eitaa logo
شاعرانه
26.4هزار دنبال‌کننده
4هزار عکس
810 ویدیو
80 فایل
🔹 تبلیغات ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر و ارسال اثر https://eitaayar.ir/anonymous/G246.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
IMG_20250113_184239_513.HEIC
1.71M
آسمان پر فروغ گشت،دمید آن زمانی که او تولد یافت بهر تعظیم،کوه ها خم شد کعبه آغوش باز کرد،شکافت بانگ تکبیرِ یاعلی گویان حاجیان گرد کعبه،چرخیدند بار دیگر شکافت،کعبه عشق همه آن را به چشم خود دیدند کودکی ناز و دامن مادر هر دو با هم قنوت می خواندند بهت بر حاجیان پدید آمد همه در بهت سرد خود ماندند چشم ها همچو چشمه ها جوشان دور تا دور کعبه می چرخید آن یکی اشک شوق می بارید دیگری شاد بود می خندید آسمان در مدار حرکت خود راه را بر ستارگان گُم کرد لیک خورشید با توقف خود خویش را وقف بهت مردم کرد درب های حریم کعبه همه همه با هم علی علی گفتند نیز لب های انس و جن و ملک همچو لب های غنچه بشکفتند آب های زلال زمزم هم در مسیر غدیر جاری شد شط اندیشه در ضمیر زمان همچو « خم» سبز شد،بهاری شد. 📜 @sheraneh_eitaa
عمری‌ست گفته‌ایم به عشق تو یا علی: «یا مُظهِرَ العَجائِبُ یا مرتضی علی».. من کیستم که بر سر خوانت بخوانی‌ام؟ شاهان عالم‌اند به خوانت گدا، علی.. در راه عشق، غیر علی در میانه نیست از ابتدا علی‌ست و تا انتها علی.. با مهرش از عدم به وجود آمدیم ما یعنی که هست رمز فنا و بقا علی چون خیر و شر رقم به یداللّه می‌خورد حُسن‌القضاست از پس سوءالقضا علی در حیرتم که خلق چرا رو به هم زنند! وقتی که هست بر همه مشکل‌گشا علی عالم تمام خصم و فقط دوست حیدر است خلقی غریبه‌اند و فقط آشنا علی.. خیبرگشا علی‌ست فقط، ای خوشا علی! مرحب‌فِکَن علی‌ست فقط، مرحبا علی! دل می‌برد به غمزه، ز خیل دلاوران وقتی زند به خوان دلیری صلا علی لب بسته بلبلان سخنور، ز شرم او آنجا که کرده باغ بلاغت بنا علی در گویش ملائکه تغییر می‌کند حَیَّ عَلَی الصَّلاة، به حَیَّ عَلَی علی می‌ایستند خیل ملائک به حرمتش هرچند می‌نشست روی بوریا علی مهر و مه و فلک به نماز ایستاده‌اند کردند اقتدا همه و مقتدا علی ارض و سما به دور علی چرخ می‌زنند فرمانبر است عالم و فرمان‌روا علی.. از یُمن طلعتش همه را عفو می‌کنند آید اگر به جلوه، به روز جزا علی هرگز نبوده است جدا از علی، خدا هرگز نبوده است جدا از خدا، علی مشعر علی و کعبه علی و منا علی زمزم علی و مروه علی و صفا علی حیدر، اباالحسن، اسداللّه، مرتضی صفدر، ابوتراب، ولی، ایلیا، علی نوح و خلیل و موسی و عیسی و مصطفی سرّ ظهور یک به یک انبیا علی.. او را شناخت شام عروجش نبی، که دید صاحب سخن خداست و صاحب صدا علی آن شب که فاصله، دو کمان بود تا خدا خود را رسول، گرم سخن یافت با علی چون روز روشن است پس از لیلة‌المبیت تنها یکی‌ست با نبی اهل وفا؛ علی در بیش و کم اگرچه نگنجد علی، ولی کم از خَس است خصمش و بیش از طلا علی در کوچه شد ز جور قدش گَر، دو تا علی در خانه بود مِهر بتولش عصا علی.. چشم خدا علی‌ست، ولی کیست فاطمه؟ کز گَرد چادرش بکشد توتیا علی شیر خدا علی‌ست، ولی کیست فاطمه؟ کز غم به حِرز او ببرد التجا علی وجه خدا علی‌ست، ولی کیست فاطمه؟ کز عالمی کند به رخش اکتفا علی.. من اَلکَنم ز مدحت خاتون عالمین وقتی که گفته حضرت او را ثنا علی گوید مگر مدیح علی، شخص فاطمه گوید مگر مدیحۀ خیرالنسا، علی شادم که جز ولای تو و مهر فاطمه چیزی نمانده از همه دنیا مرا، علی! عمری‌ست گفته‌ایم فقط «یا علی مدد» آری مدد ز غیر تو ننگ است یا علی! 📜 @sheraneh_eitaa
‍ ‍ هَر شَب ای دل ! گفتگوی زلف جانان میکنی ...!؟ خــود پریشانی و ما راهـَـم پریشان میکنی شبتون در پناه حق🌙 📜 @sheraneh_eitaa
‍ لبخند تو اندازه‌ی خورشید قشنگ است چشمان شما معجزه‌ی حضرت محبوب ای روشنیِ زندگی‌ام صبح قشنگ است وقتی که بخوانم ز نگاهت غزلی خوب |صبحتون پر از عشق و آرامش 🌸🍃 📜 @sheraneh_eitaa
هرچه می‌گردد سر زلف تو لرزان بیشتر می‌شود جمعیت دل‌ها پریشان بیشتر شب به یاد طره‌ات با دل کشاکش داشتم زین کشاکش، دل پریشان شد، من از آن بیشتر از دو زلفت تیره‌روزی شد نصیب اهل دل صدمهٔ کافر رسد بر اهل ایمان بیشتر نیست زاندوه و غمت دل را پذیرایی دریغ میزبان شاد است باشد هرچه مهمان بیشتر دیدن ماه رخت بر اشک شوق من فزود جزر و مدّ یم شود از ماه تابان بیشتر تا نگویی بر رخت آیینه حیران است و بس من دلی دارم، بود ز آیینه حیران بیشتر هیچ می‌دانی چرا جان را نثارت می‌کنم؟ تا یقین گردد تو را می‌خواهم از جان بیشتر (صابر) از دامان جانان دست حاجت برمدار درد کم گردد اگر کوشی به درمان بیشتر 📜 @sheraneh_eitaa
یار اگر بیگانه با اغیار می‌شد بد نمی‌شد وز صمیم قلب با ما یار می‌شد بد نمی‌شد (جایگزین مسند درباریان سفله‌پرور) جنس قاطرچی و سردمدار می‌شد بد نمی‌شد (کعبه افراد جانی، قصر شاه جورگستر) گر که ویران بر سر «زوار» می‌شد بد نمی‌شد این جراید کز پی تنویر افکارند، یکسر: واجبی مالیده بر افکار می‌شد بد نمی‌شد 📜 @sheraneh_eitaa
هر دل که اسیر عشق دلبر گردد هر دم گذرد غمش فزونتر گردد هر غم بزمانه کاهد‌ اما غم عشق هر روز فزون ز روز دیگر گردد 📜 @sheraneh_eitaa
از رخت آیینه تا لذت دیدار گرفت وز نگاه دگران جانب خود عار گرفت خاک ره از قدمت رتبه گلزار گرفت از تو گل‌های چمن زینت دستار گرفت من چه گفتم که دل نازکت آزار گرفت خاطرت از من بیچاره به یکبار گرفت؟! تا نشستم به رهت بهر تمنای وصال دیده وقف تو نمودم شب و روز و مه و سال بی‌جمال تو مرا زندگی دهر محال از من دلشده یک بار نپرسیدی حال! من چه گفتم که دل نازکت آزار گرفت خاطرت از من بیچاره به یکبار گرفت؟! چند نالم ز گل روی تو چون بلبل زار همچو پروانه زنم بال و پر خویش به نار؟ برده سودای تو یکسر ز دلم صبر و قرار رنگ رخسار مرا بین و به حالم رحم آر! من چه گفتم که دل نازکت آزار گرفت خاطرت از من بیچاره به یکبار گرفت؟! کلک تقدیر که تصویر تو می‌کرد رقم در ازل با خط او من به تو بودم توأم داشتم بر سر خود عشق تو در ملک عدم از چه بسیار به ما سازی نوازش‌ها کم؟! من چه گفتم که دل نازکت آزار گرفت خاطرت از من بیچاره به یکبار گرفت؟! گریه‌ام از غم هجرت به جهان طوفان کرد شبنم اشک از آنجا به سر مژگان کرد جوش این سیل بلا قصر دلم ویران کرد عاقبت داغ تو با خاک مرا یکسان کرد! من چه گفتم که دل نازکت آزار گرفت خاطرت از من بیچاره به یکبار گرفت؟! جیب ناموس مرا صبح‌صفت چاک زدی از نگه تیر غضب بر دل غمناک زدی ناز گفتی به دلم خنجر بی‌باک زدی بردی در اوج و میان همه بر خاک زدی! من چه گفتم که دل نازکت آزار گرفت خاطرت از من بیچاره به یکبار گرفت؟! 📜 @sheraneh_eitaa
آقای "محمدتقی عزیزیان"، شاعر و ترانه‌سرای لرستانی زاده‌ی سال ۱۳۶۲ خورشیدی در دلفان است او کارشناس ارشد زبان و ادبیات فارسی‌ست و معاونت ادبیات اداره کل حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس استان لرستان، دبیر انجمن قلم ایران در لرستان و مدیر مسئولی انتشارات پراکنده از پست‌های فرهنگی و هنری اوست. وی هم‌اكنون عضو دفتر شعر جوان كشور و دبير انجمن ادبی شهرستان دلفان نیز هست. آثار عزيزيان در جشنواره‌ها و كنگره‌های كشور برگزيده شده و همچنين موفّق به كسب عناوين و مقام‌هايی در اين زمينه گشته است. 📜 @sheraneh_eitaa
سینی به دستت هست و چایت را تعارف می کنـی جان و دل معشــوقـه خواهان را تصرف می کنـی با خنـــده هــای ساده ات ستــارخـان را می کشـی خــاکســـتر خـوابیـده ی تبــریز را پف می کنــی آقا محمــدخــان بـــه کــار چشـم هـایت می رود تـــاریخ را می بنــدی و عـــرض تأسف می کنـی قلیـــان خوب شاه عباسی، نبــات و قنــد و عشـق کم کم می آیـد سفـــره ها را پرتکـلف مـی کـنی مویت مسیرکاروان هــا را به ظلمت می کشــد چــاه زنخـدان خودت را غـرق یـوسف می کـنی بعد از گــذشت ســـال های دوربا لبخـــنــدهات بر سیـــنــه ی دیــــوار متـــروها تــوقف می کنی 📜 @sheraneh_eitaa
5.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 | شعرخوانی آقای محمدتقی عزیزیان نگاهت چشم باغی را گرفته، که از هر گل سراغی را گرفته برای دیدنت هر تیر برقی ، به دست خود چراغی را گرفته 📜 @sheraneh_eitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عالم همه عابدند و معبود یکی است دنیا همه ساجدند و مسجود یکی است با دیده انصاف چو نیکو نگری روحانی و ما را همه مقصود یکی است 📜 @sheraneh_eitaa