حسن شاملو در سدهٔ یازدهم هجری و در زمان شاه عباس اول حاکم شهر هرات بود و افزون بر ویژگیهای سیاسی و اداری، شاعری شیرین سخن و خوشنویسی برجسته نیز بود.او از خوشنویسان و نستعلیقنویسان زبردست بودهاست.
او فرزند حسین خان از بزرگان امرای شاملو بود که پدر بر پدر در دربار پادشاهان صفوی دارای مشاغل مهم بودهاند. حسن خان در زمان سلطنت شاه عباس کبیر به سال ۱۰۲۷ بجای پدر خود امیرالامرا و بیگلربیگی خراسان را عهدهدار شد. و در زمان شاه صفی همچنان حکومت هرات را داشت و امیرالامرای خراسان بود.وی سرداری دلیر بود و چند بار مهاجمان ازبک را شکست داده است.
مجلس این حاکم هنرمند، هیچگاه از صاحبان فضل و کمال خالی نبود و اوقات خود را صرف همنشینی با فضلا و شعرا و هنرمندان میکرد.
در عالم آرای عباسی آمده که فردی سخنور و خوشنویس بوده و صاحب سیف و قلم بوده و شعر میسروده است. دیوان او مشتمل بر سه هزار بیت بوده که به نظر نصرآبادی رسیده بودهاست. نمونه شعر او یک رباعی است که به خط نستعلیق درشت در کتیبهای در حرم علی بن موسیالرضا نصب بوده:
دارم چو حسن سری به درگاه رضا بیرون نروم یک قدم از راه رضا
خواهی که سرت بعرش توفیق رسد بگذار برآستانهٔ شاه رضا
در صحن آرامگاه پیر هرات، خواجه عبدالله انصاری، یکی از چیزهایی که توجه را به خود می کشاند، سنگ مرمرین بزرگی است که به صورت قائم بر پهلوی راست و نزدیک به گوشه یی که بر جانب لوح مزاراست، استوار گردیده است. بر این سنگ، دو بیت، به خطّ نستعلیق خوش و جلی، به صورت برجسته نقش بسته و به اصطلاح کتیبه نگاران نقر گردیده است. این خطّ خوش و این دو بیت دلنشین، از حسن خان شاملوست:
دهـد تا ساقی عرفان دلت را جام هشـیاری درآ در بزمگاه خواجـه عبدالله انصاری
بود لوح مزارش نازنین سروی که از شـوخی ملائک را، چو قُمری، کرده گرم ناله وزاری
او در خط نستعلیق از استادان زبردست و مشهور دوران بود و شیوه میرعماد را دنبال میکرد اما استادش معلوم نیست. در کتاب نتایج الافکار وفات او را ۱۱۰۰ه ذکر کرده و گفته در هرات درگذشت و جنازه او را به مشهد انتقال داده به خاک سپردند.مولف تذکرهٔ غنی نیز همین سال را ذکر کرده اما در کتاب «نمونهٔ خطوط خوش نستعلیق» سال مرگ او ۱۰۵۲ ه ثبت شدهاست.
تاریخ درگذشت فرزند او مرتضیقلیخان شاملو که از شکستهنویسان مشهور بود و او نیز پس از پدر در دوران شاه سلیمان صفوی مدتی حاکم هرات بود نیز ۱۱۰۰ ه ذکر شدهاست.اما با توجه به آثار باقیمانده از او باید درگذشتش پس از ۱۰۷۷ ه.ق اتفاق افتاده باشد.
#حسن_شاملو #معرفی_شاعر
📜 @sheraneh_eitaa
دارم چو حسن سری بدرگاه رضـــا بیرون نروم یک قدم از راه رضــــا
خواهی که سرت به عرش توفیق رسد بگذار بر آستانه شاه رضــــــــــــــا
#شعر #حسن_شاملو #امام_رضا #چهارشنبه_های_امام_رضایی
📜 @sheraneh_eitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 | سیاستمدار، شاعر و خوشنویسِ برجسته عصر صفوی، حسن شاملو
#فرزند_ایران
📜 @sheraneh_eitaa
پیش ما رسمِ شکستن نبود عهد وفا را
الله الله تو فراموش مکن صحبت ما را
قیمت عشق نداند قدم صدق ندارد
سستعهدی که تحمل نکند بار جفا را
گر مُخَیَّر بکنندم به قیامت که چه خواهی
دوست ما را و همه نعمت فردوس شما را
گر سرم میرود از عهد تو سر بازنپیچم
تا بگویند پس از من که به سر برد وفا را
خنک آن درد که یارم به عیادت به سر آید
دردمندان به چنین درد نخواهند دوا را
باور از مات نباشد تو در آیینه نگه کن
تا بدانی که چه بودست گرفتار بلا را
از سر زلف عروسان چمن دست بدارد
به سر زلف تو گر دست رسد باد صبا را
سر انگشت تَحَیُّر بگزد عقل به دندان
چون تأمل کند این صورت انگشتنما را
آرزو میکندم شمعصفت پیش وجودت
که سراپای بسوزند من بی سر و پا را
چشم کوتهنظران بر ورق صورت خوبان
خط همیبیند و عارف قلم صنع خدا را
همه را دیده به رویت نگرانست ولیکن
خودپرستان ز حقیقت نشناسند هوا را
مهربانی ز من آموز و گرم عمر نماند
به سر تربت سعدی بطلب مهرْگیا را
هیچ هشیار ملامت نکند مستی ما را
قُل لِصاحٍ تَرَکَ النّاسَ مِن الوَجْدِ سُکاریٰ
#سعدی #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
9328-ml.mp3
3.67M
🎙 | خوانش: محسن لیله کوهی
پیش ما رسمِ شکستن نبود عهد وفا را
الله الله تو فراموش مکن صحبت ما را
.
.
.
📜 @sheraneh_eitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قشنگ یعنی چه؟
قشنگ؛ یعنی تعبیر عاشقانه اشکال!
و عشق تنها عشق
ترا به گرمی یک سیب می کند مانوس
و عشق تنها عشق
مرا به وسعت اندوه زندگی ها برد
مرا رساند به امکان یک پرنده شدن...
#سهراب_سپهری #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
انگشتبهانگشت
و رگبهرگ دستانت را سپاسگزارم
که در روزگار آوارگی خانهی من بودند
و به وقت توفان سرپناهم
و آنگاه که میهنم را
از زیر پایم بیرون کشیدند، دستان تو وطنم شدند.
هر کجا دستانت را دیدی
سلام مرا برسان.
#سعاد_الصباح #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
بنشین، مرو، چه غم که شب از نیمه رفته است؟
بنشین که با خیال تو، شبها نخفتهایم
شبتون در پناه حق
#فریدون_مشیری #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
بازآی که صبح آمد و دل سوی تو دارد
خورشید به عالم زد و رو کوی تو دارد
هر گوشه ی دنیا صنمی عطرفشان کرد
زیبنده هوایی است، فقط بوی تو دارد
| صبحتون بخیر و پر نشاط 🌸🍃
#شعر
📜 @sheraneh_eitaa
در سر کوی وفا با کوه کَن هم گام باش
جان شیرین را به شیرین بخش و شیرین کام باش
گر زلیخا نیستی پیراهن یوسف مدر
ور نه در بازارها رسوای خاص و عام باش
یا به دور چشم او لاف نظر بازی مزن
یا به عمر خویشتن قانع به یک بادام باش
سوخت عشق آتشین هم شمع و هم پروانه را
گر نداری تاب این سوزنده آتش ، خام باش
تا مُرید جام شد جمشید کامش را گرفت
گر تو هم جویندهٔ کامی، مرید جام باش
تا بیابی خال او جویندهٔ هر دانه شو
تا بگیری زلف او افتاده هر دام باش
پیش روی و موی او سر خط مملوکی بده
تا قیامت مالک اقلیم صبح و شام باش
خستهٔ تیر نگاهش با هزار اصرار شو
بستهٔ زلف سیاهش با هزار ابرام باش
گر به شمشیرت کشد ابروی او، تسلیم شو
ور به زنجیرت کشد گیسوی او، آرام باش
هیچ غافل از دعای آن شهِ خوبان مشو
وز دهانش در عوض آماده دشنام باش...
#فروغی_بسطامی #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
ای که چشمانت مرا حالی به حالی می کند
ان نگاه نافذت دل را خیالی میکند
دیدنت حس مرا تا ناکجاها می برد
جان بی تاب مرا از غصه خالی میکند
#سمانه_افشاریان #شعر #ارسالی_مخاطب
📜 @sheraneh_eitaa
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
چه رفته است بر این بینوا؟ نمی پرسی؟
کجاست شور و شر من؟ کجا؟ نمی پرسی ...
مگو که از غم این سالخورده باخبری
تو سالهاست که حال مرا نمی پرسی ...
چنان که حد وفای تو را شناخته ام
غریب نیست که از آشنا نمی پرسی
حکایت ستمی را که رفته بر دل من
از آن دو چشم ستمگر چرا نمی پرسی ؟
نوشتمت که هنوز اشک های من جاریست
ولی دریغ که از ماجرا نمی پرسی ...
#سجاد_سامانی #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
شادروان استاد منوچهر نیستانی ـ در 4 مردادماه سال 1315 خورشیدی در کرمان متولد شد. او تحصیلات ابتدایی را در زادگاهش بهپایان رسانید. تحصیلات متوسطه را در دبیرستان دارالفنون تهران پشت سر گذاشت سپس در سال 1334 خورشیدی به دانشسرای عالی تهران راه یافت و در رشته زبان و ادبیات فارسی فارغالتحصیل گردید.
از سال 1337 تا 1342 در دبیرستانهای شاهرود به تدریس ادبیات فارسی پرداخت سپس به تهران منتقل شد و در سال 1357 بازنشسته گردید.
نخستین شعرهای نیستانی در روزنامههای بیداری و هفت واد و اندیشهٔ کرمان چاپ رسید و اولین دفتر شعرش با نام «جوانه» در سال 1333 نیز در کرمان منتشر شد. مدتی نیستانی در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان مشغول به کار شد و اشعار و ترانههایی برای کودکان سرود. سومین دفتر شعر نیستانی با نام «دیروز، خط فاصله» به سال 1350 منتشر شد. و برگزیدهی اشعاری از او با نام «دو با مانع» در سال 1369 چاپ شد. وی علاوه بر سرودن شعر، در زمینه پژوهش ادبی و ترجمه نیز فعالیت داشتهاست.
شعر او شعری اندوهگین و تلخ و آمیخته با طنز میباشد و زبانی ساده و بیپیرایه دارد. اگرچه گرایش عمدهّ شعر وی عاشقانهاست، ولی بعضاً گرایشهای اجتماعی نیز در آن دیده میشود.
او در شعرش بیشتر منطقی است تا احساسی و منطق او در شعر، بازتاب دیدگاههای اجتماعی اوست. زبان شعر او تغزلی است. نیستانی در قالبهای غزل، شعر نو نیمایی و شعر بی وزن، اشعاری قابل توجه، نو و عمیق سروده است. در مجموع نیستانی شاعری است آگاه با زبانی خاص خود که در سرودن غزلهای عاشقانه – اجتماعی و ناامیدانهی خود از گونههای دیگر شعرش موفقتر است. به دلیل ابتکارات نو و شیوهی خاصی که وی در سرودن غزل آغاز نمود، بعضی منتقدان نیستانی را پدر غزل نوین ایران نیز نامیدهاند اگرچه بسِآمد تعمدی در آثار او که خاص غزل نوین است، هفت غزل است ، به هر حال تأثیر بیچون و چرای غزل او را بر جریان تجدد غزل در دههی هفتاد غیرقابل انکار است.
تأثیر او بر جریانهای فعال در غزل موسوم به دهه هفتاد غیرقابل انکار است، غزل نوین ایران (غزل فرم، غزل روایی ، غزل مینیمال و غزل پستمدرن) بیتردید وامدار نگاه متفاوت او به غزل هستند.
سرانجام در صبح پنج شنبه 27 اسفند ماه 1367 در حالی که 45 سال بیشتر نداشت دچار سکتهی قلبی شد و زندگی را وداع گفت.
#منوچهر_نیستانی #معرفی_شاعر
📜 @sheraneh_eitaa
آنچه از یاران شنیدم آنچه در باران گذشت
آنچه در باران ده آن روز بر یاران گذشت
های های مستها پیچید در بن بستها
طرح یک تابوت در رؤیای بیماران گذشت
کوه ها را در خیال پاک تا مرز غروب
سیلی از آوای اندوه عزاداران گذشت
کاروان دختران شرمگین روستا
لاله بر کف در مهی از بهت بسیاران گذشت
در ته تاریک کوچه یک دریچه بسته شد
انتظار بی سرانجام بد انگاران گذشت
جای پایی ماند و زخمی سبزهزاران را به تن
جمعه ی جانانه ی گلگشت عیاران گذشت
تا به گورستان رسد - دیدار اهل خاک را
ماهتاب پیر لنگان از علفزاران گذشت..
#شعر #منوچهر_نیستانی
📜 @sheraneh_eitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 | قم همان شهری که هم یک ماه دارد بر زمین...
شعرخوانی آقای حسین رستمی در حضور رهبر انقلاب
📜 @sheraneh_eitaa
خبری نیست که من سر به گریبان بردم
سوز سرد تن خود را به زمستان بردم
روح یخ کرده که در باور پوشالی بود
بارها پرسه زنان محضر شیطان بردم
روز من تا خود شب مشغله با ابلیس است
نعش خود را، هوسم را چه هراسان بردم
نقطه چین، بین الف تا ی من فاصله داشت
مشق هر فصل خطا را به دبستان بردم
فکر درگیر چراها پر تشویشم کرد
مرگ یا زنده به گوری، سرِ بی جان بردم
عطشی می کشدم سمت غزل در پی عشق
این قدم ها به سراب است شتابان بردم
دست من پیش کسی هیچ زمان نیست دراز
کاسه را محضر سلطانِ خراسان بردم.....
#حسین_فراهانی #شعر #ارسالی_مخاطب #امام_رضا
📜 @sheraneh_eitaa
من آدمی که در دل جنت گناه کرد
سو دای دل همیشه مرا رو سیاه کرد
جان کندنی که باعث ره توشه بود را
در لحظه ای به خیره سری دل تباه کرد
جز ندبه در بساط دل خود نداشتم
شب را به گریه مردم چشمم پگاه کرد
در اوج خشکسالی قلب شکسته ام
باران گرفت و گوشه ی چشمی اله کرد
من برکه ای که شوق تپیدن گرفته است
از لحظه ای که ماه ،به قلبم نگاه کرد
بی راهه رفته بودم اگر لطف او نبود
یک ذکر یا حسین(ع)مرا رو به راه کرد
#محمدجواد_منوچهری #شعر #امام_حسین
📜 @sheraneh_eitaa
تمام پروانه ها قاصدک بودند
به هر قاصدکی
راز چشمان تو را گفتم
پروانه شد
تمام پروانهها
ادای چشمان تو را
درمیآورند
چون بغض مرا دوست دارند.
#کیکاووس_یاکیده #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مهتاب تویی ، برکه منم فاصله را باش
دیدار تو هر شب شده با حسرت و ای کاش
شبتون در پناه حق
#شعر
📜 @sheraneh_eitaa
هر صبح از درون دلم میڪنے طلوع
صبحت بہ خیر پادشہ شعرهاے من
|صبح پاییزیتون پر امید 🌸🍃
#سودابه_صبا #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صبح تو بهخیر!
که ساعت حرکت قطار را
به من غلط گفتی
که من بتوانم یک روز دیگر
در کنار تو باشم...
#احمدرضا_احمدی #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
هر آن سِری که در سر داری با دوست در میان منه چه دانی که وقتی دشمن گردد و هر گزندی که توانی، به دشمن مرسان که باشد که وقتی دوست شود.
رازی که نهان خواهی، با کس در میان منه، و گر چه دوست مخلص باشد که مر آن دوست را نیز دوستان مخلص باشد، همچنین مسلسل.
خامشی به که ضمیر دل خویش
با کسی گفتن و گفتن که مگوی
ای سلیم آب ز سرچشمه ببند
که چو پر شد نتوان بستن جوی
سخنی در نهان نباید گفت
که بر انجمن نشاید گفت
#سعدی #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
یا رب این نوگُلِ خندان که سپردی به مَنَش
میسپارم به تو از چشمِ حسودِ چَمَنَش
گرچه از کویِ وفا گشت به صد مرحله دور
دور باد آفتِ دورِ فلک از جان و تَنَش
گر به سرمنزل سلمی رَسی ای بادِ صبا
چشم دارم که سلامی برسانی ز مَنَش
به ادب نافه گشایی کن از آن زلفِ سیاه
جای دلهای عزیز است به هم بر مَزَنَش
گو دلم حقِّ وفا با خط و خالت دارد
محترم دار در آن طُرِّهٔ عَنبرشِکَنَش
در مقامی که به یادِ لبِ او مِی نوشند
سِفله آن مست، که باشد خبر از خویشتنش
عِرض و مال از درِ میخانه نشاید اندوخت
هر که این آب خورَد رَخْت به دریا فِکَنَش
هر که ترسد ز ملال اندُهِ عشقش نه حلال
سَرِ ما و قدمش یا لبِ ما و دهنش
شعرِ حافظ همه بیتُ الْغَزَلِ معرفت است
آفرین بر نَفَسِ دلکَش و لطفِ سخنش
#حافظ #شعر
📜 @sheraneh_eitaa