#حضرت_زهرا_س_مدح_و_شهادت
#حضرت_زهرا_س_شام_غریبان
ای معجرت نجابت! و ای چادرت حجاب!
در پرده مانده از رخ ماه تو آفتاب
ای محور "لِیُذهِبَ عَنکُم"! وضو بگیر
دستی ببر به آب و ببخش آبرو به آب
بی پرده رو به آینه کن، قبله را ببین
هرچند نیست آینه را تابِ بازتاب
لبریزِ مهربانی تو میشود پدر
وقتی تو را به "ام ابیها" کند خطاب
از صبر توست عزت اسلام و اهل بیت
از اشک توست آبروی عترت و کتاب
گرچه شکست بازوی انسیه با غلاف
با آنکه بسته بود یدالله با طناب
کی فاطمه سکوت کند در خروش ظلم؟
کی موج خسته میشود از قهر پیچ و تاب؟
وقتی ز آه فاطمه لرزید عرش و فرش
در حیرتم چه شد، که نشد آسمان خراب!
::
مولا سؤال کرد که ای مَحرم علی!
آخر چرا برابر من میزنی نقاب؟
مولا سؤال کرد و در آن غسلِ نیمهشب
معلوم شد سؤال علی نیست بی جواب!
✍️ #سیدروح_الله_موید
#فاطمیه
#حضرت_فاطمه علیهاالسلام
#غزل
🔹رسم شهیدپروری🔹
زهرا گذشت و خاطرههایش هنوز هست
در مسجد مدینه، صدایش هنوز هست
شهری که بود شاهد اندوه فاطمه
سرشارِ موجِ گریه، فضایش هنوز هست
در کوچههای غمزده و بیفروغ شهر
هرجا نظر کنی، ردِ پایش هنوز هست
از بوستان عترت یاسین و باغ وحی،
گل رفت و باز، عطر وفایش هنوز هست
سوز مصیبتش نشد از سینهها برون
آن داغ بر دل همه، جایش هنوز هست
در خانهای که فاطمه چون چلچراغ بود
نور و صفا به صحن و سرایش هنوز هست
در آستانۀ درِ آن روضۀ بهشت
بانگ و نوای وا اَبتایش هنوز هست
راز و نیاز فاطمه را تا شود گواه
محراب هست و موج دعایش هنوز هست
گر سر زند به کلبۀ احزان او کسی
پی میبرَد که شور و نوایش هنوز هست
دست ستم اگرچه فدک را از او گرفت،
آن خطبۀ بلیغ و رسایش هنوز هست
رسم شهیدپروری از اوست یادگار؛
شور حسین و کربوبلایش هنوز هست
تا انتقام مادر خود را کِشد ز خصم
مهدی- که باد جان به فدایش- هنوز هست
در دست او صحیفۀ زهرا امانت است؛
آیینۀ تمامنمایش هنوز هست
گر نیستیم قابل دیدار او «شفق»
ما را به سینه، شوق لقایش هنوز هست
✍️محمدجواد_غفورزاده(شفق)
﷽
مرثیه ورود به مدینه🥀
صدا در سینه ها ساکت که اینک یار میآید
ز راه شام و کوفه عابد بیمار میآید
الا ای دردمندان مدینه با دوصد حسرت
طبیبِ دردمندان با دل تبدار میآید
الا ای بانوانِ اهل یثرب پیشواز آیید
که زینب بیبرادر با دل غمبار میآید
بیا ام البنین با دیدۀ گریان تماشا کن
که اردوی حسینی بی سپهسالار میآید
هنگامی که امام سجاد(علیهالسلام) با همراهان به نزدیک مدینه رسیدند به بشیر فرمودند جلوتر برو و وارد مدینه شو و جریان شهادت اباعبداللهالحسین(علیهالسلام) را اعلام کن!
بشیر میگوید:«هنگامی که به مسجد رسیدم صدا به گریه بلند کردم و خواندم:
یا أَهلَ یَثرِب لا مُقامُ لَکُم بِها
قُتِلَ الحُسَینُ فَأَدمُعی مِدرارُ
اَلجِسمُ مِنهُ بِکربلاءَ مُضَرّجٌ
وَالرَّأسُ مِنهُ عَلَی القَناةِ یُدارُ
ای مردم مدینه (دیگر اینجا جای سکوت و ماندن نیست)؛ زیرا حسین(علیهالسلام) کشته شد (و من دیگر برای همیشه از چشم اشک بارم و گریه میکنم)؛ بدن شریفش در کربلا در میان خاک و خون افتاده و سر مقدّسش را بر سر نیزهها در شهرها میگردانند.»(اشتهاردی،514)
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
#شعر_سبک_نکات_مداحی
#مرثیه
#ورود_مدینه
5cd82e792a4b751f3adfa089_-2643211245700298610.mp3
7.58M
مرثیه ورود مدینه
#مرثیه
#ورود_مدینه
#حضرت_ام_البنین(سلام الله علیها)
عطرمادر
ای که برگل های زهرا تو ارادت داشتی
بعد زهرا راه در گلزار جنّت داشتی
درمقام ومنزلت آئینۀ نور و کمال
مظهر شرم وعفافی و نجابت داشتی
از نگاه رأفتت عطر ولایت می چکید
بر امیر مؤمنان ایمان و الفت داشتی
عمرتو طی شد به طوف کعبۀ ایمان وعشق
دائماً ازاشک خود غسل زیارت داشتی
عطرمادر باز هم پیچید درگلزار وحی
بس که برگل های زهرا تو محبّت داشتی
خوانده ای خود را کنیز خانۀ زهرا ،ولی
محضر گل های او قدر وشرافت داشتی
هم ادب آموز پرچمدار عاشورا شدی
هم برای بچه هایت درس غیرت داشتی
درکنار علقمه عباس تو باخون نوشت
درقیام روز عاشورا شراکت داشتی
مادری می کرد زهرا جای تو درعلقمه
جای آن رأفت که برگل های عترت داشتی
واژۀ اُم البنین را خط زدی ازدفترت
در دل از داغ بنین خود مصیبت داشتی
تاکه مردم را کنی بیدار از خوابی عمیق
با قیام گریه های خود رسالت داشتی
هیچ گه غافل مشو از حُرمت اُم البنین
ای «وفایی» ازخدا هرگاه حاجت داشتی
#وفات_حضرت_ام_البنین-سلام_الله_علیها
#سیدهاشم_وفایی ✍️
#هفتم_مادر
هفت روز است که این باغ، سیهپوشِ غم است
هرچه هر سو نگرم یک گل و یک غنچه کم است
طایر قدسی این باغ، پرش سوخته است
باغبان مانده و باغی که درش سوخته است
هفت روز است که این خانه ندارد مادر
کودک خانه دمادم به لب آرد مادر
مادرم نیست که تا شانه زند بر مویم
غم بی مادریام را به پدر میگویم
یاد آتشزدن خانه کنم هر شب و روز
دود آن شعله بُود بر در و دیوار هنوز
وای آنروز که در خانهی ما، «در» میسوخت
دل ما، قلب پدر، سینهی مادر میسوخت
آنچه آنروز در اینجا هدف دشمن بود
کشتن و سوختن و بستن و بشکستن بود...
✍️سیدرضا_مؤید
#دوبیتی
#امام_زمان_عج
ز دیده دُر فشاندم تا بیایی
به راهت گل نشاندم تا بیایی
تمام جمعهها با چشم گریان
دعای ندبه خواندم تا بیایی