34.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢 قصه شب
💠 #ام_البنین یه مادر قهرمان
نویسنده: محمد رضا فرهادی حصاری
🎤 با اجرای: ناهید هاشم نژاد و سما سهرابی
🔷 مناسب سن ۴ سال به بالا
💠 هدف قصه: آشنایی کودکان با زندگی حضرت ام البنین سلام الله علیها
🏴🌷ویژه شهادت حضرت ام البنین
(سلام الله علیها)
🎨 #رنگ آمیزی
#نقاشی
👆👆
🌷 سلام بر مادر حضرت ابالفضل (علیه السلام)
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
شکوفه های بهشتی
https://eitaa.com/shokofehhaybehshti
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
#نهج_البلاغه
#یکشنبه
🌷حضرت علی (ع) فرمودند :
خدای مهربون اینقدر بخشنده است که اگر ما کار خوبی انجام بدیم ، چندین برابر بهمون پاداش میده.
🔰 برگرفته از خطبه ۲۱۶نهج البلاغه👆
🤔 بچه ها اگه یه آدم خوب بهمون بگه هر کار خوبی که بکنی به جای یه جایزه ۱۰ تا جایزه بهتون میدیم، شما چندتا کارخوب انجام میدادید؟
@montazer_koocholo
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
شکوفه های بهشتی
https://eitaa.com/shokofehhaybehshti
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
#مادر_ادب
#حاج_قاسم
🥀داستان حضرت #ام_البنین
بچه ها جونم 😍
🏴امروز روز وفات یه بانوی خیلی بزرگ هست😔
مادر حضرت عباس علیه السلام
اگر دوست دارین❤️ در مورد این خانم بیشتر بدونید باما همراه باشید👇👇👇
1⃣ا
🕯🥀🕯🥀🕯🏴
🏴بچه های عزیزم زمانی که 🥀خانم فاطمه زهرا دختر پیامبر صلیاللهعلیهوآله؛ همسر حضرت علی علیهالسلام به دست آدم بدا شهید شدند💔😔
چهارفرزندشون «حسن» و «حسین» و «زینب» و «امکلثوم». اونها خیلی کوچک بودن 😔و باید کسی ازشون مراقبت میکرد؛ به همین دلیل
حضرت علی تصمیم میگیره که با یه خانم خیلی مهربون به نام فاطمه دختر حِزام ازدواج کنه.
🦋🦋🦋
#داستان_حضرت_امالبنین
#مادر_ادب
•┈┈••••✾•🌿🏴🌿•✾•••┈┈•
شکوفه های بهشتی
https://eitaa.com/shokofehhaybehshti
•┈┈••••✾•🌿🏴🌿•✾•••┈┈•
#ادامه_دارد...
2⃣ا
🦋🦋🦋
خانم فاطمه بنت حزام از یک خانواده ی خیلی شجاع بود .🦋🦋🦋
او خانمی بسیار مهربون وفادار بودند 🌸😍
🦋🦋🦋
وقتی خواستند وارد خانه ی مولا علی علیه السلام بشوند
گفتند باید از حضرت زینب سلاماللهعلیها اجازه بگیرند🌹 و بعداز اجازه ی ایشون وارد خانه شدند.🌹
🦋🦋🦋
بانو فاطمه چون هم نام با مادر امام حسن وامام حسین علیهمالسلام بودند از امام علی علیهالسلام درخواست کردند که یک نام دیگه ای برای ایشون انتخاب کنند تا بچه ها با شنيدن نام فاطمه ناراحت نشوند.💚❤️💚
مولا علی جون هم اسمشون رو گذاشتن ام البنین یعنی مادر پسرها❤️❤️❤️💚
#داستان_حضرت_امالبنین
#ام_البنین
•┈┈••••✾•🌿🏴🌿•✾•••┈┈•
شکوفه های بهشتی
https://eitaa.com/shokofehhaybehshti
•┈┈••••✾•🌿🏴🌿•✾•••┈┈•
#ادامه_دارد...
3⃣ا
🦋🦋🌸🦋🦋
خانم ام البنین چهار تا پسر به دنیا آوردند،😍 یکی از این پسرها «حضرت عباس» بود که از همه پسرها بزرگتر هم بود؛🦋 سه تا برادر کوچکترش هم «عبدلله»، «عثمان» و «جعفر» نام داشتند.🦋
خانم امالبنین جون،
به فرزندان حضرت فاطمه سلام الله علیها احترام زیادی می گذاشتند🦋🌸
به پسرهای خودش هم همیشه میگفت به حسن و حسین و خواهراشون احترام بذارن؛
🌸🌸🌸
🦋 مثلا وقتی سر سفره مینشستن و امالبنین میخواست برای هرکس غذا بکشه، اول برای برای بچههای حضرت فاطمه غذا میکشید!
🌸🌸🌸
بچههای حضرت ام البنین هم که با بچههای حضرت فاطمه برادر و خواهر بودن، 💚به جای اینکه مثلا صداشون کنن داداش یا خواهر، اونها رو خیلی با احترام صدا میکردن؛ 💚
💚مثلا حضرت عباس امام حسین را همیشه «آقای من!» صدا میکرد.
با این که خیلی باهم صمیمی بودند💚، ولی اونقدر مودبانه رفتار میکرد که حتی ایشان رو به اسم هم صدا نمیکرد.💚
#داستان_حضرت_امالبنین
#ام_البنین
#مادر_ادب
•┈┈••••✾•🌿🏴🌿•✾•••┈┈•
شکوفه های بهشتی
https://eitaa.com/shokofehhaybehshti
•┈┈••••✾•🌿🏴🌿•✾•••┈┈•
#ادامه_دارد...
🏴🏴🥀🏴🏴🥀🏴🏴🥀🏴🏴
روز عاشورا، حوالی ظهر☀️، همهی اهل خانوادهی امام حسین خیلی تشنه بودن 💦و همهی یارانشون هم شهید شده بودن 🥀و دیگه از مردها، فقط امام حسین مونده بود و حضرت عباس؛😔
حتی برادران حضرت عباس هم شهید شده بودن.😢
تو این لحظات بود که امام حسین از حضرت ابالفضل خواست که برای زنان و بچهها آب بیاره؛💦 آخه سپاه دشمن آب رو، به روی سپاه امام حسین بسته بود و آبی به اونها نمیرسید.💔😢 حضرت عباس هم اطاعت امر کرد و رفت به سمت رود فرات که آب بیاره. 💦
ایشون باید از بین سربازای زیادی از دشمن رد میشد تا بتونه آب بیاره،🏇 ولی حضرت ابالفضل از این چیزها نمیترسید؛
ایشون خیلی قدرتمند بود،💪🏻 طوری که سپاه دشمن از جنگ با او وحشت داشت.
خلاصه ایشون مشک آب رو برداشت و از بین سربازها رد شد تا که به آب رسید.💦🌊 نشست لب آب. 🌊از تشنگی زیاد، لبش ترک خورده بود؛ آخه سه روز بود آب نداشتن؛ 😥حتی یه ذره آبی هم که داشتن، داده بودن به بچهها و زنها.
کنار رود🌊 نشست تا لبی تر کنه، اما... یاد حرف مادرش حضرت امالبنین افتاد؛☁️
ایشون همیشه به بچههاش میگفت: اول به فکر بچههای حضرت فاطمه باشید و بعد خودتتون!🌺
وقتی حضرت عباس به یاد این صحبت مادرش افتاد، سرش را برگرداند و آب توی دستش رو ریخت.🌺
اون قبول نکرد بچههای حضرت فاطمه و نوههاش تشنه باشن و او آب بخوره.😢 مشک رو پر کرد و راه افتاد بره به سمت چادرها⛺️، اما توی راه، دشمن بهش حمله کرد💔. حضرت ابالفضل دلیرانه باهاشون جنگید و هر چه هم به ایشون تیر و شمشیر خورد، صبر نکرد و به راهش ادامه داد،حتی دشمن دستهای حصرت عباس رو قطع کردند وایشون مشک آب رو با دهانشون گرفتند😭
تا اینکه...
ملعونی مشک آبش رو زد💔 و باعث شد حضرت از اسب بیفته.
حضرت برای اولین بار در عمر پربرکتش، امام حسین رو یه جور دیگه صدا زد؛ فریاد زد: داداش! به داد برادرت برس.💔😭
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #کلیپ ویژه وفات حضرت #ام_البنین
👤حاج محمود #کریمی
📌 #پیشنهاد_دانلود
☑️ کانال مداحی اهلبیتمدیا
@AhleBeytMedia
5⃣ا
🏴🏴🥀🏴🏴🥀🏴🏴🥀
🥀چند روز بعد از واقعهی کربلا، کاروانهایی که از اون طرف رد میشدن، خبر این اتفاق رو به شهر مدینه رسوندن؛🥀
شهری که امام حسین علیه السلام و حضرت عباس و برادرهاشون در اونجا زندگی میکردن.🥀
خانم امالبنین وقتی شنیدن که یه کاروان داره میرسه 🥀و خبرهایی از کاروان امام حسین داره🥀، فوری خودشو رسوند به اون کاروان. 🥀
از اونها خبر امام حسینع رو گرفت. اونها گفتن: «خانم متاسفانه پسرت جعفر شهید شد.»🥀😭
🕊🕊🕊
حضرت امالبنین گفت: «بگو حسین چه شد؟»
اونها بیتوجه به حرف خانم، گفتن: آخه پسرت عثمان هم شهید شد!😭
حضرت باز تکرار کرد که چه اتفاقی برای حسین افتاده. ⁉️
اون کاروان، ولی شهید شدن پسر سومش رو به او خبر دادند.😔
حضرت امالبنین که انگار متوجه شهادت پسرانش نشده باشه، باز هم جمله قبلیاش رو تکرار کرد.⁉️
کاروانیان خبر شهادت قمر بنیهاشم، حضرت ابافضل، پسر بزرگ امالبنین رو به او دادند،😭 ولی ایشان باز هم خم به ابرو نیاورد و باز نگرانیاش در مورد امام حسین رو ابراز کرد⁉️⁉️.
و در نهایت کاروانیان به او گفتن: حسین هم مانند بقیه یارانش شهید شد.😭
🥀آن زمان بود که امالبنین نشست و شروع به گریه کرد، نه برای پسرش، بله برای پسر حضرت فاطمه!🥀
#داستان_حضرت_امالبنین
عزیزای دل؛ ماهم که از دوستداران و ان شاءالله شیعیان اهلبیت علیهم السلام هستیم باید احترام حضرت زهرا سلام الله علیها و امام مهدی عزیزمون و همه فرزندانشون را نگه داریم✋ و سعی کنیم کارهایی انجام بدیم که اونها دوست دارن تا خدای مهربون از ما راضی و خوشحال بشه😊
#امام_زمان عج
#ام_البنین س
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
شکوفه های بهشتی
https://eitaa.com/shokofehhaybehshti
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
بچه ها جونم 😍
🍀امروز روزی هست🍀 که بزرگترها سالها پیش🍀 به رهبری امام خمینی 🍀شاه ظالم و زورگو رو از کشور ایران بیرون کردند .🍀
#داستانک
"همسایه واحد بغلی!"
🔸قسمت اول
🐌🥦🐌🥦🐌🥦🐌
🌺🌱امروز 🌤ترنم خیلی کلافه شد.خانواده👨👩👧👦 ترنم آپارتمان🏢 نشین بودند.ترنم به همراه پدر مادر و خواهربرادرش در یک آپارتمان 🏢شلوغ زندگی می کرد که هیچ کس مراعات حال همسایه اش را نمی کرد.هر روز یک ماجرا داشتند.یک روز🌤 از مگس های سطل آشغال🗑 همسایه که همیشه بیرون از واحدشان میگذاشتند در امان نبودند
🌺🌱یک روز 🌤هم از خراب شدن آسانسور توسط بچه های👶👧 همسایه دیگر که آسانسور را با وسایل شهربازی🎡🎢 اشتباه گرفته بودند و اسباب بازیشان 🏓🎣شده بود آسایش نداشت.
🌺🌱یک شب از صدای جاروبرقی همسایه طبقه بالایی که تازه ۱۲شب هوس جارو زدن می کرد.الان هم ترنم حسابی دیرش شده بود و کلافه بود.آقای بی ملاحظه همسایه ماشینش🚘 را درست جلوی ماشین🚙 بابای ترنم پارک کرده بود و بابا 👱♂نمیتوانست ماشین را از پارک در بیاورد❗️
🌺🌱بابا👱♂ از ترنم عصبانی تر😡 بود.ترنم به بابا پیشنهاد داد که دوتایی بروند و ماشین🚘 را لگد مال👣 کنند تا صدای 🔊آژیر ماشین🚙 همسایه در بیاید و صاحبش بیاید پایین.اما هر چه به در و پیکر ماشین🚘 کوبیدند صدایی 🔊در نیامد و تازه فهمیدند🤔 ماشین دزدگیر ندارد❗️
🌺🌱در این لحظه ترنم چشمش 👁به جلوی شیشه ماشین🚘 افتاد که یک کاغذ 🔖بود و یک شماره موبایل در آن قرار داشت و پایینش نوشته بود در صورت مزاحمت تماس بگیرید.🙂🙃
🌺🌱ترنم شماره را به بابا 👱♂نشان داد.بابا هم فوری به شماره زنگ زد و وقتی که صاحب ماشین🚙 گوشی را برداشت شروع کرد به حرف های تیز و تند زدن🌶.صاحب ماشین 🚙بعد از چند دقیقه سر و کله اش پیداشد.😊
🌺🌱ترنم انتظار داشت یک سبیل کلفت بی ادب بیاید پایین اما اینطور نبود.😊😉صاحب ماشین🚘 معذرت خواهی کرد که ماشین را اینطور پارک کرده.پدر👱♂ ترنم که هنوز عصبانی 😡بود گفت آخه مرد حسابی چرا اینجا پارک کردی❗️جای دیگه نبود⁉️
🌺🌱صاحب ماشین🚘 که خیلی مودب نشان می داد عصبانیت😡 پدر ترنم را نادیده گرفت و به آرامی گفت آقا دیشب 🌛که از بیرون برگشتیم، یکی از همسایه ها 🏢مهمان شهرستان داشت و کلی ماشین 🚙🚗🚘جای پارک ما پارک شده بود.ماشینو مجبور شدم 😟بذارم جلوی ماشین شما و یه شماره تماس بذارم تا مزاحمت نباشه...😊😆
🌺🌱بابای👱♂ ترنم که انگار هنوز عصبانی😡 بود گفت...
🐌🥦🐌🥦🐌🥦🐌
🖌 : سرکارخانم هاشمی
باتشکر از کانال شدهام نه ساله
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
شکوفه های بهشتی
https://eitaa.com/shokofehhaybehshti
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
#امام_زمان مهربانم هرلحظه منتظراومدنتون هستم😍🦋