12.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#شهید_اسماعیل_هنیه✨
در #غزه مردی میشناسم کوه ایمان است
مردی که از هر منظری مثل شهیدان است
مردی که مثل #حاج_قاسم، مثل مغنیه
عمریست در جنگ است، عمری مرد میدان است
مردی که اسرائیل را از پا در آورده
مردی که نام دیگرش در قدس طوفان است
قربان حق کردهست اسماعیلهایش را
او که تمام روزهایش عید قربان است
داغ جوان دیدهست اما قامتش خم نیست
داغ جوان دیدهست او یعقوب دوران است
او در شجاعت کفر صهیون را در آورده
در استقامت چون بلندیهای جولان است
نامش هنیه است و نشانش صبح آزادیست
مردی که از هر منظری مثل شهیدان است
@shokoohsher✨
#سیدهفرشته_حسینی☘️
#شهید_اسماعیل_هنیه✨
هر واژهای در سینهی انجیل میسوخت
تورات در دست بنی قابیل میسوخت
تصویب شد با رای شیطان حق و ناحق
آه بشر در سینهی هابیل میسوخت
آه از یهودا ، آه از چشمان یعقوب که
از غصهی یوسف دل راحیل میسوخت
از سامری سرشار شد ارض مقدس
موسی به یاد ماجرای نیل میسوخت
آه از زمانی که قبیله هاجرانه
از داغ ابراهیم و اسماعیل میسوخت
مشت تفنگ نقره در خشمی مقدس
با یاد مردان شهید ایل میسوخت
ای کاش ما با چشمهای خود ببینیم
وقتی خبر میآید «اسراییل میسوخت»
@shokoohsher✨
#سعیده_کرمانی 🍃
#غزه #فلسطین
#شهید_اسماعیل_هنیه✨
در جهان ما
روزنامهها
روزنامه نیستند
هیچگاهنامهاند
راویان قصّههای خسته از ادامهاند
شاعران
سالهاست
جز سکوت
شعر تازهای نگفتهاند
راویانشان
چون مگس
در میان تارهای عنکبوت خفتهاند
سالهاست
باوجود جنگها و قتل عامها
اتّفاق تازهای که روزگار را تکان دهد
یا به خفتگان غارهای مرگ
جان دهد
رخ نداده است
ساعت زمان
در غبار غفلت قرون
ایستاده است
گوش مردم جهان
پر شدهست
از طنین طبلهای مرگ
بارش گلولهها
مثل بارش تگرگ
چشم مردم زمان
پر شدهست
از به ریشه خوردن تبر
گریههای بیثمر
آههای بیاثر
از سقوط بیشمار برگ...
فیلسوفها
قرنهاست
قصّهگوی خوابهای غفلتاند؛
گرچه آدمی
هیچگاه
خواب راحتی نداشتهست
رنج برده است و
استراحتی نداشتهست
آنکه در میان انفجارهای هولناک
مرگهای دردناک
خفته است
خفته نیست
مرده است و
در میان این مغاک
جان سپرده است!
صور رستخیز هم، به هم نمیزند
خواب مردگان خفته در غبار را
آنکه خویش را به خواب میزند
چشم بسته است
تا نبیند احتضار را
مرگِ چشمه در غروب شورهزار را...
در جهانِ خفتگانِ شبزده
مردگان تبزده
چشمها همیشه بسته است
غیر چشم مرگ
تا رصد کند
چشمهای باز را
رهروان هوشیار این شب دراز را...
باید ایستاد
باید ایستاد و پاک کرد خاک را
از عفونت تجاوز و دروغ
باید ایستاند
چرخ داغهای بیرویّه را
داغ «حاج محسن» و «هنیّه» را
باید این قبیلۀ تجاوز و فریب را به جای خود نشاند!
@shokoohsher✨
#محمدرضا_ترکی ☘️
#شعر_اعتراض #غزه #فلسطین
بکُش! بکُش! که قرار است زندهتر باشیم!
که در نهایت شب، مژدهٔ سحر باشیم
سری به نیزه بزن باز، عصر عاشوراست
از آسمان و زمین لازم است سر باشیم
شبیه پرچم سرخی که میوزد با شور
نوید فتح به هنگامهٔ خطر باشیم
زمان آن شده از ذوالفقار دم بزنیم
زمان آن شده شمشیر شعلهور باشیم
شبیه صاعقه نازل شویم بر سر کفر
به محو کردن طاغوت، مفتخر باشیم
مباد سورهٔ انسان نخوانده جان بدهیم
مباد از غم تاریخ بیخبر باشیم
بزن! بکش! که بنا شد سوار مرکب خون
هزار سال بتازیم و در سفر باشیم
از آن کسی که برای حبیب نامه نوشت
برای سوتهدلان پیک نامهبر باشیم
اشارتی به اذانهای منتشر در باد
بشارتی به کرانهای تازهتر باشیم
جوانه میزند از خاک ما نهال قیام
چه باک اگر همگی زخمی تبر باشیم؟
@shokoohsher✨
#فاطمه_عارفنژاد☘️
#غزه #فلسطین #خونخواهی
#شهید_اسماعیل_هنیه ✨
حرم مشهد، حرم کرمان، حرم ساری، حرم تهران
مبادا زیر بمباران تهدید و ستم تهران
اگر جمهوری اسلامی ایران حرم باشد
حرم زنجان، حرم گرگان، حرم سمنان، حرم تهران
میان مکه و تهران کدام امروز واجبتر؟
جوابم ای مقدّسپیشههای محترم! تهران
سر و جانم فدای شوق زوّار حسین اما
برای اربعین پای پیاده میروم تهران!
قسم بر کلُّ أرضٍ کربَلا، جنگی اگر باشد
زمین کارزارم هم تلاویو است، هم تهران*
@shokoohsher✨
#مهدی_جهاندار🍃
#کل_أرض_کربلا #غزه
* دفاعِ از حرم یعنی قرار جنگ اگر باشد
زمین کارزار ما تلآویو است، تهران نه!
(محمدحسین ملکیان)
قلدر شده و مثل سپاه فیل است
شاد از غم جانگداز اسماعیل است
جز اینکه شهادت هنر مردان است
دوران غلط کردم #اسراییل است
@shokoohsher✨
#طاهره_ابراهیمنژادآکردی🍃
#غزه #فلسطین
#ارسالی_شما🌹
#شهید_اسماعیل_هنیه
روز وداع سرخ تو آغاز طوفان است
ایران به فکر انتقام خون مهمان است
پرواز کردی و به سمت آسمان رفتی
چون آشیانت در بلندیهای جولان است
دور از وطن صبح غریبی رفتی از اینجا
حتی عروج تو شبیه مرد میدان است
از عید قربان های هاجر کم نخواهد شد
از بس که اسماعیل در ایلش فراوان است
هر کس گذشته از طریق القدس میداند
سرشار از عطر قدمهای شهیدان است
قرآن بخوان با آن صدای عرشیات، ای مرد!
سوگند بر خونت که صهیون رو به پایان است
@shokoohsher✨
#فرزانه_قربانی☘️
#غزه #فلسطین
قلبم شکسته… خستهام… زخمی شده بالم…
سایه به سایه مرگ میآید به دنبالم
بی دامن سرسبز مادر مانده پژمرده
گلهای زرد و قرمز پیراهن و شالم
من با تمام کودکی، در میهنم امروز
میراثدار رنج و اندوهی کهنسالم
عکاسها! عکاسها! از من چه میخواهید؟
من کِی شبیه خندههای کارتپستالم؟
غمگینترینم من! چه میفهمید از احساسم؟
تنهاترینم من! چه میپرسید از احوالم؟
شاید مرا در انفجاری تازه بشناسید
با گریههای گیرهمو… با بغض خلخالم…
آه ای شما راحتنشسته گوشهٔ خانه!
جز ایستادن راه حلی نیست در عالم
#فاطمه_عارفنژاد☘️
#مدرسه_تابعین
#فلسطین #غزه
پ.ن:
شبیه کوه پابرجایم و چون رود سیالم
به سویت میدوم با کودکانی که به دنبالم…
#اعظم_سعادتمند🍃
✨شکوهِ شعر✨
قلبم شکسته… خستهام… زخمی شده بالم… سایه به سایه مرگ میآید به دنبالم بی دامن سرسبز مادر مانده پژمر
غمگینترینم من! چه میفهمید از احساسم؟
تنهاترینم من! چه میپرسید از احوالم؟
شاید مرا در انفجاری تازه بشناسید
با گریههای گیرهمو… با بغض خلخالم…
آه ای شما راحتنشسته گوشهٔ خانه!
جز ایستادن راه حلی نیست در عالم...
@shokoohsher✨
#فاطمه_عارفنژاد ☘️
#فلسطین #غزه
بین بازی کردنش... یکباره بی فریاد رفت
کودکم یک مشت خاکستر شد و بر باد رفت
تکه ای از او به روی شاخه های تاک رفت
کودکم یک کیسه خاک و خون شد و در خاک رفت
کودکم لبخند بر لب داشت، لبخندش کجاست؟
رنگ و بوی خاک های این حوالی آشناست
چشم هایش.... دست هایش... موی پر پیچ و خمش
خنده های مهربانش، اشک های نم نمش
چین پر چاک و رفوی کهنه ی پیراهنش
انعکاس نور در برق نگاه روشنش
ترس هایش، تشنگی هایش، لبان پر تبش
خنده های صبح زودش، اضطراب هر شبش
لحن گرم شعرهایش، صوت قرآن خواندنش
مثل مادر از نگاه غیر، مو پوشاندنش
دست دشمن آمد و گیسوی عمرم را برید
دخترم در انفجار ظلم ها شد ناپدید
ردی از او نیست بین خاک ها، آوارها
ردی از گلبرگ هایش نیست بین خارها
تکه ای از روسری، یا تکه ای از دامنش؟
این گل سرخ و سفید افتاده از پیراهنش
میشناسم دست های کوچکش را... زخم بود
هرچه او نازک بدن، دشمن ولی بی رحم بود
خرد شد آینه ی چشمش نصیب سنگ شد
شیشه ی عمرم به زیر نور صدها رنگ شد
شب به جز آغوش من، مامن برای او نداشت
مرگ بر صهیون که آغوش مرا خالی گذاشت
اشک میریزم کنار جاری خون ترش
شعله میگیرم به پای مانده ی خاکسترش
ذره ذره با دو دستم پیش هم آوردمش
گفت مادر چیست؟ گفتم دخترم! آوردمش!
محکم اما ایستادم تا نیفتد مادرش
برکت این خاک خواهد شد یقینا پیکرش
دخترم آن دختر زیبای زیتون پرورم
سبز شد زیتون ولی با خون سرخ دخترم
قطره قطره خون شد و این شهر را آباد کرد
دخترم پرواز کرد و قدس را آزاد کرد...
@shokoohsher✨
#ریحانه_ابوترابی🪴
#غزه #فلسطین
https://eitaa.com/otaghekonji
دخترک تا همین دو ثانیه پیش
خانهای داشت، سرپناهی داشت
دخترک تا همین دو ثانیه پیش
پدری داشت، تکیهگاهی داشت...
@shokoohsher✨
#فائزه_امجدیان🍀
#غزه #فلسطین
✨شکوهِ شعر✨
دخترک تا همین دو ثانیه پیش خانهای داشت، سرپناهی داشت دخترک تا همین دو ثانیه پیش پدری داشت، تکیهگاه
تقدیم به دختر بچه این عکس، که چشمانش مرا رها نکرد...
دخترک تا همین دو ثانیه پیش
خانهای داشت، سرپناهی داشت
دخترک تا همین دو ثانیه پیش
پدری داشت، تکیهگاهی داشت
دخترک تا همین دو ثانیه پیش
مادر چندتا عروسک بود
غصه ناگاه قد کشید در او
دختر اما هنوز کوچک بود
لحظهای قبل: زندگی خوشحال
لحظهای بعد: انفجار عزا
کوچه در کوچه ترکش اندوه
آسمان آسمان غبار عزا
دخترک بُهت سربهزیری شد
که فقط بیصدا تماشا کرد
هر قدَر گشت بین آن آوار
باز آوار تازه پیدا کرد
پدر او همین دو ثانیه پیش
تازه وا کرده بود قرآن را
حال میآمد از دل آوار
صوت محزون سورهی اسرا
چقدَر خاک را ورق بزند
آه در جست و جوی آن قرآن
روی آوار، دختری تنها
زیر آوار، خانهای پنهان
دخترک یک نهال زیتون شد
ریشه زد در حیاط آن خانه
سایه انداخت بر تمامی شهر
قد کشید از میان ویرانه
بر لبش آیهی توکل داشت
چشمهایش اگرچه غمگین بود
خانهاش را گرفت در آغوش
نام آن دخترک #فلسطین بود
@shokoohsher✨
#فائزه_امجدیان🍀
#غزه