤمِنُ یامُتَکَبّ‍ِرُ یاشَکُورُ یاعَزیزُ یاعَلیُّ یا وَفِیُّ یاقَویُّ یاغَنیُّ یامُحِقُّ یا اَمینُ (آمین یا رب العالمین) @sher_kade
کاری ز دست شعر هایت برنمی‌آید وقتی دل معشوق جای دیگری باشد @sher_kade
گوشه ویرانه گشتم تا تو را پیداکنم ناگهان دیدم که خود گوشه نشین عالمم...!!! @sher_kade
بی‌من چگونه می‌گذرد روزگار تو؟! بی‌تو تمام هفتهٔ من عصر جمعه است مبین اردستانی @sher_kade
برخیز...! شــعر ها همگی لـَنـگ مانده اند صبحت به خیر حضرت مضمون هر غزل @sher_kade
بی تو درمانده ام و با تو بلاتکلیفم بدترین حالت دیوانه شدن یعنی من @sher_kade
شَهری به گفت و گوی تو در تنگنای شوق شَب روز می کنند و تو در خواب صُبحگاه!! @sher_kade
شعری بخوان به لهجهٔ باران برای من با گویش قشنگ خراسان برای من حرفی بزن دوباره دلم تنگ گفتگوست ای بهتر از شکوه بهاران برای من چون قایقی که گم شده در اضطراب باد چیزی نمانده تا خط پایان برای من هرگز کسی شبیه تو پیدا نمی‌شود آری میان این همه انسان برای من آغوش گرم توست شروع دوباره‌ای پایان روزهای زمستان برای من شعری بخوان که حال دلم را عوض کنی آسوده‌تر شود غم زندان برای من @sher_kade
چشم تو جنگل سبزی‌ست در آغوش خزر آشنایند به این منظره گیلانی ها...! @sher_kade
آمدم شعر بخوانم، غزلم یادم رفت این چه حالست که من بی‌تو در عالم دارم! @sher_kade
Meysam Ebrahimi - Tavahom (320) (1).mp3
8.67M
اونجاش که می‌گه: تنهایی می‌زنم تو قلبِ این تنهایی ... @sher_kade
شاعر شدیم و از تو نوشتیم هر کجا با شعر عاشقانه‌ترین داستان شدی @sher_kade
پاسخ نمی دهی به لجم یا که نیستی؟ دنیا قشنگ تر شده با ما که نیستی؟ دریا دلم ولی بخدا غرق می شوم هر روز در تصور فردا که نیستی آری بدون فکر تو هم صبح می شود پی می برم به معجزه شبها که نیستی با تو اگر که ساده ترم بی تو شاعرم باید تو را غزل بکنم تا که نیستی تو نیستی و خاطره ات هست، هر کجا باید سفر کنم به هر آن جا که نیستی @sher_kade
‏خوشبحالش که تو را صبح به صبح میبیند کاش من آینه‌ی کنج اتاقت بودم @sher_kade
علیه‌السلام باید که دنیا فصل در فصلش خزان باشد وقتی که با تو اینچنین نامهربان باشد ای کاش که من نیز امشب زائرت بودم جایی که فرزندت در آنجا روضه‌خوان باشد.. وقتی حسن باشی دگر جای تعجب نیست سقف مزارت هم، زمانی آسمان باشد وقتی حسن باشی دگر جای تعجب نیست وضعت میان خانه چون زندانیان باشد وقتی حسن باشی دگر جای تعجب نیست خون دلت از کنج لب‌هایت روان باشد آری حسن بودی ولی هرگز ندیدی که گلبرگ روی مادرت چون ارغوان باشد سخت است تشنه باشی و لب‌های لرزانت حتی برای آب خوردن ناتوان باشد هنگام برخورد لبت با کاسهٔ آب است وقت گریز روضه‌های خیزران باشد @sher_kade
یازده بار جهان گوشه زندان کم نیست کنج زندان بلا گریه باران کم نیست سامرایی شده ام ، راه گدایی بلدم لقمه نانی بده، از دست شما نان کم نیست قسمت کعبه نشد تا که طوافت بکند بر دل کعبه همین داغ فراوان کم نیست یازده بار به جای تو به مشهد رفتم بپذیرش به خدا حج فقیران کم نیست زخم دندان تو و جام پر از خون آبه ماجرایی است که در ایل تو چندان کم نیست بوسهٔ جام به لب‌های تو یعنی این بار خیزران نیست ولی روضهٔ دندان کم نیست از همان دم پسر کوچکتان باران شد تا همین لحظه که خون گریه باران کم نیست در بقیعِ حَرمَت با دل خون می‌گفتم که مگر داغِ همان مرقد ویران کم نیست @sher_kade
درون شیشه‌ی یک‌ موزه می‌رسند به هم کتِ قدیمیِ من، دامنِ عتیقه‌ی تو @she_kade