هدایت شده از روزنوشت
⚡️ریشههای پناه بردن نوجوانان به فضای مجازی
این مطلب به بهانهی لایوی بود که یک نوجوان ۱۴ ساله با یک بلاگر معروف داشت.
نمیگویم اگر خواستید بخوانیدش بلکه درخواست میکنم به دلیل اهمیت موضوع لطفا و حتما بخوانیدش.
mehrnews.com/xTK7p
#روز_نوشت
#فضای_مجازی
#آسیب_شناسی
#نوجوانان
https://eitaa.com/roznevesht
هدایت شده از روزنوشت
جوان است.
ردّپایش همهجا هست.
گاهی به تکثیر اندیشهاش میپردازد و گاه، خود را عمیقاً وقف خلوتنشینی میکند.
گاه نجیب میشود و اینگونه سهم خویش را از ضیافت دنیا میپردازد؛
گاه در دنیای خیال پرسه میزند و اینگونه دوام میآورد.
گاهی از ترس فهمیده نشدن سکوت پیشه میکند.
کُنجی مینشیند.
گاه اشک میریزد،
و گاه همه وجودش میشود آه.
شاکی میشود.
دلتنگ میشود.
اگرچه سکوت میکند اما حرف دارد برای گفتن.
اهل رفاقت است،
آداب رفاقت را میداند .
گاه به زمین میچسبد و گاه بر خلاف جاذبهی زمین به بالا رفتن میاندیشد.
جوان است.
کمی غیرعادی،
کمی ساده،
کمی زیرک،
کمی عجیب
و بسیار پُرهیجان
گاه به متن اصلی رو میآورد و گاه تنها به حواشی تن میدهد.
ادبیاتش متاثر از کتابهایی است که میخواند.
او جوان است،
با دنیایی پر از تناقض
و وجودی مملو از احساس
وعقلی آماده برای دریافت.
فقط کافیست درکش کنیم، بفهمیماش و با او قدم برداریم. دستش را بگیریم و منعطف باشیم و اجازه دهیم دنیاهای بیشتری را فتح کند.
#روز_نوشت
#جوان
https://eitaa.com/roznevesht
هدایت شده از روزنوشت
برنامهی "زندگی پس از زندگی" را حتما ببینید. هر روز قبل افطار شبکهی چهار.
در رابطه با کسانی هست که تجربهی نزدیک به مرگ داشتند.
تلنگر خوبیه. آدم به خودش میاد وقتی میبینه حتی اگه با حرفهامون احساس مطلوب یا نامطلوب در وجود دیگران ایجاد کردیم باید پاسخگو باشیم.
#روز_نوشت
#زندگی_پس_از_زندگی
https://eitaa.com/roznevesht
هدایت شده از روزنوشت
یکی از عوارض تکنولوژی این است که همهچیز را آماده و بدون زحمت در اختیار انسان میگذارد.
آدم به واسطهی همین تکنولوژی صبرش هم کم میشود.
گاهی حتی آدم دلش میخواهد صبر را و طاقت را تنها با فشار سرانگشتش دانلود کند و بعد از چند دقیقه به خواستههایش برسد؛ غافل از اینکه صبر از لوازم لاینفک رسیدن به خواستههاست و صبوری با عجول بودن جور در نمیآید.
#روز_نوشت
#عوارض_مجازی
#بی_وقت_نوشت
https://eitaa.com/roznevesht
بعضی از آدمها، بعضی از خاطرهها یا بعضی از کتابها دست ما را میگیرند و به دنیای دیگری میبرند؛ دنیای منفردی که تنها مختص خود ماست.
و حالا آن آدم، آن مکان، آن زمان، آن خاطره یا کتاب میشود یادآور بخشی از گذشتهی ما.
روح آدم با دیدن دوبارهی آنها کنجکاو میشود و تأمل در گذشته کنجکاوی روح را ارضاء میکند.
گاهی صدای نقارهخانه را میشنوی اما با آن صدا پرت میشوی به سالهای دور؛
یا خادمی را میبینی و با دیدنش غمی مانده از گذشته در دلت زنده میشود؛ گاهی حتی بوی عطر حرم تو را مست کودکیات میکند.
دیگران اما تو را نمیفهمند و تو از ترس فهمیده نشدن به انکار چنگمیزنی. دیگران هجوم میبرند تا جهان تو را بفهمند، اما فهم ناقصشان تو را به سکوت وا میدارد و به کتمان.
حالا تلاش میکنی تا دیگر چیزی روایت نکنی و تنها به روایت دیگران گوش کنی.
من اما فاش بودن را دوست دارم؛ فاش بودن را با تمام ضررهایش میپذیرم و اهل کتمان نیستم.
من آن خوفی که در دلم است را با شرمی که از چشمانم جاری میشود تفسیر میکنم؛
من آن رجائی که درقلبم نهفته را، با لبخندی که مهمان لبانم شده است به اثبات میرسانم؛ من عشق به امام رضا را با گریه و لبخند فریاد میزنم و چه قانونی منطقیتر از این تناقض...
🖋زهرا ابراهیمی
#روز_نوشت
#میلاد_نور
#نقاره_خانه
#امام_رئوف
https://eitaa.com/roznevesht
یک جور خاصی نگاهم کرد. نگاهی آمیخته به خجالت یا حتی آغشته به ادب.
انگار با گریهی من ادبیاتش متاثر شد. حرفهای زیادی زد. از خودش، زندگیاش و فرزنداناش، که حالا دیگر نمیدانست کجا رنج بیمادری را تحمل میکنند.
در پناه اشک
و زیر سایهی آه
هرچه که میتوانست دردِدل کرد؛ تا کمی آرام شد. شاید فقط منتظر بود تا کسی از او بپرسد دردت چیست؟!
با شنیدن حرفهایش زبانم بند آمد. از آن همه اشتیاق ابتدای کلام، برای دانستن راز زندگیاش در من هیچ نمانده بود. در نگاه من این حجم از عاطفه با آن حجم از اعتیاد جور در نمیآمد و چه نگاه ناقصی دارم من؛ که فقط میخواهم دنیا را با متر خودم اندازه بگیرم!
فهمیدم که فهم من در مقابل او ناچیز است. حرفهایش مثل شعری بود که فقط شاعرش ارتباط میان واژهها را میفهمید. او با همان ادبیات سادهاش به من فهماند تا زمانی که بخواهم خود را متفاوت از او بدانم و حتی با دیدهی ترحم به او بنگرم، در مسیر انسانیت گام برنداشتهام.
او به من تفهیم کرد:
نبیند مدعی جز خویشتن را...
و آنچه از این دیدار برای من ماند یاس بود و دیگر هیچ...
#روز_نوشت
#اعتیاد
#زنان_معتاد
@roznevesht
الهی!
«إن أدْخَلْتَنِی النّارَ أَعْلَمْتُ أهْلَها انّی اُحِبُّکَ»؛
ای خدای بزرگ! اگر مرا وارد آتش جهنم کنی به اهل آنجا هم میگویم که عاشقت هستم.
خدایِ جان، عشق به تو قابل انکار نیست...
#روز_نوشت
#خدای_مهربان_من
#توبه
https://eitaa.com/roznevesht
هدایت شده از روزنوشت
بشر امروز بشری مستکبر است بدین معنا که گردنش را فراخ کرده و سرش را از آسمانها بالاتر برده و حاضر نیست قرآن را بشنود...
mehrnews.com/xWfkK
#روز_نوشت
#خبرگزاری_مهر
هدایت شده از روزنوشت
سلام بر تو ...
سلام بر مهربانیات...
سلام بر پیامبری که به دختران، حق حیات بخشید...
#روز_نوشت
#پیامبر_مهر
https://eitaa.com/roznevesht
هدایت شده از روزنوشت
دو قدم مانده که پاییز به یغما برود...
*کاشکی بعد پاییز، بهار میشد به جای زمستون
#روز_نوشت
#السلام_علیک_یا_صاحب_الزمان
هدایت شده از روزنوشت
هدایت شده از روزنوشت
❗️اشاعه فحشا به بهانه "میتو"
https://b2n.ir/n05490
#روز_نوشت
#جنبش_میتو
#روزنامه
https://eitaa.com/roznevesht