eitaa logo
✨شکوهِ شعر✨
226 دنبال‌کننده
438 عکس
51 ویدیو
3 فایل
اینجا شعر را زندگی می‌کنیم🪴 @shokoohsher✨ . ارتباط با ما @poem14 برایم ناشناس بنویس:👇 https://harfeto.timefriend.net/17359128070831
مشاهده در ایتا
دانلود
✨شکوهِ شعر✨
#امام_حسین علیه‌السلام ببند چشم خویش را، ببند و طیّ‌الارض کن نگاه کن به گنبدش که جان ما فدای اوست..
علیه‌السلام به پشت بام خانه‌ات برو، هوا هوای اوست نفس بکش که عطر اوست... عطر آشنای اوست بگیر دست این نسیم خسته را که زائر است برو که مقصد تو و نسیم، کربلای اوست ببند چشم خویش را، ببند و طیّ‌الارض کن نگاه کن به گنبدش که جان ما فدای اوست نفس بکش شمیم پرده‌ی دم ضریح را نفس بکش، نفس بکش، خیال کن عبای اوست مردّدم که شعر هدیه‌ی من است یا امام؟! هر آنچه هست شک نمی‌کنم که از دعای اوست @shokoohsher☘️
سَیُدَمِّرُ الکثیرُ مِنّی إن أفقدك... چیزهای زیادی از من ویران خواهد شد اگر تو را از دست بدهم... @shokoohsher🪴
دخترک تا همین دو ثانیه پیش خانه‌ای داشت، سرپناهی داشت دخترک تا همین دو ثانیه پیش پدری داشت، تکیه‌گاهی داشت... @shokoohsher🍀
✨شکوهِ شعر✨
دخترک تا همین دو ثانیه پیش خانه‌ای داشت، سرپناهی داشت دخترک تا همین دو ثانیه پیش پدری داشت، تکیه‌گاه
تقدیم به دختر بچه این عکس، که چشمانش مرا رها نکرد... دخترک تا همین دو ثانیه پیش خانه‌ای داشت، سرپناهی داشت دخترک تا همین دو ثانیه پیش پدری داشت، تکیه‌گاهی داشت دخترک تا همین دو ثانیه پیش مادر چندتا عروسک بود غصه ناگاه قد کشید در او دختر اما هنوز کوچک بود لحظه‌ای قبل: زندگی خوشحال لحظه‌ای بعد: انفجار عزا کوچه در کوچه ترکش اندوه آسمان آسمان غبار عزا دخترک بُهت سر‌به‌زیری شد که فقط بی‌صدا تماشا کرد هر قدَر گشت بین آن آوار باز آوار تازه پیدا کرد پدر او همین دو ثانیه پیش تازه وا کرده بود قرآن را حال می‌آمد از دل آوار صوت محزون سوره‌ی اسرا چقدَر خاک را ورق بزند آه در جست و جوی آن قرآن روی آوار، دختری تنها زیر آوار، خانه‌‌ای پنهان دخترک یک نهال زیتون شد ریشه زد در حیاط آن خانه سایه انداخت بر تمامی شهر قد کشید از میان ویرانه بر لبش آیه‌ی توکل داشت چشم‌هایش اگرچه غمگین بود خانه‌اش را گرفت در آغوش نام آن دخترک بود @shokoohsher🍀
آموزگار نیستم تا عشق را به تـو بیاموزم ماهیان نیازے به آموزگار ندارند تا شنا کنند پرندگان نیز آموزگارے نمی‌خواهند تا به پرواز درآیند، شنا کن به تنهایی پرواز کن به تنهایی عشق را دفترے نیست... بـزرگترین عاشقان دنیا خواندن نمی‌دانستند! @shokoohsher🪴
«او همه‌ی رازهای مرا می‌دانست و غم و اندوه مرا می‌شناخت. دلم درونِ او روشن بود و دلِ او درونِ من...» @shokoohsher☘️ برگردان 🍃
خوشم همیشه به یادت،‌ اگر چه صفحه‌ی جانم به جز غُبار مَلال از تو یادگار ندارد @shokoohsher🌱
چقدر چشم تو _این بیت ناگهان_ سبز است نگاه کن که بفهمند آسمان سبز است! به هر طرف که بچرخی، بهار می‌روید همیشه در نظرم نیمی از جهان سبز است مگر به مجلس رقص فرشته‌ها رفتی؟! که جای هر قدمت روی نردبان سبز است گذشته عطر تنت از میان عقربه‌ها که در اتاق تو پیراهن زمان سبز است تو اسم اعظم گلبرگ‌های معصومی زمان خواندن تو، واژه در دهان سبز است هجوم عاطفه پاییز را فراری داد دلم به عشق تو ای دوست، هم چنان سبز است.. @shokoohsher🍃
چقدر وعده‌ی آینده می‌دهی هربار بیا که فرصت باهم نشستن امروز است.. :) @shokoohsher🪴
رازی‌ست در دلم که عیانش نمی‌کنم بر لب رسیده است و بیانش نمی‌کنم ایمان خویش را که به فقر آزموده‌ام بازیچه‌ی دو لقمه‌ی نانش نمی‌کنم عشق است سکّه‌ای که در این خانه رایج است آلوده‌ی ریال و قِرانَش نمی‌کنم کی‌ می‌رسم به او و کجا می‌رسم به او؟ محدود در زمان و مکانش نمی‌کنم سود ِکم و فروش فراوان سیاست است تا یار، مشتری‌ست گرانش نمی‌کنم جایی که مَسکن است تجارت نمی‌کنند دل، خانه‌ی من است، دُکانش نمی‌کنم @shokoohsher🌱
به تو فکر می کنم مثل مسافر به راه مثل علف به ابر مثل شکوفه به صبح و مثل واژه به شعر... به تو فکر می کنم مثل خسته به خواب و نرگس به اردیبهشت... به تو فکر می کنم مثل کوچه به روز مثل نوشتن به نی مثل خدا به کافر خویش و مثل زندان به زندگی... @shokoohsher🪴