سینی به دستت هست و چایت را تعارف می کنـی
جان و دل معشــوقـه خواهان را تصرف می کنـی
با خنـــده هــای ساده ات ستــارخـان را می کشـی
خــاکســـتر خـوابیـده ی تبــریز را پف می کنــی
آقا محمــدخــان بـــه کــار چشـم هـایت می رود
تـــاریخ را می بنــدی و عـــرض تأسف می کنـی
قلیـــان خوب شاه عباسی، نبــات و قنــد و عشـق
کم کم می آیـد سفـــره ها را پرتکـلف مـی کـنی
مویت مسیرکاروان هــا را به ظلمت می کشــد
چــاه زنخـدان خودت را غـرق یـوسف می کـنی
بعد از گــذشت ســـال های دوربا لبخـــنــدهات
بر سیـــنــه ی دیــــوار متـــروها تــوقف می کنی
#شعر #محمدتقی_عزیزیان
📜 @sheraneh_eitaa
5.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 | شعرخوانی آقای محمدتقی عزیزیان
نگاهت چشم باغی را گرفته، که از هر گل سراغی را گرفته
برای دیدنت هر تیر برقی ، به دست خود چراغی را گرفته
📜 @sheraneh_eitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عالم همه عابدند و معبود یکی است
دنیا همه ساجدند و مسجود یکی است
با دیده انصاف چو نیکو نگری
روحانی و ما را همه مقصود یکی است
#شعر #فرخی_یزدی
📜 @sheraneh_eitaa
با دستِ بسته است ولی دستبسته نیست
زینب سرش شكسته ولی سرشكسته نیست
هرچند سر به زیر... ولی سرفراز بود
زینب قیام كرده چون از پا نشسته نیست
زینب اسیر نیست، دو عالم اسیر اوست
او را اسیر قافله خواندن خجسته نیست
رنج سفر، خطر، غم بازار، چشم شوم
داغ سه ساله دیده ولی باز خسته نیست
حتی اگر به صورت او سنگ میخورد
او زینب است، معجرش از هم گسسته نیست
#مجید_تال #شعر #حضرت_زینب
📜 @sheraneh_eitaa
شاهباز طمعم باز عندلیب شیدا شد
یا که طوطی نطقم طوطی شکرخا شد
رفرف خیالم رفت تا مقام او ادنی
یا براق عقلم را جا بعرش اعلی شد
مشتری شدم از جان مدح زهره روئیرا
منشی عطارد را خامه عنبر آسا شد
گوهری نمایان شد از خزانۀ غیبی
وز کتاب لاریبی آیه ای هویدا شد
از معانی بکرم زال چرخ شد واله
حسن دختر فکرم باز در تجلی شد
یکه تاز فکرت را باز شد دو ته زانو
تا بمحدت بانو همچو چرخ پویا شد
در حریم آن خاتون ره نیابد افلاطون
اسم اعظم مکنون رسم آن مسمی شد
اوست بانوی مطلق در حرمسرای حق
بزم غیب را رونق آن جمال زیبا شد
برج عصمت کبری دخت زهرۀ زهرا
کو بغرۀ غراء مهر عالم آرا شد
از فصاحت گفتار و ز ملاحت رفتار
سرّ حیدر کرّار در وی آشکارا شد
گلشن امامت را گلبن کرامت بود
باغ استقامت را رشک شاخ طوبی شد
طور علم ربانی طور حکم سبحانی
با کمال انسانی در جمال حورا شد
عقل بندۀ کویش، عشق زندۀ بویش
وامق مه رویش صد هزار عذرا شد
عرش فرش درگاهش پیش کرسی جاهش
در پناه هرگاهش کل ما سوی الله شد
آسمان زمین بوسش ماه شمع فانوسش
پرده دار ناموسش ساره بود و حوا شد
کعبه الامانی بود رکنها الیمانی بود
مستجار جانی بود لیک اسیر اعدا شد
شد بر اشتر عریان با دلی ز غم بریان
مهد عصمتش گریان ز انقلاب دنیا شد
حکم بر منایا داشت مرکز بلایا گشت
قبله البرایا بود کعبه الرزایا شد
در سرادق عصمت در حجاب عزت بود
بی حجاب و بی خرگه کوه و دشت پیما شد
شد عقیلۀ عالم رهسپار شام غم
چشم چشمۀ زمزم خونفشان به بطحا شد
یکه شاهد وحدت دخت خسرو اسلام
شمع محفل جمعی بدتر از نصاریٰ شد
آنکه آستانش بود رشک جنه المأوی
همچو گنج شایانش در خرابه مأوی شد
#شعر #غروی_اصفهانی #حضرت_زینب
📜 @sheraneh_eitaa
امشب ای ماه به درد دل من تسکینی
آخر ای ماه تو همدرد من مسکینی
کاهش جان تو من دارم و من میدانم
که تو از دوری خورشید چهها میبینی
تو هم ای بادیهپیمای محبت چون من
سر راحت ننهادی به سر بالینی
شبتون در پناه حق🌙
#شعر
📜 @sheraneh_eitaa
صبح آغاز قشنگی ست برای من و تو
که به آوازه این عشق نفس تازہ کنیم
|صبحتون بخیر و پر عشق 🌸🍃
#شعر
📜 @sheraneh_eitaa
عشق بی نام و نشان میماند اگر زینب نبود
قدر آزادی نهان میماند اگر زینب نبود
عشق با او فارغ التحصیل دانشگاه شد
صبر هم در امتحان میماند اگر زینب نبود
چهرهی نورانی اسلام و مذهب بیگمان
در حصاری از گمان میماند اگر زینب نبود
در غم گلهای پرپر، باغبان دشت خون
قامتش همچون کمان میماند اگر زینب نبود
آتش بیداد وقتی بر گل و گلشن فتاد
باغ گل بی باغبان میماند اگر زینب نبود
بار داغ یک گلستان لاله بر دوشش کشید
بر زمین باری گران میماند اگر زینب نبود
کاروان دادخواه خون هفتاد و دو گل
بی امیرِ کاروان میماند اگر زینب نبود
پاسداری کرد او از مکتب عدل و شرف
دین حق کی در امان میماند اگر زینب نبود!
مژدهی فتح و ظفر با خود آورد اربعین
این سفر بی ارمغان میماند اگر زینب نبود
کرد دلها را هوایی در هوای کوی دوست
کربلا کی جاودان میماند اگر زینب نبود!
ای «وفایی» مکتب اسلام مدیونش بُوَد
دین حق بی ترجمان میماند اگر زینب نبود
#سیدهاشم_وفایی #شعر #حضرت_زینب
📜 @sheraneh_eitaa
گلبرگ به نرمی چو بر و دوش تو نیست
مهتاب به جلوه چون بناگوش تو نیست
پیمانه به تاثیر لب نوش تو نیست
آتشکده را گرمی آغوش تو نیست
#شعر #رهی_معیری
📜 @sheraneh_eitaa
هرچند پای خستۀ زینب توان نداشت
هرچند بین قافله جانش امان نداشت
بار امانتی که به منزل رسانده است
چیزی کم از رسالت پیغمبران نداشت
جز گیسوان غرق به خون روی نیزهها
در آتش بلا به سرش سایهبان نداشت
آیا به جز حوالی گودال، ساربان،
راهی برای رفتن این کاروان نداشت؟
یک شهر چشم خیره و... بگذار بگذریم
شهری که از مروّت و غیرت نشان نداشت
آری هزار داغ و مصیبت کشیده بود
اما تنور و تشت طلا را گمان نداشت
دیگر لب مقدس قرآن کربلا
جایی برای طعنۀ آن خیزران نداشت!
#یوسف_رحیمی #شعر #حضرت_زینب
📜 @sheraneh_eitaa
چو از دل عشق رفت آزار آید
چو گل رفت از گلستان خار آید
نمیبینی که چون پنهان شود مهر
شب تاریک اندُهبار آید
#شعر #خلیل_الله_خلیلی
📜 @sheraneh_eitaa