#ارسالی_شما🌹
#شهید_اسماعیل_هنیه
روز وداع سرخ تو آغاز طوفان است
ایران به فکر انتقام خون مهمان است
پرواز کردی و به سمت آسمان رفتی
چون آشیانت در بلندیهای جولان است
دور از وطن صبح غریبی رفتی از اینجا
حتی عروج تو شبیه مرد میدان است
از عید قربان های هاجر کم نخواهد شد
از بس که اسماعیل در ایلش فراوان است
هر کس گذشته از طریق القدس میداند
سرشار از عطر قدمهای شهیدان است
قرآن بخوان با آن صدای عرشیات، ای مرد!
سوگند بر خونت که صهیون رو به پایان است
@shokoohsher✨
#فرزانه_قربانی☘️
#غزه #فلسطین
✨شکوهِ شعر✨
#ارسالی_شما🌹 #شهید_اسماعیل_هنیه روز وداع سرخ تو آغاز طوفان است ایران به فکر انتقام خون مهمان است پ
همراهان گرامی ✨#شکوه_شعر✨
از این پس آنچه شما برایمان میفرستید،
با هشتگ #ارسالی_شما منتشر خواهد شد.
@shokoohsher✨
ممنون از همراهی شما🌹
#ارسالی_شما🌹
با من که به چشم تو گرفتارم و محتاج
حرفی بزن ای قلب مرا برده به تاراج
ای موی پریشان تو دریای خروشان!
بگذار مرا غرق کند این شب مواج
یک عمر دویدیم و به جایی نرسیدیم
یک آه کشیدیم و رسیدیم به معراج
ای کشته سوزانده بر باد سپرده!
جز عشق نیاموختی از قصهی حلاج
یک بار دگر کاش به ساحل برسانی
صندوقچهای را که رها گشته در امواج
#فاضل_نظری🍀
@shokoohsher✨
#ارسالی_شما 🌹
در حیاط خانه گلها محو عطرش میشدند
ابر، بالای سرش در آسمان میایستاد...
@shokoohsher✨
#کاظم_بهمنی🌱
✨شکوهِ شعر✨
#ارسالی_شما 🌹 در حیاط خانه گلها محو عطرش میشدند ابر، بالای سرش در آسمان میایستاد... @shokoohsher
#ارسالی_شما 🌹
داشت در یک عصر پاییزی زمان میایستاد
داشت باران در مسیر ناودان میایستاد
با لبی که کاربرد اصلیاش بوسیدن است
چای می نوشيد و قلب استکان میایستاد
در وفاداری اگر با خلق میسنجیدمش
روی سکّویِ نخست این جهان میایستاد
یک شقایق بود بین خارها و سبزهها
گاه اگر یک لحظه پیش دوستان میایستاد
در حیاط خانه گلها محو عطرش میشدند
ابر، بالای سرش در آسمان میایستاد
موقع رفتن که میشد من سلاحم گریه بود
هر زمان که دست میبردم بر آن، میایستاد!
موقع رفتن که می شد طاقت دوری نبود
جسممان می رفت اما روحمان میایستاد
از حساب عمر کم کردیم خود را، بعدِ ما
ساعت آن کافه یک شب در میان میایستاد
قانعش کردند باید رفت با صدها دلیل؛
باز با این حال میگفتم بمان، میایستاد
ساربان آهسته ران کارام جانم میرود
نه چرا آهسته، باید ساربان میایستاد
باید از ما باز خوشبختی سفارش میگرفت
باید اصلا در همان کافه زمان میایستاد
@shokoohsher✨
#کاظم_بهمنی🌱
#ارسالی_شما 🌹
دوباره باران گرفت
باران معشوقهی من است
به پیش بازش در مهتابی میایستم
میگذارم صورتم را
و لباسهایم را بشوید
اسفنج وار
باران یعنی برگشتن هوای مه آلود شیروانیهای شاد!
باران یعنی قرارهای خیس
باران یعنی تو برمیگردی
شعر بر میگردد
پاییز
به معنی رسیدن دستهای تابستانی توست!
پاییز یعنی مو و لبان تو
دستکشها و بارانی تو
و عطر هندیات که صد پارهام میکند
باران، ترانهای بکر و وحشی ست
رپ رپهی طبلهای آفریقایی ست
زلزله وار میلرزاندم!
رگباری از نیزهی سرخ پوستان است
عشق در موسیقی باران دگرگون میشود
بدل میشود به یک سنجاب
به نریانی عرب یا پلیکان غوطهور در مهتاب!
چندان که آسمان سقفی از پنبههای خاکستری ابر میشود
و باران زمزمه میکند
من، چون گوزنی به دشت میزنم
دنبال عطر علف
و عطر تو که با تابستان از این جا کوچیده..
@shokoohsher✨
#نزار_قبانی🪴