#مولانا_امیرالمومنین_علی_علیه_السلام
#مدح
#غزل
تا نمایان کرد ابروی کمان خویش را
نذر کردم پای چشمش جسم و جان خویش را
زیر ایوان نجف،با گریه در آغوش او
میشمارم غصه های بیکران خویش را
از کرم پر کرد چندین مرتبه از خمرهاش
تا نشان دادم به ساقی استکان خویش را
خوش به حال آن که پس داده شبیه قنبرش
در وفا داری به مولا امتحان خویش را
مزهی شیرینی نام علی حس میشود
میکشم دور دهانم تا زبان خویش را
مرتضی در لحظهی افطار، بخشید از کرم
بر گدای خانه سهم آب و نان خویش را
یاعلی گفتم،شراب از آسمان بارید و من
باز کردم مثل یک ساغر دهان خویش را
خوش به حال آن یتیمی که کشیده بوتراب
بر سر او دست های مهربان خویش را
#سجاد_روانمرد
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_اشعار_آیینی
@shia_poem
#مولانا_امیرالمومنین_علی_علیه_السلام
#ولادت
#مربع_ترکیب
پیداست در متن دعا اوراقی از عرش
دارد رجب در شهر خود عشاقی از عرش
از بسکه می ریزد شراب باقی از عرش
میخانه تب کرده؛ می آید ساقی از عرش
ممسوس ذات الله روی دست کعبه است
هویاعلی ذکر لب سرمست کعبه است
او بی عصا هم قلب دریا می شکافد
صدها هزاران راه بالا می شکافد
تا عرش را با ذکر زهرا می شکافد
رکن یمانی سینه اش را می شکافد
دیگر زمان انتظارت سر رسیده
یافاطمه بنت اسد! حیدر رسیده
خورشید ساکت شد قمر بیرون بیاید
سائل به در زد، کیسه زر بیرون بیاید
اصرار کرد احمد خبر بیرون بیاید
ابن الخلیلش با تبر بیرون بیاید
این کودکی که صاحب لیل و نهار است
در بین مُشتش قبضه ای از ذوالفقار است
نوشیده ام با جان، مِی هر سالی اش را
مزه کنم طعم شراب عالی اش را
رعیت کشد بر شانه اسم والی اش را
شیعه چرا پنهان کند خوشحالی اش را
میثم اگر بی دار خود باشد کلافه است
بر پیکر عشاق حیدر، سر اضافه است
تاثیر ذکر یونسیّه بی علی هیچ
دنیای بی او گرچه ارزنده ولی هیچ
شعرم ندارد بی ولا جز معطلی هیچ
هم سومی، هم دومی، هم اولی هیچ
تصریح ذکر مرتضی، تصریح زهراست
یا رادّ الشمسِ علی، تسبیح زهراست
هرچند همبازی دست کودکان است
تفریح حیدر خلقت کون و مکان است
بغض علی را هر که دارد بی امان است
حب علی هفت آسمان را نردبان است
قنبر نشد باشیم، پشت در که هستیم
گرد و غبار گیوهء حیدر که هستیم
کار ملائک دست شاه لافتی بود
در زیر پایش قاب قوسین خدا بود
قدّش ستون محکم ارض و سما بود
اما عبای شانهء او نخ نما بود
برجاست تاج و تخت او این هم دلیلش؛
سهمی نبرد از سفرهء مردم عقیلش
سهمی نبرد از گندمی که خود درو کرد
مولا شکم را سیر، با یک نان جو کرد
با نفس خود درگیر شد، یکیّ به دو کرد
اشک دو چشمانش، نجف را باغ مُو کرد
شیرخدا حتماً هدف را می شناسد
حیدر گداهای نجف را می شناسد
حیدر کسی بوده که مرحب شد شکارش
حیدر گرفته مرحبا از کردگارش
تکمیل کرده لافتی را ذوالفقارش
در وقت غم، زهرا و پیغمبر کنارش
بدر و اُحُد هم جنگ خیبر را پسندید
رسم جوانمردی حیدر را پسندید
مانده امیری همچنان حیدر بیاید
حاشا که او باشد بلا و شر بیاید
پیرزنی شاکی دم منبر بیاید
خلخال زن های یهودی در بیاید
میخ غمش را دشمن او زد به سینه
ناموس حیدر کشته شد بین مدینه
نامردها! رسم جوانمردی کجا رفت
حیدر میان خانه، دنبال عبا رفت
شیشه شکست و مادری دادش هوا رفت
پیش علی افتاد و زیر دست و پا رفت
دستی که شد مشکل گشا را بسته بودند
ای کاش درب خانه را نشکسته بودند
#رضا_دین_پرور
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_اشعار_آیینی
@shia_poem
#مولانا_امیرالمومنین_علی_علیه_السلام
#ولادت
شکر خدا غیر از علی دلبر نداریم
ما جز نجف میخانه ای دیگر نداریم
شد رو سیه هر کس که رو بر جز علی زد
پس خوش به حال ما که جز حیدر نداریم
دست زمانه هر چه آرد بر سر ما
دست از علی و بچه هایش بر نداریم
ای اهل عالم تا که جان در پیکر ماست
جانان به غیر از جان پیغمبر نداریم
کوری چشم نحس ها بین عددها
از سیزده اصلا مبارک تر نداریم
شکر خدا که های و هوی ماست حیدر
مانند کعبه آبروی ماست حیدر
باید که باشد در دو عالم بی برابر
پیغمبری که چون علی دارد برادر
اینها که در مدح علی گفتند و گفتیم
حتی نباشد ذره ای از مدح قنبر
مدح علی مرتضی دارد شنیدن
یا از خدا یا فاطمه یا که پیمبر
هر کس که در این چند روز عمر دارد
مولا به جز حیدر ، حرامش شیر مادر
لعنت به هر دین و مرام و مسلکی که
دارد امیرالمومنینی غیر حیدر
شاهی که نامش زینت عرش اله است
با انبیا حتی قیاسش اشتباه است
از قبل این خلقت فقط حق با علی بود
مثل خدا پیدای نا پیدا علی بود
در آن زمانی که نه دنیا بود و نه دین
دنیا و دین حضرت زهرا علی بود
با خط زهرا سر در ِ جنت نوشتند
اینجاست تنها جای هر کس با علی بود
در هر نفس ذکر همه صاحب نفس ها
هو یا علی ، هو یا علی هو یا علی بود
ای کاش در دنیا به جای مولوی ها
گوش همه بر امر مولانا علی بود
مولای قنبر ممکن ِ لا ممکنات است
تنها علی تنها علی راه نجات است
بر منکران حیدر کرار لعنت
بر هر که با مولا ندارد کار لعنت
بر هر کسی که با فلانی و فلانی
در طول این تاریخ گشته یار لعنت
بر هر که با قتل و دروغ و زور و تزویر
شد جانشین احمد مختار لعنت
بر آن مسلمان که نباشد با دل و جان
از دشمنان مرتضی بیزار لعنت
تا که خدا باشد خدا بر هر که دارد
با شیعه حیدر سر ِ آزار لعنت
ما بچه های حضرت دلدل سواریم
چشم انتظار انتقام دوالفقاریم
ما زیر دین رحمت نهج البلاغه
جان ها فدای نعمت نهج البلاغه
ای شیعه در دنیا به دنبال چه هستی
وقتی که داری ثروت نهج البلاغه
داریم دریا باز دنبال سرابیم
عالم بُوَد در حسرت نهج البلاغه
جز دین فروشی چاره ای دیگر ندارد
هر کس نداند قیمت نهج البلاغه
جان علی هر چه در این عالم کشیدیم
باشد فقط از غربت نهج البلاغه
شرمنده ایم از این که روی منبر ما
خالی است جای صحبت نهج البلاغه
آن قدر گل پرپر شده در خاک ایران
گردیم تا ما ملت نهج البلاغه
راه رهایی نهضت نهج البلاغه است
رمز فرج خط به خط نهج البلاغه است
#محمد_حسین_رحیمیان
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_اشعار_آیینی
@shia_poem
#مولانا_امیرالمومنین_علی_علیه_السلام
#ولادت
#چارپاره
در رفعت آسمان سهیم است علی
عرشیست که در زمین مقیم است علی
با آنهمه شوکتش شگفتا که چنین
همبازی کودك یتیم است علی
هم معنی رحمان و رحیم است علی
هم مالک آن یوم عظیم است علی
فرمود نبی راه علی راه خداست
یعنی که صراط مستقیم است علی
دنبال دلم به هر طرف رو کردم
افسوس همیشه بی هدف رو کردم
دیدم همه عالم به دلم رو آورد
وقتی که به ایوان نجف رو کردم
هستی هر آنچه هست از هست علیست
عرش است ولی خانهی دربست علیست
نعلینش اگر چه وصله دار است ولی
رزق همه کائنات در دست علیست
در معرکه هیبت ِ علی غوغا بود
از میمنه تا میسره او پیدا بود
از شیوهی جنگاوریاش هیچ نپرس
یک عمر دهان ذوالفقارش وا بود
دل لحظه به لحظه بارها گفت علی
آرام شدم دوباره تا گفت علی
در کنج حرم خدا خدا میگفتم
دیدم به خدا خود خدا گفت علی
دیدار علیست بهترین تقدیرم
با آرزوی جمال او میمیرم
هرگاه بخواهم به علی فکر کنم
پا میشوم و زود وضو میگیرم
مردی که تمام دین و ایمان بوده
ماهیّت آیههای قرآن بوده
مظلومیتش را بنگر بعد از او
گفتند مگر علی مسلمان بوده ؟
#محمدحسن_بیات_لو
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_اشعار_آیینی
@shia_poem
#مولانا_امیرالمومنین_علی_علیه_السلام
#مدح
#غزل
روزی که پا به عرصهی دنیا گذاشتیم
بر هر چه غیر عشق علی پا گذاشتیم
سرهای خویش را به امید کرامتش
برخاک او به چشم تمنّا گذاشتیم
وقتی که میرسیم به صحن ابوتراب
انگار پا به عرش معلّی گذاشتیم
در اولین زیارتمان قلب خویش را
مابین کوچههای نجف جا گذاشتیم
مستی نداشت دیدن انگور بر ضریح
این رسم نیک را به جهان ما گذاشتیم
باید مودبانه صدایش کنیم پس
ماقبل مرتضی علی «آقا» گذاشتیم
دیدیم بوتراب امام است؛ دیده را
هر طور در تمام زوایا گذاشتیم
عمریست در فراق علی زمان خویش
مابین لحظههای خوشی «نا» گذاشتیم
هیهات اگر که گفته شود مثل کوفیان
مولای خویش را تک و تنها گذاشتیم
#میثم_کاوسی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_اشعار_آیینی
@shia_poem
#مولانا_امیرالمومنین_علی_علیه_السلام
#بحر_طویل
ازل بود ابتدا بود و یکی بود و همان یک هم خدا بود و خدا بود و نه ارض و نه سما بود و نه حرف از ماسوا بود و فقط یک کبریا بود و خدا تنهای تنها بود
زمانی نه مکانی نه کران و بیکرانی نه زمین و آسمان و کهکشانی نه نهانی نه عیانی نه نشانو بی نشانی نه نه پیدا و نه پنهانی نه انسانی نه حیوانی نه بارانی نه توفانی ازل پنهان و نامعلوم ابد که همچنان گنگ است و نامفهوم
جهان یکریز ظلمت بود و وحشت بود آری هرچه بود آن روز غربت بود
خدا نیت نمود آغاز خلقت را مهیا کرد اسباب هدایت را ونوری از دل نوری و نوری از پی نوری و اینسان چارده نور آفرید اول خدا شور آفرید اول و عالم را به نور خویش روشن کرد و مقصد را معین کرد
بماند قصه خلقت بماند ماجرای سجده بر آدم چه آمد بر بشر تا حضرت خاتم بماند قصه نوح و خلیل و موسی و عیسی بماند مکه و بطحا بماند لیلة الاسری شب معراج آن بالا که حی عالی اعلا مطابق با حدیث قدسی لولاک برای خلقت افلاک از اول یک هدف دارد چه دُری در صدف دارد به خلقت یک علی دارد که بر عالم شرف دارد خدا هم بارگاهی در نجف دارد
علی بوده علی از ابتدا بوده خدا بوده؟ نه اما ناخدا بوده بزرگ ماسوا بوده قدر بوده قضا بوده نه از ایزد جدا بوده نه با ایزد دوتا بوده دم قالو بلی بوده به آدم آشنا بوده کنار نوح در کشتی علی خود رهنما بوده علی نور هدی بوده در آتش با خلیل الله مشغول دعا بوده علی بوده اگر اعجاز موسی در عصا بوده علی گفته اگر عیسی نفسهایش شفا بوده علی با مصطفی بوده شب بعثت علی هم گوشه غار حرا بوده
علی حصن حصین است و علی یعثوب دین است و علی نور مبین است و امیرالمومنین است وامام المتقین است و علی میزان علی قرآن علی فرقان علی ایمان علی جان و علی جانان علی روح و علی ریحان علی لولوء علی مرجان
چه میگویم من شاعر زبان در مدح او قاصر علی اول علی آخر علی باطن علی ظاهر علی قادر علی قاهر علی صابر علی شاکر علی ناصر محب مرتضی مومن بداندیش علی کافر به یک شب در چهل منزل علی حاضر علی ناظر زمین با اوست سرسبز و زمین بی علی بایر
به هر شکل و به هر قالب به هر سمتی به هر جانب اگر تاجر اگر کاسب اگر مغلوب اگر غالب بگو با حاضر و غائب شده بر انس و جن واجب اطاعت از علی بن ابیطالب
علی با ما از اقیانوس می گوید شب تاریک از فانوس می گوید اگر زشتیم از طاووس می گوید علی از قلبهای ساده و مانوس می گوید علی از ظلم از بیداد دقیانوس می گوید علی از غیرت از عفت علی از ارزش ناموس می گوید سلونی گفته و ملموس می گوید چه با افسوس می گوید سند دارم علی از حکمت فریادهای زخمی ناقوس می گوید ؛
سبحان الله حقا حقا ، إن المولی صمد یبقی ، یحلم عنا رفقا رفقا ، حقا حقا صدقا صدقا ، یا مولانا لاتهلکنا و تدارکنا واستخدمنا ، قد جرأنا عفوک عنا ، إن الدنیا قد غرتنا واستغوتنا ، یابن الدنیا مهلا مهلا ، یابن الدنیا دقا دقا ، یابن الدنیا جنعا جمعا ، ما من یوم یمضی عنا ، الا یهوی منا رکنا ، تفنی الدنیا قرنا قرنا ، کلا موتا کلا دفنا ، یابن الدنیا مهلا مهلا ، إن المولا قد انذرنا
#محسن_ناصحی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_اشعار_آیینی
@shia_poem
#مولانا_امیرالمومنین_علی_علیه_السلام
جز عشق علی مرا دگر آیین نیست
دینی که در آن علی نباشد دین نیست
چشمی که به دنبال کسی غیر علیست
کور است یقین چشم حقیقت بین نیست
****
تا مهر علی هست به جانم یا رب
فارغ ز جهنم و جنانم یا رب
غیر از در خانه علی خیری نیست
از درگه این شاه مرانم یا رب
#الیاس_کریمی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_اشعار_آیینی
@shia_poem
#مولانا_امیرالمومنین_علی_علیه_السلام
#قصیده
چه میکِشد آن پرنده ای که، در آسمانت رها نباشد
در این حرم آشیان نگیرد، به گِرد صحن شما نگردد
رفیق کهنه شرابمان کن، بساز و دائم خرابمان کن
دعا کن و مستحابمان کن، که بی تو حاجت، روا نگردد
نباشد عشقت اگر که در دل، چگونه سالِک رسد به منزل
چگونه کشتی رسد به ساحل، اگر علی ناخدا نگردد
شب آمد و منجلی شدی تو، سکوت کردی، جلی شدی تو
شکوه نادعلی شدی تو، دلم اسیرت، چرا نگردد
خموش گردد دم مسیحا، عصا می افتد ز دست موسی
نمی رهد نوح از آن بلایا، اگر اسیر شما نگردد
چرا که در دل بدون نورت، بدون عشقت، بدون یادت
ضیا نباشد، صفا نباشد، دل آشنا با دعا نگردد
نجف مدینه، نجف خراسان، نجف قم است و نجف گلستان
ز دیدگاه حرم شناسان، نجف چرا کربلا نگردد؟
در این میانه، چه عاشقانه، طواف کردم به دور خانه
قبول حجّ کسی نگردد، که دور ایوان طلا نگردد
علی امیر و علی موحد، علی دلیر و علی مجاهد
چگونه ممکن شود به مسجد،دری از این خانه وا نگردد؟
علیست شمسِ هماره روشن، در آستانِ به جنگ رفتن
به جان مولا قسم که دشمن، حریف نون لنا نگردد
حریف حیدر نبوده مردی،نموده طوفان به هر نبردی
عقیده دارم که هیچ دردی، بدون نامش دوا نگردد
چه خانهای و چه خانواری،چه جایگاهی، چه اعتباری
محیط رشد چنین تباری، چگونه دارالشفا نگردد؟
چگونه مالک از او نگوید؟ قدوم بوذر رهش نپوید
نگاه سلمان علی نجوید، چگونه میثم فدا نگردد؟
الهی از غم جهان بسوزد، زمین بخشکد، قمر بمیرد
ستاره از آسمان بیفتد، اگر علی مقتدا نگردد
غمش چنان مبتلا کند که، مرا اسیر بلا کند که
به خود بگویم خدا کند که، خدا نکرده خدا نگردد
فدای یک جلوه از جمالش، پر است شعر من از خیالش
خدا کند لحظهی وصالش، که بند بندم جدا نگردد
نبیست اول، زکیّه دوم، علیست سوم، حسن چهارم
حسین پنجم، به غیر از اینها کسی شریکِ کسا نگردد
به پای عشقش نشستهام من، سفالیام دل شکسته ام من
اگر چه وصف جناب دریا، میان این کوزه جا نگردد
جنون گرفتم در این هیاهو، به حقّ یا حیّ به حق یا هو
الهی از ریشه دشمن او، چنان بیفتد که پا نگردد
قَسیم نار و قَسیم جنت، زلال سرچشمهی ولایت
امام عشق و امام رحمت، کسی به جز مرتضا نگردد
ابوتراب این کتاب ناطق، ابوتراب این امیر عاشق
به سرزمین دل خلایق، چگونه فرمانروا نگردد؟
منی که عشقی جز او ندارم، به غیر از این آرزو ندارم
برای یک لحظه دستهایم، ز دست مولا جدا نگردد
کسی که با او سفر نکرده، به کهکشانش گذر نکرده
برای وصلش خطر نکرده، به عشق او مبتلا نگردد
اگر مرام علی نباشد، شکوه نام علی نباشد
شهیدی از کربلا نیاید، سری جدا از قفا نگردد
زمان تدفین یاس شب بو، چه ها گذشته به حضرت او
که تا زمان ظهور مهدی، حقیقتش برملا نگردد
#احمد_علوی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_اشعار_آیینی
@shia_poem
29.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌺 #مولانا_امیرالمومنین_علی_علیه_السلام
💐اگه یکی بگه نرو میخونه
💐تو که نداری جنبهی پیمونه
🎙 #محمود_کریمی
👏 #سرود
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_اشعار_آیینی
@shia_poem
#مولانا_امیرالمومنین_علی_علیه_السلام
#ولادت
#ترکیب_بند
عشق تو با فن اول به زمینم زده است
تیر چشمان تو این بار، به دینم زده است
مُهر نام تو که خورده به سجلّ دل من
سندی بر سخن آینه بینم زده است
حسرتی داشت نگاهم که بیفتد به رهت
حیف، مژگان سیاهت به کمینم زده است
قنبر از شوق غلامی غلامان درت
بوسه ای بر قدم خاک نشینم زده است
من گرفتار علی، عشق گرفتار من است
از همان کودکی ام دست علی یار من است
در می آید به خدا بهر علی جان نجف
فخر دارد به جنان پرده ی ایوان نجف
بنویسید به موسی که پس از عمری هجر
مرشدت خضر شده واله و حیران نجف
بی جهت نیست شده از ازلِ بودن خویش
هرچه جبریل امین، دست به دامان نجف
چشم من واشد و با کعبه طوافم دادند ...
دور تا دور سر حضرت سلطان نجف
علی آمد که قدم تا به فلک بردارد
او که پیش قدمش کعبه ترک بردارد
آمده آنکه خودش دلبر و دلدار شده
یار سلمان، نفس میثم تمار شده
آمده آنکه به شال کمرش با یاقوت
نام زهرا و نبی، نام خدا کارشده
آمده آنکه ز اعجاز نگاهش فی الفور
ملک الموت سراسیمه و احضار شده
اول راهم و محکوم شدم من به شکست
ترس دارم که بگویند علی اللهی است
وصله ی کفش علی مُلک سلیمان ساز است
نفس نوکر این خانه مسلمان ساز است
آمده یوسف سرگشته در این بیت عتیق
کرم شاه زیاد است و نگهبان ساز است
حکمت نقطه ی با، در کنف بسم الله
کرده روشن که علی عالم قرآن ساز است
هل اتی جای خودش، ناطق قرآن خداست
به خدا چشم علی محشر و میزان ساز است
او کرم کرده به ما و همه کوتاهی ها
بیخودی نیست جنون علی اللهی ها
#رضا_دین_پرور
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_اشعار_آیینی
@shia_poem
#مولانا_امیرالمومنین_علی_علیه_السلام
#مدح
#مربع_ترکیب
"اشک" از "دیده" سر درآورده
چشم من شعر تر درآورده
از مضامین پدر درآورده
یا کریمی که پر درآورده
می پرد تا حریم پاک نجف
خُمّ ما و شراب تاک نجف
چشم افتاد تا به قامت تو
سجده کردیم ما به هیبت تو
به خلایق برای طاعت تو
تا که ابلاغ شد ولایت تو
همه روز ازل بلی گفتند
صد و ده مرتبه علی گفتند
آفریده است زلف تو شب را
ماه رویَت هزار کوکب را
چشم مستت خُمِ لبالب را
می گزیدند حوریان لب را_
_از رُخت تا خدا نقاب گرفت
کهکشان رنگ آفتاب گرفت
عکس تو در میان قاب افتاد
با طلوعِ تو آفتاب افتاد
تا که از چشم تو شراب افتاد
دهن جنِّ و انس آب افتاد
ای خداوند باده...، خلق شدی
چِقَدَر فوقالعاده خلق شدی
تا خدا خیره شد به چشمانش
گفت: هفت آسمان به قربانش
دست حیدر سُپرد سُکّانش
خِلقَت آغاز شد به فرمانش
پس عوالم در اختیار علی ست
خَلقِ باقیِ "خلق" کار علی ست
ما همه سائل تو خلق شدیم
ما برای دل تو خلق شدیم
ضربدر حاصل تو خلق شدیم
از اضافه گلِ تو خلق شدیم
قطره ایم و شکوه دریایی
بانی خلقت گداهایی
نذر شمع تو پر تراشیدیم
سوختیم و جگر تراشیدیم
این چُنین ما اگر تراشیدیم
بَهر طوف تو "سر" تراشیدیم
کعبه را در طوافِ خوددیدی
تا عبایی سیاه پوشیدی
نَفَسَت روح داده ایمان را
نور بخشیده نصِّ قرآن را
کعبه تا دید فَخرِ انسان را
پای تو چاک زد گریبان را
ای مُقرب ترین نشانه ی حق
سینه چاکِ شماست خانه ی حق
تا در آفاق بحث هست تو شد
جبرئیلی نخورده مست تو شد
بال او منبر اَلَستِ تو شد
دست پرودگار دست تو شد
شب معراج مصطفی می دید
دست هایی که سیب می بخشید
تو درخشانشهابِ نیمه شبی
آینه دار جلوه های رَبی
به خداوند، تک یل عربی
زرهِ لَیْلَةُ المَبیت نبی_
_مرگ در پیش پات می لرزَد
اجل از هیبت تو می ترسد
یالِ دُلدُل در اختیار علیست
جنگ ها عرصه ی شکار علیست
معرکه ها در انحصار علیست
سِیفُ الاِسلام ذوالفقار علیست
سِیل خشمش شکست سدها را
بر زمین کوفت عَبدَوَدها را
دست تو بذر عشق می کارد
از نگاه تو فضل می بارد
تن این منکرین که می خارد...
چه کسی خطبه، بی الف دارد!
شرزه شیرِ کلام رامِ علی
آیه های خدا...، کلام علی
دام بگذار، ما کبوترتان
یک به یک می شویم پرپرتان
درک آدم کجا و محضرتان
"ردِّ شَمس" است کار قنبرتان
این کرامات کسر شأن شماست
بس که حدِّ مقامتان بالاست
خنده ی سبز تو صنوبرساز
بامِ پلک ترت کبوترساز
نمک سفره ی تو قنبرساز
خاک نعلِین تو ابوذر ساز
بوسه زد عرش بر قدم هایت
روی دوش نبیست جاپایت
کاش پائیز را بهار کند
دل ما را به غم دچار کند
تا از این دردها فرار کند
صید آزُرده را شکار کند
ماهی برکه رستگار شود
تا به قُلّاب تو سوار شود
ابرِ شبگریه ام که می بارم
بَرده ی پاپتیِ بازارم
میثمی از تبار تمّارم
سالیانیست تشنه ی دارَم
عطش وصلِ عشق را کم کن
نخلِ دار مرا فراهم کن
ای که از دیگران سری مولا
با خداوند می پری مولا
تو که اینقَدر دلبری مولا
بار بُنجل نمی خری مولا؟!
کاش من هم مقیم تان بودم
کُنج حُجره گلیم تان بودم
ذرّه ای با گدا تَساهُل کن
چند سالی مرا تَحَمل کن
خرج من را خودت تَقَبُّل کن
در رکوع ات به من تَفضُّل کن
من به جز نوکری نمی خواهم
از تو انگشتری نمی خواهم
سر که دادیم سر سپرده شدیم
سرِ بازار کشتهمُرده شدیم
زیر پای نگار بُرده شدیم
پا که خوردیم و سالخورده شدیم
پیر عشقت شهید می گردد
نوکری رو سفید می گردد
دور آخر به ما جواب بده
دست ما هم کمی شراب بده
دلِ ما را نکن کباب...، بده
مُهر ما را، ابوتراب، بده
دائماً مَست، مِی به کف باشد
مُهر اگر تربتش نجف باشد
کاش ما را به حق شاه نجف
بنویسند در پناه نجف
شاهراهِ خداست راهِ نجف
کعبه ی ماست بارِگاه نجف
زائرانی که محوِ ایوانند
سمت حیدر نماز می خوانند
ذکر تسبیحِ اولیا حیدر
ساحل امن انبیا حیدر
به خدا می رسیم با حیدر
یک علی راه مانده تا حیدر
امتحان جز ولیشناسی نیست
غیر "زهرا" علی شناسی نیست
علّت خلق ماسوا زهرا
بانی خنده ی خدا زهرا
"بَضْعَةٌ مِنِّ" مصطفی زهرا
روح ایمان مرتضی زهرا
گوهر عاشقی تبلور کرد
حیدر از فاطمه تشکر کرد
جسد عشق جان گرفت امروز
لال بود و زبان گرفت امروز
زانوانش توان گرفت امروز
خانه تا بوی نان گرفت امروز
یا علی!خانه ی تو شکل گرفت
تاج شاهانه ی تو شکل گرفت
یاس تا روی آینه "ها" کرد
عشق تصویر تازه پیدا کرد
حیدر از فاطمه تقاضا کرد
تا کمی بندگی تماشا کرد
غرق در ذات اقدس رب بود
او ز نور خدا لباب بود
سنگ تا فرصت محک برداشت
روحِ آئینه ای ترک برداشت
زخم ناسور دل نمک برداشت
غاصبی لقمه ی فدک برداشت
کوچه ی تنگ تنگ تر شده بود
و دلی سنگ سنگ تر شده بود
دست سنگین که از سری رد شد
درد سیلیِ سخت بی حد شد
آهِ پروردگار مُمتَد شد
پسرش دید صحنه را...، بد شد
گوئیا پنج تن زمین خوردند
پیش چشم حسن زمین خوردند...
#بردیا_محمدی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
#@shia_poem
#مولانا_امیر_المومنین_علی_علیه_السلام
#ولادت
#غزل
سرنوشت ما گره خورده به گیسوی علی
از ازل چرخانده دل ها را خدا ، سوی علی
او مع الحق گفت و از آن روز ما را میکُشند
دار ما خرما فروشان حلقه ی موی علی
مانده ام احمد پیمبر بود یا عطار عشق
بس که سلمان ها ، مسلمان کرد با بوی علی
گر می اندیشی نماز و روزه ات را می خرند
ای برادر ! این تو و این هم ترازوی علی
بیشتر از برق دَم های دو سوی ذوالفقار
دوستان را کشته خَم های دو ابروی علی
هر که دل خوش کرده در عالم به نام دیگری
یا علی نشنیده است از سوی بانوی علی
آری آداب خودش را دارد اینجا عاشقی
ما و خاک کوی قنبر ، قنبر و روی علی
#قاسم_صرافان
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem