eitaa logo
شاعرانه
26.8هزار دنبال‌کننده
3.9هزار عکس
792 ویدیو
80 فایل
🔹 تبلیغات ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر و ارسال اثر https://eitaayar.ir/anonymous/G246.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥| شعرخوانی رهبر انقلاب در محفل شعرا (شعری از مرحوم اخوان ثالث) 📜 @sheraneh_eitaa
آن کس که ز بهر او مرا غم نیکوست با دشمن من همی زیَد در یک پوست گر دشمن بنده را همی دارد دوست بدبختی بنده دان ، نه بد عهدی دوست 📜 @sheraneh_eitaa
اگر که مادر باشد شبیه میهنمان زمین و هر چه در آن است می شود زنمان همان که با تویی اش آمد از سر کوچه همان که تا درِ خانه نبود جز منمان همان که کاشف گنجِ درون مردش شد همان که کوهی بودیم و کرد معدنمان همان که بود پس از چند هفته... لطف مدام به جای دشمنمان... تا همیشه دشمنمان چه کرد با ایرانِ همیشه سبز، مغول!؟ هزار مرتبه غارت شد آنچنان تنمان به هر چه گفت ندادیم پاسخی جز آه سکوت بوده فقط... مزد دل سپردنمان طناب عشق، همان بازوان تُردی بود که وقت خواب گره شد به دور گردنمان 📜 @sheraneh_eitaa
این خبر برد سوی موشانا که چه بنشسته اید ای موشان؟ ای رفیقان صهیونیستانا گربه ای تیز چنگ و خشم آلود همچو شیری ژیان و غرانا می دهد در بلندی جولان یکسره با خروش جولانا من خودم با دو چشم خود دیدم خورد موشی به بامدادانا دست اگر روی دست بگذارید می شوید آخرش پشیمانا موشها این خبر چو بشنیدند تنشان شد چو بید لرزانا پیرموشی در آن میان گفتا رفت باید به نزد سلطانا رفت باید پی مدد نزد کهنه ارباب، انگلستانا تا به شه حال خویش واگوئیم تا دهد او چه امر و فرمانا؟ جملگی تا بریتانی رفتند خسته دل، زردرو، هراسانا پیش روباه پیر خم گشتند کای شهنشه، اولوم به قربانا شرح دادند کل واقعه را کرده بر عجز خویش اذعانا «روبه پر فریب و حیلت ساز» رو به موشان نمود اعلانا که مترسید و غصه هم نخورید هست این راه حلش آسانا داد موشک به موشکان روباه تا زنندش به کودکستانا تا زنندش میان درمانگاه تا که گربه شود پشیمانا بعد، گفتند خود زدی آن را و به گربه زدند بهتانا بعد از هر جهت یورش بردند همچو قومی ز بربرستانا زان طرف گربه‌های زیتونی هر که بر ملکشان نگهبانا چون گرفتند قوت قلب از گربه‌های دلیر ایرانا پاسخی در جوابشان دادند و برابر نه، بل دوچندانا پر صلابت چو سیل بنیان کن رعدآسا، شبیه طوفانا آنچنان که به لشکر موشان راه افتاد پشم ریزانا با پلخمون مشهدی، در دم جمله گشتند سنگبارانا! هر که از یک طرف فراری شد رو به صحرای خود گریزانا جان من پند گیر از این قصه پندی از شاعر خراسانا هر که به هرکجا تجاوز کرد آخرش شد زبون و گریانا 📜 @sheraneh_eitaa
مرغ عشق منے و جاے تو آغوش من است پیش من پر بڪشے لانہ شدن را بلدم شبتون در پناه حق 🌙 📜 @sheraneh_eitaa
گر شود آنروی روشن جلوه گر هنگام صبح پیش رخسارت کسی بر لب نیارد نام صبح |صبحتون بخیر❄️☃️ 📜 @sheraneh_eitaa
دل‌های ما که به‌ هم نزدیک باشد، دیگر چه فرقی می‎کند کجای این جهان باشیم؛ دور باش، امّا نزدیک… من از نزدیک بودن‎های دور می‌ترسم 📜 @sheraneh_eitaa
دیدۀ مست تو را باده غلام است و بس خاص‌ترین جام می ‌‌پیش تو عام است و بس صحبت شیر و شکر پیش لبت کافری است مدحت قند و عسل بی تو حرام است و بس 📜 @sheraneh_eitaa
ای به گلستان هزار نرگس شهلا در گل گلزار عارضت به تماشا لاله و گل از تجلی تو به خوبی قمری و بلبل ز شوق تو به علالا در رخ روز از رخ تو بارقه مهر در دل شب از غم تو مایه سودا عاشق بیدل ز شوق روی تو مجنون کرده بهانه ولی محبت لیلا عارض یوسف نموده لمعه رویت زو شده مشعوف و زار عشق زلیخا گاه در آئین عاشقی شده ظاهر هم شده بر حسن خویش واله و شیدا گاه به معشوق شیوگیست تسحب هم بخود از ناز کرده غارت و یغما عاشق و معشوق و عشق جمله خودی پس هر نفس از یک لباس گشته هویدا در دو جهان عاشق تو گشت چو فانی ساز فنا هم به عشق خویشتن او را 📜 @sheraneh_eitaa
مَن اگر با مَن نباشم؛ می‌شَوَم تنهاترین کیست با مَن گر شَوَم مَن؛ باشد از مَن، ما ترین مَن نمی‌دانم کی ام مَن؛ لیک یک مَن در مَن است آن که تکلیف مَنَش با مَن مَنِ مَن، روشن است مَن اگر از مَن بپرسم ای مَن ای همزاد مَن! ای مَن غمگین مَن در لحظه‌های شاد مَن! هرچه از مَن یا مَنِ مَن، در مَنِ مَن دیده‌ای مثل مَن وقتی که با مَن می‌شوی خندیده‌ای هیچکس با مَن، چنان مَن، مردم آزاری نکرد این مَنِ مَن هم نشست و مثل مَن کاری نکرد ای مَنِ با مَن، که بی مَن، مَن تر از مَن می‌شوی هرچه هم مَن مَن کنی؛ حاشا شوی چون مَن قوی مَن مَنِ مَن، مَن مَنِ بی رنگ و بی تأثیر نیست هیچکس با مَن مَنِ مَن، مثل مَن درگیر نیست کیست این مَن؛ این مَنِ با مَن ز مَن بیگانه تر این مَنِ مَن مَن کُنِ از مَن کمی دیوانه‌تر؟ زیر باران، مَن از مَن پُر شدن دشوار نیست ورنه مَن مَن کردن مَن، از مَنِ مَن عار نیست راستی! اینقدر مَن را از کجا آورده‌ام بعد هر مَن بار دیگر مَن، چرا آورده‌ام؟ در دهان مَن نمی دانم چه شد افتاد مَن مثنوی گفتم که آوردم در آن هفتاد مَن 📜 @sheraneh_eitaa
کمال‌الدین علی محتشم کاشانی شاعر ایرانی عهد صفویه و معاصر با شاه طهماسب اول است. وی در سال ۹۰۵ هجری قمری در کاشان زاده شد و بیشتر دوران زندگی خود را در این شهر گذراند. نام پدرش خواجه میراحمد بود. کمال‌الدین در نوجوانی به مطالعهٔ علوم دینی و ادبی معمول زمان خود پرداخت. معروفترین اثر وی دوازده بند مرثیه‌ای است که در شرح واقعهٔ کربلا سروده است. مرثیهٔ دیگری نیز در مرگ برادر جوان خود سروده که بسیار سوزناک است. مجموعه‌ای از غزلیات عاشقانه با نام «جلالیه» نیز از وی باقی مانده است. وی در ربیع الاول سال ۹۹۶ هجری قمری (به روایتی ۱۰۰۰ هجری قمری) درکاشان درگذشت. 📜 @sheraneh_eitaa
ای مرا دلبر و دل آرا تو دل من کس ندارد الا تو روز و شب از خدا همی طلبم که به روز آورم شبی با تو هدف تیر بی‌محابا من مرهم زخم بی‌مدارا تو مردم مردمند جمله بتان چشم من نور چشم آنها تو از همه دلبران شکیبم اگر بگذاری مرا شکیبا تو دادم ای صبر گونهٔ دل را به جگر گوشه‌ای برون آ تو زاهدا کافرم اگر بی‌عشق بهره داری ز دین و دنیا تو چند گوئی که عاشقی گنه است این گنه بنده می‌کنم یا تو محتشم بینی ار غزال مرا سر چو مجنون نهی به صحرا تو 📜 @sheraneh_eitaa