eitaa logo
شاعرانه
26.5هزار دنبال‌کننده
4هزار عکس
807 ویدیو
80 فایل
🔹 تبلیغات ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر و ارسال اثر https://eitaayar.ir/anonymous/G246.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
سیما نوذری متولد سال ۱۳۷۰ در بوشهر است. وی شاعری را از سال‌های کودکی آغاز کرد و در دوران نوجوانی موفق به کسب پیاپی رتبه برگزیده کشوری شعر دانش‌آموزی در سه سال متوالی شد. از دیگر افتخارات این شاعر جنوبی می‌توان به برگزیده جشنواره سراسری شعر جوان بندرعباس؛ ⁠برگزیده جشنواره سراسری شعر سوره؛ برگزیده دوازدهمین جشنواره استانی شعر دفاع مقدس و مقاومت؛ ⁠برگزیده جشنواره شعر مقاومت؛ برگزیده سوگواره شعر عاشورایی تشان؛ نفر برتر جشنواره شعر پارس جنوبی و… اشاره کرد. وی همچنین سابقه داوری چند جشنواره شعر را در کارنامه دارد. سیما نوذری هرچند در دیگر قالب‌های کلاسیک شعر فارسی و حتی شعر نو نیز طبع‌آزمایی کرده، ولی نخستین دفتر شعر خود را به قالب محبوبش، غزل اختصاص داده است. بیشتر غزل‌های مجموعه «سی ماه تنهایی» در دهه ۹۰ شمسی و سال‌های بین ۲۰ تا ۳۰ سالگی شاعر سروده شده‌اند. 📜 @sheraneh_eitaa
تصمیم داشتم که تو را یک غزل کنم وقتش رسیده است به قولم عمل کنم! این یک معادله ست که مجهولهاش را باید به انزوا بکشانم و حل کنم کندویمان عصاره ی نیش و کنایه هاست زنبور می شوم که لبت را عسل کنم راحت کنار می کشم از این بهانه ها تا شانه های خالی خود را بغل کنم بوسیدنت خلاف قوانین کشور است باید عمل به شیوه ی بین الملل کنم من روی خط زلزله ات ایستاده ام قصدم نبود فاصله ای را گسل کنم باید به فکرهای سیاهم جهت دهم اصلا درست نیست تو را مبتذل کنم! 📜 @sheraneh_eitaa
5.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 | شعرخوانی خانم سیما نوذری از روی شانه های من خسته، بردار بار های اضافی را بس کن که رفتن تو به اجبار است،بس کن دوباره فلسفه بافی را 📜 @sheraneh_eitaa
خلوت گُزیده را به تماشا چه حاجت است چون کوی دوست هست به صحرا چه حاجت است جانا به حاجتی که تو را هست با خدا کآخِر دمی بپرس که ما را چه حاجت است ای پادشاهِ حُسن خدا را بسوختیم آخِر سؤال کن که گدا را چه حاجت است اربابِ حاجتیم و زبان سؤال نیست در حضرت کریم، تمنا چه حاجت است محتاج قصه نیست گرت قصدِ خون ماست چون رخت از آن توست، به یغما چه حاجت است جامِ جهان نماست ضمیرِ منیرِ دوست اظهار احتیاج، خود آن جا چه حاجت است آن شد که بارِ منتِ مَلّاح بردمی گوهر چو دست داد به دریا چه حاجت است ای مدعی برو که مرا با تو کار نیست احباب حاضرند، به اعدا چه حاجت است ای عاشقِ گدا چو لبِ روح بخش یار می‌داندت وظیفه، تقاضا چه حاجت است حافظ! تو ختم کن که هنر خود عیان شود با مدعی نزاع و مُحاکا چه حاجت است 📜 @sheraneh_eitaa
2870.mp3
879K
🎙 | خوانش: فریدون فرح اندوز خلوت گُزیده را به تماشا چه حاجت است چون کوی دوست هست به صحرا چه حاجت است . . 📜 @sheraneh_eitaa
اگر بايد زخمي داشته باشم که نوازشم کني بگو تا تمام دلم را شرحه شرحه کنم زخم‌ ها زيبايند و زيباتر آن‌ که تيغ را هم تو فرود آورده باشي تيغت سـِحر است و نوازشت معجزه و لبخندت تنظيفي از فواره‌ ي نور و تيمار داري‌ ات کرشمه‌ اي ميان زخم و مرهم عشق و زخم از يک تبارند اگر خويشاونديم يا نه من سراپا همه زخمم تو سراپا همه انگشت نوازش باش ... 📜 @sheraneh_eitaa
گهی از مهر یاد عاشق شیدا کند یا رب چو شیدایی ببیند هیچ یاد ما کند یا رب گرفتم کان مسافر نامه سوی من روان سازد چسان قاصد من گمنام را پیدا کند یا رب به آه و نالهٔ شبها اسیرم کرد و فارغ شد چرا با تیره روز خود کسی اینها کند یا رب به بازار جنون افتاد وحشی بی سر زلفش بد افتادست کارش، ترک این سودا کند یا رب... 📜 @sheraneh_eitaa
مگو در کوی او شب تا سحر بهر چه می‌گردی که دل گم کرده ام آنجا و می‌جویم نشانش را شبتون بخیر و در پناه حق 📜 @sheraneh_eitaa
‍ صبح یعنے بتپد قلبِ عزیزم با تو مثلِ ڪوهے ڪہ بہ خورشید، دلش پابند است |صبحتون بخیر و پر برکت 🌸🍃 📜 @sheraneh_eitaa
ای جان و سر حبیب و ایمان حبیب ای درد دل حبیب و درمان حبیب تو جان همه عالمی، آزرده مباش اندوه تن تو باد بر جان حبیب 📜 @sheraneh_eitaa
حلقه بر در زند ار شیخ بگو بارت نیست شب آدینه برو ورد بخوان کارت نیست صد رهم توبه ز می دادی و بشکستم باز دهیم توبه عجب پر نفسی عارت نیست حرفی ای عشق ندیدم ز تو در هیچ کتاب تا چه علمی که کسی راوی اخبارت نیست در حقیقت توئی ای کعبه خرابات مغان کز مقیمان همه یک عاقل و هشیارت نیست هیچ شد و هم خرد ای دهن دوست بگوی تا چه سری که کسی آگه از اسرارت نیست به امیدی که گرو شد به می ای شیخ ترا دوست دارم به سر امروز که دستارت نیست گر به خود نام خدائی نهی ای کعبه حسن سجده آریم و نگوئیم سزاوارت نیست من جهان دیده ام ای میکده در زیر فلک سایه ای امن تر از سایه دیوارت نیست به جز از خواجه بی مهر تو یغما زن و مرد کس نبینم که درین شهر خریدارت نیست 📜 @sheraneh_eitaa
می‌دانم رفتنت حتمی است همان‌گونه که عشقت حتمی است می‌دانم شب‌هایی خواهم داشت که در آن طولانی خواهم گریست به اندازه‌ی خنده‌های اکنونم و سعادت امروزم همان اندوه آینده‌ام خواهد بود اما رقص بر لبه‌ی پرتگاهت را به خواب شبانه ترجیح می‌دهم همچون یک مومیایی که زمان را بی‌حرکت در تابوتش می‌خواباند. 📜 @sheraneh_eitaa