✍️ یک شهید؛ یک خاطره...
🌷 کودک شهید #صادق_بوعذارزاده
▫️ سن: 7 سال
▫️ نام پدر: عطاءالله
▫️ محل تولد: روستای شویب (از توابع هویزه)
▫️ تاریخ شهادت: 22 / 7 / 1362
▫️ محل شهادت: روستای سُمیده (در 5 کیلومتری محل فعلی یادمان شهدای هویزه)
▫️ نحوه شهادت: انفجار مین
▫️ محل آرامگاه: زیارتگاه شهدای هویزه- ردیف دوم- قبر اول
🔹 روایت عاشقی:
پسر بچه ها بازیگوشند و کنجکاو.
رحیم و صادق، پسران حاج عطاءالله، هم.
سال 62 بود، 22 مهر.
پسرها اطراف چادرشان می چرخیدند و می خندیدند.
بی ترس و دلهره؛ نه آتشی بود، نه گلوله ای.
300، 400 متری که از چادر دور شدند، مین سبز رنگی که از خاک بیرون آمده بود، حواس صادق را بُرد پیش خودش.
رفت و از خاک دَرَش آورد.
رحیم که عقل رَس تر بود، ترسید! گفت:«بندازش».
صادق، اما بی خیال و خیره، نگاهش می کرد.
چه می دانست دارد با جانش بازی می کند.
رحیم عقب می رفت و همین طور یک بند داد می زد:«بندازش زمین».
10 متری که دور شد، صادق هم انگار بخواهد بیاید دنبالش، بی خیال شد و مین را پرت کرد زمین...
یک انفجار شدید؛... گرد و خاک و صادق که رفته بود روی هوا.
مین، حسابش را رسیده بود.
ترکش های ریز و درشت، تقسیم شده بود توی شکمش؛ جوری که قبل از رسیدن به درمانگاه هویزه، گریه اش قطع شد.
خدا، صادق را برای خودش خواسته بود.
حالا خیلی از زائرهای هویزه این #کودک را پیش خدا و شهدا واسطه می کنند و دست پُر برمی گردند.
👤 راوی: برادر شهید بوعذارزاده
📕 منبع: کتاب #آیه_های_سرخ_هویزه
@shohaday_hoveizeh