eitaa logo
به سوی سماء
957 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
482 ویدیو
38 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم مطالب معرفتی، اخلاقی و گه‌گاه هنری
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم وظیفه مجتهد استنباط اصول عملیه از منابع چهارگانه است. او بر اساس آیات، روایات، عقل و اجماع، با ضوابط ویژه‌ای، وظیفه مکلف را در حیطه عبادات و معاملات تبیین می‌نماید. توان استنباط، ملکه‌ای علمی است که مجتهد برای کسب آن، سالیان درازی به تحصیل، تدریس و پژوهش می‌پردازد. باید توجه داشت که آن‌چه مجتهد استنباط می‌نماید اصول و قواعد کلی است که شناسایی مصادیق آن بعهده مکلفین خواهد بود؛ برای نمونه مجتهد می‌گوید: «نماز مسافر شکسته است» و «مسافر کسی است که چهار و نیم فرسخ مسیر را طی نماید». اما سفر خاصی که شخصی به نام «رضا»، در زمان و مکان خاصی طی کرده است، تحت چه عنوانی خواهد بود؟ آیا سفر شرعی است که نماز شکسته باشد؟ یا خیر؟ بیان چنین مصادیقی وظیفه مجتهد نیست. البته ممکن است مجتهد با مشورت اهل فن (مهندسان و...) در برخی موارد ورود نموده و تعیین مصداق نماید. اما این ورود بر اساس مشاوره اهل فن است. و ربطی به جنبه اجتهاد و مرجعیت دینی مجتهد ندارد. چنین ورودهای مصداقی لازم الاجراء نیست و تنها جنبه ارشادی و پیشنهادی دارد. همچنین اساتید سلوک نیز بر اساس موازین خاص خود، معارف و دستورات ویژه‌ای برای شاگردان خویش ارائه می‌دهند. این قواعد سلوکی و اخلاقی متخذ از کتاب و سنت است و بر پایه احاطه و اشراف روحی استاد از حال و مقام شاگرد صادر می‌شود. در نتیجه لازم الاجراست. حیطه این لزوم، مسائل اخلاقی و سلوکی است. و در موارد دیگر جنبه ارشادی و پیشنهادی دارد؛ برای نمونه علاقه استاد به نحوه خاصی از پوشش، و رنگ خاصی از لباس، برای شاگرد الزام آور نیست. البته رابطه قلبی استاد و شاگرد، معمولا چنین تبعیتی را در پی دارد. به‌ویژه در افرادی که بنیه علمی مناسبی تدارک ندیده‌اند و توان تفکیک مسائل سلوکی و شخصی را ندارند، این تبعیت حالت افراطی پیدا می‌کند. بیان قواعد عام اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و... توسط استاد، از آنجا که با رویکرد اخلاقی و سلوکی شاگرد مرتبط است، لازم الاجراست. اما ورود مصداقی استاد در اینگونه مسائل ارشادی و پیشنهادی است؛ زیرا تعیین مصادیق بر پایه مشاوره‌ها و اخبار حاصله صورت می‌گیرد. که احتمال خطا دارد. در اینجا درد دل‌های بسیاری است، که جز پروردگار، محرم آن نیست. چنان نیست که استاد عارف، در مطلق امور بر اساس مکاشفات صادق خویش عمل نماید. بلکه برعکس، عارف کامل از ویژگی کشف، تنها در حد ضرورت بهره می‌گیرد. و در شئون مختلف زندگی، مانند دیگر مردم، بر اساس اخبار موجود و مشاوره اهل فن، عمل می‌نماید. این لازمه ادب عبودی اوست که ویژگی کشف را مایه امتیاز خود از مخلوقات، نگرداند. بله در مورد پیامبران ص، توفیق الهی، در مطلق امور، نگاهدار آنهاست. چراکه اسوه عمومی خلایق‌اند. عقل و نقل چنین عصمتی را برای پیامبران ص ضروری می‌داند. اما درباره دیگر عارفان دلیل عقلی و نقلی بر عصمت مطلقه آنها نیست. حتی اگر در مقام عمل به چنین عصمتی دست یافته باشند، اما دلیلی بر کشف و اثبات آن در دست نیست. بسیار دیده شده که شاگرد، تنها از سر احساس، و با منشأیت قوه خیال، به تبعیت مطلق از استاد اقدام می‌کند. در حالی‌که دلیل عقلی و بنیه قلبی چنین تبعیتی را ندارد. و پس از مدتی که کار بالا می‌گیرد، این دلدادگی به دشمنی و طرد تبدیل می‌شود. بهتر آن است که انسان به اندازه توان عقلی و کشش قلبی خویش، به تبعیت تن دهد. و باری که توانش را ندارد، برای نمایش به خلق، بر خویش تحمیل ننماید. @sooyesama
به سوی سماء
دختر علامه طباطبایی (ره) می‌گوید: نمی‌دانید چقدر نسبت به حیوانات مهربان بودند. بعد از ازدواجم هفته‌
👆👆👆 بسم الله الرحمن الرحیم واقعا این لطافت اولیاء خدا مایه شگفتی است! ایشان هرچه به حق مطلق نزدیک می‌شوند و از اسمای نیکوی او رنگ می‌گیرند، لطیف‌تر و لطیف‌تر می‌شوند. با این همه برخی مقدس‌نمایان می‌پندارند: دین، نافی لطافت و خاستگاه خشونت است. این پندار باطلی است که به دین بسته‌اند. با این پندار چه جفاها که نکردند و چه دل‌ها که نشکستند! امان از روزی که این مقدسین، اندکی دین‌پژوهی کرده باشند. آن‌گاه تعصبات جاهلی خود را به نام شریعت الهی، قالب می‌کنند. و تخطی از آن‌را ستیزه با خداوند قلم‌داد می‌نمایند. در حقیقت، این خوی شیطانی و میل به پرستیده شدن است که از جهنم جان آن‌ها شعله می‌کشد و در لباس دین و شریعت آشکار می‌گردد. میل پرستیده شدن، گاه در لباس احساس تکلیف نمودار می‌شود و با پندار اینکه باید به هر قیمتی به وظیفه شرعی خود عمل کنند، دوستی‌ها را به دشمنی، و زندگی‌ها را به فسردگی می‌کشانند. امروزه، حالت شدت‌یافته این مرض را در گروه‌های تکفیری می‌توان یافت‌. اما این ارث شیطانی در نهاد هر انسانی پنهان است و اگر مراقبت ننمایی، تو نیز برای پرستیده شدن و خدایی کردن، زندگی‌هایی را به مردگی و فسردگی خواهی کشید. خیلی به خویشتن اعتماد مکن، حتی اگر سی یا چهل سال به صراط سلوک رونده بوده‌ای! گاهی بایست و بیندیش که حس انجام وظیفه از کدام زاویه پنهان درونت برخاسته است. شاید این نفس توست که در لباس شریعت ظاهر گشته و به هر قیمتی خواسته خود را پیش می‌برد؛ «الَّذِينَ ضَلَّ سَعْيُهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَهُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعًا». تا جایی که تاریخ به یاد می‌آورد هیچ پیامبری با زور و تحمیل، مردم را پیرو حق نکرده است. گرچه پیامبران معصومند و در تشخیص حق، خطا نمی‌کنند. این‌که برای انجام آن‌چه وظیفه پنداشته‌ای، هر ناجوان مردی‌ای را روا می‌دانی، آیا نشانه آن نیست که ندای شیطان از دهان تو بیرون آمده است؟! یقین داشته باش که شریعت، از مهر مطلق الهی ریزش نموده است و حتی جهاد و قتال آن نیز درجه‌ای از رحمت محیط الهی است. پس سِرّ خود را تلطیف کن و از توسن تعصب فرود آی، و به تیغ قهر، رشته مهر را مبر؛ زیرا حقیقت عالم را چنین نامی است: «یا من سبقت رحمته غضبه». مهر، اصل اصیل و رکن رکین هستی است که جز به لطف و لطافت یافته نگردد. قهری هم اگر هست، در واقع امتداد مهر در ساحت تنگ طبیعت است. قهر هیچ اساس مستقلی در عالم ندارد و جز برای تولید و تنظیم مهر آشکار نمی‌شود. @sooyesama
شب وقت مواعده حق با کلیمي مشربان است که «اذ واعدنا موسی اربعین لیلا» در میقات شب، عاشقان، لباس احرام بر تن کنند و لبیک گویان «رب ارني انظر الیک» را نغمه شباهنگ خویش قرار دهند و با دو بال علم و عمل تا بر دوست پرواز کنند. @sooyesama
ماها برای تکامل خود دنبال یک چیزی می‌گردیم که نه خدا گفته باشد، نه پیغمبر و نه امام! چطور ممکن است چیزی بیشترین تأثیر را در سعادت انسان داشته باشد و آن‌ها غفلت کرده باشند و نگفته باشند؟! واگذار کرده باشند به اینکه یک زاهدی یا مرتاضی بیاید بیان بکند؟! یا به چیزهایی تأکید کرده باشند که چندان اهمیتی نداشته باشد؟! (کتاب "العبد" با تصرف و تلخیص) @sooyesama
همين که تصمیم به آدم شدن گرفته‌ای "آدمی مَشرب" می‌شوی. قرآن را بگشا. داستان پدرت را بخوان او تا به مقام آدمیت قدم گذاشت آزمایشات به استقبالش آمد. تو هم آدمی مشربی. داستان های قرآن بیان سرگذشت توست. شیطان نفست دشمن قسم خورده‌ای است امروز که تصمیم بر ترک گناه گرفتی فردا موقعیت‌های فراوان گناه به استقبالت می‌آید و چون همیشه با نفس خویش در مبارزه‌ای و درگیری درونی داری کم‌طاقت می‌شوی و زود رنج می‌گردی. اگر دیدی افرادی که تصمیم به ترک گناه می‌گیرند کم‌طاقت‌تر می‌شوند و زود رنج می‌گردند بدان این ناشی از درگیری درونی آن‌هاست که آن‌ها را خسته می‌کند و کسی که خسته شود زود رنج می‌گردد. همت کن. همت کن که راه برایت باز است و عالم مسخر توست بدان آزمایش‌ها هم به نفع توست و تمام عالم هدایت‌گر توست. فقط همت کن و پس آن استقامت بورز؛ غلام همت آنم که زیر چرخ کبود ز هرچه رنگ تعلق پذیرد آزاد است (عزیزی، پندهای حکیمانه، ج۳) @sooyesama
معمولا وقتی سلوک و توجه معنوی در شخص اوج می‌گیرد، دچار مشکلاتی از درون (مانند شک و شبهات) یا بیرون (مشکلات خانوادگی یا اجتماعی) می‌شود تا او را از آن حال توجه بازدارد. شخص سالک باید بتواند هم‌زمان با سلوک، از عهده این مشکلات برآید. @sooyesama
مرغى كه از زمين بالا پرد، اگرچه به آسمان نرسد، امّا اين‌قدر باشد كه از دام دورتر باشد و برهد. همچنين اگر كسى درويش [سالک] شود و به كمال درويشى نرسد، اما اين‌قدر باشد كه از زمرۀ خلق و اهل بازار ممتاز باشد و از زحمت‌هاى دنيا برهد و سبك‌بار گردد كه: نَجا المخفّفون و هلك المثقلون. (به نقل از عبدالرحمن جامی، نفحات الانس، ص۵۳) @sooyesama