معراج جناب رسولالله (ص) سه ساحت داشت. یکی زمینی بود از مکّه تا بیتالمَقدِس. دوم از آنجا عروج بود به عوالم مثالی و بعد از عوالم مثالی، عروج دیگری بود که فوق مقامات املاک و قوا بود که جبرئیل هم تاب نیاورد و فرمود: «لو دنوتُ لأحترقت».
این سفرها بیان سرگذشت انسانی است و حال سیر امتش نیز هست، که یک عده به راه میافتند، اما زمینیاند. گروه دوم همتشان از آنها بیشتر است و پس از آن سیر زمینی، سیر آسمانی دارند، تمثلات دارند، بالاتر میروند. اندکی نیز از آن مرحله بالاتر میروند که ملائکه مقربین نمیتوانند و میگویند:
گفت: بیرون زین حد ای خوش فرّ من
گر زنم پرّی بسوزد پرّ من
آنها دیگر خیلی در مقام قرب و اهتمام قرار گرفتهاند. این مراحل سه گانه.
در آن مرتبه دوم، که هنوز املاک، ملائکه، قوا، تمثلاً، تحققاً با جناب رسولالله (ص) هستند، یک وقت در اثنای آن سفر الهیاش میبیند که همه نظام هستی یکپارچه میگویند: «سبّوحٌ قدّوسٌ ربّ الملائکة و الرّوح».
به تعبیر اینسویی حضرت جبرئیل (ع) فرمان ایست داد. حضرت سوال میکند که برای چه بایستیم؟ جبرائیل گفت: برای اینکه خداوند دارد خودش را تسبیح و تقدیس میکند.
این حالات را انسان در خود مییابد. این احوال برای کسب است که او «أسوه حسنه» ماست.
#علامه_حسنزاده_آملی
(با تصرف و تلخیص)
#مراحل_معراج
#تسبیح_خداوند
@sooyesama
هدایت شده از به سوی سماء
دستور آیتالله سیدعلی قاضی برای شب ۲۳ رمضان:
در نیمه شب دو رکعت نماز گزارده و سپس ۲۲۵ بار در سجده بگوید: «یا طُهرُ یا طاهِرُ یا طَهورُ یا طَیهورُ یا طَیهار».
آنگاه فرشتگان بر او فرود آیند و او را از وابستگیهای نابجا و آلودگیها پاکیزه کنند ان شا الله.
#علامه_حسنزاده_آملی
(هزار و یک نکته، نکته ۷۹۲)
#علامه_طهرانی
(مطلع انوار، ج۲، ص۱۱۴)
@sooyesama
هدایت شده از مدرسه علمیه حکمت و عرفان باقرین علیهماالسلام
🔰 فراخوان دوره جامع حکمت و عرفان، مدرسه علمیه باقرین علیهماالسلام
با عنایات حضرت حق برای ششمین سال متوالی، مدرسه علمیه باقرین علیهماالسلام از بین افراد واجد شرایط، در دو مقطع، اقدام به پذیرش مینماید.
این دوره با اشراف اساتید معظم برگزار میشود:
🔹حجتالاسلام و المسلمین یزدانپناه
🔸حجت الاسلام و المسلین امینی نژاد
🔹حجت الاسلام و المسلین فلاح شیروانی
📚مقاطع تحصیلی:
📍تمهیدی (با محوریت کتاب بدایه الحکمه)
📍عمومی ( در دو سطح: سطح اول با محوریت کتاب نهایهالحکمه/ سطح دوم با محوریت کتاب اشارات)
لازم به ذکر است برای بهرهمندی خواهران غیرقمی، این مقاطع به دو صورت حضوری و مجازی برگزار خواهد شد.
👈 ثبت نام از طریق سایت: www.baqerain.ir
⏱مهلت ثبت نام: ۱۴۰۱/۲/۵ تا۱۴۰۱/۳/۵
🔎 جهت کسب اطلاع بیشتر به آیدی زیر در ایتا پیام دهید:
🆔 @hekmat_bagherain
📳تلفن تماس فقط برای بانوان ⬅️
📞 ۰۹۲۱۳۱۴۰۳۱۰
⌚️ زمان پاسخگویی: ساعت ۱۴ تا ۱۶
____________________________
🕌 مدرسه علمیه حکمت و عرفان باقرین علیهماالسلام
https://eitaa.com/joinchat/1103298577C35a67e59ab
امام سجاد (ولی الله اعظم) ع در شب ۲۷ رمضان، از سر شب تا سحر میفرمود:
اللهم ارزقنی التجافی عن دار الغرور
و الانابة الی دار الخلود
و الاستعداد للموت
قبل حلول الفوت
(منبع: مفاتیح الجنان)
#شب_قدر
@sooyesama
بیشتر لغزشهای بشر ریشه در آن دارد که دارایی پیامبران (ص) را دارایی نمیشمارد. ازاینرو درپی دستیابی به آن بر نمیآید. اما امور حسی و علمی را دارایی پنداشته و همه تلاش خود را برای دستیابی و گسترش آن بهکار میگیرد.
انسان باید بپذیرد که پیامبران (ع) یک دارایی واقعی داشتند که برتر از حس و علم است. گرچه انسان در آغاز نمیتواند برتری نبوت را بهتفصیل دریابد، اما اجمالا بهکمک عقل میتواند این دارایی را باور کند. اگر باور کرد آنگاه درپی تحصیلش بر میآید وگرنه دنبال آن نخواهد رفت؛ «ذَٰلِكَ الْكِتَابُ لَا رَيْبَ فِيهِ هُدًى لِّلْمُتَّقِينَ * الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَيُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنفِقُونَ».
ایمان به غیب همان باور به دارایی نبوتی است که پیامدهای آن عبادات ظاهری است. عبادات دستورالعملهایی است که نور نبوت را در آدم شکوفا کند. اما نخست باید آنرا باور کنیم.
اینکه حضرت سجاد (ع) در شب ۲۷ رمضان از آغاز تا انجام شب، از خداوند «تجافی از دار غرور» و «الموت» را درخواست میفرمود برای ما یک درس است؛ زیرا بهترین انسان در بهترین زمان، بهترین درخواست را خواهد داشت. و بهترین درخواست همین گذر از فریب دنیا و بازگشت به دامان حقیقت است که همه اینها با الموت [فنا] رخ میدهد.
ما باید در این تقاضای حضرت سجاد (ع) بیاندیشیم و از اصرار ایشان دریابیم که یک دارایی برتری درمیان است که فراتر از حس و علم است. باور این نکته کلید راهیابی به بیت نبوت خواهد بود.
#استاد_محمود_امامی
#باور_به_غیب
#تجافی_دار_غرور
#الموت
@sooyesama
هدایت شده از به سوی سماء
بسم الله الرحمن الرحیم
دار غرور، همان زندگی دنیاست؛ جایگاهی فریبنده که انسان را از حقیقت هستی دور و به پندارهای دروغین سرگرم میکند؛ «أنما حیاة الدنیا لعب و لهو... و ما الحیاة الدنیا الا متاع الغرور» (حدید؛ ۲۰).
گرچه دنیا بخشی از آینه عالم است که حقیقت را بازتاب میدهد. اما خودنمایی این تصویر، بهاندازهای است که گاه دیدن حقیقت در متن آنرا دشوار میسازد.
از سوی دیگر خورشید حقیقت آنچنان نورانی و سوزنده است که دیدار بیواسطه او ممکن نیست. بنابراین برای دیدار او باید به صورتهای آینه نگریست و در دل آنها او را دید. ازاینرو آینه عالم و تعینهای موجود در او بهترین راه دیدار حقیقتاند؛ «فخلقت الخلق لکی اعرف».
اما آینه در عین سودمندی یادشده، چالشهایی نیز دارد؛ زیرا انسان را به خود سرگرم کرده و از توجه به حقیقت باز میدارد. درنتیجه نه میتوان آینه را شکست و مستقیم به حقیقت نگریست و نه میتوان در آینه غرق شد و از حقیقت باز ماند. هردوی این تندروی و کندروی نارواست.
راهی که پیشوایان دینی پیشنهاد میدهند «تجافی» است. تجافی یعنی نیمخیز بودن در زندگی فریبانگیز دنیا. نه ترک و رهایی دنیا و نه غرق و انغمار در دنیا، بلکه نیمخیز بودن.
تجافی یعنی عبور از صورت به معنا؛ دیدن شخص در دل عکس؛ رویارویی با اسمایی که در کنه آفریدگان نهاده شده؛ دیدن روی پر فروغ حقیقت در فراز و فرود عالم؛ «اینما تولوا فثم وجه الله».
اگر از غرور و فریبندگی آینه رها شدی به سرای جاوید میرسی. یعنی حقیقت را در همه صورتهای آینه میبینی و این «دار خلود» است؛ زیرا دیدار حقیقت مقصد پایانی و قرارگاه آدمی است.
با این شهود مییابی که هیچ استقلالی در صورتها نیست و خودنمایی آنها گمانی ناروا بود که اکنون ناپدید شد؛ «الحقیقة محو الموهوم».
این شهود تو را به حقیقت تسلیم میکند و تو اختیارت را که نماد خودبینی توست در اختیار او فدا میکنی و جز به فرمان او رفتار نمیکنی. رفتهرفته ملکوت خود را به حقیقت سپرده و امانت الهی را بازپس میدهی. این مرگ، حیات بیکران الهی را در تو سرازیر میکند. گویی که همه اسما را دریافته و همه ملائکه را پذیرا شدهای.
پس روح حقیقت در تو دمیده میشود و ملائک را به سجده وا میدارد. آنگاه همه اسما در یکتایی اسم اعظم پیچیده میشوند و تو آینه تمامنمای او میشوی.
پس تو را فرمان میدهد که از آنچه در تو تابیده سخن گویی و تو به ترانه توحید لب میگشایی: «قل هو الله احد الله الصمد...».
#ر_س
#شب_قدر
#تجافی_دارغرور
#آینه
@sooyesama
لقد کتبنا فی الزبور من بعد الذکر: ان الارض یرثها عبادی الصالحون (انبیاء/۱۰۵)
همانا در زبور، پس از ذکر، نوشتیم: زمین را بندگان صالح ما به ارث خواهند برد.
@sooyesama
مدتی میان قبرها بهتنهایی زندگی میکردم. شنیدم که شیخم یوسف بن خلف کرمی گفت: فلانی (و نام مرا برد) ترک مجالست زندگان کرده و همنشینی مردگان را برگزیده است.
به او پیغام دادم که اگر نزدم آیی خواهی دید با چه کسی مجالست دارم. تنها نزدم آمد و مرا بین قبرها یافت که با کسی از ارواح که حاضر است، سخن میگویم.
دیدم که رنگش تغییر کرد و نفسش تنگی میکند. چون از سخن گفتن (با ارواح) فارغ شدم، شیخ بهسویم آمد و بین دو چشمم را بوسید.
بدو گفتم: ای استاد! چهکسی با مردگان مجالست میکند؟ من یا تو؟ گفت: به خدا سوگند من با مردگان مجالست میکنم.
#محییالدین_عربی
(فتوحات مکّیّه، باب۳۱۱: معرفت منزل نواشی اختصاصی غیبی، دفتر بیست و یکم از فتح مکی)
#مجالست_ارواح
@sooyesama
زنده دلی از صف افسردگان
رفت به همسایگی مردگان
پشت ملامت به عمارات کرد
روی ارادت به مزارات کرد
حرف فنا خواند ز هر لوح خاک
روح بقا جست ز هر روح پاک
گشتی ازین سگ منشان تیز تگ
همچو تگ آهوی وحشی ز سگ
کارشناسی پی تفتیش حال
کرد ازو بر سر راهی سؤال
کین همه از زنده رمیدن چراست
رخت سوی مرده کشیدن چراست
گفت بلندان به مغاک اندراند
پاک نهادان ته خاک اندراند
مرده دلانند به روی زمین
بهر چه با مرده شوم همنشین
همدمی مرده دهد مردگی
صحبت افسرده دل افسردگی
زیر گل آنان که پراکنده اند
گرچه به تن مرده به جان زنده اند
مرده دلی بود مرا پیش ازین
بسته هر چون و چرا پیش ازین
زنده شدم از نظر پاکشان
آب حیاتست مرا خاکشان
جامی ازین مرده دلان گوشه گیر
گوش به خود دار و ز خود توشه گیر
هر چه درین دایره بیرون توست
گام سعایت زده در خون توست
#عبدالرحمان_جامی
(هفت اورنگ)
#مجالست_ارواح
@sooyesama