صبح یعنی یک سبد لبخند😊
یک بغل شادی😉
یک دنیاعشق و خندیدن ❤️😄
از اعماق وجود 🌹
به شکرانه داشتن نفسی دوباره 🙏
#سلام_روز_بخیر ☕😊🌹
روزی پُر از لبخند خدا 😊
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌸شکوفه های بهشتی🌸
https://eitaa.com/shokofehhaybehshti
دوستای خوبم 💕
دوشنبه ها ما مهمون دوتا امام مهربون هستیم 😍❤️
💚امام دوم امام حسن مجتبی علیه السلام
و
💚 امام سوم امام حسین شهید علیه السلام
عزیزای دلم 🥰
ا📿📿📿📿📿📿📿ا
شکوفه های بهشتی
هدیه ی امروز به این دو امام مهربون یادتون نره
بله صلوات با انگشتای دستامون🤚🏻✋🏻
🌹🍀🌹🍀🌹🍀🌹🍀🌹🍀
باهم یه داستان زیبا در مورد امام حسن علیه السلام بخوانیم
🍃🍀🍃🍀🍃🍀
#دوشنبه
🌸شکوفه های بهشتی🌸
https://eitaa.com/shokofehhaybehshti
👇👇👇
#داستان
#امام_حسن_علیه_السلام
داستان این هفته: قسمت اول
🦋کاش پول بیشتری داشتیم🦋
اسعد گفت: هنوز هم نمیدانم خواب میبینم😴 یا بیدارم ؟!
عبید الله خندید و از روی صخره ایی پایین پرید ، باد 🌬به صخره ها میخورد و هو هو میکرد، عبید الله هم مثل باد هو هو کرد، دستهای خود را باز کرد و گفت: نه اسعد جان! تو بیدار هستی و خواب نمیبینی😌
دوتا از مرد ها رفته بودند تا هیزم جمع کنند ، تا با ان غذای ظهرشان را گرم 🔥کنند.
انها از مدینه زیاد دور نشده بودند دروازه های شهر از انجا به خوبی پیدا بود.
عبید الله نشست سر یک سنگ مُشتی علف کَند و گفت: کاش همه مردم مثل شیعیان حضرت علی🌟 بودند! کاشt #امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام🌟 یاران زیادی داشت و در مدینه غریب نبود.😔
چشم های اسعد پر از اشک 😢شد اسعد گفت: هنوز بوی عطر پیراهنش را حس میکنم، هنوز خنده های ارام او جلوی چشمم است...! کاش...! کاش...! بیشتر پیش او می ماندیم.😞
عبید الله کف دست خود را باز کرد، پروانه رنگی🦋 از کف دستش بیرون پرید، و به اسمان پر زد، او شال سیاه روی سر خود را سفت کرد و گفت: کاش ما مثل این پروانه ها 🦋بودیم و توی باغچه خانه امام میماندیم بعد هر روز او را بو میکردیم و دور سرش میچرخیدیم!😍
اسعد با انگشت اشک های خود را پاک کرد و گفت؛ حج واقعی ما دیدار با امام دوم بود مگر نه؟! 😊
عبید الله سر خود را تکان داد و خندید. انها تازه از سفر حج برگشته بودند و سر راه خود در شهر مدینه مهمان #امام_حسن_علیه_السلام🌟 شده بودند و حالا میخواستند بعد از خوردن نهار به دیار خود بروند.😊
_اهای عبید الله....! اهای اسعد....!
_چه شده چه اتفاقی افتاده؟!
ان دو نفری که رفته بودند هیزم بیاورند ، هرکدام با یک بغل هیزم دوان دوان به سمت عبید الله و اسعد امدند ، ان دو طرف مدینه را نشان دادند و باهم گفتند: انجا را نگاه کنید...! طرف دروازه مدینه را....!
عبید الله و اسعد به ان سمت نگاه کردند. اسب سواری🐴 با سرعت به سمت انها می امد ، هر چهار نفر با تعجب به تماشا ایستادند.
_یعنی او چه کسی است؟! ⁉️
_اه....! نکند جاسوس معاویه باشد
#ادامه_دارد
🌸شکوفه های بهشتی🌸
https://eitaa.com/shokofehhaybehshti
💗💫دوست دارم با نماز خوندن با خداصمیمی تر بشم💞
💗💫دوست دارم با نماز خوندن روحم رو پرواز بدم و توی آسمان عشق به خدا، این طرف و اون طرف برم💞
💗💫دوست دارم به واسطه نماز انقدر حس قشنگی رو به وجودبیارم که غرق در حال خوب بشم💞
مراقب خودتون و خوبی هاتون باشید😉
~~~~~~~🌸
#نماز_اول_وقت همراه با نماز #امام_زمان مهربونم
🌸شکوفه های بهشتی🌸
https://eitaa.com/shokofehhaybehshti
#قصه_های_نماز
زنگ نماز 🔔
دنگ دنگ دنگ ..... زنگ مدرسه 🔔به صدا در می اید، دانش اموزان و معلم وارد کلاس میشوند، و درس شروع میشود.
در کلاس درس خوردن خوراکی، نوشیدن اب، و بازی کردن کار درستی نیست،⛔️ چون باید به علم و معلم احترام بگزاریم.😇 پس وارد کلاس که میشویم بعضی کار ها را نمیتوانیم انجام دهیم.👉
#الله_اکبری که در ابتدای #نماز_ میگویی مثل وارد شدن در کلاس درس است.😌
♨️#تکبیره_الاحرام را گفتی در برابر عظمت و بزرگی خدا قرار گرفتی ، خوردن و اشامیدن #حرام است. ⛔️
♨️خندیدن و گریه کردن با صدای بلند در نماز #حرام است.⛔️
♨️هنگام گفتن #تکبیره_الاحرام باید بدنت ارام باشد، و با صدایی بگویی که خودت بشنوی .
♨️#الله_اکبر باید به عربی صحیح تلفظ شود چرا که در محضر خداوند بزرگ باید درس پس بدهی🌱
#ادامه_دارد...
🍎🍃🍎🍃🍎
🌸شکوفه های بهشتی🌸
https://eitaa.com/shokofehhaybehshti
🌸شکوفه های بهشتی🌸
https://eitaa.com/shokofehhaybehshti
دوستای عزیزم 🥰
حاضرید برای سفر به سرزمین پرسش های آسمانی ✈️
کمربندهاتون رو محکم ببندید و با سپهر و آوا همسفر بشیم 🛩
امروز یه سوال جدید و کلی چیزهای جدید یاد می گیریم ....
امروز «خاله فرشته» همراه «آوا» و «سپهر»، دو خواهرزاده کنجکاوش، قراره به ما بگن بهشت کجاست.⁉️⁉️⁉️
👇🏻👇🏻👇🏻
بهشت كجاست؟ 1.mp3
8.77M
https://eitaa.com/darsayehsarahlebeyt
#صوت_کاربردی
#پرسش_های_آسمانی
🐞موضوع: بهشت کجاست؟🤔
👌پیشنهاد دانلود، فوق العاده شنیدنی☺️
#امام_زمان عزیزم برای رسیدن به شما تمام تلاشم رو خواهم کرد.
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
بچه ها ســـــــلام✋
عزیزای دلم خوب فکر کنید، تا جواب سؤالاتمون رو پیدا کنید.
🤔 آیا میشه انسان ایمان داشته باشه ولی تو دلش پر از ترس باشه!!!؟
#ترجمه_قرآن۱۶
#سوره_بقره آیه ۹-۸
https://eitaa.com/darsayehsarahlebeyt
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#ببینید | حاج قاسم و فرزندان شهدا
🌺 خاطرات فرزندان نازنین شهدا از حاج قاسم عزیز،شجاع و مهربون
#حاج_قاسم
۷روز تا دومین سالگرد #سردار_سلیمانی
🌸شکوفه های بهشتی🌸
https://eitaa.com/shokofehhaybehshti
دانشمند کوچک.mp3
9.18M
#فاطمیه
#شهید_سلیمانی
#حاج_قاسم
🌹#دانشمند_کوچک🌹
🙍♂بالای ۴ سال
🎤با اجرای :اسماعیل کریم نیا
#عمو_قصه_گو
🗣قرائت : #سوره_شرح
🎶تدوین : عمو قصه گو
📚منبع : قصه های خیلی قشنگ
💕✨یه سـلام گرم و یه آرزوی زیباهمراه با یه دعـای قشنگ بـرای تک تک شما مهربانا
🦋💫الهی روزگارتون شاد و زندگیتون پر از مهر محبت باشه🤲
عزیزای خاله
روز دل انگیزتان بخیررررررررر🖐
~~~~~~~🌸
یارِ #امام_زمان آماده ای برای ساخت یه روز عالی😊
🌸شکوفه های بهشتی🌸
https://eitaa.com/shokofehhaybehshti
⭐🍬🍭⭐🍭🍬⭐
⭐ امام زمان (عجل الله فرجه) که بیاید بسیاری از بیماری ها از بین می رود و مریض ها زود خوب می شوند.
#سه_شنبه_های_مهدوی
#امام_زمان_که_بیاید...
#امام_زمان_و_من
#امام_زمان
⭐🍬🍭⭐🍭🍬⭐
🌸شکوفه های بهشتی🌸
https://eitaa.com/shokofehhaybehshti
دوستای گلم🌷
سه شنبه ها مهمون سه تا امام مهربونیم 💐
✨امام سجاد علیه السلام امام چهارم
✨امام باقر علیه السلام امام پنجم
✨امام صادق علیه السلام امام ششم
هدیه یادتون نره....😉
💚اللهم صل علی محمد وآل محمد و عجل فرجهم 💚
عزیزای دلم 😍💗
بیایید باهم یه داستان از امام ششم امام جعفر صادق علیه السلام باهم بخونیم ...
اگر حاضری...
دست هاتو بالا کن و بلند بگو
💚💚یا صادق 💚💚
👇🏻👇🏻👇🏻
#داستان
#امام_صادق_علیه_السلام
#روز_زیارتی
#سه_شنبه
داستان این هفته: #زیر_افتاب
قسمت اول :
دور تا دورش باغ بود، کلاغی بالای چند تا نخل🌴 بلند چرخ میزد،و قار قار میکرد، عبد الله زیر سایه درختی🌳 ایستاد و عرق سر و رویش را پاک کرد. و بعد سرش را بلند کرد و به کلاغ نگاه کرد، کلاغ روی یکی از نخل ها 🌴لانه درست کرده بود.
دوباره از راه باریک میان باغ به راه افتاد، زن و مردی داشتند در باغ کار میکردند و دو دختر کوچولو زیر سایه بانی نشسته بودند.
عبد الله به باغی دیگر رسید، جویباری🌊 از کنار باغ میگذشت سر و صورتش را شست.
عبدالله از شاگردان امام صادق علیه السلام🌤 بود، چند روز بود که کلاس امام تعطیل شده بود، او در همین مدت کوتاه دلش برای امام تنگ شده بود😇
به خانه امام رفته بود ، گفته بودند: امام در باغش مشغول کار است، با این که یک بار به باغ امام رفته بود،اما درست نمیدانست کجاست😊
دوباره راه افتاد ، از کنار دیوار باغی کودکی افسار الاغی را گرفته بود و می امد، کودک وقتی به او رسید سلام🤚 کرد، عبد الله پرسید: پسرجان شما امام جعفر صادق علیه السلام را میشناسید؟ میدانید باغش کدام طرف است،⁉️
کودک گفت: آقا ، همین راه را بگیرید و جلو بروید، اخر همین راه یک چاه اب است،به طرف راست بروید، باغ او انجاست.☺️
عبد الله راه افتاد....
#ادامه_دارد...
#داستان
#امام_صادق_علیه_السلام
#روز_زیارتی
#سه_شنبه
داستان این هفته: #زیر_افتاب
قسمت دوم :
همان طور که کودک گفته بود به چاه اب رسید و به طرف راست حرکت کرد و بعد صدا زد: استاد! کجایید؟!
جوابی نیامد از کنار دیوار کوتاه باغ رد شد .
_مولای من! صدای مرا میشنوید؟😊
از دل درختچه ها و بوته ها راهش را باز کرد و به جلو رفت. ناگهان کمی دور تر میان نخل ها🌴 چشمش به کسی افتاد ، با خودش گفت: باید خودش باشد؟
جلو و جلو تر رفت از میان درختچه ها و نخل ها🌴 گذشت .
اری خود امام بود😊 . یک قسمت را برای کاشت بذر شخم میزد . افتاب داغ☀️ بر او میتابید و از شدت عرق پیراهنش بر بدنش چسبیده بود .
_سلام ای فرزند رسول خدا! 😇
امام دست از کار کشید. با دیدن عبدالله لبخند زد و جواب سلامش را داد : " تو اینجا؟"
_سرورم اخر شما در این هوای داغ چه میکنید بیل تان را بدهید تا کمک تان کنم‼️
امام نگذاشت.
_آه.... دست شما....فدای شما شوم...کف دستتان پینه بسته است .😞
خم شد دستهای امام را باز ببوسد،😘 امام نگذاشت.
ان وقت #امام_صادق_علیه_السلام🌟 گفت: دوست دارم مرد برای اسایش و راحتی زندگی خود زیر افتاب ☀️زحمت بکشد و کار کند. 🌻
عبد الله در حالیکه همراه امام زیر سایه نخلی🌴 مینشست گفت: شما همیشه مردم را به زندگی امیدوار میکنید😍 . وقتی میبینم شما با این همه علم و بزرگواری ، این قدر در راه زحمت میکشید ، زندگی خیلی دوست داشتنی تر میشود.😌
#پایان