فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زلف بر باد مده تا ندهی بر بادم
ناز بنیاد مکن تا نکَنی بنیادم...
رحم کن بر من مسکین و به فریادم رَس
تا به خاک در آصف نرسد فریادم
#حافظ_شیرازی
@sooyesama
چیزی درون توست. چیزی مانند خودت، که تو تنها از آنجا به حقیقت خواهی پیوست.
اگر حقیقت را میجویی، باید آنرا بپویی. هرچه از بیرون آید، سرانجام روزی خواهد رفت. باید او را در خودت بیابی.
دل عزیزم! تو پیشتر نیز اینرا حدس میزدی. اما اکنون که بزرگان این تجربه را داشتهاند، پس بیگمان راه همین است. پرستش نیز از درون تو به جریان میافتد. هیچ راه دیگری نیست.
از آلودگیهایت مهراس. دروازه درون را بگشا. حقیقت، کریمانه تو را خواهد شست. با کریمان کارها دشوار نیست...
#ر_س
@sooyesama
به سوی سماء
زلف بر باد مده تا ندهی بر بادم ناز بنیاد مکن تا نکَنی بنیادم... رحم کن بر من مسکین و به فریادم رَس
زلف، گیسو و موی، در زبان عارفان، نماد کثرتند. و روی، چهره و رخ، نماد حقیقت زیبای یکتا.
موی بر باد سپردن، بهمعنای تلاطم و تموج کثرات است که پرتو وحدت را، متوج و متشعب میگرداند.
گرچه تلاطم کثرات، در نگاه بیگانگان، پوشنده و پرده وحدتند، اما در نگاه آشنایان، جلوههای وحدت و ربایشهای محبوبند. لسان غیب، چه زیبا سرود:
از خلاف آمد عادت، بطلب کام، که من
کسب جمعیت از آن زلف پریشان کردم
پرتوهای خورشید حقیقت، از لابلای زلف بر باد رفته او، گاه و بیگاه، میآیند و میروند. این آمد و شد، این بود و نبود، نگاه شیدای محب را تشنهتر خواهد کرد.
درواقع محبوب، آرامآرام، محب را با زوایای حقیقت خویش آشنا میکند. این طنازی، رازی است بس ارجمند، میان عاشق و معشوق. رازی که هردو بدون هیچ توافق پیشین، آنرا میشناسند و میپذیرند.
#ر_س
@sooyesama
گوشهایم را بگشا و در قلب من نجوا کن که نجاتم خواهی داد. آوایت را به گوش خواهم گرفت و برای در آغوش فشردنت شتاب خواهم کرد.
سیمای خویش از من پنهان مدار؛ زیرا برای دیدار آن، مرگ را با خشنودی پذیرا خواهم شد؛ چه محروم ماندن از دیدار آن چهره، بهواقع، خود مرگ است.
جان من، چون خانهای است که بهسبب کوچکی، آمادهٔ ورود تو نیست. استدعا میکنم آنرا وسعت بخشی. آن خانه، خرابهای بیش نیست، تو از نو برسازش.
چیزهایی در این خانه هست که تو از دیدنش خشنود نمیگردی. اینرا میدانم و پنهانش نمیکنم. اما چه کسی میتواند این خانه را از این چیزها بپیراید؟
#آگوستین_قدیس
(آگوستین، اعترافات، ص۵۰_۵۱، دفتر پژوهش و نشر سهروردی)
#نیایش
@sooyesama