eitaa logo
📚کانال شعر،سبک و نکات مداحی🎙
7.7هزار دنبال‌کننده
627 عکس
156 ویدیو
94 فایل
برای شرکت در کلاس های آموزش مداحی دکترحاج مجیدطاهری با این شماره ها تماس بگیرید: ۰۹۱۲۱۸۳۸۲۶۸ ۰۲۱۳۳۲۵۰۹۳۰ در ایتا به شماره ۰۹۹۰۵۲۸۶۲۰۰ پیام دهید.
مشاهده در ایتا
دانلود
1_1325877693.m4a
زمان: حجم: 25.77M
امام حسین(علیه السلام) روضه وداع سپر کردی به تیغ و تیر و نیزه، پیکر خود را  گرفتی جای پرچم روی دست خود، سر خود را  تمام عمر من با تو، تو با من بوده ای، چون شد  که تنها می گذاری بین دشمن خواهر خود را  کمی خم شو به زیر پای اسب خود نگاهی کن  فرود آ در بغل گیر ای برادر دختر خود را  عزیز فاطمه دشمن نبیند تا که تنهایت  مرو تنها ببر با خود علیّ اصغر خود را  بیا از اشک خود آبی فشانم بر لب خشکت  که سقا جای سقا کرده ام چشم تر خود را  خروش العطش پر کرده این صحرای سوزان را  خبر کن در کنار علقمه، آب آور خود را  رقیه، نجمه، لیلا، من، سکینه، همرهت هستیم  مکن احساس تنهایی، نگه کن لشگر خود را  سر خود را به بالا گیر تا بوسم گلویت را  ببوسم باز جای بوسه های مادر خود را  اگر باور ندارند این سپه جدت پیمبر را دوباره روی دستت گیر نعش اکبر خود را
زیارت امام حسین(علیه السلام) اگر خواهی پدر بینی وفای دختر خود را نگه کن زیر پای اسب و بالا کن سر خود را نهان از چشم طفلان آمدم دارم تمنّایی که در آغوش گیری بار دیگر دختر خود را نرفتی تا به پُشتِ ابرِ سنگ و خنجر و پیکان به روی دامنت ای ماه بنشان اختر خود را فروشد ناز اگر طفلی خریدارش پدر باشد بزرگی کن، ببوس این دختر کوچک‌تر خود را لبم از تشنگی خشک است و جوهر در صدایم نیست برو در نهر علقم، کن خبر آب‌آور خود را ز دورادور، می‌دیدم گلویت عمه می‌بوسید مگر آماده کردی بهر خنجر، حنجر خود را؟ به همراه مسافر آب می‌پاشند، ‌من ناچار به دنبال تو ریزم اشک چشمان تر خود را کنار گاهواره رفتم و دیدم که اصغر نیست چرا با خود نیاوردی، چه کردی اصغر خود را؟ ✍️حاج علی انسانی
تسلیَت یَابنَ الحَسن، آمد عزای مادرت آسمان دارُالعَزاست ۲ بر مزارِ مخفیِ او، خاک ریزی بَر سَرت آسمان دارُالعَزاست ۲ . ای پدر جان رفتی و مَحزونِ تو زهرا شده حیدرم تنها شده ۲ بعدِ تو پای غَریبه دَر سَرایم وا شده حیدرم تنها شده ۲ . پهلویم بشکسته دیگر دَر پسِ این دَر شده فضّه بَر دادم بِرِس ۲ با علی چیزی نَگو که غُنچه ام پَرپَر شده فضّه بَر دادم بِرِس ۲ . بینِ آتش دربِ خانه بَر سَرَم آوار شد دیده هایم تار شد ۲ سینه ی من داغ از گُلبوسه ی مِسمار شد دیده هایم تار شد ۲ . ضربه ای از ثانی و یک ضَربه از دیوار خورد مادرم ای مادرم ۲ خواست برخیزد زِ جا، سیلیِ دیگر بار خورد مادرم ای مادرم ۲ . با اَذانت شَهرِ یَثرِب بیقراری می کُند ای اَذان گوی نبی ۲ فاطمه یادِ پِدر اُفتاده، زاری می کند ای اَذان گوی نبی ۲ . بعد از این قبرِ عمویم بیتُ الاحزانِ من است عرش گریانِ من است ۲ میزبانِ ناله های قلبِ سوزانِ من است عرش گریانِ من است ۲ . بس که لاله می چِکَد از جای جای پیکرت شد گُلِستان بسترت ۲ باغبانی گَشته این ایّام، کارِ همسرت شد گُلِستان بسترت ۲ . می شود خاموش از امشب ناله های یارَبَم جانم آمد بر لبم ۲ یا علی، جانِ تو و جانِ حُسین و زینبم جانم آمد بر لبم ۲ . ای مسیحای علی بارِ دگر اِعجاز کن دیده بر من باز کن ۲ ای پرستویم بمان، یا با علی پرواز کن دیده بر من باز کن ۲ . باغبان تنها شده، گُلخانه ی او سوخته قلبِ او افروخته ۲ دیده بر تِکّه لباسِ بر روی در دوخته قلبِ او افروخته ۲ . می دَهم با فضّه امشب شُستشویت فاطمه وای از پهلوی تو ۲ بازویت دارد ورَم، سُرخ است رویت فاطمه وای از پهلوی تو ۲ . من اَمیرَالمُؤمنینَم پهلوانِ خیبرم خورده سیلی همسرم ۲ جسم بی جان گُلم را رویِ دوشم می بَرم خورده سیلی همسرم ۲ . خاک می ریزم به روی جِسمِ چون نیلوفرت ای فدایت حیدرت ۲ لَرزه اُفتاده به زانویم کنارِ پیکرت ای فدایت حیدرت ۲ . رفتی و تاریک شُد بعد از تو این کاشانه ام ای صفای خانه ام ۲ چادرت بر سَر نَماید دخترِ دردانه ام ای صفای خانه ام ۲ . آمدم باشم کنیزِ بچّه های فاطمه در سَرای فاطمه ۲ مادرِ عبّاس هستم، خاکِ پای فاطمه در سَرای فاطمه ۲ .
به سبک در وادی محبت وداع با ماه مبارک رمضان يا ربي يا الهي من بنده تو هستم *  عهدِ تو را شكستم پرونده سياهم * مانده به روي دستم عبدِ فراري ات را * دلخون نمي كني تو از خانه ات گدا را  * بيرون نمي كني تو يا ربي يا الهي دل با صفا نكردم * از تو حيا نكردم بر توبه نامه خود * اصلاً وفا نكردم شرمنده ام نبردي * هر گز تو آبرويم تازه اجازه دادي  * با تو سخن بگويم يا ربي يا الهي پيش تو سر بزيرم * حُبِّ تو در ضميرم آيا شود كه روزي * از عشق تو بميرم ممنوم از عطايت * آیا دهی لياقت؟ بار دگر ببينم * اين سفره ضيافت يا ربي يا الهي آنان که در بهشتند * خاک مرا سرشتند بر صورتم از اول *نام علی نوشتند من مست گريه هستم * اشكم شده شرابم زهرا گرفته دستم * عبد ابوترابم يا ربي يا الهي آهسته تر برادر *شانه زنم به مویت این لحظه های آخر *بوسه زنم گلویت گویم به چشم خونبار*دیدی شدم گرفتار حسین خدانگهدار سرمست وصل یاری*پا بر دلم گذاری دشمن گرفته دورم *مارا به که سپاری آئینه ام مبادا *در زیر پا بیفتی باضربِ نیزه داری *تو از صدا بیفتی بی اکبر و علمدار *کارم کشد به بازار حسین خدانگهدار ✍ با حذف و گزینش
بگذار تا بگرییم چون ابر در بهاران کز سنگ گریه خیزد روز وداع یاران هر کو شراب فُرقَت روزی چشیده باشد داند که سخت باشد قطع امیدواران با ساربان بگویید احوال آب چشمم تا بر شتر نبندد محمل به روز باران بگذاشتند ما را در دیده آب حسرت گریان چو در قیامت چشم گناهکاران ای صبح شب نشینان جانم به طاقت آمد از بس که دیر ماندی چون شام روزه داران چندین که برشمردم از ماجرای عشقت اندوه دل نگفتم الا یک از هزاران سعدی به روزگاران مهری نشسته در دل بیرون نمی‌توان کرد الا به روزگاران چندت کنم حکایت شرح این قدر کفایت باقی نمی‌توان گفت الا به غمگساران ✍️سعدی
هرگز اَلَمی چو فُرقَت جانان نیست دردی بتر از واقعهٔ هجران نیست گر ترک وداع کرده‌ام معذورم تو جان منی وداع جان آسان نیست ✍️ابوسعید ابوالخیر
سفر گزیدم و آهنگ آن جهان کردم برای حضرت جانان وداع جان کردم چو اعتماد ندیدم درین دیار غرور چو عقل کل سفر ملک جاودان کردم مکان خاک فروغی نداشت چندانی ز روی خاک توجه بلامکان کردم چو راستان سخن راستان ادا کردم هزار نعره زدم، رو بر آستان کردم قدم کمان شد در انتظار روز وصال بآرزوی تو این تیر را کمان کردم ✍️قاسم انوار (چند بیت از یک غزل)
مرا چه قُرب که در انتظار روی تو باشم همین تمام که بر رهگذار کوی تو باشم مرا چه حدّ رسیدن بدان وصال همایون همین بس است که دائم به جست و جوی تو باشم کنون که جعد سر زلف تو به چنگ نیامد روا بود که سراسیمه تر ز موی تو باشم زبان مدام ز یاد لب تو شهد نثارست مگر به وقت شهادت به گفت و گوی تو باشم در آن نفس که کند جان وداع قالب خاکی هنوز با دل پر خون در آرزوی تو باشم چو چشم «ابن حسام» از نظر به مرگ ببندند به چشم دل نگران همچنان به سوی تو باشم ✍️ابن حسام خوسفی باحذف یک بیت