eitaa logo
شعر شیعه
7.4هزار دنبال‌کننده
556 عکس
205 ویدیو
21 فایل
کانال تخصصی شعر آئینی تلگرام https://t.me/+WSa2XvuCaD5CQTQN ایتا https://eitaa.com/joinchat/199622657C5f32f5bfcc جهت ارسال اشعار و نظرات: @shia_poem_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
پا نهادی بر زمین و عرش اعظم گریه کرد آسمان لبخند زد ، بارانِ نم نم گریه کرد عطر گیسویت رسید و صبحگاهان ، تواَمان غنچه لب وا کرد با لبخند و شبنم گریه کرد جمع اضدادی و پیغمبر شب میلاد تو تا به رویت بوسه زد هم شاد شد، هم گریه کرد پیش از اینها بوده ای ورد زبانها ، جبرئیل... نام زیبای تو را آورد و آدم  گریه کرد یک سر شوریده یحیی داشت، بر پایت گذاشت دم به دم با یاد تو عیسی ابن مریم گریه کرد آمدی، شد روز و ماه و سال بی تابت حسین ماه شعبان شاد شد ، ماه محرم گریه کرد @shia_poem
شراب آلوده می‌داند تَهِ پیمانه می‌چسبد خمارِ باده می‌فهمد شبِ میخانه می‌چسبد گداییِ در این خانه تشریفی به ما داده... که تنها بر لبِ ما ساغرِ شاهانه می‌چسبد حرم شد خانه‌ام وقتی ، سلامت کردم و دیدم زیارت‌هایِ ما حتی میانِ خانه می‌چسبد سرِ سال است رو بر تو زیارت‌نامه می‌خوانم زیارت‌نامه خواندن با دلِ دیوانه می‌چسبد  سلام‌الله ای دل  آتشِ صبح اَزَل آمد مبارک باد یازهرا که اَحلی مِن عسل آمد اگر شعریم اگر شوریم ؛ مُرَکب یا قلم هستیم اگر با شهریار و مُقبِلیم و مُحتشم هستیم همه از آستان آسمانی نجف داریم که هر دَم ؛ دَم به دَم با صاحبِ تیغِ دودَم هستیم دمِ ما یاعلی و بازدم‌هامان حسین است و... اسیرِ این دَم و دیوانه‌ی این بازدم هستیم  پس از یک عمر فهمیدیم این دل بارگاهِ توست در این قابی که میبینم حرم را ؛ در حرم هستیم خدا را شُکر بختِ روز و ماه و سال مایی تو همیشه تا همیشه حالِ حَوِل حالِ مایی تو تو گوشه گوشه در دل  شُعله شُعله در جگر هستی تو از پیراهنم حتی به من نزدیکتر هستی الف با میم  و با عینی و با فایی و با حایی چگونه اینهمه هستی چگونه اینقدر هستی تو با منظومه‌ی هفتاد و دو خورشیدی‌ات عمریست مدارِ چرخش دیوانه‌های دربدر هستی «اگر غم لشگر انگیزد که خونِ عاشقان ریزد» دعا هستی دوا هستی قضا هستی قَدَر هستی چنان روشن شده عالم بگو خورشید برگردد محال است از حریم تو کسی نومید برگردد نگاهی کُن به دامانت دخیلِ تو خلیل اینجاست کنارِ سجدگاهِ ما جبینِ جبرئیل اینجاست  جلال‌الله در چشمت جمال‌الله در رویت جمال اینجا جمیل اینجا جلال اینجا جلیل اینجاست نه از سینایِ موسایم  نه از اَنفاسِ عیسایم کفایت می‌کند ما را کَرَم تا که کَفیل اینجاست گِره خورده است با نامت سرِ مژگانِ ما یعنی... که آبِ سلسبیل اینجا که یک شعبه زِ نیل اینجاست خدا را شُکر قلبِ ما صدای کربلا دارد فقط حال و هوایم را هوای کربلا دارد @shia_poem
سائل امروز ؛ عطا چند برابر دارد دیده بر دستِ نبی؛فاطمه؛حیدر دارد حسنی ها به خدا روزیشان بیشتر است چون کریم حرم ؛ امروز برادر دارد   @shia_poem
لبریز فلک شد از تَبــارک آوازِ طَرب دهد چکــاوک آمد پســـری ابوالعجائب از خانه ی مالکُ الْمَمالَـک حرف دل نوکرحسین است اربـاب تولـــدت مبــــارک @shia_poem
اسرار خرابات بِجز مست نداند هشیار چه داند که در این کوی چه رازست؟ @shia_poem
می نویسم عشق و بی تردید می خوانم جنون هرکسی دیوانه تر السابقون السابقون می نویسم عشق و بی تردید می خوانم حسین عاقلان دانند لکن اکثرا لایعقلون این سرشت ماست؛ از خاکیم، خاک کربلا سرنوشت ماست پس انا الیه الراجعون صرف یک دل دادن و عرض ارادت شرط نیست باید امضا کرد این دلنامه را با دست خون پرچم او از ازل بالاست؛ بالا تا ابد باد این پرچم بلند و هرچه جز آن سرنگون ** گوش جانم چشم بر راه صدای دیگری ست پای دل سر در هوای ماجرای دیگری ست گرچه خیلی ها به ظاهر کربلا هستند لیک باطنا امشب مدینه کربلای دیگری ست چار تن از پنج تن در گرد یک گهواره اند در دل گهواره هم اهل کسای دیگری ست خنده گریه خنده گریه خنده گریه خنده اشک بیت مولا غرق اشک و خنده های دیگری ست شیر از انگشت های وحی می نوشد حسین سبط پیغمبر غذایش هم غذای دیگری ست ** عشق او جاری ست حتی در مرام اهل بیت می توان فهمید این را از کلام اهل بیت ساغر لب های هر معصوم می گوید حسین بسکه لبریز است نام او ز جام اهل بیت هم شتابش بیشتر هم اینکه جایش بیشتر کشتی اش هم فرق دارد با تمام اهل بیت در نهایت جمع خواهد گشت با نام حسین سفره ای که پهن می گردد به نام اهل بیت روز و شب بر او درود حق درود اهل بیت روز و شب بر او سلام حق سلام اهل بیت ** تا که می خوانم تو را هر دیده می بارد تو را از خدا دیگر چه خواهد هر کسی دارد تو را در روایت هست هر که دوستش دارد خدا در دلش چون داغی از یک لاله می کارد تو را عشق را از هر کسی از اهل دل پرسیده ام از گریبانش چنان خورشید می آرد تو را ما نه؛ فرزند پیمبر می شود قربانی ات هستی اش را می دهد تا که نگه دارد تو را جامه ات را آسمانی ها عوض کردند تا سختی رخت زمینی ها نیازارد تو را زینت دوش نبی! عرش است جای پای تو سینه ی پیغمبر است و قلب زهرا جای تو ** اشک می ریزیم و با ذکرت عبادت می کنیم باز هم از راه دور عرض ارادت می کنیم ما همه بیمارهای دوری از شش گوشه ایم بین هیئت ها ز یکدیگر عیادت می کنیم زودتر راحت کن از درد فراقت خلق را ما به این دوری مپنداری که عادت می کنیم عالم نوزادی ما فرق دارد با همه ما برایت گریه از وقت ولادت می کنیم هر غمی دیدیم، فرمودند فابک للحسین بعد از آن هرجا غمی دیدیم یادت می کنیم دوستت دارم من ای در جسم عالم جان حسین آذری می خوانمت: "جانیم سنه قربان حسین" @shia_poem
جهود و مُشرک اگر یاحسین  میگویند غلامِ مُشرکم و نوکرِ جهودم من... @shia_poem
با ولایت به دل عاشقت احساس که هست سینه ات بر علی و فاطمه حساس که هست کربلا پنجره فولاد ندارد ؟ غم نیست حرم شاه کرم حضرت عباس که هست @shia_poem
تورا با نام دلبر می شناسم تو را ساقی لشگر می شناسم تو عباسی ولی در صحنه جنگ تو را تمثال حیدر میشناسم @shia_poem
نامِ تو ڪه عشقِ ناب دارد عباس خاصیٺِ آفتاب دارد عباس ما تشنہ یڪ جرعہ سخاوٺ هستیم مشڪِ تو هنوز آب دارد عباس @shia_poem
به دوشت می کِشی "بار امانت" را تک و تنها به دامانت پناه آورده ام یا عروةَ الوثقی جهان جامِ می اش را پیش تو می آورد بالا "الا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولها" شگفتا! شرح و توصیف مقامت کار انسان نیست به چشمت هر کسی ایمان نیاورده مسلمان نیست به جرات می نویسم: با خدایت همنشینی تو علم بر دوشی و دست خدا در آستینی تو بنازم هیبتت را تک یل ام البنینی تو به حق فرزند بی باک امیرالمومنینی تو یقین دارم که دنیا در کف اقبال من باشد اگر مُهر تو در پرونده ی اعمال من باشد ملائک بوسه می چینند از خاک کف پایت دل از ارباب ما برده ست لبخند دل آرایت به وقت جنگ، زینب می شود محو تماشایت جهان پیش تو و تو سر به زیری پیش مولایت بدون دست، آری دستگیر عالمینی تو چه باید گفت در مدحت؟ علمدار حسینی تو شبیه کوه ها ثابت قدم می ایستی عباس هزاران سال قبل از خلق ما می زیستی عباس گرفتار کسی غیر از حسینت نیستی عباس خودت باید بیایی و بگویی کیستی عباس به درک جایگاهت هیچکس نائل نخواهد شد که دین هیچکس بی عشق تو کامل نخواهد شد دل از اهل زمین و آسمان برده ست گیسویت به میدان می روی و می شود زینب دعاگویت ولی ای کاش غرق خون نمی شد چشم و ابرویت نمی زد هیچکس در علقمه نیزه به پهلویت علی اصغر برای آب بی تاب است یا عباس ؟! تمام فکر و ذکرت قحطی آب است؛ یا عباس! @shia_poem
بی خود شده از خود و چنین میگردد حق دارد اگر دور زمین میگردد این قصه بهانه است در اصل قمر دور قمر ام بنین میگردد @shia_poem