eitaa logo
شعر ناب عاشقانه و عارفانه و اشعار آئینی
237 دنبال‌کننده
137 عکس
29 ویدیو
0 فایل
گلچین اشعار ناب معنوی 🌸 ارتباط با ما و انتقادات و پیشنهادات: @RuholahQ شیخ روح‌الله قادری
مشاهده در ایتا
دانلود
جز وصل تو دل به هر چه بستم توبه بی یاد تو هر کجا نشستم توبه در حضرت تو توبه شکستم صدبار زین توبه که صد بار شکستم توبه @shernab
گرت هزار بدیع‌الجمال پیش آید ببین و بگذر و خاطر به هیچ کس مسپار @shernab
به روز حشر چه خوفی تو را ابو إسحاق همین‌که قلب رباب از تو شاد شد کافیست @shernab
علاج درد مشتاقان طبیب عام نشناسد مگر لیلی کند درمان غم مجنون شیدا را @shernab
تا شدم محو تماشا دلم از دستم رفت دل سپردن به تو از خویش بریدن دارد...! @shernab
ای خوش آنروزی که ما جان در ره جانان کنیم ترک یک جان کرده خود را منبع صد جان کنیم اختیار خود به پیش اختیار او نهیم هرچه او می‌خواهد از ما از دل و جان آن کنیم @shernab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به فکر هیچ‌کسی جز خودت مباش ای دل! که خودشناسی تو جز خداشناسی نیست @shernab
نقش نامت کرده دل محراب تسبیح وجود تا سحر تسبیح گویان روی در محراب داشت @shernab
آن‌که تاجِ سرِ من خاکِ کفِ پایــش بود از خـــــــــدا می‌طلـــبم تا به سرم بازآیـــــــد گــــــر نثـــارِ قـــــدمِ یـــــارِ گرامی نکنــــــم گوهــرِ جـان به چــــه کار دگــرم بازآیـــــد؟ @shernab
لیـــک از لیـــلی وجــــود من پُر است این صدف پر از صفات آن دُر است ترســـــم ای فصّاد گــــر فصـــــدم کنی نیـــــشــــــتر ناگـــاه بـــــــــر لیـــــلی زنــی @shernab
چه زیبا میگوید: ✍️آدمهایی هستند در زندگیتان؛ نمی گویم خوبند یا بد... چگالی وجودشان بالاست... ، ، ، محبت داشتن‌شان و هر جزئی از وجودشان امضا دار است... یادت نمی رود "هستن هایشان را..." بس که حضورشان پر رنگ است. ردپا حک می کنند اینها روی دل و جانت... بس که بلدند "باشند"... این آدمها را، باید قدر بدانی... @shernab
روزی که میگرفتند پیمان ز نسل آدم عشق از میان ذرّات در جست‌وجوی ما بود بر عاصیان هر قوم بگماشت حق بلایی ما خیل عشقبازان هجرانمان بلا بود 🌸 @shernab
اگر بر تو سخت می‌گذرد بدان روشنی🕯 @RanjGanj
حریم عشق را درگه بسی بالاتر از عقل است کسی آن آستان بوسد که جان در آستین دارد @shernab
خوشا دلی که مدام از پی نظر نرود به هر درش که بخوانند بی‌خبر نرود @shernab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فاش می‌گویم و از گفته خود دلشادم بنده ی عشقم و از هر دو جهان آزادم طایر گلشن قدسم چه دهم شرح فراق که در این دامگه حادثه چون افتادم من ملک بودم و فردوس برین جایم بود آدم آورد در این دیر خراب آبادم @shernab
هدایت شده از فصل پنجم
🔹ابن سینا میگوید عارف از هیچ چیزی ملول نمیشود. چون همه چیز دم به دم برایش نو است. ملول شدن ناشی از این است که ما به چیزی عادت میکنیم و کم‌کم از داشتن آن چیز سیر و ملول می‌شویم. عارف جهان را دم به دم درحال نو شدن می‌بیند. بنابراین هرچیزی را انگار اوّلین بار است که دارد میبیند؛ و به تازه بودن تجلیّات خدا توجه دارد. @fasl5om
شعر علامه طباطبائی درباره عشق خدا : همی گويم‌ و گفته‌ام‌ بار ها بود كيش‌ من‌ مهر دلدار ها پرستش‌ به‌‌مستی‌ست‌ در كيش‌ مِهر برونند زين‌ جرگه‌ هشيار ها به‌ شاديّ و آسايش‌ و خواب‌وخور ندارند كاری دل‌ افكار ها بجز اشك‌ چشم‌ و بجز داغ‌‌دل‌ نباشد به دست‌ گرفتار ها كشيدند در كوی دلدادگان ميان‌ دل‌ و كامْ ديوار ها چه‌ فرهادها مرده‌ در كوه‌ها چه‌ حلاّج‌ ها رفته‌ بر دار ها چه‌ دارد جهان‌ جز دل‌ و مهر يار مگر توده‌ هائی ز پندار ها ولی رادمردان‌ و وارستگان‌ نيازند هرگز به‌ مردار ها مَهين‌ مِهر ورزان‌ كه‌ آزاده‌اند بريزند از دام‌ جان‌، تارها بخون‌ خود آغشته‌ و رفته‌اند چه‌ گل‌های رنگين‌ به‌ جوبارها * * * بهاران‌ كه‌ شاباش‌ ريزد سپهر بدامان‌ گلشن‌ ز رگبارها كشد رخت‌ سبزه‌ به‌ هامون‌ و دشت‌ زَنَد بارگه‌ گل‌ به‌ گلزارها نگارش‌ دهد گلبنِ جويبار در آئينۀ آبْ رخسارها رود شاخ‌ گل‌ در بر نيلوفر برقصد به‌ صد ناز گلنارها درد پردۀ غنچه‌ را بادِ بام هَزار آورد نغز گفتارها به‌ آواي‌ نای و به‌ آهنگ‌ چنگ خروشد ز سرو و سمن‌ تارها * * * بياد خَم‌ ابروي‌ گلرخان‌ بكش‌ جام‌ در بزم‌ ميخوارها گره‌ را ز راز جهان‌ باز كن‌ كه‌ آسان‌ كند باده‌ دشوارها جز افسون‌ و افسانه‌ نبود جهان كه‌ بستند چشم‌ خشايارها به‌ اندوه‌ آينده‌ خود را مباز كه‌ آينده‌ خوابيست‌ چون‌ پارها فريب‌ جهان‌ را مخور زينهار كه‌ در پای اين‌ گل‌، بود خارها پياپي‌ بكش‌ جام‌ و سرگرم‌ باش‌ بهل‌ گر بگيرند بيكارها @shernab
خدا حافظ ای برادر زینب به خون غلطان در برابر زینب حسین جان ای آبروی دو عالم نگین سلیمان به حلقه ی خاتم برادر جان بی تو در دل صحرا شده تنها خواهرت گل زهرا ز زخم تنت روی ریگ بیابان به اشک دل و سوز و آه یتیمان تنت بی سر مانده در دل صحرا سرت هر دم روی نیزه اعدا سرت بر نی خون چکد به بیابان کند گریه خواهر تو به هر شب شده محمل جای روضه ی زینب تو ای سوره ی پاره در بر زینب مزن دست و پا در برابر زینب به شهر شام در هجوم نظر ها کند خنده دشمنت به غم ما زند سیلی دشمنت به رخ من دلم خون است از جسارت دشمن حسین جان ای آبروی دو عالم نگین سلیمان به حلقه خاتم @shernab
دل من در هوس روی تو ای مونس جان خاک راهی‌ست که در دست نسیم افتادست @shernab
خيال روى تو بيخِ اميد بنشانده‌ست بلاى عشق تو بنيادِ صبر بركنده‌ست @shernab