eitaa logo
به سوی سماء
957 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
482 ویدیو
38 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم مطالب معرفتی، اخلاقی و گه‌گاه هنری
مشاهده در ایتا
دانلود
از «حسّ» گذشتی و از «علم» هم رها شدی وانگه معین مردم بی دست و پا شدی گفتی به دست و پای: کمکی صبر ای رفیق با جنگ، صلح کردی و سوی سما شدی @sooyesama
از معروف کرخی (دربان علی بن موسی‌الرضا علیه السلام) نقل است که حضرت فرمودند: هر کسی که وی را حاجتی است، هزار مرتبه بگوید: بسم الله الرحمن الرحیم آمَنْتُ بِاللَّهِ الْعَلِيِ الْعَظِيمِ تَوَكَّلْتُ عَلَی الْحَيُ الْقَيُّومُ (هزار و یک نکته، نکته ۵۰۶) @sooyesama
درقرآن کریم سوره محمد آیه شانزده آمده است: مَثَل بهشتی که وعده داده شده به متقیان که در آنست نهرها از آب نامتغیر و نهرها از شیری که نگشته طعم آن و نهرهاست از خمری که لذت است برای آشامندگان و نهری است از شهد بی‌غش و مرا ایشان را است در آن از همه میوه‌ها و آمرزشی از پروردگارشان چون کسی است که او جاودانی است در آتش و آشامانیده شدند آبی جوشان پس پاره پاره کرد روده هاشان را. در این آیه نیز به صراحت سخن از مَثَل را به میان آورده و فرموده است مَثَل بهشت چنین است و چنان. معلوم می‌شود حقیقت واقع بهشت رفیع‌تر و درجه‌اش اعلای از آن است که بتوان با زبان و کلام اینچنین، حدی برایش معین کرده و توصیفش نمود. همچنان‌که آیه "فلا تَعلَم نَفسٌ مَا أُخفِیَ لَهُم مِن قُرَّةِ أَعیُنٍ" (سجده؛ ۱۷) نیز به این معنا اشاره کرده است. و لذا جناب ابن‌عربی در تفسیرش این چهار نهر را چهار مرتبه از مراتب بهشت مطلقه معرفی نموده و فرموده است: مراد از نهرِ آب علوم و معارف حقیقیه است که قلب‌ها بواسطه آن حیات یافته و غرائز بواسطه آن سیراب می‌شوند. آنچنان که زمین با آب، حیات یافته و دیگر موجودات بدان سیراب می‌شوند. و نیز مراد از نهرِ شیر، علوم نافعه‌ای است که به افعال و اخلاق تعلّق گرفته و مخصوص ناقصین مستعدینِ صالحینِ به ریاضات و سلوک در منازل نفس است. این گروه که در قبل از وصول به مقام قلب قرار دارند، بواسطه علوم شرایع و حکمت عملیه‌ای که به مثابه شیرِ مخصوصِ اطفال ناقص است، از معاصی و رذائل پرهیز می نمایند. و نیز مراد از خمر تجلّیات و محبّت ذاتی و صفاتی حق است که به کاملین و بالغینِ به مقام مشاهده حسنِ تجلیات صفات و شهود جمال ذات و به عاشقین و مشتاقین جمال مطلق یار در مقام روح ارزانی شده است. و نیز مراد از عسل شیرینی‌ها و حلاوات وارد قدسی و بارقه‌های نوریه و لذات وجدانیه در احوال و مقامات است که به سالکینِ واجدینِ اذواق و مریدین متوجهین به کمال که در قبل از وصول به مقام محبّت ذاتی و صفاتی حق قرار دارند عطاء می‌شوند و لذا جناب ابن‌عربی در این بیان، چهار نهر مذکور بهشتی را مظاهر چهار رتبه از مراتب بهشتیان معرفی کرده و نهر شیر را انزل مراتب بهشت و پس از آن نهر آب و بعد از آن نهر عسل و در آخر نهر خمر را بالاترین مرتبه بهشتی دانسته است. اما این چیزی نیست که همگان از عهده فهم آن برآیند و لذا قرآن از این حقیقت فقط به بیان مثل آن اکتفا کرده و تعقل و تفکر در این مثل را به ما واگذار نموده است. اما حکما و عرفای الهی چون در مکتوبات خود عوام الناس را مخاطب خویش ندانسته و به خواص که نفوس مستعده شاقیه به کمالات انسانی‌اند اهتمام بسیار دارند، از نقل مَثَل‌ها و حکایات و قصص دوری جسته و دائماً عزم و جزم آن دارند که حقیقت و لبّ محفوفِ در این پیمانه‌ها را القاء نمایند. و لذا در غزلیات عرفانی بزرگانی چون جناب حافظ و حضرت امام و حضرت استاد از این الفاظ و اصطلاحات که ریشه قرآنی و روایی دارند، بسیار است. (رابطه علم و دین) @sooyesama
امام علی علیه السلام: لَيسَ لأحَدٍ مِن دُنياهُ إلاّ ما أنفَقَهُ على اُخراهُ هيچ‌كس را از دنيايش بهره‌اى نيست، جز آن‌چه براى آخرتش بخشیده است. (غرر الحكم: ۷۵۱۶) @sooyesama
11.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
(دکتری فلسفه و کلام تطبیقی دانشگاه کالیفرنیا، مولف بیش از ۷۰ کتاب و مقاله علمی) @sooyesama
ز عالمی ببریدم، دوباره باتو رسیدم دوباره باتو رسیدم، ز عالمی ببریدم میان پنجره بودی، چو مِهر، گرم و فروزان دلم به سوی تو خیره، به حیرتم که چه دیدم؟ به نازِ دست تو قلبم چو ساز در تپش افتاد کمی ترانه و ناله، سرودم و بکشیدم مرا فراق پیاپی ربوده تاب مدارا گهی چو آهِ سیاهم، گهی چو خنده سپیدم زمانه سنگ ملامت به سینه می‌زند اما خوشم کزین غم بی‌حد ز هرچه هست رهیدم خرد به ریسمان نصيحت مهار جوید و لیکن چو آهو اهل فرارم، گسسته بند و جهیدم مرا مگو "نه" که اکنون هزار بار بمیرم به شوق تو غم دوران به‌دوش خسته کشیدم شب است و موی سیاهت گرفته راه گریزم کنون به حلقه زلفت به دار زن که شهیدم شقایق دل تنگم شراره زد به وجودم درخت وادی طورم، شکوفه داد و رسیدم @sooyesama
وابستگی یعنی اینکه اگر آن [متعلق وابستگی] را از او بگیری دیگر نیست، این مذموم است. اما وارستگی یعنی این چیز را دارد اما وابسته به آن نیست. لباس خوب، خانه خوب و از هر چیزی خوبش را داشته باشد، اما وابسته به آن نیست. اینها برای او ابزار است. @sooyesama
او مقلب القلوب است. اوست که همۀ کارها و‏‎ ‎‏زمام همۀ امور در دست اوست و ما هیچ و هیچ اندر هیچ هستیم. (صحیفه امام، ج۲۰، ص۴۷۰)
«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی عَلِیِّ بْنِ مُوسَی الرِّضَا الْمُرْتَضَی الْإِمَامِ التَّقِیِّ النَّقِیِ‌ وَ حُجَّتِکَ عَلَی مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرَی الصِّدِّیقِ الشَّهِیدِ صَلاَةً کَثِیرَةً تَامَّةً زَاکِیَةً مُتَوَاصِلَةً مُتَوَاتِرَةً مُتَرَادِفَةً کَأَفْضَلِ مَا صَلَّیْتَ عَلَی أَحَدٍ مِنْ أَوْلِیَائِکَ» @sooyesama
دل عزیزم! زندگی جنگل انبوهی است که در آن قرار گرفته‌ای و آرام بدان می‌نگری. هزار و یک جاذبه گوناگون به هزار و یک سوی متفاوت می‌خوانند. و تو حیران، تنها، می‌نگری... ناگهان آهوی زیبایی غزلخوان و شوخ و شنگ از پیش چشمانت می‌گذرد. درپی‌اش که می‌دوی گاه می‌ایستد تا نزدیک شوی و با او درآویزی و گاه می‌گریزد تا به‌دنبالش روانه شوی. چون می‌ایستد زندگی لبخند می‌زند و چون می‌گریزد تلخی‌ها از هرسو رخ می‌نمایند. اما همه این تعقیب و گریز، طرح طنازی اوست تا تو را درپی خویش بکشاند. آنگاه که ره گم می‌کنی و وحشت‌زده به هرسو روانه می‌شوی و خار ملامت تو را می‌گزد، او تو را می‌نگرد و قاه‌قاه می‌خندد. شیدایی‌ات را دوست می‌دارد و سرگشتگی‌ات را می‌پسند. در پایان این مسیر، روزی است که باتو داستان همه آن روزها واگوید و تو را از اسرار تک‌تک لحظه‌ها آگاه کند. آنگاه درمی‌یابی که همیشه و همواره، زیر نظرش و محبوب دلش بوده‌ای. آری! چنین است آهوی حقیقت... @sooyesama
خواهى که شود دل تو چون آیینه ده چیز برون کن از درون سینه حرص و حسد و بخل و حرام و غیبت بغض و غضب و کبر و ریا و کینه (هزار و یک کلمه) @sooyesama