eitaa logo
به سوی سماء
958 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
487 ویدیو
38 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم مطالب معرفتی، اخلاقی و گه‌گاه هنری
مشاهده در ایتا
دانلود
چرا بشر این‌قدر برای مال دنیا دوندگی دارد؟ زیرا آن‌را کمال می‌پندارد. انسان هرچه را کمال بداند، به سوی آن حرکت می‌کند تا آن‌را به دست آورد. محبوبیت کمال، حرکت را در شخص ناقص بر می‌انگیزد. حالا چرا مردم در پی تحصیل دنیا هستند، اما به آخرت حقیقی خود توجه ندارند؟ زیرا دنیا را کمال می‌دانند اما آخرت را خیر! مشکل اساسی بشر همین است که حقیقت خود و کمال آن‌را نمی‌شناسد. آدم حقیقی، کسی است که درپی حقیقت خود است. و حقیقت آدم، ادراک خداوند، و فنای در اوست. این را باید کمال دانست و در پی‌اش بود. کمال دانستن «توحید» یک باوری است که به سختی به دست می‌آید؛ «ما یومن اکثرهم بالله الا و هم مشرکون» (یوسف/۲۰۶). سال‌ها زحمت علمی و عملی می‌خواهد تا «حقیقت»، سوال وجودی آدم شود. اگر درد حقیقت آمد همچون موسی ع به تاج و تخت فرعون پشت پا می‌زند و راهی بیابان می‌شود. نقل شده است: حضرت، آن‌قدر از علف‌های بیابان می‌خورد، که سبزی آن‌ها از شکم مبارکش پیدا شد. این حال، ویژه پیامبران ع نیست و برخی اهل معرفت مانند سیدحیدر آملی، نیز چنین بودند. سوالِ حقیقت یک نعمت عظمایی است که دیر روزی کسی می‌شود. البته همه دنبال حقیقتند اما مظاهر دنیایی و آخرتی حقیقت. کم‌تر کسی درپی خود حقیقت است. این سوال باید در ما پیدا شود. (باتصرف و تلخیص) @sooyesama
خدا برای بعضی مانند داروست. گاهی که مریض می‌شوند و به او نیاز دارند، سراغش می‌روند. تلخ است، اما چاره‌ای نیست. این‌ها مردم عوام هستند. خدا برای بعضی‌ها مثل غذاست. هر روز چند وعده خدمتش می‌روند و از او ارتزاق می‌کنند. این‌ها حکمای الهی هستند. اما برای بعضی‌ها مثل هواست. همیشه و همواره با او هستند. خدا مایه حیات آن‌هاست و بدون او می‌میرند. این‌ها عاشقان حقیقت‌اند که اولیاءالله نامیده می‌شوند. (ارسالی از اعضا) @sooyesama
زان روز که فرمودی: «من، چیزی می‌دانم که شما نمی‌دانید»! فرشتگان منتظر بودند... تا امروز که لب ملکوت را به کام ماده نشاندی و در جریانی سخت پرتلاطم، قطرهٔ حقیقت را به هیولی بخشیدی... اکنون این «صورت» در بطن پر تلاطم ماده می‌خروشد و ملائک حیران، تنها می‌نگرند... این نام پنهان توست که ماده را به خروش وا داشته است. نام جامع تو که با شگفتی، در بطن ماده رخ نموده است... ملائک می‌نگرند که چگونه این نام جامع، لحظه به لحظه می‌روید و نام روی نام می‌نهد... و اکنون چرخه صورت و ماده، سَماعی است که ملائک را نیز در خود پیچیده است... عالم با همه گستردگی‌اش در تندباد این سماع پیچیده می‌گردد.... نام جامعت میل ظهور کرده و تو خشنود، عالم را فدای این ظهور می‌نمایی... تندبادی از عالم طبیعت به‌پا خواسته که ارواح عالیه را در خود فانی ساخته است... آسمانی‌ها زمین گشته‌اند و ارواح، چون بدن طالب روحی دیگرند... و تو نام جامعت را به این بدن بی‌پایان دمیده‌ای. اکنون روح، عالم و ملائک را فرا گرفته و آدم پذیرای نام جامعت گشته است... «فتبارک الله احسن الخالقین». @sooyesama
اسم اعظم برگشتش به خود انسان است. انسان اگر انسان بشود، نفسش به کمال برسد، قوّتش به فعلیّت منتهی بشود، اسمی بزرگ‌تر از او نیست. حقیقتش این است که اسم اعظم حق، جناب انسان است. این اسم وجودی، اسم عینی و تکوینی است؛ یعنی موجودات خارجی. حرف لفظ نه... لفظِ مثلاً رحمان و رحیم نه، آن سِرَّش آن معنایش. البته لفظ حاکی از معناست، لفظ شاهد است، لفظ قِشر است. یک مرحلۀ نازل و نمودار و سایۀ اصل است. لفظ مثل این است که مرغ در هوا پرواز می‌کند ما شَبَح او را روی زمین می‌بینیم. این شبح روی زمین لفظ است، آنی که اصل است آن مرغی است که حیات دارد، آن مرغی است که در طیران است، آن مرغی است که در حد وجودیش ادراک و شعور دارد، و عمده آن مرغ است نه این سایه که لفظ است. و اگر انسان خودش را به معنا برساند واقعیت را دریابد خویشتن را بشناسد، و به نهال وجودش  آسیب نرسد، اگر آب حیات به او برسد آن بزرگ‌ترین اسم الهی خواهد بود. @sooyesama