#امام_سجاد_علیه_السلام
#شهادت
#غزل
شب به شب در زیرِ نورِ ماه با حالِ بکا
زار میزد بر سرِ سجاده یادِ کربلا
یاد عمه زینب(س) و بیتابی اش بر رویِ تل
"یا غیاث المستغیثین" گفت پیش از هر دعا
نان که می دید از گلویش خسته؛ برمیخواست آه
در کنار سفره جاری میشد اشکش بیهوا
چون پدر غرقِ عطش بود و گرسنه جان سپرد
سال ها حتی غذا میخورْد با حالِ عزا
خیره شد بر ظرفِ آب و سوخت فورا حنجرش
در وجودش داغِ بابا کرده بود آتش به پا
روز و شب ذکر مصیبت داشت! شد سردرد از
روضه ی هجده سری که رفت رویِ نیزه ها
زنده میشد در دلش داغِ علی اکبر(ع) مدام
هر چه می پوشید زین العابدین(ع) گریان؛ عبا
پیش ِ چشمش بود و هر ثانیه میشد قاتلش
نیشخندِ حرمله(لع)، فریادِ شمرِ(لع) بی حیا
داغ دید و قامتش از غم خمید اما ندید
قدرِ یک وعده نمازِ عمه زینب(س) را قضا
در میانِ گریه ذکرِ بر لبش "الشام" بود
شام! آنجایی که میگفتند خیلی ناسزا!
#مرضیه_عاطفی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#امام_سجاد_علیه_السلام
#شهادت
#قطعه
یا دعا یا روضه میخواندی میان بسترت
چکمهها اما تو را زود از صدا انداختند
وایِ من دیدند بیماری، برای التیام
چند دفعه پیکرت را زیر پا انداختند
با همان غلهای جامع با همان زنجیرها
از روی ناقه تو را هم بی هوا انداختند
آن همه زنجیر دورِ گردن تو کم نبود
بینِشان شلاقها بدجور جا انداختند
باید از احوال موی خواهرت فهمید که..
وای بر عمامهات آتش چرا انداختند
لب گزیدی هر قدر، دادت درآمد عاقبت
پیش چشمت از سرِ نی بچه را انداختند
کاش نانی بود آنجا ،بیشتر تا بشکنی
از همان ته ماندهها پیش شما انداختند
دست بسته پای بسته پیش چشمِ خیس تو
دختران را بین مُشتی بیحیا انداختند
خولی و زجر و سنان تا بیشتر زجرت دهند
هر کجا رفتی به زیرت بوریا انداختند
#حسن_لطفی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#امام_سجاد_علیه_السلام
#اسارت
#شهادت
#غزل
کجا یعقوب دیده خوابِ هجرانی که من دیدم
کجا یوسف شنیده وصفِ زندانی که من دیدم
زمین در روزگارِ نوح، شد سیراب از باران
ولی دریایی از خون شد به طوفانی که من دیدم
هم اسماعیلها سر را به تیغ امتحان دادند
هم ابراهیمها، در عیدِ قربانی که من دیدم
زمین از خونِ خاتمبخشیاش شد تربتِ اعلا
عقیقِ سرخ شد خاکِ سلیمانی که من دیدم
سرِ خورشید بر نِی شمعِ بزمِ ماتمِ خود بود
قیامت چیست؟ جز شامِ غریبانی که من دیدم
تمام آیهها شد "کاف و ها و یا و عین و صاد"
میان قاریان شد پخش، قرآنی که من دیدم
برادر، جای من شمشیر خورد و من غمِ ناموس
هزاران ارباًاربا داشت میدانی که من دیدم
نگاهِ حرمله هر بار پُر بود از هزاران تیر
عمو جانم ندیده تیربارانی که من دیدم
مسلمان نشنود کافر نبیند خوابِ این غم را
سر و تشت و شراب و چوب و دندانی که من دیدم
و پرچمها از آن روزی که باد از نیزهاش رد شد
پریشاناند، از زلف پریشانی که من دیدم
#رضا_قاسمی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#امام_حسین_علیه_السلام
با چشمِ تر به یادِ تو رفتیم از این جهان
چون طفلِ خردسال که گریان بهخواب شد...
#سلیم_تهرانی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_اشعار_آیینی
@shia_poem
#امام_سجاد_علیه_السلام
#شهادت
#غزل
همان وقتی که خنجر از تن خورشید سر می خواست
امامت از دل آتش چنان ققنوس بر می خواست
علی باشی و در میدان نجنگی ، داغ از این بدتر؟
خدا اورا به بزم عشق بازی شعله ور می خواست
علی در خونِ خود پرپر علی با تیرِ در حنجر
علی از شعله سوزان تر علی بودن هنر می خواست
نباید شعلهء این ماجرا یک لحظه بنشیند
عبایش سوخت در آتش که آتش بال و پر می خواست
به پای این کبوتر نامه ای از جنس زنجیر است
که فریاد بلند تشنگان پیغامبر می خواست
مصیبت تازه بعداز کربلا آغاز شد یعنی
به غیر از خونِ تن ، دشمن از او خون جگر می خواست
خرابه خیزران خنیاگری ها خارجی خواندن
نمک از زخم هایش زخم های تازه تر می خواست
امامت را زنی با خود به هر جان کندنی می برد
که زینب بود ، اگر او زیر دست و پا سپر می خواست
پدر لب تشنه جان داد و گذشت اما تمام عمر
صدای گریهء باران چه از جان پسر می خواست
غریب است آنچنان کعبه میان آشنایانش
که استعلام حقانیتش را از حجر می خواست
#سید_حمیدرضا_برقعی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_اشعار_آیینی
@shia_poem
#امام_حسین_علیه_السلام
نفَـس را از طواف دل چه مقدار ست برگشتن ؟!
اگر برگردم ازکویت ،همین مقدار میگردم ...
#بیدل
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_اشعار_آیینی
@shia_poem
#شهید_اسماعیل_هنیئه
در شب تار از قفس پر زد
کم شد از جمع عاشقان یاری
آه از داغهای پی در پی
سوخت باری دگر دلم آری
مجلس گریه بر حسین کجاست؟
بغض دارم دلم پریشان است
مرهم زخمهای روی دلم
گریه بر غربت حسین جان است
ما محرم سیاه میپوشیم
تا جهان از تو باخبر بشود
کاش مولایمان ظهور کند
شب تاریکمان سحر بشود
دست تقدیر بعد ابراهیم
رفت دنبال جان اسماعیل
نیل تا دجله پر خروش شد از
خون قربانیان اسرائیل
صبح و شب میکشند، بیوقفه
دستگاه جنایتاند این قوم
بین تاریخ گشتهام اما
بدتر از هر کثافتاند این قوم
لکهی ننگ این ترور هم ماند
روی دامان لکهآلودش
خشم ما، ملت امام حسین
میکند تا همیشه نابودش
به گواه شواهد تاریخ
خشم ما میکند پشیمانت
صبر کن میرسند موشکها
به تلآویوهای ویرانت
از یمن تا به غزه میبینید
که ابابیل میرسند از راه
آنچه دیدید دستگرمی بود
فتح و سجیل میرسند از راه
کشور جعلی هزار پدر!
جان ما سرزمین ایران است
تو نبودی و بود این کشور
کار سگ کی به کار شیران است؟
رفته از یادت آن شب روشن؟
آن شبی که شکست هیمنهات
سنگ ما بود و باز میآید
میخورد باز هم به آینهات
خنجر از پشت میزنی بر ما
غافل از اینکه باوطن هستیم
مرد باش و بجنگ رو در رو
مرد میدان تن به تن هستیم
گرچه تاریک میشود دنیا
ماه از آسمان نخواهد رفت
رفته از یادتان اگر ما را
خیبر از یادتان نخواهد رفت
قلعهای که علی خرابش کرد
در دل آن نبرد طوفانی
شیعیان فتح میکنند آن را
یاد حاج قاسم سلیمانی
#سید_علی_حسنی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_اشعار_آیینی
@shia_poem
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#شهید_اسماعیل_هنیه
عاقبت بردند قلب نیل را
شیرمرد خطه سجیل را
در دل ما داغ ابراهیم بود
ناگهان کشتند اسماعیل را
#حسن_محمودزاده
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_اشعار_آیینی
@shia_poem
#شهید_اسماعیل_هنیه
عکس تو را با خون پاکت قاب کردند
از جام وصلِ حق ، تو را سیراب کردند
لعنت به جلّادانِ صهیون، کز سرِ کین؛
چون کوفیان، مهمانکُشی را باب کردند...
#اکبر_اسماعیلی_وردنجانی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_اشعار_آیینی
@shia_poem
#وعده_صادق
#شهید_اسماعیل_هنیه
#غزل
باید که علی وار به میدان بزنیم
در معرکه اینبار حـریـصان بزنیم
آتش بروی لشکر وحشی یهود
در شأنـیت سـپـاه ایـران بـزنیـم
یـک بــار فقط بـرای تـاریـخ جـهـان
یک سیلی محکم به رقیبان بزنیم
هرچند عجولانه زدن در ما نیست
در جای معین چو حکیمان بزنیم
اینبار چنان ضربت سخت و کاری
در قـامــت کـشور دلـیـران بـزنـیـم
آن وعده صادق که کمی کمتر بود
این وعدهٔ پُربارحواله ازکریمان بزنیم
آه از غم سردار و شهیدانُ القدس
این دفعه برای خون مهمـان بزنیم
چندیست حمایت از یتیمان کـردیـم
شمشیر به عشق این عزیزان بزنیم
در لـحـظـه واپسین ظلم و تـزویـر
یک تیر خلاص بر این یهودان بزنیم
غـزه شده قـامت قیامـت ای داد
فریاد از این خون شهیدان بزنیم
#سید_محسن_نصرالهی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#امام_حسین_علیه_السلام
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#اسارت
#شام
#مثنوی
سه روز است آب و غذایی نخوردیم
نشستیم و جای کبودی شمردیم
سه روز است ما جای خوابی نداریم
به جز آستین ها حجابی نداریم
دعا کن کسی بین معبر نباشد
اگر هست از مردم شر نباشد
ببین باز کردند دروازه هارا
دعا کن من و بچه هارا... نگارا!
عجب ازدحامی عجب پست هایی
عجب لات هایی عجب مست هایی
عجب جای تنگی عجب طبل جنگی
عجب دستهایی عجب چوب و سنگی
دل شام ازینکه اسیریم شاد است
دلم سوخت.. رقاصه دورم زیاد است
بگو نیزه دارت نخندد به دردم
قرار است تا کی به کوچه بگردم؟!
کسی نیزه میزد به پهلوم در راه..
کسی درمیاورد ادای مرا آه..
امان از اسیری امان از غریبی
روی صورتم چنگ زد نانجیبی
چه میشد درآن کوچه دیگر نبودی
که من هو شدم بین مشتی یهودی
خودت کور کن چشم آن ساربان را
خودت لال کن آن زن بد دهان را
ابالفضلِ ما بود و خشمی خروشان
که رفتیم بازار برده فروشان..
من از دخترانت خجالت کشیدم
چگونه بگویم چه حرفی شنیدم
#سید_پوریا_هاشمی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#امام_حسین_علیه_السلام
#اول_مجلسی
#قطعه
شکر خدا که از ازل آقای ما شدی
شکر خدا که نوکری ات شد نصیبِ ما
صد مرده زنده میشود از خاکِ مقدمت
ای تربتِ مقدس و پاکَت ، طبیبِ ما
حُبَّت دلیلِ رفع موانع ز هر دعاست
ای پاسخ حقیقی اَمَّن یُجیبِ ما
هستی رفیق هرکه ندارد رفیق و یار
تنهاترین رفیق ، حبیبِ غریبِ ما
ای بی کفن فتاده به صحرای کربلا
خد التریب ، حضرتِ شیب الخضیبِ ما
از بین روضه های تو با روضه تنور
عمری است رفته است قرار و شکیب ما
لطفی کن ای طبیب و به فریاد ما برس
در وقت احتضار بزن یک سری به ما
#یونس_وصالی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
#@shia_poem