هدایت شده از 『شـُ℘َـدٰآۍِڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
🍃🌸🍃
📝اینبار قلم از مردی میخواهد بنویسد که اسوه تمام مردان سرزمین مادرییَم شده..
مردی از جنس جنگ و باروت و خاک.. مردی از جنسِ زخم های عفونی شده و دردناک..
نامش مرد است نامی که در این برهه از زمان کمتر ملموس است
لقبش جانباز است و درد جراحاتش قابل تحمل تر است تا زخم زبان ها و نیش و کنایه ها..
شغلش شهیدهست , شهیدی که جز برای رضا خدا نیّتی نداشت و تمام زندگییَش فدای خداشد و بارها در خون خودش غلتید و حکمتش این بود که به غیر از شهادت درجه جانبازی را هم بگیرد..
🌸قهرمان قصه های کودکان کردستان و اهواز و خرمشهر...
زمین با همه بزرگییَش کنار چنین مردانی از تبار عشق کوچک است و آسمان در کنارشان کم می آورد و هرلحظه آرزوی داشتنشان را میکند...
✨#مصطفی نام بود و هرجای جبهه و جنگ را یادکنی او را چون سرو در کنار فرمانده اش #حاج_حسن_تاجوک خواهی دید. گویا این دو یک روح در دو غالب بودند.. دوبرادر..دو پرستوی عاشق که دنیا باهمه زیبایی و وسعتش برایشان تنگ بود..
مصطفی اسوه و یادگار جنگ بود یار دیرین #شهدای_ملایر...
یار #ترکاشوندها و #عابدینی ها...
یار #سیدطلوعی و #حیدری #نظری_ها...
یاربچه های عشق
#جمشیدبیات
#حافظ_نیاوند
#سلطانی
#کاملی
#صالحیان
#روحیان
و یار #هزاروصدآلاله در خون تپیده #ملایر...🌹🌹🌹
🌸.....
@Karbala_1365
شهدای ملایر
درسومین روز از پاییز 1343 در خانواده ای مذهبی در شهرستان ملایر دیده به جهان گشود.تحصیلات ابتدایی ورا
خاطره طلبه شهيد: رسول #صالحيان »
بسم الله الرحمن الرحيم
«سفر كربلا»
يك روز كه رسول مجروح شده بود و در خانه به سر ميبرد، به من گفت: مادر! من ميخوابم ساعت 2 مرا بيدار كن؛ ميخواهم زيارت بروم؛ وقتي صدايش كردم، بلند شد و گفت: مادر! ميخواهم به جبهه بروم از تو ميخواهم حلالم كني و اگر شهيد شدم، مانند مادر علي اكبر - عليهالسلام- صبور باشي. گفتم: مگر نگفتي ميخواهي زيارت بروي؟ گفت: در خواب حسين بن علي - عليهالسلام- را ديدم، او رو به من كرد و گفت: رسول ميخواهي به كربلا بيايي؟! آري مادر! من ميروم تا به سپاهيان اسلام بپيوندم و در اين راه شهيد شوم. آري، او رفت و براي هميشه به لقاء سيد الشهداء رسيد. @shohadayemalayer
شهدای ملایر
درسومین روز از پاییز 1343 در خانواده ای مذهبی در شهرستان ملایر دیده به جهان گشود.تحصیلات ابتدایی ورا
وصیت نامه طلبة شهید: رسول #صالحيان »
بسم الله الر حمن الرحيم
«و لا تحسبن الذين قتلوا في سبيل الله امواتا بل احياء عند ربهم يرزقون» (آل عمران- 168)
البته نپنداريد كه شهيدان راه خدا مردهاند بلكه زنده به حيات ابدي شدند و در نزد خدا متنعم خواهند بود.
وصيت نامه خود را با درود فراوان بر آقا امام زمان (عجلتعالي فرجه) و نايب بر حقش امام خميني شروع مينمايم:
«يا ايها الذين آمنوا خذوا حذركم فانفروا ثبات او انفروا جميعاً» (نساء-71)
اي كساني كه ايمان آورده ايد گروه گروه و دسته دسته سلاح خويش را بر گيريد و بر دشمن بشتابيد.
و باري اي پدر و مادر! اگر من به سعادت واقعي كه شهادت باشد رسيدم، در بين مردم براي من گريه نكنيد، زيرا عدهاي جشن ميگيرند و ميگويند كه يكي از فرزندان جمهوري اسلامي و انقلاب اسلامي كشته شده و باري برادران عزيزم! شما هم همچنين براي من گريه نكنيد، به جاي اين كه براي من گريه كنيد، اسلحهام را بر زمين نگذاريد. وصيتم بر خواهرانم اين است كه حجاب شما كوبندهتر از خون من است. پدر و مادرم! زماني كه جنازه مرا به ملاير آوردند، در كنار قبر دوستان شهيدم: «بهروز جعفري، شهيد روزبهاني و شهيد قاسمي» به خاك بسپاريد و بر جنازه من آقاي هاشمي حاكم شرع عمومي ملاير با حسن آقا فاضليان استاد گراميام نماز بخوانند و از دوستان حوزة علميه در خواست ميكنم اگر وقت كردند براي من مدت 15 روز نماز بخوانند.
اي خدا! اگر با خون من، اسلام و قرآن و نظام جمهوري اسلامي آبياري ميشود، هزار بار حتي بيشتر مرا بكش و زنده بكن. باري پدر و مادرم! مرا حلال كنيد چون كه براي من زحمتهايي كشيدهايد، براي من شبنخوابي كردهايد، اميدوارم كه مرا حلال كنيد. پدر و مادرم! از طرف من از تمام اقوام و آشنايان و همسايگان حلالخواهي كنيد. برادر عزيزم محمد جان! اميدوارم كه مرا حلال كني، زيرا خيلي تو را زحمت داده و طي آن چند سال كه پيش تو بودم، شما را اذيت كردهام و اميدوارم كه مرا عفو نماييد و اميدوارم كه سلاحم را بر زمين نگذاري و همدوش سپاهيان دلاور بجنگي. وصيتم بر عمويم اين است: كه با پدرم در مزارع كشاورزي همكاري كنند و وصيتم بر پسر عموهايم اين است اي عزيزان! سلاحم را بر زمين نگذاريد. با حزب بعث مبارزه نماييد.
پدر و مادرم! از طرف من از امام جمعه عزيزم و برادران حوزة علميه و پايگاه مقاومت شهيد مدني و شهيد رجايي ملاير حلالخواهي كنيد.
مرگ بر مقام پرست و رياست طلب، كساني كه براي خدا كار نميكنند.
«والسلام» @shohadayemalayer