خواب دیدیم که رؤیاست، ولی رؤیا نیست
عمر جز «حسرت دیروز» و «غم فردا» نیست!
هنر عشق فراموشی عمر است، ولی
خلق را طاقت پیمودن این صحرا نیست
ای پریشانی آرام! کجایی ای مرگ؟
در پری خانه ما حوصله غوغا نیست
ما پلنگیم! مگو لکه به پیراهن ماست
مشکل از آینه توست! خطا از ما نیست
خلق در چشم تو دل سنگ، ولی ما دل تنگ
«لا الهی» هم اگر آمده بی «الا» نیست
موج شوریده دل آشفته ماه است ولی
ماه را طاقت آشفتگی دریا نیست
بر گل فرش، به جان کندن خود فهمیدیم
مرگ هم چاره دلتنگی ماهیها نیست
@shokoohsher✨
#فاضل_نظری☘️
کاش چون پاییز بودم... کاش چون پاییز بودم
کاش چون پاییز خاموش و ملالانگیز بودم
برگهای آرزوهایم یکایک زرد میشد
آفتاب دیدگانم سرد میشد
آسمان سینهام پردرد میشد
ناگهان طوفان اندوهی به جانم چنگ میزد
اشکهایم همچو باران
دامنم را رنگ میزد
وه... چه زیبا بود اگر پاییز بودم
وحشی و پرشور و رنگآمیز بودم
شاعری در چشم من میخواند... شعری آسمانی
در کنار قلب عاشق شعله میزد
در شرار آتش دردی نهانی
نغمهی من...
همچو آوای نسیم پرشکسته
عطر غم میریخت بر دلهای خسته
پیش رویم:
چهرهی تلخ زمستان جوانی
پشت سر:
آشوب تابستان عشقی ناگهانی
سینهام:
منزلگه اندوه و درد و بدگمانی
کاش چون پاییز بودم... کاش چون پاییز بودم
@shokoohsher✨
#فروغ_فرخزاد 🌱
مجبورم عاشقت باشم!
نه اینکه زیباتری
که عمیقتری...
@shokoohsher✨
#محمود_درویش🪴
غم مخور، معشوق اگر امروز و فردا میکند
شیر دوراندیش با آهو مدارا میکند
زهر دوری باعث شیرینی دیدارهاست
آب را گرمای تابستان گوارا میکند
جز نوازش شیوهای دیگر نمیداند نسیم
دکمهی پیراهنش را غنچه خود وا میکند
روی زرد و لرزشت را از که پنهان میکنی؟
نقطه ضعف برگها را باد پیدا میکند
دلبرت هرقدر زیباتر، غمت هم بیشتر
پشت عاشق را همین آزارها تا میکند
از دل همچون زغالم سرمه میسازم که دوست
در دل آیینه دریابد چه با ما میکند
نه تبسم، نه اشاره، نه سوالی، هیچ چیز
عاشقی چون من فقط او را تماشا میکند
@shokoohsher✨
#کاظم_بهمنی 🍃
#یافاطمةالزهرا
#السلام_علیک_ایتها_الصدیقة_الشهیدة
بردم پناه از شب سرما به #فاطمه
از درهی درندهی دنیا به فاطمه
آویختم به رشتهی نوری که میرسید
از چار سو به ساقهی طوبی به فاطمه
رازی که هیچوقت نگفتم به هیچکس..
آهی شدم که بسپرم آن را به فاطمه
من، ابرسنگ ساکت تنها، گریختم
از کوه و دشت و جنگل و دریا به فاطمه
افتاد دانه دانهی اشکم به دامنش
نزدیک بودم این همه آیا به فاطمه؟
*
آنقدر روشن است و درخشان که دادهای
ای عشق نام نامی زهرا به فاطمه
"من سردم است" در ته این ظلمت نمور
دست مرا بگیر خدایا به فاطمه...
@shokoohsher✨
#اعظم_سعادتمند ☘️
-_
از تراژدیک ترین صحنههای وداعی که در تاریخ نقل شده وداع حضرت علی و زهراست
نقل است حضرت علی بر مزار بانو نشست و این ابیات را زمزمه فرمود:
-نفسي علی زَفَراتها محبوسةٌ
-یا لـیتها خـرجـت مـع الزَّفَـراتِ
-لا خیرَ بعدكِ في الحیاةِ
-و إنّما أبکي مخافةَ تـطـولَ حـیاتي
-جان من با ناله هایم در سینه حبس شده.
-ای کاش جانم با ناله هایم خارج می شد!
-پس از تو هیچ خیری در این زندگی نیست.
-و گریه ام از این است که میترسم پس از تو زیاد زنده بمانم...💔
📚 دیوان امام علی علیه السلام ج ۱، ص ۱۲۳
#فاطمیه
@shokoohsher✨
باید هر کداممان به راه خودش برود
من به سمت تو
تو به سمت من...
@shokoohsher✨
#جبران_خلیل_جبران🍃
صدا ظریف، صدا مهربان، صدا بم بود
صدا به آب، به آتش، به خاک محرم بود
صدا چه خاصیتی داشت در تکلم تو؟!
صدا به قلب من از گوش من مُقدّم بود
صدا قریبتر از شاهرگ، صدا نزدیک
صدا توارد هفتاد اسم اعظم بود
صدا نبود، کبوترچههای رنگینی
که در افق بگشایند بال با هم، بود
صدا به عطر تو آغشته بود و میآمد
صدا به کشتن من، کاملا مصمم بود
[تو را کشاندم از آنسوی خط کنار خودم
بدون چهره صدا میرسید و مبهم بود]
رقیق بودی و ارواح آفتاب و درخت
میان آینهی پیکرت مجسم بود
تو را به نرمیِ یکگل به سینه چسباندم
اگرچه نیت من بوسههای محکم بود
بخار شد تن و پیراهنت در آغوشم...
قرارِ چشمهی فردوس با جهنم بود
خطاب کردمت ای "ایستگاه آخر من!"
که در تو هر چه که میخواستم، فراهم بود
به جای خون، رگِ من زنده از صدای تو شد
مرا صدای تو، رخدادِ اولین دَم بود
مرا صدا زدی از روبه رو و از چپ و راست
صدا ظریف صدا مهربان صدا بم بود
@shokoohsher✨
#سعید_مبشر🌱
سلام ای #مرگ! ای پایان غير قابل انكار
سلام ای در، در دنیای مخفی پشت این دیوار
سلام ای روح محبوسم برای دیدنت بی تاب
سلام ای دست های خالی ام از دیدنت بیزار
اگر جویای احوال منی باید بگویم که
مرا وابسته خود کرده این دنیای لاکردار
شب و روزم گره خورده به هم، در زندگی غرقم
سرم خیلی شلوغ است و حسابی کار دارم، کار
بعید است اینکه در سجده به دنبالم بیایی نه
سجودم چیست جز مرغی که تُک تُک می زند منقار
پرستو کاش بودم هر نفس در فکر کوچیدن
و می دیدم تو را هر لحظه مانند اولی الابصار
ولی بی و بال پر افتاده ام سنگین ته دره
و عمرم می رمد از من شبیه اسب بی افسار
کمی دیگر به من مهلت بده مهلت بده لطفا
بگردم بالهایم می شود پیدا در این آوار
به امید دلی آماده پرواز و دستی پر
به امید زمانی که نترسم من از آن دیدار
@shokoohsher✨
#فاطمه_موسی🌱
#حدیث_نفس
https://eitaa.com/jandarand