🍀 ولایت مطلقه کلیه الهیه امیر المؤمنین علی علیه السلام
یکی از بهترین آثار درباره #خلافت و #ولایت در #عرفان، کتاب #مصباح_الهدایة #امام_خمینی است.
علامه سید جلال الدین #آشتیانی در پیشگفتار این کتاب می نویسد: «يكى از آثار نفيس در مبحث نبوت و ولايت، به طريقه محققان از عرفا و كمّل از حكماى اسلامى، رساله مصباح الهداية إلى الخلافة و الولاية اثر سيد سادات و ماجد العرفاء و الفقهاء، قدوة الحكماء المتألهين، استاد محقق در حكمت متعاليه، مرحوم مبرور، حضرت امام خمينى، سقى اللّه تربته، مى باشد».
🔹امام خمینی در ومیض 5 از این کتاب درباره ولایت مطلقه کلیه الهیه می نویسد: «و بما علّمناك من البيان و آتيناك من التبيان يمكن لك فهم قول مولى الموحّدين و قدوة العارفين، أمير المؤمنين، صلوات اللّه عليه و على آله أجمعين: كنت مع الأنبياء باطنا، و مع رسول اللّه ظاهرا. فإنّه، صلوات اللّه عليه، صاحب الولاية المطلقة الكلّيّة. و الولاية باطن الخلافة؛ و الولاية المطلقة الكلّيّة باطن الخلافة الكذائيّة؛ فهو بمقام ولايته الكلّيّة قائم على كلّ نفس بما كسبت، و مع كلّ الأشياء، معيّة قيّوميّة ظلّيّة إلهيّة، ظلّ المعيّة القيّوميّة الحقّة الإلهيّة».
یعنی از آنچه به تو آموختیم فهم این سخن مولای موحدان و پیشوای عارفان، امیر مؤمنان (صلوات الله علیه و علی آله اجمعین) که فرمود: «با همه انبیا در باطن و با پیامبر خدا در ظاهر بودم» برایت ممکن می شود.
امام علی علیه السلام، صاحب ولایت مطلقه کلیه است و ولایت، باطن خلافت است و ولایت کلیه، باطن خلافتی این چنینی است.
او به مقام ولایت کلیه اش قائم بر هر نفس است در آنچه کسب می کند؛ و با هر شیء ای معیت دارد به نحو معیت قیومی ظلی الهی که ظل معیت قیومیه حقه الهیه است.
🔹این بیان امام، ما را به یاد عبارت معروف #محیی_الدین #ابن_عربی درباره #امام_علی علیه السلام می آورد، آنجا که نوشته است: «حقيقة محمد صلى اللَّه عليه و سلم المسماة بالعقل فكان سيد العالم بأسره و أول ظاهر في الوجود فكان وجوده من ذلك النور الإلهي و من الهباء و من الحقيقة الكلية و في الهباء وجد عينه و عين العالم من تجليه و أقرب الناس إليه على بن أبى طالب، و أسرار الأنبياء». (الفتوحات المكية - عثمان يحيى - ج2، ص 227)
البته در کتب دیگر، این عبارت شیخ، دقیقتر نقل شده:
1. «أقرب الناس إليه على بن أبى طالب عليه السلام ثم سائر الأنبياء» (مصباح الأنس بين المعقول و المشهود، ص 407)
2. «قال الشيخ محیی الدين: و كان أقرب الناس إليه في ذلك الهباء علي بن أبي طالب رضي اللّه تعالى عنه الجامع لأسرار الأنبياء أجمعين انتهى». (اليواقيت و الجواهر فى بيان عقائد الأكابر، ج2 ص 339)
3. «قال صاحب الفتوحات- قدّس سرّه- بعد ذكر نبيّنا- صلّى اللّه عليه و آله و سلّم-: «و أنّه أوّل ظاهر في الوجود، و أقرب الناس إليه عليّ بن أبي طالب- عليه السّلام- إمام العالم و سرّ الأنبياء أجمعين». («كلمات مكنونه» فيض، طبع سنگى، ص 181؛ مجموعه آثار آقا محمد رضا القمشه اى، ص 126)
🔹وحید واحدجوان
🆔 @sokhanerfan
🍀 ولایت مطلقه کلیه الهیه امیر المؤمنین علی علیه السلام
یکی از بهترین آثار درباره #خلافت و #ولایت در #عرفان، کتاب #مصباح_الهدایة #امام_خمینی است.
علامه سید جلال الدین #آشتیانی در پیشگفتار این کتاب می نویسد: «يكى از آثار نفيس در مبحث نبوت و ولايت، به طريقه محققان از عرفا و كمّل از حكماى اسلامى، رساله مصباح الهداية إلى الخلافة و الولاية اثر سيد سادات و ماجد العرفاء و الفقهاء، قدوة الحكماء المتألهين، استاد محقق در حكمت متعاليه، مرحوم مبرور، حضرت امام خمينى، سقى اللّه تربته، مى باشد».
🔹امام خمینی در ومیض 5 از این کتاب درباره ولایت مطلقه کلیه الهیه می نویسد: «و بما علّمناك من البيان و آتيناك من التبيان يمكن لك فهم قول مولى الموحّدين و قدوة العارفين، أمير المؤمنين، صلوات اللّه عليه و على آله أجمعين: كنت مع الأنبياء باطنا، و مع رسول اللّه ظاهرا. فإنّه، صلوات اللّه عليه، صاحب الولاية المطلقة الكلّيّة. و الولاية باطن الخلافة؛ و الولاية المطلقة الكلّيّة باطن الخلافة الكذائيّة؛ فهو بمقام ولايته الكلّيّة قائم على كلّ نفس بما كسبت، و مع كلّ الأشياء، معيّة قيّوميّة ظلّيّة إلهيّة، ظلّ المعيّة القيّوميّة الحقّة الإلهيّة».
یعنی از آنچه به تو آموختیم فهم این سخن مولای موحدان و پیشوای عارفان، امیر مؤمنان (صلوات الله علیه و علی آله اجمعین) که فرمود: «با همه انبیا در باطن و با پیامبر خدا در ظاهر بودم» برایت ممکن می شود.
امام علی علیه السلام، صاحب ولایت مطلقه کلیه است و ولایت، باطن خلافت است و ولایت کلیه، باطن خلافتی این چنینی است.
او به مقام ولایت کلیه اش قائم بر هر نفس است در آنچه کسب می کند؛ و با هر شیء ای معیت دارد به نحو معیت قیومی ظلی الهی که ظل معیت قیومیه حقه الهیه است.
🔹این بیان امام، ما را به یاد عبارت معروف #محیی_الدین #ابن_عربی درباره #امام_علی علیه السلام می آورد، آنجا که نوشته است: «حقيقة محمد صلى اللَّه عليه و سلم المسماة بالعقل فكان سيد العالم بأسره و أول ظاهر في الوجود فكان وجوده من ذلك النور الإلهي و من الهباء و من الحقيقة الكلية و في الهباء وجد عينه و عين العالم من تجليه و أقرب الناس إليه على بن أبى طالب، و أسرار الأنبياء». (الفتوحات المكية - عثمان يحيى - ج2، ص 227)
البته در کتب دیگر، این عبارت شیخ، دقیقتر نقل شده:
1. «أقرب الناس إليه على بن أبى طالب عليه السلام ثم سائر الأنبياء» (مصباح الأنس بين المعقول و المشهود، ص 407)
2. «قال الشيخ محیی الدين: و كان أقرب الناس إليه في ذلك الهباء علي بن أبي طالب رضي اللّه تعالى عنه الجامع لأسرار الأنبياء أجمعين انتهى». (اليواقيت و الجواهر فى بيان عقائد الأكابر، ج2 ص 339)
3. «قال صاحب الفتوحات- قدّس سرّه- بعد ذكر نبيّنا- صلّى اللّه عليه و آله و سلّم-: «و أنّه أوّل ظاهر في الوجود، و أقرب الناس إليه عليّ بن أبي طالب- عليه السّلام- إمام العالم و سرّ الأنبياء أجمعين». («كلمات مكنونه» فيض، طبع سنگى، ص 181؛ مجموعه آثار آقا محمد رضا القمشه اى، ص 126)
🔹وحید واحدجوان
@sokhanerfan
سخن عرفان
🌺عرفان در مناجات شعبانیه _1 1. مناجات شعبانیه را امیرمؤمنان على (علیه السلام) و دیگر امامان معصوم
🌺 عرفان در مناجات شعبانیه_ 2
#عرفان
#مناجات_شعبانیه
🔹بخشی از مناجات:
قَدْ جَرَتْ مَقَادِیرُك عَلَی یا سَیدِی فِیمَا یكونُ مِنِّی إِلَی آخِرِ عُمْرِی مِنْ سَرِیرَتِی وَ عَلانِیتِی وَ بِیدِك لابِیدِ غَیرِك زِیادَتِی وَ نَقْصِی وَ نَفْعِی وَ ضَرِّی
همانا آنچه تقدیر نموده ای بر من ای سرور من در آنچه که تا پایان عمر بر من فرود میآید از نهان و آشکارم جاری شده است، و تنها به دست توست نه به دست غیر تو فزونی و کاستیام و سود و زیانم.
🔹این جملات از فرازهای سنگین مناجات شعبانیه است.
🔸همه مقادیر و تقدیرها توسط خداوند تا پایان عمر از نهان و آشکار بر ما جاری است.
در قرآن کریم آمده:
مَا أَصَابَ مِنْ مُصِيبَةٍ فِي الْأَرْضِ وَلَا فِي أَنْفُسِكُمْ إِلَّا فِي كِتَابٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَبْرَأَهَا ۚ إِنَّ ذَٰلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرٌ؛ (حدید/ ۲۲)
هيچ مصيبتى نه در زمين و نه در نفسهاى شما [= به شما] نرسد، مگر آنكه پيش از آنكه آن را پديد آوريم، در كتابى است. اين [كار] بر خدا آسان است.
🔸همه فزونی ها و کاستی ها، سود و زیاد همه و همه فقط به دست خداست نه به دست دیگری!
این نگاه عمیق، چشم سَر و سِرّ انسان را تنها و تنها به سمت حق تعالی جلب می کند.
متوجه می کند که اصل کیست و چیست و انسان باید کجا را ببینید.
با امثال این فرازها، به مرور انسان متوجه می شود که موثری در عالم هستی جز خداوند نیست (لا موثر فی الوجود الا الله) و حول و قوه ای جز بالله نیست (لا حول و لا قوه الا بالله) و بدین ترتیب با توحید افعالی آشنا می شود و سپس با تلاش علمی و مجاهدت عملی، میتواند این مسائل را شهود کند.
انسان عارف می داند که همه مقدرات در علم حق تعالی ازلاً موجود است (به تعبیر عرفانی در اعیان ثابته) و هر چه در صحنه آفرینش، محقق می شود، تنزلات آن حقایق در جلوات و رنگ و لباس مختلف است.
قرآن کریم می فرماید:
وَإِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا عِنْدَنَا خَزَائِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ؛ (حجر / ۲۱)
هیچ چیز نیست مگر اینکه خزائن آن، نزد ماست؛ و ما جز به اندازه معیّن آن را نازل نمیکنیم.
به هر رنگی که خواهی جامه میپوش
که من آن قد رعنا می شناسم
انسان عارف، میداند که در نظام هستی فقط خداست و جلوات او، لذا همه زیادت ها و نقص ها و نفع ها و ضررها را تنزلات و جلوات آن حقیقت می داند.
البته انسان عارف، با این جملات، نه به سمت جبر اشعری متمایل می شود و نه سر از تفویض و اختیار معتزلی در می آورد، بلکه امر بین الامرین، که فهم مفهومی اش بسیار سخت و دشوار است، دیدگاه اوست.
او می داند که این معارف، مثل احکام غسل و تیمم نیست که با ادبیات عرب و چند روایت باب فروع بتواند حل و فصلش کند!
برای فهم دقیق این معارف، سالها ممارست علمی و مجاهدت عملی نیاز است.
یادم است یکبار حضرت آیت الله جوادی آملی به مناسبتی در بحث جبر و اختیار، به مرحوم آخوند خراسانی که در کفایه به مناسبتی شعر خاقانی را آورده: "قلم اینجا رسید سر بشکست"، فرمود: "اینها بحث اصول فقه نیست که با چند سال، حل و فصل شود. اگر کسی سالها در حکمت و عرفان و معارف عمیق قرآن و عترت تلاش نکند، در این نوع مباحث قلم که سهل است، سَرش میشکند!"
باری، همه چیز از خداست، همه افعال از خداست، البته مظاهر و به ویژه انسان، با توجه به مرتبه و تعینش، در ظهور کمالات مدخلیت دارد و باعث نقص و شر می شود که بحث مفصلش در جای خود باید مطرح شود.
✍ #وحید_واحدجوان
💢کانال سخن عرفان
@sokhanerfan
🌺 عرفان در مناجات شعبانیه_ 3
#عرفان
#مناجات_شعبانیه
🔹بخشی از مناجات:
إِلَهِی إِنْ حَرَمْتَنِی فَمَنْ ذَا الَّذِی یرْزُقُنِی وَ إِنْ خَذَلْتَنِی فَمَنْ ذَا الَّذِی ینْصُرُنِی.
خدایا! اگر محرومم کنی کیست آنکه به من روزی دهد؟ و اگر خوارم سازی کیست آنکه به من یاری رساند؟
در این قسمت به این نکته توجه می دهد که همه چیز دست خداست و انسان باید بداند که جز خداوند کسی را ندارد و حتی انبیا و اولیا نیز مظاهر و اعلام و ابواب خداوند هستند.
اگر خداوند کسی را محروم کند، چه کسی می تواند رزق مادی و معنوی و معرفتی به انسان بدهد؟
معلوم می شود اگر رزقی چه مادی چه معنوی و عرفانی به ما می رسد از خداوند است. البته خداوند مجاری و مجالی دارد و از آن طرق ارزاق به همه موجودات پخش می شود. اگر پیامبر یا امام یا استاد یا پدر یا پزشک و ... رزقی در بدن یا روح به ما می دهد، در واقع رزق خداست از طرق آن مظهر و آیت.
اگر خداوند کسی را خوار گرداند چه کسی می تواند او را یاری نماید؟ معلوم می شود همه کمک ها از طرف خداست که توسط مظاهر گوناگون به موجودات می رسد.
وقتی در نماز بارها عرض می کنیم «ایاک نستعین»؛ یعنی همه ما موجودات عالم تنها از تو يارى مي جوئيم؛ چه بدانیم چه ندانیم؛ چه بفهمیم چه نفهمیم؛ چه از دیگران هم کمک بگیریم چه از دیگران کمک نگیریم. جز تو وجود حقیقی و مستقلی نیست که در عرض یا طول تو برای خود استقلالی داشته باشد!
به همین جهت است که جملاتی مانند «اول خدا، دوم شما!» شرک است. اول خداست، آخر هم خداست، ظاهر هم خداست، باطن هم خداست. باید گفت «اول خدا آخر هم خدا، شما هم وسیله خدا ان شاء الله»
در روایت است که «اگر کسی بگوید اگر فلانی نبود مشکل من حل نمیشد!» او مشرکانه (شرک خفی ) حرف زده است. چون استقلال در تأثیر به فلانی داده است. هیچ کس و هیچ چیز در صحنه هستی مستقل نیست جز خداوند! لذا باید گفت خداوند توسط فلان شخص مشکل من را حل کرد.
نکته بعدی این است که انسان اصالتاً باید شکر خداوند را در برابر همه نعمتهای روحی، عقلی، خیالی و جسمی و مادی به جا آورد و البته از آیات و مظاهر هم تشکر نماید. چون آن آیت و مظهر، مجرای فیض حق بوده است.
کسی که سالک است و به فنای فعلی رسیده این مطالب را شهود می کند و قلباً نه فقط عقلاً می بیند که موثری جز خداوند نیست و موجودات همه و همه مجالی و مجاری فیض و رحمت او هستند.
کسی هم که سالک و واصل نیست، اگر به قرآن کریم و روایات معتبر اهل بیت علیهم السلام و علوم حکمی و عرفانی مراجعه نماید این مطلب را تصدیق می کند.
✍️ #وحید_واحدجوان
💢کانال سخن عرفان
@sokhanerfan
🌺 عرفان در مناجات شعبانیه_ 4
#عرفان
#مناجات_شعبانیه
🔹بخشی از مناجات:
إِلَهِی إِنْ كنْتُ غَیرَ مُسْتَأْهِلٍ لِرَحْمَتِك فَأَنْتَ أَهْلٌ أَنْ تَجُودَ عَلَی بِفَضْلِ سَعَتِك
خدایا! اگر شایسته رحمت نیستم، تو سزاواری که بر من با فراوانی فضلت بخشش نمایی.
در این فراز توجه میدهد که گمان نکنیم با اعمالی که انجام میدهیم شایسته مواهب الهی شده ایم! و بهشت گوارای وجودمان است! اگر کسی چنین گمانی بکند، معلوم میشود نه خودشناس است نه خداشناس! بلکه باید بدانیم که فضل الهی چنان گسترده است که امیدواریم ما را نیز فرا بگیرید.
انسان باید همواره متوجه فقر ذاتی و وابستگی همیشگی خود به خداوند باشد و بداند هر توفیقی از ایمان و تقوا و اعمال صالح داشته، به توفیق خداوند و حول و قوه و مدد او بوده است و اگر هم گناهی کرده، از حول و قوه خدادادی سوء استفاده کرده است!
سیه رویی زممکن در دو عالم
جدا هرگز نشد، والله اعلم
#شبستری
الهی چون در تو نگرم از جمله تاجدارانم و تاج بر سر؛ و چون در خود نگرم از جملهٔ خاکسارانم و خاک بر سر.
#خواجه_عبدالله_انصاری
از این رو، عارف، هیچگاه نمی تواند معجب (عُجب) و متکبر باشد. چون متوجه است که خدا را آنطور که باید، نشناخته و او را آنطور که شایسته است عبادت و بندگی نکرده است.
جناب شیخ اجل، #سعدی مینویسد:
«درویشی را دیدم سر بر آستان کعبه همی مالید و میگفت: یا غفور یا رحیم تو دانی که از ظلوم و جهول چه آید.
عذر تقصیر خدمت آوردم
که ندارم به طاعت استظهار
عاصیان از گناه توبه کنند
عارفان از عبادت استغفار
عابدان جزای طاعت خواهند و بازرگانان بهای بضاعت، من بنده امید آوردهام نه طاعت و به دریوزه آمدهام نه به تجارت. اِصْنَعْ بی ما اَنتَ اهْلُه».
آری، انسان وقتی در مقابل پروردگار عالم برای عبادت و دعا و نماز قرار میگیرد باید با تمام وجود بداند که در مقابل حقیقت هستی و کمال مطلق که عزیز است و همه عزت از آن اوست قرار گرفته است؛ و انیّت و انانیّت خود را کنار بگذارد و بداند که در برابر او ذلیل و هیچ است. چگونه چنین نباشد در حالی که وجود، اوصاف و افعالش چیزی جز آیت و مظهر او نیست.
او باید توجه کند که بزرگترین مشکل و مهمترین گرفتاری، خودبینی است و عظیمترین حجاب بین ما و حق تعالی خود ما هستیم.
باید بداند که خودبینی، خودخواهی و خودستایی ریشه مفاسد و حجابهاست و این نگاه و گرایش انحرافی و غلط به خود، موجب گرفتاریهای زیادی میشود. انسان زمانی که خود را مستقل و رها ببیند، حق تعالی را نمیتواند به درستی بشناسد و وقتی معرفتش صحیح نشد، همه چیز را وارونه خواهد دید و این آغاز بدفهمی و شقاوت است.
مادر بتها بت نفس شماست
زانکه آن بت مار و این بت اژدهاست
#مولانا
اما انسانی که عظمت و عزت خداوند، و حقارت و ذلت خود را به خوبی درک کرد، میتواند در باطن هستی سیر نماید.
✍#وحید_واحدجوان
💢سخن عرفان
@sokhanerfan
سخن عرفان
🌺 عرفان در مناجات شعبانیه_ 4 #عرفان #مناجات_شعبانیه 🔹بخشی از مناجات: إِلَهِی إِنْ كنْتُ غَیرَ مُسْ
🌺 عرفان در مناجات شعبانیه_ 5
#عرفان
#مناجات_شعبانیه
🔹بخشی از مناجات:
إِلَهِی إِنْ كنْتُ غَیرَ مُسْتَأْهِلٍ لِرَحْمَتِك فَأَنْتَ أَهْلٌ أَنْ تَجُودَ عَلَی بِفَضْلِ سَعَتِك
خدایا! اگر شایسته رحمت نیستم، تو سزاواری که بر من با فراوانی فضلت بخشش نمایی.
🔹به قدری این فرازها عمیق است که می شود دهها یادداشت درباره آنها نوشت. در شماره چهار، نکاتی پیرامون این فراز عرض شد. در این شماره به نکته ای تکمیلی اشاره می شود.
🔹برخی این سوال را مطرح میکنند که چرا در اسلام، دستور به خودشکنی داده شده است؟ مگر انسان حرمت و احترام ندارد؟
🔸در پاسخ عرض میشود که نباید در موضوع خلط شود. انسان باید خود و حقیقت خود را درست بشناسد. آیا انسان مستقل است یا وابسته به خداوند؟ آیا انسان خود محور است یا خدا محور؟ آیا انسان بدون ایمان به خداوند و اخلاق و اعمال صالح، واقعا انسان است یا در حد حیوان پایین آمده؟
🔸نکته دیگر این است که انسان دارای دو «خود» و دو «من» است؛ خودِ فطری و حقیقی که رشد میدهد و خودِ خیالی و مزاحم که سقوط میدهد. آنجا که توصیه و تأکید بر خودشکنی است، موضوع «من» خیالی و مزاحم است که باید شکسته شود تا پرده اوهام کنار رود تا انسان خودِ واقعیاش را دریابد و آنگاه که این «منِ» حقیقی را شناخت باید برای این هویت و «من» فطری خود ارزش قائل شود. البته باید توجه شود که مراد ارزش مستقل نیست، بلکه نفس، ارزش عبودیتی و بندگی و وابسته دارد نه اینکه دارای ارزش ربوبیتی باشد.
در نگاه خدا نشناسان، ارزش انسان بالاصاله است ولی نگاه اسلام بالاتر است، چون حقیقت فراتر است. اسلام توصیه میکند که انسان پرده اوهام خود را پاره کند و از این خیال کاذب که دارای نفسی مستقل است خارج شود تا به حقیقتی برتر برسد و وجود خود را مرتبط و وابسته ببیند نه حقیقتی مستقل و جدا و رها شده در نظام هستی؛ زمانی که انسان این اتصال و ارتباط را درک کرد، پی به عبودیت خود برده است و اینجاست که از عبودیت، به ربوبیت پروردگار میرسد و مظهر اسماء و صفات حق میشود و حقیقت مطلق در وجودش منعکس میشود.
🔸به بیان دیگر، اگر در اسلام دعوت به خودشکنی و نهی از خودبینی میشود، در واقع دعوت به حد شکنی است. زیرا این حدود و قیود نقص هستند و اسلام دعوت به کمال و رفع حدود و نقایص میکند تا انسان از محدودیت خارج شود و به حقیقت مطلق بپیوندد و انسان باید مرحله به مرحله قیود و محدودیتها را کنار بزند تا به کمال و درجات بالاتر برسد. مانند دانش آموزی که از کلاس اول شروع میکند و مرحله به مرحله سطح فعلی خود را رها میکند و بالاتر میرود. اگر دانش آموز در همان مقطع اولیه توقف کند و به آن اکتفا کند و توهم کند که در بالاترین و نهاییترین سطح قرار گرفته، دیگر رشد و پیشرفتی برای او حاصل نمیشود. همینطور انسان اگر گرفتار انیّت و انانیت شود و برای خود حقیقت مستقل توهم کند و تنها خود را ببیند، این خیال، وهمی بیش نیست که او را محدود میکند و مانع تعالیاش میشود. به همین جهت، تعالیم اسلامی و عرفانی انسان را از این «من» دروغین تطهیر و نجات میدهد.
✍️#وحید_واحدجوان
کانال سخن عرفان
@sokhanerfan
سخن عرفان
🌺 عرفان در مناجات شعبانیه_ 5 #عرفان #مناجات_شعبانیه 🔹بخشی از مناجات: إِلَهِی إِنْ كنْتُ غَیرَ مُسْ
🌺 عرفان در مناجات شعبانیه_ 6
#عرفان
#مناجات_شعبانیه
#پایانی
🔹بخشی از مناجات:
إلهى هَبْ لى کَمالَ الْانْقِطاعِ إلَیْکَ
خدایا! کمال و نهایت جدایى از مخلوقات را، براى رسیدن کامل به خودت به من عنایت نما!
🔸این فراز بسیار عمیق و دقیق است.
در ابتدا گفته میشود: کمال انقطاع به سوی خدا به این معنا است که انسان از وابستگی و تعلّق به هر چیزی آزاد و رها گردد و فقط به خداوند وابسته و پیوسته شود.
🔸از این دقیقتر این است که معنای کمال انقطاع یعنی انسان به فنای فعلی سپس وصفی سپس ذاتی نائل شود.
توضیح این است که: سالک و عارف بعد از ریاضت و عنایت الهی به مرحله ای از قرب و وصال می رسد که نامش فنای فعلی است. در فنای فعلی به نحو حق الیقینی فقط فعل خداوند را میبیند و همۀ افعال حتی خودش را افعال الله میشمارد؛ نه به این صورت که خداوند را فاعل و علت بعید یا بالتسبیب و موجودات را فاعل و علت قریب یا مباشر بداند، بلکه در نفس موطن وقوع فعل، آن فعل را در عین اینکه از جهتی فعل مخلوق میبیند، در حقیقت فعل خداوند مییابد؛ «فَلَمْ تَقْتُلُوهُمْ وَ لكِنَّ اللَّهَ قَتَلَهُمْ وَ ما رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَ لكِنَّ اللَّهَ رَمى». خداوند، در این حال، به تجلی فعلی بر عارف جلوه میکند و عارف، در این مرحله، به توحید فعلی دست مییابد.
🔸از آن بالاتر فنای وصفی است. عارف آنجا همۀ اوصاف کمالی را به نحو حق الیقینی اوصاف خداوندمتعال میبیند. خداوند، در این مرحله، به تجلی صفاتی بر او جلوه میکند و شخص به توحید صفاتی میرسد؛ «فَلِلَّهِ الْحَمْدُ رَبِّ السَّماواتِ وَ رَبِّ الْأَرْضِ رَبِّ الْعالَمین».
🔸از آن بالاتر فنای ذاتی است. عارف در فنای ذاتی، به وحدت شخصی وجود حقیقی میرسد و همه وجود را به نحو حق الیقینی فانی در وجود خداوند میبیند. بالاترین مرتبه فناء همین است که به محو کثرات و ظهور وحدت شخصی وجود میانجامد؛ «یا هو یا من لا هو الا هو». از این مرتبه به توحید ذاتی تعبیر میشود.
رسیدن به این مراتب، وهبی است نه کسبی! البته اگر تلاش و همت ببینند عنایت میکنند!
الهی! جان به لب رسید تا جام به لب رسید.
به همین جهت در عین اینکه سالک تلاش میکند و ریاضت میکشد، اما میداند اگر عنایت و لطف خداوند نباشد به این مراتب راهی ندارد، لذا عرض میکند: «إلهى هَبْ لى کَمالَ الْانْقِطاعِ إلَیْکَ».
الهی! ما همه بیچاره ایم و تنها تو چاره ای، و ما همه هیچ کاره ایم و تنها تو کاره ای.
🔸ان شاء الله؛ اگر عمری باشد و توفیق الهی دست دهد ادامه یادداشت ها درباره «عرفان در مناجات شعبانیه» به ماه شعبان سال بعد موکول می شود. والحمدلله رب العالمین
✍️ #وحید_واحدجوان
💢سخن عرفان
@sokhanerfan
💠 پیام تسلیت آیت الله العظمی جوادی آملی در پی ارتحال علامه حسن زاده آملی
بسم الله الرحمن الرحیم
إِنَّا لِلَّٰهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُون
▪️ ارتحال غمبار و اسفبار عالم ربانی، حکیم متأله، جامع معقول و منقول، صاحب مآثر سنگین و آثار گرانقدر، #حضرت_آیت_الله_حسن_زاده_آملی را به محضر مبارک حضرت بقیة الله «ارواح من سواه فداه» و جامعه روحانیت و حوزه های علمیه و همه شاگردان و دست پروردگان آن حکیم راحل و عموم مردم بزرگ و بزرگوار آمل و بیت شریف ایشان تسلیت عرض می کنم.
▫️ حکیم و عارف کم نظیر، #حضرت_آیت_الله_حسن_زاده_آملی جامع عقل نظر و عقل عمل بود؛ هم در مسائل علمی از چهار راه استفاده کرد، هم در مسائل عملی از چهار راه بهره برد؛ راه هایی که انسان می تواند از آن راه ها به فیض علمی برسد چهارتاست و راه های عملی که می تواند از آن راه های عملی به فوز الهی بار یابد چهارتاست.
▫️ خدای سبحان از دو راه به بنده اش #فیض_علمی و #فوز_عملی می رساند : یکی به وسیله رهبران الهی، یکی بلاواسطه؛ هم به واسطه رهبران الهی کتاب و حکمت را تعلیم می کند و هم بر اساس «هُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ مَا كُنْتُمْ»، «وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ» و مانند آن، بلاواسطه فیض علمی را القاء می کند؛ اگر کسی بخواهد با خدا راز و نیاز کند و ارتباطی برقرار کند، آن نیز دو را ه دارد: یا با توسل به انبیا و اولیا و رهبران الهی است یا بلاواسطه است؛ انسان می تواند بدون واسطه بگوید یا الله، با واسطه هم می تواند بگوید یا الله. اگر کسی خواست با خدا رابطه برقرار کند چه فیض علمی و چه فوز عملی، دو راه دارد یکی مع الواسطه، یکی بی واسطه و اگر کسی خواست فیضی از خدا و فوزی از خدا، علماً و عملاً به او برسد، آن هم دو راه دارد، گاهی بلا واسطه فیض الهی می رسد گاهی مع الواسطه. این بلاواسطه، در علوم عقلی اثباتش آسان نیست؛ ولی در عرفان کاملا محقق است و حکیم و عارف گران سنگی مثل #آیت_الله_حسن_زاده_آملی ، هم راه عقل را هم راه #شهود را به خوبی پیمود و توانست از این چهار راه، هم حرف خودش را به خدا برساند، هم فیض و فوز خدا را دریافت کند.
▫️ زندگی #سراسر_فخر این حکیم الهی در آن اربعین گیری های او، در آن روزه های متصل و مرتبط ماه رجب و شعبان و رمضان او، در آن سحرخیزی های ممتد او، در آن ناله ها و گریه های او که گفت: «تا جان به لب نرسید جام به لب نرسید» گذشت. از این کارها زیاد داشت، از این ناله ها زیاد داشت، از این گریه ها زیاد داشت، از این شب زنده داری ها زیاد داشت، از این تعلیم و تربیت های خالصانه زیاد داشت؛ شاگردانی تربیت کرد که هم اکنون به فیض الهی از اساتید سرآمد حوزه ها هستند و موفق¬ اند و کتاب های گراسنگی چه کتاب های درسی، چه کتاب های مرجعی، یا تالیف کرد یا تصنیف کرد یا تحقیق کرد و آثار گذشتگان را احیا کرد. هم در #عرفان، هم در #فلسفه، هم در #نجوم، هم در #ریاضیات، هم در #تفسیر، هم در حدیث، انسان جامعی شد که توانست انسان هایی تربیت کند، توانست آثاری به یادگار بگذارد، شاگردانی تربیت کند و دوستانی را بپروراند که از محضر او فیض و از مکتب او فوز، از بنان او فیض و از بیان او فوز دریافت کنند؛ لذا ارتحال آن بزرگوار بسیار غمبار است.
▫️ امیدوارم ذات اقدس الهی به عنوان عطیه ای الهی، این سانحه و این سوگ سنگین را بر همگان آسان کند که بتوانند تحمل کنند و این بار سنگین را بکشند، روح پرفتوح آن #حکیم_الهی، آن منجم، آن ریاضیدان، آن عارف، آن فقیه، آن مفسر و آن محدث را با انبیای الهی محشور کند و صبر جمیل به عموم بازماندگان، شاگردان، کسانی که از کتاب های او فیضی بردند و می برند و از محضر و مکتبشان استفاده کرده اند، خصوصاً مردم بزرگ و بزرگوار آمل که متاسفانه وضع حالم مساعد نیست که در مراسم تشییع و در مراسم بزرگداشت این حکیم در کنار آنها شرکت کنم، عنایت فرماید. به طایفه محترم ایشان به دوستان ایشان به شاگردان ایشان و به بیت شریف ایشان تسلیت عرض می کنم، علوّ منزلت آن حکیم راحل را از خدا مسئلت می کنم و صبر جمیل و اجر جزیل عموم بازماندگان را از ذات اقدس الهی مسئلت می کنم؛ امیدواریم خدای سبحان حشرشان را با انبیا و اولیا قرار بدهد و دل های داغدیده ها را تسلی بخشد.
غفر الله لنا و لکم
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
جوادی آملی
1400/07/04
@sokhanerfan
🔹مقام معظم رهبری:
🌸اشعار قله های شعر فارسی، آکنده از اخلاق، عرفان و اسلام ناب است
🔹قلّههای شعر فارسی چه کسانی هستند؟ #سعدی، #حافظ، #مولوی، #فردوسی؛ اینها قلّههای شعر فارسی اند. شما ببینید شعر اینها که قلّهی هنر شعریِ طول تاریخ ما است، در چه جهت هایی به کار رفته! سعدی یک بوستان دارد که بهترین اثر هنری او است -گلستان بعد از بوستان قرار میگیرد- در بوستان شما نگاه کنید، [میبینید] این هنر فاخرِ فوقالعاده برجسته همیشه در خدمت اخلاق، در خدمت تعلیم، در خدمت تعهّد [است]؛ از اوّل تا آخرِ بوستان این جوری است [یعنی] هنر شعر در خدمت اخلاق است.
سعدی اگر عاشقی کنی و جوانی
عشق محمّد بس است و آل محمّد
یا:
به جهان خرّم از آنم که جهان خرّم از اوست
عاشقم بر همه عالَم که همه عالَم از اوست
🔹#حافظ [همین طور]؛ البتّه عقیدهی بنده این است که شعر زمینی در دیوان حافظ هست امّا بلاشک شعر عرفانی، شعر برجسته و شعر ممتاز است؛ بزرگانی مثل مرحوم علّامه طباطبائی شعر حافظ را برای بعضی از شاگردانشان تفسیر می کردند که اینها نشستهاند آن تفسیرها را نوشته اند و جمع کرده اند و تدوین کرده اند؛ یعنی عرفانِ شعر حافظ این [جور] است.
عشقت رسد به فریاد گر خود بَسان حافظ
قرآن زبر بخوانی با چارده روایت
حافظ این [جور] است؛ قرآن را حالا از رو هم ما به سختی میخوانیم [امّا او] از بَر میخواند آن هم با چهارده روایت که هفت قاریِ معروفِ صاحبانِ سبکند که هر کدام دو راوی دارند، میشود چهارده روایت؛ یعنی اینها این جوری هستند، این قلّهی شعر است.
🔹#فردوسی [همین طور]؛ فردوسی، «حکیم فردوسی» است؛ شما توجّه کنید، در بین شعرای ما «حکیم فردوسی» [مطرح] است؛ حکمت فردوسی حکمت الهی است. در عمق داستانهای فردوسی، حکمت گنجانده شده؛ تقریباً در همهی داستانها یا بسیاری از داستانهای فردوسی، حکمت هست؛ لذا به فردوسی میگویند «حکیم فردوسی»؛ ما به کمتر شاعری در طول تاریخ حکیم میگوییم امّا اسم او حکیم فردوسی است.
🔷#مولوی که دیگر وضعش معلوم است؛ مولوی که یکسره #عرفان و #معنویّت و #حقیقت و #اسلام_ناب و #معرفت_توحیدیِ خالص [است]؛ او هم این [گونه] است. اینها قلّههای شعر فارسیاند؛ اگر چنانچه بنا باشد که ما تصوّر کنیم که جنبهی هنری و زیباییشناختی شعر از جنبهی معنوی و رسالتی و پیامیِ او جدا است، باید همهی اینها را از دایرهی شعر بیرون بریزیم، بگوییم اینها شعر نیست؛ در حالی که برترین شعرهای زبان فارسی، اینها است.
🎙آیت الله خامنه ای 30/ 2/ 1398
@sokhanerfan
#نشست_تخصصی #عرفان
🔰جلسه گروه عرفان اسلامی(جلسه۲۱۹)
⬅️ تحلیل مسئله عینیّت خلق و حق در عرفان اسلامی با رویکرد ارزیابی اشکالات منتقدان
🎤حجتالاسلام و المسلمین وحید واحدجوان
🗓 چهارشنبه ۱۴۰۳/۰۳/۰۹ ساعت ۱۸.۱۵
🖇حضوری و مجازی
💻لینک حضور در جلسه
https://b2n.ir/g.erfan
🏢 قم، خیابان ۱۹ دی، کوچه ۱۰، فرعی اول سمت چپ، اتاق جلسات مجمع عالی حکمت اسلامی
#مجمع_عالی_حکمت_اسلامی
@hekmateislami
💢کانال سخن عرفان
@sokhanerfan
اصلاحیه
ساعت 18.15 شروع می شود
🍀 ولایت مطلقه کلیه الهیه امیر المؤمنین علی علیه السلام
یکی از بهترین آثار درباره #خلافت و #ولایت در #عرفان، کتاب #مصباح_الهدایة #امام_خمینی است.
علامه سید جلال الدین #آشتیانی در پیشگفتار این کتاب می نویسد: «يكى از آثار نفيس در مبحث نبوت و ولايت، به طريقه محققان از عرفا و كمّل از حكماى اسلامى، رساله مصباح الهداية إلى الخلافة و الولاية اثر سيد سادات و ماجد العرفاء و الفقهاء، قدوة الحكماء المتألهين، استاد محقق در حكمت متعاليه، مرحوم مبرور، حضرت امام خمينى، سقى الله تربته، مى باشد».
🔹امام خمینی در ومیض 5 از این کتاب درباره ولایت مطلقه کلیه الهیه می نویسد: «و بما علّمناك من البيان و آتيناك من التبيان يمكن لك فهم قول مولى الموحّدين و قدوة العارفين، أمير المؤمنين، صلوات اللّه عليه و على آله أجمعين: كنت مع الأنبياء باطنا، و مع رسول الله ظاهرا. فإنّه، صلوات الله عليه، صاحب الولاية المطلقة الكلّيّة. و الولاية باطن الخلافة؛ و الولاية المطلقة الكلّيّة باطن الخلافة الكذائيّة؛ فهو بمقام ولايته الكلّيّة قائم على كلّ نفس بما كسبت، و مع كلّ الأشياء، معيّة قيّوميّة ظلّيّة إلهيّة، ظلّ المعيّة القيّوميّة الحقّة الإلهيّة».
یعنی از آنچه به تو آموختیم فهم این سخن مولای موحدان و پیشوای عارفان، امیر مؤمنان (صلوات الله علیه و علی آله اجمعین) که فرمود: «با همه انبیا در باطن و با پیامبر خدا در ظاهر بودم» برایت ممکن می شود.
امام علی علیه السلام، صاحب ولایت مطلقه کلیه است و ولایت، باطن خلافت است و ولایت کلیه، باطن خلافتی این چنینی است.
او به مقام ولایت کلیه اش قائم بر هر نفس است در آنچه کسب می کند؛ و با هر شیءای معیت دارد به نحو معیت قیومی ظلی الهی که ظل معیت قیومیه حقه الهیه است.
🔹این بیان امام، ما را به یاد عبارت معروف #محیی_الدین #ابن_عربی درباره امیر مومنان #امام_علی علیه السلام می آورد، آنجا که نوشته است: «حقيقة محمد صلى الله عليه و سلم المسماة بالعقل فكان سيد العالم بأسره و أول ظاهر في الوجود فكان وجوده من ذلك النور الإلهي و من الهباء و من الحقيقة الكلية و في الهباء وجد عينه و عين العالم من تجليه و أقرب الناس إليه على بن أبى طالب، و أسرار الأنبياء». (الفتوحات المكية - عثمان يحيى - ج2، ص 227)
البته در کتب دیگر، این عبارت شیخ، دقیقتر نقل شده:
1. «أقرب الناس إليه على بن أبى طالب عليه السلام ثم سائر الأنبياء» (مصباح الأنس بين المعقول و المشهود، ص 407)
2. «قال الشيخ محیی الدين: و كان أقرب الناس إليه في ذلك الهباء علي بن أبي طالب رضي الله تعالى عنه الجامع لأسرار الأنبياء أجمعين انتهى». (اليواقيت و الجواهر فى بيان عقائد الأكابر، ج2 ص 339)
3. «قال صاحب الفتوحات- قدّس سرّه- بعد ذكر نبيّنا- صلّى اللّه عليه و آله و سلّم-: «و أنّه أوّل ظاهر في الوجود، و أقرب الناس إليه عليّ بن أبي طالب- عليه السّلام- إمام العالم و سرّ الأنبياء أجمعين». («كلمات مكنونه» فيض کاشانی، طبع سنگى، ص 181؛ مجموعه آثار آقا محمد رضا القمشه اى، ص 126)
🔹وحید واحدجوان
@sokhanerfan
✳️ سالگرد وفات استاد #عرفان
امروز سالگرد ارتحال مرحوم #استاد_مهندسی (رضوان الله علیه) است.
هر زمان که می خواهم درباره ایشان مطلبی بنویسم، احساس شرمندگی می کنم؛ به خودم می گویم چه سنخیتی بین ایشان و تو وجود دارد؟ او کجا و تو کجا! او عالم ربانی و الهی بود، عارف بود، حکیم بود، فقیه بود، عشق بود، جان بود!
گاهی گمان می کنم نوشتن امثال بنده درباره ایشان، شاید کسر شأن استاد باشد!
اما چه کنم که مدتی در محضر سراسر علم و معرفت و نور و عرفان ایشان بودم و وظیفه دارم مطالبی گرچه کوتاه بنویسم.
ایشان واقعا استاد بودند، واقعا مؤمن بودند، واقعا با معرفت بودند، واقعا عارف بودند، واقعا متقی بودند، واقعا انسان بودند، واقعا محب اهل بیت (علیهم السلام) بودند، واقعا مسلمان و شیعه بودند؛ اهل ادعا نبودند، اهل خودنشان دادن نبودند، دنبال شهرت و قدرت و امور پست و ناچیز دنیا نبودند. «تِلْكَ الدَّارُ الاَخِرَةُ نجَعَلُهَا لِلَّذِينَ لَا يُرِيدُونَ عُلُوًّا فىِ الْأَرْضِ وَ لَا فَسَادًا وَ الْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِين» (قصص/ 83)
در پایان آخرین جلسه درس عرفان (شرح فصوص الحکم) که خرداد ماه 1390 شمسی در فیضیه قم برگزار شد فرمودند: «اگر از دنیا رفتم دو چیز در حق من انجام دهید؛ یکی از خداوند برایم طلب مغفرت کنید و دیگری به یکدیگر بگویید مهندسی محب و دوستدار اهل بیت علیهمالسلام بود!» و ناباورانه و بدون سابقه بیماری، یک ماه و اندی بعد، بر اثر ایست قلبی چند روز در بیمارستان بستری شدند و سرانجام بعد از ظهر 27 تیرماه 1390 دعوت حق را لبیک گفتند و به معشوق پیوستند، گرچه شهادت میدهم که در دنیا هم با معشوق بودند و فانی و باقی بالحق.
✍️ وحید واحدجوان
💢سخن عرفان
@sokhanerfan