#مولانا_امیرالمومنین_علی_علیه_السلام
#ولادت
#مربع_ترکیب
به نام خدای هدف آفرین..
جنون آفرین و شعف آفرین
وقار آفرین و شرف آفرین
خداوند شاه نجف آفرین
خدای تبارک خدای جلی
خداوند مولی الموالی علی!
علی کیست مقصود احرام ماست
علی حجّ یک ماهه ی تام ماست
علی ابتدا و سرانجام ماست
علی ذوالجلال و الاکرام ماست
ز عارف ز فیلسوف مُنفَک علی ست
معظم مکرّم مبارک علی ست
بگو ربنا ربنا ربنا
بگو ایلیا ایلیا ایلیا
دو دل مانده ام موقع سجده ها
به او سجده باید کنم یا خدا
اگر بنده ی کردگار است علی
ولی باخدایش ندار است علی
علی حاصل جمع عقل و دل است
علی عرشِ سوی زمین نازل است
علی کل فضل ابوفاضل است
علی حقّ ما، غیر او باطل است
خلافت برازنده ی دزد نیست!
خلافت قواره به دوش علیست
زمانیکه میشد به دلدل سوار
قیامت به پا بود در کارزار
چنان دشمن از هیبتش زد هوار
که رفت آبرویش به وقت فرار
به یک چشمغرّه به لشکر زده
به یک ضربه بالای صد سر زده
برو در دو عالم رصد کن رصد
نداریم مثل علی تا ابد
نداریم اصلی چنین مستند
علی جان علی جان علی جان مدد
بقول همه لات های دیار..
علی "مشتی و خاکی و سفره دار"
رجب آمد و پاره شد خواب ما
سر کوزه قُل زد می ناب ما
به سمت نجف رفت محراب ما
خدا داد هدیه خودش را به ما
دلم را به توحید بخشیده ام
خدارا شب سیزده دیده ام
گهی بود استاد پیغمبران..
گهی بود همسفره ی نوکران
گهی بود مسند نشین سران
گهی بود عادی چنان دیگران
گهی نفس بر حق تعالی فروخت
گهی رفت بازار و خرما فروخت
درعالم یکی بود علی دو نداشت..
علی کار میکرد پادو نداشت!
دراین شش دهه جامه ی نو نداشت
به خورجین به جز لقمه ی جو نداشت
گرفتار شد رو به مردم نزد
ببین زهد را لب به گندم نزد..
عجب مردم و روزگار بدی
که بستند باهم قرار بدی
به خانه رسیده شرار بدی
گلش له شده از فشار بدی
نه تنها به او حرف بد میزند
به بانوی خانه لگد میزدند
#سید_پوریا_هاشمی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_اشعار_آیینی
@shia_poem
#مولانا_امیرالمومنین_علی_علیه_السلام
#ولادت
#مربع_ترکیب
کم کم سپیده سر زد و پایان ظلمت بود
شرط عبودیَّت شروعِ کار خِلقت بود
از ابتدا هم مبحث اصلی..،ولایت بود
هنگامه ی تابیدن نور امامت بود
دست خدا این نور را بی مُنتَهایش کرد
او را امیرالمومنین،"حیدر" صدایش کرد
دنیا به دنبال شرابی بود..،ساغر داد
از شربتِ جوی بهشتِ عرش بهتر داد
چشمی که او را دید عقل خویش را پر داد
یا حیدر و یا مرتضی و یاعلی سر داد
در عالم ذَر هرکسی قالوا بَلیٰ می گفت
باید صد و ده مرتبه یا مرتضی می گفت
شب بود..،رنگِ چهره اش صبحی سپید آورد
آئینه ، نور عرش را در خطِّ دید آورد
ما را به جبرِ چشمهای خود کشید..،آورد
دستی به گِل بُرد و تَشَیُّع را پدید آورد
پس خِلقَت باقیِ مخلوقات کار اوست
سُکّانِ انسانساختن در اختیار اوست
نور تَعقُل،عقلِ کُل را پای کار آورد
طوبای جنَّت میوه ی رحمت به بار آورد
بِنتِ اسد شیری به میدانِ شکار آورد
فریاد زد جبریل: صاحبذوالفقار آورد
با خِلقتش بر رِجسِ شیطان آب پاکی زد
کعبه برایش سینه ی خود را چه چاکی زد
اسطوره یِ رَبّانیِ بی باک ها حیدر
آقایِ فرزندانِ صُلبِپاک ها حیدر
خاکی ترین بابایِ اهلِ خاک ها حیدر
سِرِّ نهانِ خلقتِ افلاک ها حیدر
غیرِ خدا ، تنها نبی از راز آگاه است
سیبِ شب معراج در دست یدالله است
بال ملائک منبر روز اَلَستش شد
نون و قلم را خواند..،لوح نور مستش شد
لب را که وا کرد آسمان ها پایبستش شد
بت خانه ها مخروبه ی ضربات دستش شد
با یک نظر از خاک تا عرشِ مُعَلّی رفت
دوش نبی را هرکه بالا رفت،بالا رفت
هنگامه ی پیکار چشمش برقها می زد
در معرکه ها بی محابا تیغ را می زد
دُلدُلسوارانه به میدان بلا می زد
وقتی فلانی با فلانی داشت جا می زد
جز او کسی آماده ی خفتن به بستر نیست
غیر علی وقت خطر یار پیمبر نیست
در یا علی مُهر وقار یا صمد خورده
بر لوحِ غیرت ذکرِ یا حیدر مدد خورده
سیلیِ بعد از صبرِ او را عَبدُوَد خورده
دروازه ی خیبر به نام او سند خورده
وقتی به روی شانه ی هایش درب بالا ماند
لب ها ی قلعه از تعجب تا ابد وا ماند
شهرِ تَفَکُّر احمد و حیدر درِ آن است
این تیغِ با تدبیرِ دین در جنگ ، بُرّان است
با ذوالفقارش در دل میدان رجزخوان است
شاگرد رزم بی محابایش حسن جان است
فرزندِ خود را در شجاعت بی نظیرش کرد
شیرجمل را شیرِ آل الله شیرش کرد
حُبِّ علی آغاز قانون اساسی شد
هرجا ولایت بود از او اقتباسی شد
مشق ولی زیباترین درس کلاسی شد
یک "مرتضی" راه است تا "حیدرشناسی" شد
شاءن مقامِ او نمی گنجد در این دفتر
"حیدر که جایِ خود،وَ ما اَدراکَ ما قنبر"
نوحِ نبی در مکتبش طفل دبستان است
پای جهالت از کلام او گریزان است
بی نقطه خطبه خوانی اش آغاز جریان است
"نهج البلاغه" انشعاب نورِ "قرآن" است
نَصِّ "خدا" را لفظِ "حیدر" می کِشد بالا
نامِ "برادر" را "برادر" می کشد بالا
عشقِ علی قلبِ تمام خَلق را اَفشُرد
ابلیس را حتی ز سلک نحس خود آزرد
هرکس به جایی راه بُرد از کویِ مولا بُرد
سلمان مسلمان شد اگر،نان علی را خورد
قطعا تو مِنّا اهلِ بیتِ این ولی باشی
وقتی نمکپرورده ی دستِ علی باشی
دارد نمک ذکر شب او وُ شِکَر روزَش
شوق عبادات سحرگاهی در روزش
پوشیده رختی از لباس نور بر روزش
این ردِّ الشمسَش بوده سرگرمی هر روزش
وقتی دو دستِ ربناخوانش به کار افتاد
خورشید عالمتاب از دور مدار افتاد
حیدر نشان بی نشان ها را بلد بوده
طیِّ طریق لامکان ها را بلد بوده
پیچ و خم رنگین کمان ها را بلد بوده
حتی زبان بی زبان ها را بلد بوده
او کُنهِ لفظِ هر صدا را درک می کرده
تنها علی ناقوس ها را درک می کرده
در آسمانش ماه و اختر می شود پیدا
بالای بام پلکِ او پر می شود پیدا
از خاک نعلینش ابوذر می شود پیدا
بین حریمش ظرف ساغر می شود پیدا
مستان به انگور ضریحش اقتدا کردند
بین حرم مستی خود را برملا کردند
دیوانهها اغلب ز دست زندگی سیرند
عشاق تا لب تر کند معشوق،می میرند
آنان که با سجاده و محراب درگیرند
ایوان طلای مرتضی را قبله می گیرند
باید به عشق یار از اغیار رو گرداند
سمت علی باید نماز عاشقی را خواند
یا مرتضی ! تو پادشاه مُلک ایمانی
در اوج عزت همنشینِ با گدایانی
تو بانی لبخند شب های یتیمانی
دارم به تو رو میزنم،رو برنگردانی
حال مرا این روزها قدری رعایت کن
خیلی نجفلازم شدم آقا عنایت کن
وضع مرا هنگام شب درهم کنی بد نیست
بندِ عبادات مرا محکم کنی بد نیست
قد مرا وقت گدایی خم کنی بد نیست
بین رکوعت گوشهچشمی هم کنی بد نیست
من منصبی جز منصب نوکر نمی خواهم
من بارها گفتم که انگشتر نمی خواهم
عیسی توسل کرد بر ذکرت،مسیحا شد
موسی به طورِ تو پناه آورد،موسی شد
هرکس که گُم شد در شبِ قدرِ تو،پیدا شد
باید که "کوثر" بود تا هم کُفوِ "دریا" شد
کشفِ ولیُّالله از ما برنمی آید
این کار جز از دست زهـرا برنمی آید
#بردیا_محمدی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_اشعار_آیینی
@shia_poem
#مولانا_امیرالمومنین_علی_علیه_السلام
#مدح
#غزل
نخواهد خورد هرگز غصهی مال و منالش را
گدای مرتضی میگیرد از او رزق سالش را
تمام نوکران دلخوش به یک لبخند اربابند
خوشا قنبر که لبخند علی خوش کرده حالش را
کبوتر بچهی دل عاشقانه تا نجف پر زد
صد و ده بار دورش گشت و قیچی کرد بالش را
مِیِ کهنه صد و ده ساله شد در خم به حرف آمد
کز انگور ضریح مرتضی دارد کمالش را
تمام کهکشان ها تحت فرمان علی هستند
بپرس از وصله ی نعلین او جاه و جلالش را
پیمبر شام معراج از خدا اسرار میپرسید
صدای مرتضی میداد پاسخ، هر سوالش را
هرآنکس که رجزخوانی کند بعد از علی قطعاّ
شبیه طبل توخالیست مشنو قیل و قالش را
اگر هر دم بگیرد جان من را باز خوشحالم
که جای بازدم آن لحظه میبینم جمالش را
#میثم_کاوسی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_اشعار_آیینی
@shia_poem
#مولانا_امیرالمومنین_علی_علیه_السلام
#مدح
#غزل
تا نمایان کرد ابروی کمان خویش را
نذر کردم پای چشمش جسم و جان خویش را
زیر ایوان نجف،با گریه در آغوش او
میشمارم غصه های بیکران خویش را
از کرم پر کرد چندین مرتبه از خمرهاش
تا نشان دادم به ساقی استکان خویش را
خوش به حال آن که پس داده شبیه قنبرش
در وفا داری به مولا امتحان خویش را
مزهی شیرینی نام علی حس میشود
میکشم دور دهانم تا زبان خویش را
مرتضی در لحظهی افطار، بخشید از کرم
بر گدای خانه سهم آب و نان خویش را
یاعلی گفتم،شراب از آسمان بارید و من
باز کردم مثل یک ساغر دهان خویش را
خوش به حال آن یتیمی که کشیده بوتراب
بر سر او دست های مهربان خویش را
#سجاد_روانمرد
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_اشعار_آیینی
@shia_poem
#مولانا_امیرالمومنین_علی_علیه_السلام
#ولادت
#مربع_ترکیب
پیداست در متن دعا اوراقی از عرش
دارد رجب در شهر خود عشاقی از عرش
از بسکه می ریزد شراب باقی از عرش
میخانه تب کرده؛ می آید ساقی از عرش
ممسوس ذات الله روی دست کعبه است
هویاعلی ذکر لب سرمست کعبه است
او بی عصا هم قلب دریا می شکافد
صدها هزاران راه بالا می شکافد
تا عرش را با ذکر زهرا می شکافد
رکن یمانی سینه اش را می شکافد
دیگر زمان انتظارت سر رسیده
یافاطمه بنت اسد! حیدر رسیده
خورشید ساکت شد قمر بیرون بیاید
سائل به در زد، کیسه زر بیرون بیاید
اصرار کرد احمد خبر بیرون بیاید
ابن الخلیلش با تبر بیرون بیاید
این کودکی که صاحب لیل و نهار است
در بین مُشتش قبضه ای از ذوالفقار است
نوشیده ام با جان، مِی هر سالی اش را
مزه کنم طعم شراب عالی اش را
رعیت کشد بر شانه اسم والی اش را
شیعه چرا پنهان کند خوشحالی اش را
میثم اگر بی دار خود باشد کلافه است
بر پیکر عشاق حیدر، سر اضافه است
تاثیر ذکر یونسیّه بی علی هیچ
دنیای بی او گرچه ارزنده ولی هیچ
شعرم ندارد بی ولا جز معطلی هیچ
هم سومی، هم دومی، هم اولی هیچ
تصریح ذکر مرتضی، تصریح زهراست
یا رادّ الشمسِ علی، تسبیح زهراست
هرچند همبازی دست کودکان است
تفریح حیدر خلقت کون و مکان است
بغض علی را هر که دارد بی امان است
حب علی هفت آسمان را نردبان است
قنبر نشد باشیم، پشت در که هستیم
گرد و غبار گیوهء حیدر که هستیم
کار ملائک دست شاه لافتی بود
در زیر پایش قاب قوسین خدا بود
قدّش ستون محکم ارض و سما بود
اما عبای شانهء او نخ نما بود
برجاست تاج و تخت او این هم دلیلش؛
سهمی نبرد از سفرهء مردم عقیلش
سهمی نبرد از گندمی که خود درو کرد
مولا شکم را سیر، با یک نان جو کرد
با نفس خود درگیر شد، یکیّ به دو کرد
اشک دو چشمانش، نجف را باغ مُو کرد
شیرخدا حتماً هدف را می شناسد
حیدر گداهای نجف را می شناسد
حیدر کسی بوده که مرحب شد شکارش
حیدر گرفته مرحبا از کردگارش
تکمیل کرده لافتی را ذوالفقارش
در وقت غم، زهرا و پیغمبر کنارش
بدر و اُحُد هم جنگ خیبر را پسندید
رسم جوانمردی حیدر را پسندید
مانده امیری همچنان حیدر بیاید
حاشا که او باشد بلا و شر بیاید
پیرزنی شاکی دم منبر بیاید
خلخال زن های یهودی در بیاید
میخ غمش را دشمن او زد به سینه
ناموس حیدر کشته شد بین مدینه
نامردها! رسم جوانمردی کجا رفت
حیدر میان خانه، دنبال عبا رفت
شیشه شکست و مادری دادش هوا رفت
پیش علی افتاد و زیر دست و پا رفت
دستی که شد مشکل گشا را بسته بودند
ای کاش درب خانه را نشکسته بودند
#رضا_دین_پرور
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_اشعار_آیینی
@shia_poem
#مولانا_امیرالمومنین_علی_علیه_السلام
#ولادت
شکر خدا غیر از علی دلبر نداریم
ما جز نجف میخانه ای دیگر نداریم
شد رو سیه هر کس که رو بر جز علی زد
پس خوش به حال ما که جز حیدر نداریم
دست زمانه هر چه آرد بر سر ما
دست از علی و بچه هایش بر نداریم
ای اهل عالم تا که جان در پیکر ماست
جانان به غیر از جان پیغمبر نداریم
کوری چشم نحس ها بین عددها
از سیزده اصلا مبارک تر نداریم
شکر خدا که های و هوی ماست حیدر
مانند کعبه آبروی ماست حیدر
باید که باشد در دو عالم بی برابر
پیغمبری که چون علی دارد برادر
اینها که در مدح علی گفتند و گفتیم
حتی نباشد ذره ای از مدح قنبر
مدح علی مرتضی دارد شنیدن
یا از خدا یا فاطمه یا که پیمبر
هر کس که در این چند روز عمر دارد
مولا به جز حیدر ، حرامش شیر مادر
لعنت به هر دین و مرام و مسلکی که
دارد امیرالمومنینی غیر حیدر
شاهی که نامش زینت عرش اله است
با انبیا حتی قیاسش اشتباه است
از قبل این خلقت فقط حق با علی بود
مثل خدا پیدای نا پیدا علی بود
در آن زمانی که نه دنیا بود و نه دین
دنیا و دین حضرت زهرا علی بود
با خط زهرا سر در ِ جنت نوشتند
اینجاست تنها جای هر کس با علی بود
در هر نفس ذکر همه صاحب نفس ها
هو یا علی ، هو یا علی هو یا علی بود
ای کاش در دنیا به جای مولوی ها
گوش همه بر امر مولانا علی بود
مولای قنبر ممکن ِ لا ممکنات است
تنها علی تنها علی راه نجات است
بر منکران حیدر کرار لعنت
بر هر که با مولا ندارد کار لعنت
بر هر کسی که با فلانی و فلانی
در طول این تاریخ گشته یار لعنت
بر هر که با قتل و دروغ و زور و تزویر
شد جانشین احمد مختار لعنت
بر آن مسلمان که نباشد با دل و جان
از دشمنان مرتضی بیزار لعنت
تا که خدا باشد خدا بر هر که دارد
با شیعه حیدر سر ِ آزار لعنت
ما بچه های حضرت دلدل سواریم
چشم انتظار انتقام دوالفقاریم
ما زیر دین رحمت نهج البلاغه
جان ها فدای نعمت نهج البلاغه
ای شیعه در دنیا به دنبال چه هستی
وقتی که داری ثروت نهج البلاغه
داریم دریا باز دنبال سرابیم
عالم بُوَد در حسرت نهج البلاغه
جز دین فروشی چاره ای دیگر ندارد
هر کس نداند قیمت نهج البلاغه
جان علی هر چه در این عالم کشیدیم
باشد فقط از غربت نهج البلاغه
شرمنده ایم از این که روی منبر ما
خالی است جای صحبت نهج البلاغه
آن قدر گل پرپر شده در خاک ایران
گردیم تا ما ملت نهج البلاغه
راه رهایی نهضت نهج البلاغه است
رمز فرج خط به خط نهج البلاغه است
#محمد_حسین_رحیمیان
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_اشعار_آیینی
@shia_poem
#مولانا_امیرالمومنین_علی_علیه_السلام
#ولادت
#چارپاره
در رفعت آسمان سهیم است علی
عرشیست که در زمین مقیم است علی
با آنهمه شوکتش شگفتا که چنین
همبازی کودك یتیم است علی
هم معنی رحمان و رحیم است علی
هم مالک آن یوم عظیم است علی
فرمود نبی راه علی راه خداست
یعنی که صراط مستقیم است علی
دنبال دلم به هر طرف رو کردم
افسوس همیشه بی هدف رو کردم
دیدم همه عالم به دلم رو آورد
وقتی که به ایوان نجف رو کردم
هستی هر آنچه هست از هست علیست
عرش است ولی خانهی دربست علیست
نعلینش اگر چه وصله دار است ولی
رزق همه کائنات در دست علیست
در معرکه هیبت ِ علی غوغا بود
از میمنه تا میسره او پیدا بود
از شیوهی جنگاوریاش هیچ نپرس
یک عمر دهان ذوالفقارش وا بود
دل لحظه به لحظه بارها گفت علی
آرام شدم دوباره تا گفت علی
در کنج حرم خدا خدا میگفتم
دیدم به خدا خود خدا گفت علی
دیدار علیست بهترین تقدیرم
با آرزوی جمال او میمیرم
هرگاه بخواهم به علی فکر کنم
پا میشوم و زود وضو میگیرم
مردی که تمام دین و ایمان بوده
ماهیّت آیههای قرآن بوده
مظلومیتش را بنگر بعد از او
گفتند مگر علی مسلمان بوده ؟
#محمدحسن_بیات_لو
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_اشعار_آیینی
@shia_poem
#مولانا_امیرالمومنین_علی_علیه_السلام
#مدح
#غزل
روزی که پا به عرصهی دنیا گذاشتیم
بر هر چه غیر عشق علی پا گذاشتیم
سرهای خویش را به امید کرامتش
برخاک او به چشم تمنّا گذاشتیم
وقتی که میرسیم به صحن ابوتراب
انگار پا به عرش معلّی گذاشتیم
در اولین زیارتمان قلب خویش را
مابین کوچههای نجف جا گذاشتیم
مستی نداشت دیدن انگور بر ضریح
این رسم نیک را به جهان ما گذاشتیم
باید مودبانه صدایش کنیم پس
ماقبل مرتضی علی «آقا» گذاشتیم
دیدیم بوتراب امام است؛ دیده را
هر طور در تمام زوایا گذاشتیم
عمریست در فراق علی زمان خویش
مابین لحظههای خوشی «نا» گذاشتیم
هیهات اگر که گفته شود مثل کوفیان
مولای خویش را تک و تنها گذاشتیم
#میثم_کاوسی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_اشعار_آیینی
@shia_poem
#مولانا_امیرالمومنین_علی_علیه_السلام
#بحر_طویل
ازل بود ابتدا بود و یکی بود و همان یک هم خدا بود و خدا بود و نه ارض و نه سما بود و نه حرف از ماسوا بود و فقط یک کبریا بود و خدا تنهای تنها بود
زمانی نه مکانی نه کران و بیکرانی نه زمین و آسمان و کهکشانی نه نهانی نه عیانی نه نشانو بی نشانی نه نه پیدا و نه پنهانی نه انسانی نه حیوانی نه بارانی نه توفانی ازل پنهان و نامعلوم ابد که همچنان گنگ است و نامفهوم
جهان یکریز ظلمت بود و وحشت بود آری هرچه بود آن روز غربت بود
خدا نیت نمود آغاز خلقت را مهیا کرد اسباب هدایت را ونوری از دل نوری و نوری از پی نوری و اینسان چارده نور آفرید اول خدا شور آفرید اول و عالم را به نور خویش روشن کرد و مقصد را معین کرد
بماند قصه خلقت بماند ماجرای سجده بر آدم چه آمد بر بشر تا حضرت خاتم بماند قصه نوح و خلیل و موسی و عیسی بماند مکه و بطحا بماند لیلة الاسری شب معراج آن بالا که حی عالی اعلا مطابق با حدیث قدسی لولاک برای خلقت افلاک از اول یک هدف دارد چه دُری در صدف دارد به خلقت یک علی دارد که بر عالم شرف دارد خدا هم بارگاهی در نجف دارد
علی بوده علی از ابتدا بوده خدا بوده؟ نه اما ناخدا بوده بزرگ ماسوا بوده قدر بوده قضا بوده نه از ایزد جدا بوده نه با ایزد دوتا بوده دم قالو بلی بوده به آدم آشنا بوده کنار نوح در کشتی علی خود رهنما بوده علی نور هدی بوده در آتش با خلیل الله مشغول دعا بوده علی بوده اگر اعجاز موسی در عصا بوده علی گفته اگر عیسی نفسهایش شفا بوده علی با مصطفی بوده شب بعثت علی هم گوشه غار حرا بوده
علی حصن حصین است و علی یعثوب دین است و علی نور مبین است و امیرالمومنین است وامام المتقین است و علی میزان علی قرآن علی فرقان علی ایمان علی جان و علی جانان علی روح و علی ریحان علی لولوء علی مرجان
چه میگویم من شاعر زبان در مدح او قاصر علی اول علی آخر علی باطن علی ظاهر علی قادر علی قاهر علی صابر علی شاکر علی ناصر محب مرتضی مومن بداندیش علی کافر به یک شب در چهل منزل علی حاضر علی ناظر زمین با اوست سرسبز و زمین بی علی بایر
به هر شکل و به هر قالب به هر سمتی به هر جانب اگر تاجر اگر کاسب اگر مغلوب اگر غالب بگو با حاضر و غائب شده بر انس و جن واجب اطاعت از علی بن ابیطالب
علی با ما از اقیانوس می گوید شب تاریک از فانوس می گوید اگر زشتیم از طاووس می گوید علی از قلبهای ساده و مانوس می گوید علی از ظلم از بیداد دقیانوس می گوید علی از غیرت از عفت علی از ارزش ناموس می گوید سلونی گفته و ملموس می گوید چه با افسوس می گوید سند دارم علی از حکمت فریادهای زخمی ناقوس می گوید ؛
سبحان الله حقا حقا ، إن المولی صمد یبقی ، یحلم عنا رفقا رفقا ، حقا حقا صدقا صدقا ، یا مولانا لاتهلکنا و تدارکنا واستخدمنا ، قد جرأنا عفوک عنا ، إن الدنیا قد غرتنا واستغوتنا ، یابن الدنیا مهلا مهلا ، یابن الدنیا دقا دقا ، یابن الدنیا جنعا جمعا ، ما من یوم یمضی عنا ، الا یهوی منا رکنا ، تفنی الدنیا قرنا قرنا ، کلا موتا کلا دفنا ، یابن الدنیا مهلا مهلا ، إن المولا قد انذرنا
#محسن_ناصحی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_اشعار_آیینی
@shia_poem
#مولانا_امیرالمومنین_علی_علیه_السلام
جز عشق علی مرا دگر آیین نیست
دینی که در آن علی نباشد دین نیست
چشمی که به دنبال کسی غیر علیست
کور است یقین چشم حقیقت بین نیست
****
تا مهر علی هست به جانم یا رب
فارغ ز جهنم و جنانم یا رب
غیر از در خانه علی خیری نیست
از درگه این شاه مرانم یا رب
#الیاس_کریمی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_اشعار_آیینی
@shia_poem
#مولانا_امیرالمومنین_علی_علیه_السلام
#قصیده
چه میکِشد آن پرنده ای که، در آسمانت رها نباشد
در این حرم آشیان نگیرد، به گِرد صحن شما نگردد
رفیق کهنه شرابمان کن، بساز و دائم خرابمان کن
دعا کن و مستحابمان کن، که بی تو حاجت، روا نگردد
نباشد عشقت اگر که در دل، چگونه سالِک رسد به منزل
چگونه کشتی رسد به ساحل، اگر علی ناخدا نگردد
شب آمد و منجلی شدی تو، سکوت کردی، جلی شدی تو
شکوه نادعلی شدی تو، دلم اسیرت، چرا نگردد
خموش گردد دم مسیحا، عصا می افتد ز دست موسی
نمی رهد نوح از آن بلایا، اگر اسیر شما نگردد
چرا که در دل بدون نورت، بدون عشقت، بدون یادت
ضیا نباشد، صفا نباشد، دل آشنا با دعا نگردد
نجف مدینه، نجف خراسان، نجف قم است و نجف گلستان
ز دیدگاه حرم شناسان، نجف چرا کربلا نگردد؟
در این میانه، چه عاشقانه، طواف کردم به دور خانه
قبول حجّ کسی نگردد، که دور ایوان طلا نگردد
علی امیر و علی موحد، علی دلیر و علی مجاهد
چگونه ممکن شود به مسجد،دری از این خانه وا نگردد؟
علیست شمسِ هماره روشن، در آستانِ به جنگ رفتن
به جان مولا قسم که دشمن، حریف نون لنا نگردد
حریف حیدر نبوده مردی،نموده طوفان به هر نبردی
عقیده دارم که هیچ دردی، بدون نامش دوا نگردد
چه خانهای و چه خانواری،چه جایگاهی، چه اعتباری
محیط رشد چنین تباری، چگونه دارالشفا نگردد؟
چگونه مالک از او نگوید؟ قدوم بوذر رهش نپوید
نگاه سلمان علی نجوید، چگونه میثم فدا نگردد؟
الهی از غم جهان بسوزد، زمین بخشکد، قمر بمیرد
ستاره از آسمان بیفتد، اگر علی مقتدا نگردد
غمش چنان مبتلا کند که، مرا اسیر بلا کند که
به خود بگویم خدا کند که، خدا نکرده خدا نگردد
فدای یک جلوه از جمالش، پر است شعر من از خیالش
خدا کند لحظهی وصالش، که بند بندم جدا نگردد
نبیست اول، زکیّه دوم، علیست سوم، حسن چهارم
حسین پنجم، به غیر از اینها کسی شریکِ کسا نگردد
به پای عشقش نشستهام من، سفالیام دل شکسته ام من
اگر چه وصف جناب دریا، میان این کوزه جا نگردد
جنون گرفتم در این هیاهو، به حقّ یا حیّ به حق یا هو
الهی از ریشه دشمن او، چنان بیفتد که پا نگردد
قَسیم نار و قَسیم جنت، زلال سرچشمهی ولایت
امام عشق و امام رحمت، کسی به جز مرتضا نگردد
ابوتراب این کتاب ناطق، ابوتراب این امیر عاشق
به سرزمین دل خلایق، چگونه فرمانروا نگردد؟
منی که عشقی جز او ندارم، به غیر از این آرزو ندارم
برای یک لحظه دستهایم، ز دست مولا جدا نگردد
کسی که با او سفر نکرده، به کهکشانش گذر نکرده
برای وصلش خطر نکرده، به عشق او مبتلا نگردد
اگر مرام علی نباشد، شکوه نام علی نباشد
شهیدی از کربلا نیاید، سری جدا از قفا نگردد
زمان تدفین یاس شب بو، چه ها گذشته به حضرت او
که تا زمان ظهور مهدی، حقیقتش برملا نگردد
#احمد_علوی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_اشعار_آیینی
@shia_poem
29.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌺 #مولانا_امیرالمومنین_علی_علیه_السلام
💐اگه یکی بگه نرو میخونه
💐تو که نداری جنبهی پیمونه
🎙 #محمود_کریمی
👏 #سرود
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_اشعار_آیینی
@shia_poem