آيا كورش هخامنشی بختيارى بود⁉️
📮#قسمت_دوم
🔍سخن #گزنفون (مورخ #يونانى) نيز در اين زمينه جالب است.
گزنفون از يك قوم به نام #باكتريان (شايد تلفظ ايرانىاش «بخترىها» باشد) نام مىبرد كه اين قوم در جنوب غربى فلات ايران و دقيقا در مناطق #بختيارى نشين امروزى زندگى مىكردند. اين قوم، نه تنها خويشاوند و خاستگاه قومى #كوروش نبود، بلكه جزو اقوامى بود كه بعدها كوروش هخامنشی آنان را مطيع خود ساخت.[3]
💡نكته ديگر اينكه كوروش هخامنشی از قوم پارس بود. اگر به پوشش مردم پارسى باستان دقت كنيم، درخواهيم يافت كه با پوشش مردم بختيارى بسيار متفاوت است. گذشته از اين، زبانى كه كورش به آن سخن ميگفت، بسيار متفاوت از زبان مردم بختيارى است. براى مثال #داريوش_هخامنشى كه همزبان و همگويش كوروش بود، در #كتيبه_بيستون ميگويد:
atiy Darayavauš xšayathiya VIII mana taumaya tyaiy paruvam xšayathiya aha adam navama IX duvitaparanam vavam xšayathi ya amahy thatiy Darayavauš xšayathiya vašna Auramazd.
🔻اين عبارات به اين صورت تلفظ مىشود:
«آتى دارَيَوَئوش خشايَثىَ [هزوارش] مَنا تَئومايا تيَيى پَرووَم خشايَثيا آهـَ آدَم نَوَمَ [هزوارش] دوويتاپَرَنَم وَوَم خشايَثى. وَشنَ اَئورَ مَزد.»
🔍اگر اين عبارات را به يك پيرمرد يا پيرزن بختيارى كه تسلط كامل بر ادبيات و گويش #بختيارى دارد نشان دهيم، آيا متوجه حتى يك كلمه از آن مىشود⁉️
آيا مىتوان ادعا كرد كه كورش كبير (و عموزادگان او از جمله داريوش و...) بختيارى بودند⁉️
❗️پس چرا به زبان و پوششى غير بختيارى سلوك مىكردند؟
✅حقيقت اين است كه مردم بختيارى عموماً تركيبى از دو قوم باستانى #عيلامى و #گوتى هستند. در اكثر مناطق بختيارى نشين #ايران، آثار مربوط به #عيلاميان مشاهده مىشود.
از ديگر سوى، يافتههاى علمى گوياى اين است كه مردم #زاگرس نشين به طور كلى شباهت بسيارى به قوم باستانى گوتى دارند.[4]
⚠️قابل توجه اينكه عيلاميان از اقوام آريايى نبودند.
گوتىها نيز از لحاظ #نژاد و زبان و ... بسيار نزديك به عيلاميان بودند.
جالبتر اينكه گوتىها اصالتاً از اقوام #غيرآريايى و باستانی فلات ایران بودند.[5]
📚اسناد:
[3]. گزنفون، كوروشنامه، ترجمه: رضا مشايخى، تهران: انتشارات علمى و فرهنگى، 1386، ص 4.
[4]. دكتر رقیه بهزادی، آریاها و ناآریاها در چشم انداز کهن تاریخ ایران، تهران، انتشارات طهوری، 1382. ص 27.
[5]. رقیه بهزادی، همان.
دكتر عباس قديانى، فرهنگ جامع تاريخ ايران، تهران، انتشارات آرون، 1387، ج 2 ص 722-723
➖➖➖➖➖➖➖➖➖