درد بیدرمان ما را چاره جز، وصل تو نیست
ای وصالت چارهساز درد بیدرمان ما
@shernab
زهمه دست کشیدم که تو باشی همه ام
با تو بودن ز همه دست کشیدن دارد
@shernab
خوشم به عشق تو اما مدام دلهره دارم
چو کودکی که به دستان خود حباب گرفته
@shernab
طالبان عشق را دیوانه میگویند خلق
وآنکه در وی نیست عشقی، من نگویم عاقلست!
#اوحدی_مراغه_ای
@shernab
آشوب به پا کن همهی شهر به گوشند
یا شور بزن یا بدران جامه دران را
بازار قم از نقل لبت رو به کسادی است
بیچاره نکن حاج حسین و پسران را
@shernab
نسیم باد نوروزی، چه داری؟
گذر کن سوی آن دلبر به یاری
نگار ماهرخ، ترک پریوش
بت گل روی سیم اندام سرکش
فروغ نور چشم شهریاران
چراغ خلوت شب زندهداران
نهال روضهٔ حسن و جوانی
زلال فیض و آب زندگانی
چو دریابی تو آن رشک پری را
نمودار بتان آزری را
فرو خوان قصهٔ دردم به گوشش
نهان از طرهٔ عنبر فروشش
بگو او را به لطف از گفتهٔ من
که: ای وصل تو بخت خفتهٔ من
کنون عمریست تا در بند آنم
که روزی قصهٔ خود بر تو خوانم
دل ریشم به مهرت مبتلا شد
ترا دید و گرفتار بلا شد
نمودی رخ، ربودی دل ز دستم
کنون هستم بدانصورت که هستم
به پای خود در افتادم به دامت
تو آزاد از منی، ای من غلامت
دل اندر روی رنگین تو بستم
ندانم تا چه رنگ آید به دستم؟
تنم پرتاب و دل پرجوش تا کی؟
زبان پر حرف و لب خاموش تا کی؟
دلی رنجور و جانی خسته دارم
وزین محنت زبان چون بسته دارم؟
توانم ساخت، چون جانم نباشد
ولیکن تاب هجرانم نباشد
#اوحدی_مراغه_ای : منطقالعشّاق
@shernab
برو یعنی بمان پیشم نمیخواهی نمی آیم
تکلّم کردن عاشق، پر از افعال معکوس است
#محمدجوادشیرازی
🌸 @shernab