eitaa logo
شاعرانه
26.4هزار دنبال‌کننده
4هزار عکس
808 ویدیو
80 فایل
🔹 تبلیغات ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر و ارسال اثر https://eitaayar.ir/anonymous/G246.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
نشست بر دل تو مهر همدمی دیگر نشست بر دل من گرد ماتمی دیگر ‌ چه میهمان عزیزی، چراغ روشن کن! که آمده‌ست به دیدار من غمی دیگر ... ‌ چرا زبان بگشایم؟ که دردهای بزرگ به جز سکوت ندارند مرهمی دیگر ‌ هوای پر زدنم در حصار دنیا نیست مرا ببر به تماشای عالمی دیگر... ‌ زمان مردنم ای بی‌وفا به بالینم فقط بیا که نگاهت کنم کمی دیگر ‌ ‌ 📜 @sheraneh_eitaa
میرزا محمد جیحون یزدی ملقب به «نواب»، مشهور به «تاج‌الشعرا» و متخلص به «جیحون» (زادهٔ ۱۲۵۰ قمری در یزد، درگذشتهٔ ۱۳۰۱ قمری در کرمان) یکی از شاعران مشهور یزدی دوره قاجار بود. وى تحصیلات متداول را در زادگاهش یزد گذراند اما ترک وطن کرد و چندى در ایران، هندوستان و اسلامبول به اقامت داشت. وی سرانجام در کرمان اقامت گزید و در همین شهر درگذشت. جیحون یزدى از شعراى آیینى در عصر ناصرى است. اگرچه او در غزل از سبک عراقى پیروى مى‌کند، ولى قالب شعرى او از لحاظ سبک‌شناسى، در سبک خراسانى شکل مى‌گیرد، خصوصا قصاید و مسمطات او که نشان مى‌دهد سرایندۀ آن‌ها از ادامه دهندگان راه بانیان نهضت بازگشت ادبى است. وى در اغلب قالب‌ها شعر سروده ولى در سرودن مسمط و قصیده تواناتر است. جیجون یزدی مجموعه‌ای به نام «نمکدان» دارد که همانند پریشان قاآنی به سبک گلستان سعدی نگاشته شده است. 📜 @sheraneh_eitaa
بر بوی آن دلارام طبعم گرفته خوئی کز خیل ماهرویان من قانعم ببوئی ای شانه از دو زلفش چنگ هوس رهاکن کاینجاست عمر عشاق بسته بتار موئی زینسان که شکل قدت در چشم من نشسته هرگز چنین نخیزد سروی کنار جوئی صد تن بکوی خمار شد خاک از قدح خوار تا قرعه سعادت سازد که را سبوئی با آفتاب رویت ماه چهارده تافت بنگر زسست عقلی دارد چه سخت روئی جز من که میتواند بوست بجان خریدن کاین لقمه از بزرگی گیرد بهر گلوئی اندر شبان تاریک جیحون دو چیز خواهد هم روی ماهتابی هم ماهتاب روئی 📜 @sheraneh_eitaa
8.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 | عجب شعری👌 آخر چه بود این مرگ نو... این مرگ عزرائیل کش... میراث خود پرتاب کن ... آن چوب اسرائیل‌کُش ... 📜 @sheraneh_eitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نشان روی تو جستم به هر کجا که رسیدم ز مهر، در تو نشانی ندیدم و نشنیدم چه رنج‌ها که نیامد به رویم از غم رویت چه جورها که ز دست تو در جهان نکشیدم هزار نیش جفا از تو نوش کردم و رفتم هزار تیر بلا از تو خوردم و نرمیدم کدام بار جفا کز تو احتمال نکردم؟ کدام شربت خونابه کز غمت نچشیدم؟ تو را بدیدم و گفتم که مهر روزفروزی ولی چه سود که یک ذرّه مهر از تو ندیدم به جای من، تو اگر صد هزار دوست گزیدی به دوستی که بجای تو دیگری نگزیدم جهان به روی تو می دیدم ارچه همچو جهانت وفا و مهر ندیدم چو نیک در نگریدم بسی تو عهد شکستی که من رضای تو جستم بسی تو مهر بریدی که از تو من نبریدم از آن زمان که چو خواجو عنان دل به تو دادم به جان رسیدم و هرگز به کام دل نرسیدم 📜 @sheraneh_eitaa
ذات احدیت است از دیده نهان لیکن نبود ز چشم حق‌بین پنهان او واحد و فرد و لامکان است و قدیر در قبضه قدرتش بود کون و مکان 📜 @sheraneh_eitaa
شب‌ها، وقتی دریا مرا در آغوش می‌گیرد و نور ستاره‌ی کمرنگ بر امواج وسیعش می‌خوابد، آنگاه خود را کاملاً آزاد می‌کنم از تمام فعالیت‌ها و تمام عشق‌ها و بی‌صدا می‌ایستم و به آرامی نفس می‌کشم، تنها، تنها در آغوش دریا که سرد و خاموش است و با هزاران نور می‌درخشد. سپس باید به دوستانم فکر کنم و نگاه‌ام در نگاه‌هایشان غرق می‌شود و از هر یک، به طور خاموش و تنها می‌پرسم: 'آیا هنوز مال من هستی؟' آیا اندوه من، اندوه توست، مرگ من، مرگ تو؟ آیا از عشق من، از غم من فقط یک نفس، فقط یک پژواک حس می‌کنی؟' و دریا به آرامی و بی‌صدا به من نگاه می‌کند و لبخند می‌زند: نه. هیچ سلامی و هیچ پاسخی از هیچ‌جا نمی‌آید... 📜 @sheraneh_eitaa
‍ از غم دوری و دلتنگی تو آب شدم روز وشب سوختم و شعله‌ی بیتاب شدم ما دو تا رود که آغوش به آغوش ولی تو به دریا زدی و من شبِ مرداب شدم شبتون در پناه حق 📜 @sheraneh_eitaa
‍ صبح است و هوا و‌نفس دلکش پاییز من هستم و‌یک سینه از مهر تو لبریز | صبحتون بخیر و پر برکت 🌸🍃 📜 @sheraneh_eitaa
تا به کف تاری از آن طره طرار افتاد طالع بخت مرا همچو شب تار افتاد گرچه رخسار تو زد آتش حرمان بر دل قسمت ما ز گلستان رخت خار افتاد 📜 @sheraneh_eitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
معشوق چنانکه جاذب عشاق است غفران خدا بجرم ما مشتاق است در روز حساب هر کرا نیست گناه شرمنده به پیش رحمت خلاق است 📜 @sheraneh_eitaa
نه چنان ز عشق بیمار وز هجر مستمندم که توان قیاس کردن که چقدر دردمندم خردم کند ملامت که مرو بکوی خوبان چکنم؟ نمیتوانم که جنون کشد کمندم دگر از عمارت دل به جهان مرا چه حاصل که به سیل اشک بنیاد وجود خویش کندم ز فراق مهر رویت شده پیکرم هلالی چه خوش است اگر بکوبی تو بدان سُم سمندم منم آن شکسته پر مرغ که نیست آشیانی به جز از شکنج دامم بجز از خم کمندم 📜 @sheraneh_eitaa