#امام_حسین_علیه_السلام
#اول_مجلسی
#اشعار_محرم
#غزل
کفاف داد اگر عمر من به ماتم تو
دعا بکن که بمیرم به زیر پرچم تو
بهشت را وسط سینه تو می یابد
کسی که در همه عمرش شده ست آدم تو
به سوز دل به دلم چای این حسینیه گفت
که دم به دم نفسش زنده است از دم تو
حدیث چشم ترم در عزات این گونه است
گیاه خشک که وابسته شد به شبنم تو
چه می توان بنویسد بشر ز نام تو چون
غدیر رفته به قربان اسم اعظم تو
ربیع الاول و ثانی، رجب و شعبانم
همه فدایی یک روز از محرم تو
چه خوش شبیه پدربذل و بخششی داری
به دست دیگری افتاده است خاتم تو
خوشا اصابت سر بر اصالت محمل
خوشا که سر زند از خواهر مکرم تو
مصیبت همه اولیا یکی است ولی
امان ز ماتم تو، الامان ز ماتم تو
#پيمان_طالبى
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#شب_سوم_محرم
#اشعار_محرم
#دودمه
١
آمدى باباى من آخر سراغ دخترت
من به قربان سرت (٢)
رفتى اما مانده در يادم نگاه اخرت
من به قربان سرت (٢)
٢
از سر ناقه مرا از جناح انداختند
اى پدر جانم حسين (٢)
با غنيمت ها حراجى ها به راه انداختند
اى پدر جانم حسين (٢)
٣
شاه بى سر سوى منزلگاه ويران آمده
عمه! مهمان آمده (٢)
آب و آيينه بياور كه پدر جان آمده
عمه! مهمان آمده (٢)
٤
اى پدر خون تو را اب وضويت كرده اند
اى پدر جانم حسين (٢)
اين چه كارى بود اخر با گلويت كرده اند؟
اى پدرجانم حسين (٢)
٥
عاقبت شد مستجاب آن ندبه كردن هاى من
امده باباى من (٢)
از خرابه سر زده خورشيد بر فرداى من
امده باباى من (٢)
٦
امشبى را شه دين در بغلم مهمان است
مكن اى صبح طلوع (٢)
روى لب هاش هنوز، آيه اى از قرآن است
مكن اى صبح طلوع (٢)
#پيمان_طالبى
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#امام_حسین_علیه_السلام
#گودال_قتلگاه
#عاشورا
#مربع_ترکیب
كار را يكسره كرد و پا شد
دور شد از همگان، تنها شد
مقتل انگار پر از غوغا شد
سر پيراهن او دعوا شد
روح از حنجر او زد بيرون
شمر از قتلگه آمد بيرون
تا جدا شد سر شاه از بدنش
شمر ماند و دل غرق محنش
يادش آمد بدن بى كفنش
لرزه افتاد بر اعضاى تنش
بيشتر شد غم و دردش، هردم
با خودش گفت چه كارى كردم
سنگ با پيكر مولا ضد بود
نيزه در كار خودش وارد بود
سر او دست دو تا فاسد بود
خواهرش هم روى تل شاهد بود
كفن مادرى اش را بردند
آه، انگشترى اش را بردند
شمر هرچند كه نادم شده بود
تازه آغاز مراسم شده بود
خيمه خالى ز محارم شده بود
وقت تقسيم غنائم شده بود
حرمله سهم خودش را برداشت
خیمه هم بوی علی اصغر داشت
بين شان چهرۀ نامى بسيار
عالم فقه و كلامى بسيار
زن يكى بود و حرامى بسيار
پيش رو مردم شامى بسيار
كمر واژه از اين غم خم شد
صحبت از زينب و نامحرم شد
#پیمان_طالبی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#امام_حسین_علیه_السلام
#شب_جمعه
#غزل
چنان شمعی که از اطرافیان پروانه می سازد
حسین بن علی (ع) از عاقلان دیوانه می سازد
حریمش جای عرش و فرش را با هم عوض کرده ست
که جبریل امین در بارگاهش لانه می سازد
به عبدش شأن بیت الله بخشیده ست از این رو
لباس مشکی او کعبه از دیوانه می سازد
ندارم بیم عیشم را که یک عمر است یار من
کبوترهای صحن خویش را با دانه می سازد
هوای مست های خویش را دارد که پی در پی
میان کوچه های شهر ما میخانه می سازد
کسی که ساکن شهرش شد اسمش کربلائی نیست
بهشتی می شود هرکس در آنجا خانه می سازد
طبیبان بارها گفتند این غم را علاجی نیست
دگر غیر از هوای کربلا بر ما نمی سازد
#پيمان_طالبى
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#امام_حسین_علیه_السلام
آرزو عيب نيست، پس بايد
روشنى داد بر دل تاريك
آرزو ميكنم حسين ! تو را
روز محشر ببينم از نزديك !
#پیمان_طالبی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_اشعار_آئینی
@shia_poem
#امام_حسین_علیه_السلام
#گودال_قتلگاه
#عاشورا
#مربع_ترکیب
كار را يكسره كرد و پا شد
دور شد از همگان، تنها شد
مقتل انگار پر از غوغا شد
سر پيراهن او دعوا شد
روح از حنجر او زد بيرون
شمر از قتلگه آمد بيرون
تا جدا شد سر شاه از بدنش
شمر ماند و دل غرق محنش
يادش آمد بدن بى كفنش
لرزه افتاد بر اعضاى تنش
بيشتر شد غم و دردش، هردم
با خودش گفت چه كارى كردم
سنگ با پيكر مولا ضد بود
نيزه در كار خودش وارد بود
سر او دست دو تا فاسد بود
خواهرش هم روى تل شاهد بود
كفن مادرى اش را بردند
آه، انگشترى اش را بردند
شمر هرچند كه نادم شده بود
تازه آغاز مراسم شده بود
خيمه خالى ز محارم شده بود
وقت تقسيم غنائم شده بود
حرمله سهم خودش را برداشت
خیمه هم بوی علی اصغر داشت
بين شان چهرۀ نامى بسيار
عالم فقه و كلامى بسيار
زن يكى بود و حرامى بسيار
پيش رو مردم شامى بسيار
كمر واژه از اين غم خم شد
صحبت از زينب و نامحرم شد
#پیمان_طالبی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#امام_حسین_علیه_السلام
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#عاشورا
#دودمه
١
امشب عالم با حسين بن على گريان شده ست
يا حسين بن على (٢)
شاه بين خيمه ها انگار سرگردان شده ست
يا حسين بن على (٢)
٢
من به ياد نوحه خوان هاى قديمى عازمم
يا حسين و يا حسين (٢)
ياد دلجو، ياد شمشيرى و اكبر ناظمم
يا حسين و يا حسين (٢)
٣
در ميان خيمه زينب نوحه خوانى مى كند
يا حسين و يا حسين (٢)
امشب عباس على هم پاسبانى مى كند
يا حسين و يا حسين (٢)
٤
شاه امشب تا اذان صبح عبادت مى كند
يا حسين و يا حسين (٢)
اخرين بار است اصغر خواب راحت مى كند
يا حسين و يا حسين (٢)
٥
شب شب اشك است و قارى سوى قران مى رود
ياحسين و ياحسين (٢)
ظهر فردا پيكرش در زير اسبان مى رود
يا حسين و يا حسين (٢)
٦
ظهر فردا شاه بى لشكر قيامت مى كند
الامان و الامان (٢)
روى ني ها راس او قران تلاوت مى كند
الأمان و الامان (٢)
٧
اين زمين فردا شود صحرايى از درد و بلا
الامان از كربلا (٢)
جمع كرده خارها را از زمين كربلا
الامان از كربلا (٢)
٨
خواب در چشمان طفلان مى شود امشب حرام
يا حسين و يا حسين (٢)
مى شود فردا به دور خيمه هايت ازدحام
يا حسين و يا حسين (٢)
٩
اى زمين! اين راس بر نى ها، پيمبر زاده است
يا حسين و يا حسين (٢)
كهنه پيراهن براى پيكرش اماده است
يا حسين و يا حسين (٢)
١٠
دست هاى زينب از فرداست بسته مى شود
زار و خسته مى شود (٢)
حرمتش فردا در اين صحرا شكسته مى شود
زار و خسته مى شود (٢)
#پيمان_طالبى
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#امام_حسین_علیه_السلام
آرزو عيب نيست، پس بايد
روشنى داد بر دل تاريك
آرزو ميكنم حسين ! تو را
روز محشر ببينم از نزديك !
#پیمان_طالبی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_اشعار_آئینی
@shia_poem