▪️▪️▪️ مکارم اخلاق
اگر دلت میخواهد اخلاق خوب داشته باشی باید ایمانت را کامل کنی. باید یقینت بی عیب و نقص باشد. باید نیتهایت را برای خدا خالص کنی. اگر دلت میخواهد خوش اخلاق شوی باید از فکر کردن به کارهای بیهوده هم دست برداری چه برسد که به دنبال بیهودگی بروی.
این کارها را که بکنی تازه میرسی به جایی که چشم داشت به دارایی دیگران نداری، گرفتار کبر نمیشوی، بنده ی خدا میشوی. آنوقت است که در بندگی خدا دچار عجب و خود پسندی نمیشوی.
حالا خیرهای دنیا از دستانت جاری میشود. الان که حسابی با اخلاق شدی و منشا خیر و برکات، با این کار خیرت بر مردم مباهات نمیکنی و برسرشان منت نمیگذاری. اگر اینها را که گفتم انجام دادی تازه معالی الاخلاق میشوی. همین هم خیلی خوب است اما تا مکارم اخلاق و کریمانه بودن فاصله داری.
اینها را که گفتم همه شان را امام سجاد علیه السلام در ابتدای دعای مکارم الاخلاق از تو میخواهد. آیا دلت میخواهد تو هم دارای خلق کریمانه شوی؟
پ.ن: برداشتی از بند اول دعای ۲۰ صحیفه ی سجادیه معروف به دعای مکارم اخلاق
✍ به قلم: #خاتون_بیات 🌸
آدرس این مطلب در وبلاگ ما:
https://goo.gl/vpohK3
🌷 @sobhnebesht 🌷
▪️▪️▪️ این مستند جنایی ست لطفا نخوانید!
-نه بابا میگویم جنازه یک زن در باغ خود هومن پیدا شده! باور نداری الان عکسش را برایت ارسال میکنم!
-یا پیغمبر!!! هومن؟؟؟ با یکدیگر نسبت داشتند؟ علت قتل چه بوده؟؟ زودتر بگو که دارم از ترس می میرم!
- سلام علیک خانوادگی داشته اند. دیروز هومن در محل جرم به همه چی اعتراف کرده. دلم برای کودک آن خانم میسوزد!
- مگر شوهر هم داشته؟! چرا نصفه نیمه حرف میزنی؟؟
-حال خودم بدتر از توست! ابتدای باز پرسی گفته بود ما با هم پنهانی دوست بودیم و من او را وادار نکردم که به باغ بیاید!!
اما هومن که دید همه چیز به آخر رسیده اعتراف کرد که دروغ گفتم! او مشتری مغازه ما بود و بسیار خوش تیپ و خوش مشرب. ظهر به او گفتم افتخار بدید تا منزل برسانمتان، او هم مشتاق پذیرفت. به خاطر اعتباری که در بازار داشتم و از طرفی متاهل بودم اصلا شک نکرد. هوس گناه شعله به دلم انداخته بود. مسیر را کج کردم و…. میخواست با سنگ از خودش دفاع کند. که من هم آجر را به سمتش پرتاب کردم و…
- یعنی از اولش قصد کشت نداشته!!
-هومن زورش به مورچه هم نمیرسید. قیافه مهربانش را یادت نیست؟!
-حالا هم باید دیه دهد و هم اعدام شود!
- میگویم فکر میکنی اگر فیلم را به عقب برگردانیم و هومن جلوی چشمانش را می گرفت باز هم قصه به این همه سیاه بختی ختم میشد؟!
✍ به قلم: #ربابه_حسینی 🌸
آدرس این مطلب در وبلاگ ما:
https://goo.gl/FGxcit
🌷 @sobhnebesht 🌷
▪️▪️▪️صحیفه سجادیه
یادم هست اولین باری که برای خودم صحیفه ی سجادیه خریدم قرار بود کلاس ترجمه و تفسیر صحیفه برگزار شود. حیف که بیشتر از دو جلسه طول نکشید اما همین دو جلسه ی کلاس راه جدیدی برایم گشود.
صحیفه ی سجادیه یک دنیا معرفت و کمال است که فقط باید با آن انس بگیری که نورش را درک کنی و جانت با شیرینی اش آمیخته شود. فقط آنکه با آن خو گرفته میفهمد کلامکم نور که در جامعه آمده یعنی چه.
استاد روز اول گفت:” دعاهای صحیفه هرکدام شان برای آموزش معارف الهی است و در هیچ کدام شان شکی نیست. چون از زبان امام سجاد علیه السلام خارج شده و تک تک کلماتش نور است. سرسری نگیرید و از آن غافل نشوید.” همین یک کلمه برایم کافی بود که غرق در دریای نورانی صحیفه شوم. چند سالی هست که از آن روزها میگذرد اما هنوز دل من با این کتاب رازها دارد.
یک کتاب که معرفت الله را به تو یاد میدهد و خاطرت را آسوده میکند از هر پلیدی. یک کتاب که راه های زندگی را برایت هموار میکند و سبک زندگی پیش رویت میگذارد. یک کتاب برای همه ی روزها و شبهای سال. برای شبهایی که دلت مناجات میخواهد و برای روزهایی که مشتاق آموختن علوم هستی. آری. فقط یک کتاب، صحیفه ی سجادیه. نام زبور آل محمد صلوات الله علیه واقعا برازنده ی توست.
✍ به قلم: #خاتون_بیات 🌸
آدرس این مطلب در وبلاگ ما:
http://bit.ly/2iInXij
🌷 @sobhnebesht 🌷
هدایت شده از نبشته های دم صبح
نبشته های دم صبح
نبشتههای دم صبح، روایت چند خانم طلبه از زندگی طلبگی است. نوشتههایی که قصد ندارند دنیا را تغییر بدهند اما نگاه ها را شاید.
🍁🌺🍁🌺🍁
آدرس ما در سروش:
http://sapp.ir/sobhnebesht
🌱🌹🌱🌹🌱
آدرس ما در ایتا
https://eitaa.com/sobhnebesht
ما را به دوستان تان معرفی کنید.
▪️▪️▪️ آلاء
من لا یحتسب
نشسته بود و برای خودش حساب میکرد.
…. پونزده میلیون رهن و یک میلیونم کرایه. میگم اگه انباریم میخوان باید صدتومنم بذارن روش. حالا پارکینگ هیچی……
به فکر فرو رفتم. اگر خدا بخواهد نعمتش را برایمان ریز سیاهه کند، چقدر بدهکارش میشویم. چشم راستت میلیونها. مژههایش میلیونها. ابرویش….
ولی اوست آنکه بی حساب عطا میکند. وباز خودش گفته است از من بخواهید، بهترینها را بخواهید.
✍ به قلم: #ز_ساده( #آلاء ) 🌸
آدرس این مطلب در وبلاگ ما:
https://goo.gl/jn9hQv
🌷 @sobhnebesht 🌷
▪️▪️▪️فاعف عنهم
به این آیه که رسیدم اشک در چشمانم جمع شد.
” فَبِما رحمتً منَ الله لِنتَ لهم و لو کُنتَ فظّاً غلیظَ القلب لانفضّوا من حولِک
فَاعفُ عنهم
و استغفر لهم
و شاوِرهم فی الامر”
با این همه ظلمی که امت به پیامبرش روا داشته باز هم به او میگوید: این عطوفت و اخلاق خوبی که داری من به تو دادم و اگر نبود همه از اطرافت پراکنده میشدند. ولی ای کاش انقدر ها هم مهربان نبود. گاهی وقتها زیادی مهربانی کنی قَدرت را نمیدانند.
حالا تازه فرموده است که با این امت اینطوری رفتار کن که من بهت میگویم:” آنها را ببخش. برای آنها آمرزش بخواه و در کارها با ایشان مشورت کن.” اینهایی که خدا فرموده بهشان مهربان باش منظورش علی علیه السلام نیست، اشتباه نکنید. آنهایی هستند که به پیامبرش ظلم کردند.همانها که در برابرش فریاد میزدند. همانهایی که هیچ وقت به او احترام نگذاشتند. همانها که دستوراتش را بر زمین میگذاشتند. همانها که از جنگ فرار میکردند. همان ها که آخرش او را نعوذ بالله هذیان گو خواندند. اینها را میگوید.
یک عمر حرف های رسول خدا را نادیده گرفتند آقا خم به ابرویش نیاورد که مبادا دلشان بشکند. حالا میفهمم الله یعصمک … برای چه نازل شد.
خدایا انقدر ها هم مهربان نباش. یک کمی بعضی وقتها بگذار پیامبرت هم مهربان نباشد وگرنه این آدم ها که یک روز از سر ریا به علی علیه السلام میگویند:” بخٍ بخٍ لک یا امیر المومنین” چند ماه بعدش میآیند درب خانه ی دختر رسولت را به آتش میکشند و ولی ات را ۲۵ سال خانه نشین میکنند. خدایا بعضی از این آدمها لیاقت مهربانی ندارند.
با این دلی که من دارم فکر کنم حالا حالا ها کار دارد که به خلق محمدی برسم. خوب شد مجبور نیستم به جای خداوند در مسند قضاوت بنشینم.
پ.ن: آیه ی ۱۵۹ سوره ی آل عمران
✍ به قلم: #خاتون_بیات 🌸
آدرس این مطلب در وبلاگ ما:
http://bit.ly/2iPtDY9
🌷 @sobhnebesht 🌷
▪️ادب منشأ توفیق است، چه در امور دنیوی، و چه در امور آخرتی ! بهشتیان مؤدبند !
#طرید
🌷 @sobhnebesht 🌷
نامش هَفهاف بن مهند راسبی بصری است. ساعت پنج و شش عصر رسید کربلا. فکر می کرد آن لشکر سی هزار نفره که در ظاهر پیروز شدند لشکر حسین اند. رفت سمت لشکر گفت مولای من کجاست؟ گفتند مولای تو کیست؟ گفت پسر علی بن ابی طالب. گودال را نشانش دادند. فهمید ورق برگشته. فهمید دیر رسیده. کاش بصره اینقدر از کربلا دور نبود!
رفت سمت گودال. نگفت دیر شده! نگفت ببخش حسین جان نیامدم به یاری ات! نگفت لیاقت نداشتم با تو باشم! ناامید نشد. گفت مولای من! لحظاتی دیگر می آیم زیارت.
زد به دل لشکر. محاصره شد. شهید شد. افتاد نزدیک گودال.
ای کسانی که فکر می کنید جا مانده اید! هفهاف بصری بعد از حسین شهید شد! می گویند هفهاف آخرین شهید واقعه است اما من می گویم هفهاف اولین زائر کربلاست!
🔹ارسالی از کانال اسلیمی در تلگرام
@sobhnebesht
🏴 معادله ساده ای است!
🏴 تو در دنیا دنبال امام حسین ع می گردی تا پیدایش کنی و امام حسین ع در آخرت دنبالت می گردد تا پیدایت کند!
#اربعین
#طرید
🏴 @sobhnebesht
#از_خویش_گریزانم_و_سوی_تو_شتابان
#نیمه_ی_اول
این روز ها خیلی ها را دیدم که برایشان قابل تصور نبود در دو سالی که اربعین به کربلا رفتیم حتا یک بار هم وارد حرم امام حسین(ع) نشدیم و باز هم می خواهیم به این روند ادامه بدهیم.
اما واقعیت دو چیز است. اول این که طبیعتا ما نمی رویم که برای مستحبی، به حرامی مرتکب شویم. اختلاط غیر قابل فرار در نزدیکی حرم طبیعی ست و اگر بخواهیم به اطراف یا داخل حرم برویم هر چه هم تلاش کنیم باز هم با نامحرم برخورد پیدا می کنیم. بعید می دانم امام راضی به چنین زیارتی باشد. فلذا در عشق تفاوت نکند بعد مسافت.
دوم این که باید تفکیکی قائل شویم میان پیاده روی اربعین و زیارت کربلا! پیاده روی اربعین یک حرکت اجتماعی، دینی، سیاسی و فرهنگی ِ بین المللی است. مثل یک قیام تدریجی ست. هدف رسیدن به تحت قبه یا عکس دست روی سینه در بین الحرمین نیست. اصلا اگر بین الحرمین رویت نشود هم هدف حاصل می شود. هدف فقط خود مسیر است. مسیر را طی نمی کنیم که به حرم برسیم. مسیر را طی می کنیم که مسیر را طی کنیم. فکر کنید با حدود بیست میلیون نفر دیگر دارید از یک قیام اعلام هواداری می کنید. می خواهید واقعا خوب هواداری کنید یا هر طور است بروید از نزدیک به قیام کننده سلام کنید؟
اشتباه ما این است که نمی توانیم میان هدف های امورمان تفاوتی قائل شویم. قبول که وقتی تا آن جا می رویم چه به تر که بتوانیم حرم هم برویم؛ اما هدف، حرم رفتن نیست و وقتی شرایطش مهیا نیست، نرفتنش واقعا جای تعجب ندارد! حتا می شود برنامه را طوری چید که مسیر را سَلانه سَلانه قدم برداشت و مثل خوش طعم ترین نوشیدنی ِ دنیا آن را مزمزه کرد. طوری که هیچ وقت یادمان نرود چگونه لحظه هایمان را در تار و پود این قیام سپری کردیم ...
#اربعینیه
🔹ارسالی از کانال وی
@sobhnebesht
🏴 رباب عاشق
اوایل آبان بود و اوایل محرم. اتفاقا اوایل باران هم بود و عشق هم اوایل آمدنش بود.
حالا، آن دختر جوان طلبه که هرشب به عشق حوزه رفتنِ فردا صبح میخوابید، خوابش نمیبرد. اصلا صدای تالاپ تولوپ قلبش نمیگذاشت بخوابد.
باخودش کلنجار میرفت و از این پهلو به آن پهلو میشد. مدام پیام های نامزدش را میخواند و به اصطلاح قند در دلش آب میشد! قند که چه عرض کنم، کله قند در دلش رود میشد! کتاب الهدایةفی النحو را ساعت اول داشت. بهتر بود دوباره درس را مرور کند. الدرس الثالث: حدّالحرف. نگاهش خیره ماند!
“حرف که حد ندارد. یعنی اگر حرف از دوست داشتنش باشد، حد ندارد. نامحدود است. بینهایت است.”
با خودش حرف میزند و البته قانع میشود که کتاب هدایه را بعدا بخواند. ساعت دوم، مفردات دارد. کتاب را باز میکند. درس چهارم: حب! “محبت، اراده کردن آن چیزی ست که فکر یا گمان میکنی خیرو خوبی در آن است و بر سه قسم است: ا-دوست داشتن برای لذت ۲-دوست داشتن برای فایده ۳-دوست داشتن به سبب کمال”
صدای رعد وبرق میآید. پتو را دور خود جمع میکند. زیر لب زمزمه میکند: “محبت، اراده کردن چیزی ست… اما من در محبت به او بی اراده ام…”
بی اراده عاشقم…
نگاهش به ساعت است. زمان ثابت مانده و حرکت نمیکند. صفحه ی گوشی اش روشن و خاموش میشود. از شوق روی گوشی میپرد و پیام را زود باز میکند. اوست! نوشته است: شب عاشقان بیدل چه شبی دراز باشد. گونه هایش سرخ میشود. نفس عمیق میکشد. بغض میکند. اشک میریزد. نمیداند اشک شوق است یا اشک غم دوری؟
“خدایا حال عاشقی سخت تر از آن است که فکر میکردم. راستی چندنفر امشب را عاشقند؟ اصلا چندنفر مثل من عاشقی را تجربه کرده اند.”
ناخودآگاه ذهنش به طرف خانوم رباب میرود.
🏴 “ظهر عاشورا جانکاه تر است حال رباب، وقتی که از نگاه یک عاشق به مصیبت های حسینش می نگریسته”
🏴 رحمت خدا بر رباب!
#حسینیه_نبشته_ها
✍ به قلم: #لیلی_حسینی 🌸
آدرس این مطلب در وبلاگ ما:
http://nebeshte.kowsarblog.ir/عاشقانه-18
🌷 @sobhnebesht 🌷
🏴 پاسوز دیگران!
شروع به شماره گیری کرد.
پیش از سفر باید از اقوام شوهر این و آن حلالیت می طلبید!
امان از شنیدن غیبت های زورکی!!
#ربابه_حسینی
#اربعین
🏴 @sobhnebesht