eitaa logo
📚کانال شعر،سبک و نکات مداحی🎙
6.7هزار دنبال‌کننده
513 عکس
138 ویدیو
80 فایل
برای شرکت در کلاس های آموزش مداحی دکترحاج مجیدطاهری با این شماره ها تماس بگیرید: ۰۹۱۲۱۸۳۸۲۶۸ ۰۲۱۳۳۲۵۰۹۳۰ در ایتا به شماره ۰۹۹۰۵۲۸۶۲۰۰ پیام دهید.
مشاهده در ایتا
دانلود
روضه حضرت ابوالفضل ع.m4a
11.91M
الهی این من این جرم و خطایم رهم دادی مکن دیگر رهایم بگیر از من مرا، اما نه از خود بسوز اما مساز از خود جدایم به من گفتند از اول عبد «هو» باش چه باید کرد من عبد هوایم نبودم عبد تا عبدم بخوانی نگویم بنده‌ام، گویم گدایم سیه رویم مگر از لطف و رحمت بشویی با غبار کربلایم ✍ 🎙 🍂 پنجشنبه۲۰آبان۱۴۰۰ 🍃 توسل:
﷽ امام حسین(علیه السلام) مقتل نوشته روی تنت پا گذاشتند در زیر دست و پا ، زده ای دست و پا حسین   مقتل نوشته پیکر تو نرم گشته بود با هر نسیم جسم تو شد جابجا حسین   مقتل نوشته ضربه به پهلوی تو زدند حتما  شبیه مادرتان بی هوا حسین   مقتل نوشته راس تو را بد بریده اند چون از جلو بریده نشد از قفا حسین   مقتل نوشته دست تو از مچ بریده شد با خنجری شکسته و با ضربه ها حسین   مقتل نوشته زیر گلو نحر گشته بود پهنای نیزه شد به گلوی تو جا حسین   هر ضربه را برای رضای خدا زدند شمشیر ، نیزه ، سنگ و حتی عصا حسین   ✍ ایتا👇  http://eitaa.com/sher_sabk_maddahi تلگرام👇 https://t.me/sher_sabk_maddahi
زیارت امام حسین(علیه السلام) اگر خواهی پدر بینی وفای دختر خود را نگه کن زیر پای اسب و بالا کن سر خود را نهان از چشم طفلان آمدم دارم تمنّایی که در آغوش گیری بار دیگر دختر خود را نرفتی تا به پُشتِ ابرِ سنگ و خنجر و پیکان به روی دامنت ای ماه بنشان اختر خود را فروشد ناز اگر طفلی خریدارش پدر باشد بزرگی کن، ببوس این دختر کوچک‌تر خود را لبم از تشنگی خشک است و جوهر در صدایم نیست برو در نهر علقم، کن خبر آب‌آور خود را ز دورادور، می‌دیدم گلویت عمه می‌بوسید مگر آماده کردی بهر خنجر، حنجر خود را؟ به همراه مسافر آب می‌پاشند، ‌من ناچار به دنبال تو ریزم اشک چشمان تر خود را کنار گاهواره رفتم و دیدم که اصغر نیست چرا با خود نیاوردی، چه کردی اصغر خود را؟ ✍️حاج علی انسانی
دلم زار و حزینه چون ننالم وجودم آتشینه چون ننالم بمو واجن که طاهر چند نالی چو مرگم در کمینه چون ننالم ................................................................ واجن=بازگویند باباطاهر همدانی، (۱۳۷۰). دوبیتی های باباطاهرهمدانی، به تصحیح مهدی الهی قمشه ای، تهران:ناس. صفحه71
خوشم که دیدۀ ما را پر آب می‌بینی مگو که پای دو چشمم سراب می‌بینی تو اشک می‌دهی و من، از این هراسم که دوباره مستحقم بر عذاب می‌بینی فراری‌ام ز خودم گوشه‌ای پناهم ده اگرچه حال دلم را خراب می‌بینی صفات بنده ندارم که مضطرب هستم چقدر در دل من اضطراب می‌بینی تویی که نیمه شب از بسترم کنی بیدار اگرچه سخت مرا غرق خواب می‌بینی به حُبّ فاطمه نورانی‌ام کنی وقتی دوباره قلب مرا در حجاب می‌بینی قسم به حیدرکرار خاکم از نجف است مرا چو خاک رهِ بوتراب می‌بینی به احترام سحرهای کربلا العفو یقین دعای مرا مستجاب می‌بینی گناهکارم و دانم به اعتبار حسین گناههای مرا هم ثواب می‌بینی شنیده‌ام که به احسان گریه بر ارباب کتاب جرم مرا بی حساب می‌بینی تو خواستی که دلم یاد شاه عطشان کرد همان که بین دوتا نهر آب می‌بینی به شیرخوار عطش دیدۀ حسین قسم همیشه گریۀ ما بر رباب می‌بینی (خوانده شده توسط حاج منصور ارضی)
مهمانسرای گریه و ماتم شده دلم بهرجلوس عشق فراهم شده دلم ما را که یامجیر و اجرنا عوض نکرد دلتنگ روضه های محرم شده دلم حاج علی انسانی
فراق امام زمان🍃 دلم می خواست هر شب جمعه با امام زمان کربلا باشم به دنبال یوسف نرجس در بدر توی کوچه ها باشم مرا کشته درد شیدایی  امان از این عشق و رسوایی یا اباصالح دلم می خواست قبر گمشده را با امام زمان می شدم زَوار اباصالح روضه می خواند و می زدم من سر بر در و دیوار به یاد آن صورت نیلی   که خورده بود از عدو سیلی یا اباصالح دلم می خواست گوشۀ حرمت با امام زمان روضه می خواندم که یک صبح جمعه با مهدی   در کنار بقیع ندبه می خواندم رقیه بود و علی اصغر    سکینه بود و علی اکبر یا اباصالح دلم می خواست یک دعای فرج قسمتم می شد وادی عرفات به هنگام مردنم می شد  آب غسل من آب شط فرات پیمبر بود و گل طاها   علی بود و همسرش زهرا یا اباصالح دلم می خواست قسمتم می شد یک محرم در کربلا باشم بگیرم یک مشک پر آب و ساعتی دور بچه ها باشم کنم پیدا دست سقا را   ببوسم من اشک زهرا را
~~~~~~~~`
بیا ای حلال مشکلها           تو را جان مادرت زهرا یا اباصالح
هزار بار بگو شِمرُ جالِسٌ صَدره ولی نگو دَخَلَت زَینبُ عَلَی بن زیاد .
هوای حرم🤲 قسم به قافله‌سالار ظهر عاشورا قسم به چادر خاکی حضرت زهرا قسم به نخل رشید حرم ابوفاضل قسم به پیکر درهم‌شکسته‌ی سقا قسم به حال رباب و دل پر از خونش قسم به زینب کبری و ذکر واویلا قسم به حضرت شش‌ماهه و به گهواره قسم به نام رقیه سه ساله‌ی مولا قسم به اکبر شبه نبیِ بی‌همتا قسم به عابس و شوذب به سینه‌ی شیدا قسم به ام بنین و چهار فرزندش قسم به لحظه‌ی تکبیر اکبر لیلا قسم به لحظه‌ی «احلی من العسل» گفتن قسم به قاسم گلگون‌بدن شه والا قسم به عشق حبیب و به حر آزاده قسم به خیمه و آتش به موج و هم دریا قسم به فاتح خیبر علی ولی الله قسم به لحظه‌ی محشر به وادی عقبی قسم به حضرت لطف و کرامت و ایثار قسم به دوم امام از سلاله‌ی زهرا قسم به خون گلوی حسین و یارانش قسم به ارض و سما، عرش و فرش و مافیها قسم به سجده‌ی سجاد و پاکی باقر قسم به خیل ملایک به عالم بالا قسم به حضرت صادق قسم به خاک بقیع قسم به نفحه‌ی صور و به معنی تقوا قسم به حضرت موسی بن جعفر ای جانا قسم به ضامن آهو به خالق یکتا قسم به جود جواد الائمه تا محشر قسم به قبر و قیامت قسم به آن دنیا قسم به هادی آل عبا هزاران‌بار قسم به حضرت موسی به وادی سینا قسم به عسکری و سامرا و سردابش قسم به حضرت قائم به حجت کبری قسم به آنچه که گفتم، نران ز درگاهت تو پادشاه جهانی منم گدا آقا دوباره حال و هوای حرم به سر دارم هوا هوای حرم شد درین دل تنها حرم نرفتم و می‌سوزم از فراق حرم بیا و بنده‌نوازی کن ای گل طاها ✍رحمان نوازنی
فراق امام زمان🍃 دلم می خواست هر شب جمعه با امام زمان کربلا باشم به دنبال یوسف نرجس در بدر توی کوچه ها باشم مرا کشته درد شیدایی امان از این عشق و رسوایی یا اباصالح دلم می خواست قبر گمشده را با امام زمان می شدم زَوار اباصالح روضه می خواند و می زدم من سر بر در و دیوار به یاد آن صورت نیلی که خورده بود از عدو سیلی یا اباصالح دلم می خواست گوشۀ حرمت با امام زمان روضه می خواندم که یک صبح جمعه با مهدی در کنار بقیع ندبه می خواندم رقیه بود و علی اصغر سکینه بود و علی اکبر یا اباصالح دلم می خواست یک دعای فرج قسمتم می شد وادی عرفات به هنگام مردنم می شد آب غسل من آب شط فرات پیمبر بود و گل طاها علی بود و همسرش زهرا یا اباصالح دلم می خواست قسمتم می شد یک محرم در کربلا باشم بگیرم یک مشک پر آب و ساعتی دور بچه ها باشم کنم پیدا دست سقا را ببوسم من اشک زهرا را
~~~~~~~~`

بیا ای حلال مشکلها تو را جان مادرت زهرا یا اباصالح
شب جمعه امام سجاد(علیه السلام) (مرثیه خوان عشق) اشکی که می ریزم برایت فرق دارد صاحب عزای من عزایت فرق دارد نام غریب تو برایم گریه دار است مرثیه خوانی در هوایت فرق دارد تابی نداری تا که بی تابی نمایی نی در نوای نینوایت فرق دارد حالی که داری با تمام مردم شهر جان دوعالم به فدایت...فرق دارد آقای من گریه ست " قوت غالب" تو با دیگران آب و غذایت فرق دارد با شاهدان ِ دیگر غوغای گودال هر بار شرح ماجرایت فرق دارد ای کوه صبر از زخمِ "قتل صبر" گفتی حال و هوای روضه هایت فرق دارد زخمی که تیر حرمله بر قلبتان زد با داغ دیگر بی نهایت فرق دارد داغ سه ساله گوشه ی دنج خرابه این گریه های "های هایَت" فرق دارد مولای سجاده نماز اشک خواندی پس با همیشه ربنایت فرق دارد در هر شب جمعه پریشان حال بودی حتما به یاد روضه ی گودال بودی ✍️اسماعیل شبرنگ
با صدایی بلند گفت حسین تا همه بشنوند گفت حسین   دهنش بغض بغض ساکت بود بدنش بند بند گفت حسین   پدرم جای ارث عشق گذاشت پدرم جای پند گفت حسین   گریه می کرد در تمامی عمر هر چه گفتم بخند گفت حسین   آه بعد از شهادتینش هم با صدایی بلند گفت حسین ✍🏻محمد خادم