هدایت شده از علی یاوران
🔔 نذر قربانی به نیت سلامتی حضرت بقیه الله الاعظم و نائب الامام حضرت آیت الله خامنهای، خادمین و رزمندگان جبهه مقاومت
❗️پول جمعآوری شده به دوستان جهادی حاضر در لبنان انتقال داده شده و گوشت قربانی هر روز در بین عزیزان لبنانی مستقر در لبنان یا سوریه توزیع یا در پخت غذا برای آنها مصرف میشود
🤝 مشارکت در نذر قربانی از طریق👇
💳|
6273 8170 1011 6493(بنام گروه جهادی علی یاوران) روی شماره بزنید کپی میشود. 📢گزارش قربانی هر روز در کانال علی یاوران بارگذاری میشود 💠 گروه جهادی فرهنگی علی یاوران https://eitaa.com/ali_yavaran
safa.gif
7K
محمدحسین صفای فریدنی معروف به صفای اصفهانی (زادهٔ ۱۲۶۹ هجری قمری در فریدن در غرب استان اصفهان، درگذشته به سال ۱۳۲۲ هجری قمری) از شاعران فارسیسرای ایران در قرن سیزدهم هجری میباشد.
وی تحصیلات ابتدایی را در فریدن و اصفهان پشت سر گذاشت. سپس به همراه برادرش علیمحمد متخلص به حکیم به تهران رفت و در تهران به تحصیل مشغول گشت. در این ایام به عرفان و تصوف گراییده و در سال ۱۳۰۹ هجری قمری به مشهد رفت و با عنایات میرزا محمدعلی مؤتمن ملقب به مؤتمن السلطنه، وزیر خراسان در مشهد ساکن شد. او در مشهد با چند تَن از فضلای معروف خراسان از جمله ادیب نیشابوری معاشرت داشت.
وی در فلسفه، تفسیر، کلام، منطق و حکمت استاد بود. غزلیاتش به طرزی دلنشین همراه با ترکیبات ابداعی مورد استقبال شاعران قرار گرفت. قصاید وی استادانه سروده شده و در مثنوی از گلشن راز شبستری پیروی کرده و مسمطات وی حاوی مدح و منقبت ائمهٔ اطهار است. اشعار وی بیشتر شامل مواعظ، توحید و دقایق عرفان و تصوف است.
هم اینک نام یکی از خیابانهای اصفهان در شمال غرب این شهر به نام حکیم صفایی میباشد.
#معرفی_شاعر #صفای_اصفهانی
📜 @sheraneh_eitaa
ای به لب آمده جان یار به بالین آمد
صبر کن وقت نثار من مسکین آمد
آمد آن شاه ختن با شکن زلف سیاه
شهر آراسته شد قافله چین آمد
گشت چون گونه او خانه من رشک بهار
یار با گونه چون خرمن نسرین آمد
بی پریشانی دل دولت دین بود بدست
این سر زلف سیه راهزن دین آمد
دل ز عشق رخ آن شاه بشطرنج خیال
بیدقی راند که تا خانه فرزین آمد
سینه بگشای کزان جلوه کند نور خدای
طور سینای من آن سینه سیمین آمد
دل من چند گهی راه تلون پیمود
عشق رهبر شد و در خانه تمکین آمد
عشق ورزیدم و بنیاد مرا کند ز بیخ
این هنر شیوه اش از روز ازل کین آمد
بپر خویشتن ای عقل چو پروانه مناز
عشق سوزنده تر از آذر بر زین آمد
آفتاب از دل ذرات جهان گشت پدید
شاهد جان بشهود آمد و شیرین آمد
خواست با لذات تجلی کند از مکمن غیب
جلوه ئی کرد و بجولانگه تکوین آمد
گل تکثیر هبا شد گل توحید دمید
که با مکان بشر دوحه یاسین آمد
آیت عشق حسین بن علی جلوه ذات
که تولاش نشاط دل غمگین آمد
بلبلی بود صفا در قفس تن بهواش
رفت و باز آمد و با شهپر شاهین آمد
#صفای_اصفهانی #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 | شعری که تو را جان میبخشد، یک بار شاعرش را کشته است
📜 @sheraneh_eitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از بسکه غم عشق تو در دل بفزودم
گوی از همه عشاق به عشقت بربودم
بسیار نکویان جهان را بستودم
هر جای که از مصحف خوبی بگشودم
#شعر #سحاب_اصفهانی
📜 @sheraneh_eitaa
جدا از زلف و رخسار تو جان دادم به ناکامی
نه خرم از تو در صبحی نه دلشاد از تو در شامی
ندارم غم ز قرب مدعی رشحه که در کویش
کنون قربی که هست او را فراهم بود ایامی
شهنشاه جهان شهزاده محمود آن جوانبختی
که عقل پیر باشد پیش رای پختهاش خامی
#شعر #رشحه
📜 @sheraneh_eitaa
در پای تو جز مرگ هوس نیست مرا
دردا که امید دسترس نیست مرا
بر کنگره ی تو بال سیمرغ شکست
افسوس که پرواز مگس نیست مرا
#شعر #صفایی_جندقی
📜 @sheraneh_eitaa
از کنار دل مـن دور نشو ، همنفسم
ماه شو ، جلوه نما در شب زیبایی من
صبر کن جان دلم ،تا که به سامان برسد
قصـه ی پـر شــرر عشـق زلیخـایی من
شبتون در پناه حق
#شهناز_صمدی #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
دلا چه دیده فروبستهای؟ سپیده دمید
سری برآر که خوش عالمیست عالمِ صبح
| صبحتون بخیر و پر برکت 🌸🍃
#شعر
📜 @sheraneh_eitaa
از فرقت آن سیمتن ماه جبین
شد همچو قلم جسم من ز ارحزین
مسطرزده نامهٔ نوشتم سوی دوست
یعنی تنم از هجر تو گردیده چنین
#شعر #حکیم_سبزواری
📜 @sheraneh_eitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تا کی دم پستی و بلندی بزنیم
از حادثه درد دردمندی بزنیم
بنشین به بساط تا نشاطی بکنیم
بر خیز برندی که برندی بزنیم
#شعر #جیحون_یزدی
📜 @sheraneh_eitaa
ای که به کوی مهوشان بار فتاده در گلت
تا نرهی از این خطر وا نرهد غم از دلت
دعوی عاشقی تو، باور دوست کی فتد
ناله زار تا چو نی نشنود از مفاصلت
روی چو آفتاب او در خم زلف بنگری
چون من تیره بخت اگر تار نگشته محفلت
ای که به محمل اندری از پس زلف همچو شب
مطلع آفتاب را، دیدم و بود محملت
من بشر و پری بسی، دیده ام و نیافتم
هیچ پری مشابه و هیچ بشر مماثلت
عارض آفتاب را ماه چو خود کلف نهد
روز طرب در انجمن بیند اگر شمایلت
ای مه سرو قامتم، چیست و کیست تا شود،
سرو چمن برابر و ماه فلک مقابلت
#شعر #افسر_کرمانی
📜 @sheraneh_eitaa