eitaa logo
سبک زندگی دینی
125 دنبال‌کننده
5.5هزار عکس
1.4هزار ویدیو
22 فایل
آیدی ادمین: @mohammaddostmr
مشاهده در ایتا
دانلود
آیت الله اقا سید جمال گلپایگانی از آیت الله نایینی شنیدند که ایشان آیت الله سید محمد فشارکی را بعد از وفاتش خواب دیده است. ایسان می گفت: انگشتش را گرفتم و پرسیدم در ان عالم چه خبر است؟ آیت الله سید محمد فشارکی گفت: از این سوال منصرف شوید. من اگر جواب بدهم در بین ساکنان آن عالم به دهن لقی معروف می شوم! اقای نایینی گفت: به مقداری که این وصله به شما نچسبد بفرمایید. ایشان در پاسخ گفت: من قبل از اینکه از این عالم بروم هیچ نگرانی نداشتم الا دو نگرانی. که هر دو برطرف شد. یکی در حال احتضار و یکی هم بعد از وفات به فاصله یکی دو روز. نگرانی اول از ناحیه زن و بچه ام بود زیرا سختی زندگی برای من با لذت علمی همراه بود. لذا قابل تحمل بود اما آنان که از لذت علم محروم بودند صرفا اذیت می شدند در حال احتضار به من گفته شد که شما نگران نباشید خانواده شما بعد از شما تامین می شوند! نگرانی دوم من این بود که 25 روپیه به قصاب روبروی مسجد هندی بدهکار بودم. من بدهی او را نداده، از دنیا رفتم. در تشییع جنازه ام وقتی از مقابل دکان قصاب می گذشتم قصاب دست به آسمان بلند کرد و گفت خدایا من 25 روپیه از سید محمد فشارکی طلب داشتم او را حلال کردم! این نگرانی هم رفع گردید. آیت الله نایینی می گفت: امام جمعه تبریز هزار تومان برای سید محمد فشارکی می فرستد ولی وقتی می رسد که جنازه او را تشییع می کردند. و بدین ترتیب این پول به ورثه ایشان رسید و مطلب اولی که در خواب دیده بودم واقعیت پیدا کرد. اما برای تحقیق مطلب دوم پیش قصاب رفتم. گفتم استاد ما بدهکار بود؟ گفت بله.. گفتم چند؟ گفت: 25 روپیه. من دست کردم از جیبم 25 روپیه در اوردم قصاب گفت: من طلبکار بودم ولی آن را بخشیدم. گفتم چه موقع؟ گفت: وقتی که جنازه سید محمد فشارکی را از مقابل دکان ما عبور می دادند![1] پی نوشت: [1] آیت الله شبیری زنجانی، جرعه ای از دریا ج 1 ص 538.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 کلیپ روز ⭕️ به این جمله ی مهم فکر کن❗️ ❌ما ابد در پیش داریم❌ 🎤 حجت الاسلام عالی 💔حواسمون باشه دغدغه ها وغصه هامون واقعی باشه.دنیا چشم ودلمون رو پر نکنه. ✅امام على (علیه السلام): 🌱«هر کس به چیزى (دیوانه وار) عشق بورزد، چشمانش را ضعیف مى کند، و قلبش را بیمار مى سازد، سپس با چشمى معیوب مى نگرد، و با گوشى ناشنوا مى شنود، (زیرا) خواسته هاى دل، عقلش را از کار انداخته، و دنیا قلبش را میرانده است». 💢«مَنْ عَشِقَ شَیْأً اَعْشى بَصَرَهُ، وَ اَمْرَضَ قَلْبَهُ، فهو یَنْظُرُ بِعَیْن غَیْرِ صَحیحَة، وَ یَسْمَعُ بِاُذُن غَیْرِ سَمیعَة، قَدْ خَرَقَتِ الشَّهَواتُ عَقْلَهُ، وَ اَماتَتِ الدُّنْیا قَلْبَهُ» (📖نهج البلاغه، خطبه۱۰۹).
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙تجسم اعمال انسان پس از مرگ او ✍ امام صادق (ع) فرمودند: «آن گاه که مؤمنی وارد قبر می‌شود صورتی را می‌بیند که پیش روی او قرار دارد، واو را دائم از حزن و اندوه در می‌آورد و سرور و کرامت را به او بشارت می‌دهد تا هنگامی که قیامت برپا می‌شود و خداوند متعال او را با حسابی سبک و آسان روانه بهشت می‌کند و او می‌بیند آن مثال و صورت هم پیش روی او می‌آید. از او می‌پرسد: تو کیستی؟ او هم جواب می‌دهد که من همان شادمانی ای هستم که در دل برادر مؤمن ات ایجاد کردی و خداوند مرا از آن خلق نموده تا تو را بشارت دهم.» این روایت اشاره ای بر این است که خدای تعالی اعمال انسان را به صورت موجوداتی عینی و جوهری که قابل رؤیت حسّی هستند درخواهد آورد و انسان تا قیامت با آن‌ها همراه خواهد شد. 📚 کتاب انسان و معاد
4_5821208367292482321.mp3
765.4K
‍ ‍ 🔻 🔸 حسرت ما بعد از به خاطر از دست دادن اوقات 🔹 مجالس و میهمانی‌ها مایه بعد از مرگ 🔸 «يَعْلَمُونَ ظَاهِرًا مِنَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَهُمْ عَنِ الْآخِرَةِ هُمْ غَافِلُونَ»؛ (روم:۷) 🔹 توهم است و حقیقت 🔸 «وَ يَعْلَمُونَ أَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ الْمُبِينُ»؛ (نور:۲۵) ✅ مرحوم آیت الله سیدابراهیم خسروشاهی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مرگ در پی ماست اميرالمؤمنين (عليه السلام) : 👌 در شگفتم از كسى كه مى بيند هر روز از جان و عمر او كاسته مى شود ، امّا براى مرگ آماده نمى شود . ✍ عَجِبتُ لِمَن يَرى أنَّهُ يَنقُصُ كُلَّ يَومٍ فِي نَفسِهِ وَ عُمُرِهِ وَ هُوَ لا يَتَأَهَّبُ لِلمَوتِ. 📙 غررالحکم ؛ 6253
*داستان قرآنی، شعوانه:* آواز خوش او همه ی هواپرستان را جلب کرده بود، مجالس عیش و طرب با حضور او رونق می گرفت؛ در کوفه هرجا بساط جشن و رقص و پایکوبی پهن بود، حاضر می شد و با غنا و آوازه خوانی مجلس را گرم می کرد، کار او آن قدر بالا گرفته بود که از این راه کنیزانی بدست آورده، و آنها را با خود همراه کرده بود. در بدنامی شهره‌ی شهر بود، اسم پرآوازه "شعوانه" برسر زبان ها افتاده بود، روزی به اتفاق کنیزان خود با کبر و ناز خاصی از در یکی از منازل کوفه می گذشت، ناگاه صدا ی‌ضجّه‌ی اهل خانه او را درجا میخکوب کرد، شعوانه از آن صدا متأثر شد و به فکر فرو رفت: ای خدا! این چه شیونی دردناک و خروشی خوفناک است؟ می خوا هم بدانم درون این خانه چه می گذرد، و چه بلایی به سرشان آمده که اینطور گریه می کنند؟. به یکی از کنیزان دستور داد: " به این خانه برو و خبر بیاور ببینم این جا چه رخ داده است. " کنیز به داخل خانه رفت، ولی باز گشت او به طول انجامید، به طوری که شعوانه، کنیز دوم را برای این کار به خانه فرستاد؛ ولی برخلاف انتظار، او هم رفت و بیرون نیامد، کنیز سوم را ؛طلبید و به او دستور اکید داد، که زود برگردد و به من خبر بده که اینجا چه می گذرد. او به درون خانه رفت و پس از لحظه ای بازگشت و به شعوانه گفت: "این جا محل توبه، گریه و ناله از خوف خداست! جمعی گنهکار را دیدم که از جرم و عصیان خود پشیمان شده، سیلاب اشک از دیدگان آنها فرو می ریزد، آنان گوش جان به سخنان مردی پاکدل سپرده اند که ایشان را از عذاب الهی بیم می دهد. شعوانه بی اختیار پای در درون آن توبه خانه نهاد، وقتی به آن مجلس وارد شد، واعظی را دید که برمنبر وعظ تکیه زده، مشغول تفسیر این آیات کریمه است: *بَلْ کَذَّبُوا بِالسّاعَةِ وأعْتَدْنا لِمَنْ کَذَّبَ بِالسّاعَةِ سَعیر، إذا رَأتْهُمْ مِنْ مَکانٍ بَعیدٍ سَمِعُوا لها تَغَیظاً وَزَفِیر، وإذا ألْقُوا مِنها مکاناً ضیِّقاً مُقَرّنینَ دَعَوْا هُنالِکَ ثُبُور، لا تَدْعُوا الْیوْمَ ثُبُوراً واحداً وادْعُوا ثُبُوراً کَثیر*.۱ نه! بلکه آنها رستاخیز را دروغ خواندند، و برای هرکس که رستاخیز را دروغ خواند، آتش سوزان آماده کرده ایم؛ چون "دوزخ" از فاصله ای دور، آنان را ببیند، خشم و خروشی از آن می شنوند؛ و چون آنان را در تنگانایی از آن زنجیر کشیده بیندازند، آنجاست که مرگ خود را می خواهند؛ امروز یک بار هلاک خود را مخواهید و بسیار هلاک "خود" را بخواهید. این آیات ناگهان چنان روح و روان هوسباز آن زن را دگرگون ساخت، که همه ی خوشی های کاذب او را از میان برد، پس با حالی افسرده و پریشان نزد واعظ آمد و پرسید: "آیا من هم می توانم توبه کنم؟ آیا خدا گناهان مرا نیز می بخشد؟ " واعظ او را نمی شناخت گفت: آری ای زن! خدا گناهان تو را می بخشد هرچند گناهانت به اندازه ی گناهان شعوانه باشد! زن با حال بیم و امید گفت: "شعوانه منم!!" واعظ باز هم او را به سمت توبه تشویق کرد و به لطف و کرم بی منتهای خدای سبحان امیدوارش ساخت، هنگامی که شعوانه از آن خانه بیرون آمد تمام کنیزان خود را آزاد ساخت و خود به دنبال عبادت و بندگی رفت، از بندگی هوا رست و به بندگی خدا پیوست، در این طریق تا آنجا پیش رفت که خود برکرسی وعظ و خطابه نشست، او که از خودسازی بدنش ضعیف و لاغر گشته بود، روزی به بدن نحیف خود نگاهی کرد و آهی از نهادش برآورد: این دنیای من است که اینطور بدنم آب شد، پس سرنوشت قیامتم چه خواهد بود؟. روزی از سر دلسوزی به او گفتند: چرا این قدر گریه می کنی؟ می ترسیم عاقبت کور شوی!، گفت: کوری در دنیا بهتر از کوری آخرت است. او دیگر شعوانه سابق نبود، دیگر صدایش را برای نامحرمان به سوغات نمی برد، بلکه در مجالس مذهبی با آهنگ پند و اندرزش قلوب پاک را به حکمت و علم زینت بخشیده، اشک چشم شنوندگان را از خوف خدا برگونه هایشان جاری می کرد.۲ *پی نوشت*: ۱- سوره فرقان، آیات ۱۱تا ۱۴. ۲- معراج السّعادة مرحوم نراقی؛ کیفر گناه آقای رسولی محلاتی با اندکی تصرف.
✳ قیامت این چیزها را نمی‌داند! 🔻 مرحوم اواخر عمر دیگر نمی‌توانستند با پای خود جایی بروند و چون وسیله‌های امروزی نبود، ناچار کسی ایشان را کول می‌گرفت و به این طرف و آن طرف می‌برد. این کار مشکلی برای کسی نداشت چون بدن ایشان در آن ایام لاغر و نحیف شده بود. 🔸 یک روز جایی می‌رفتند. در کوچه‌ی شترداران کسی که ایشان را کول کرده بود، ظاهرا خسته می‌شود و مرحوم شیخ مرتضی را کنار کوچه به زمین می‌گذارد. بدن ایشان به دیوار کاهگلی خانه‌ی مجاور برخورد می‌کند و کمی خاک و پر کاه روی زمین می‌ریزد. ایشان با نگرانی درب آن خانه را می‌کوبند. صاحبخانه در را که باز می‌کند شیخ مرتضی را می‌شناسد. شیخ مرتضی می‌گویند من به دیوار خانه‌ی شما تکیه داده‌ام و کمی از خاک و کاهگل دیوار به زمین ریخته. بفرمایید چقدر باید بدهم تا جبران شود. صاحبخانه که به شیخ مرتضی ارادت داشت، می‌گوید اختیار دارید. منزل من متعلق به شماست. آقا در جواب می‌گویند این چیز‌ها را نمی‌داند. یا باید رضایت بدهی و حلال کنی یا باید خسارت بگیری». 📚 کتاب 📖 ص ۴۸ 👤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آخرین لحظات عمر آیت الله مجتهدی ✳ کاروان رفت و تو در خواب و بیابان در پیش... 🔻 كسى كه بداند است، قهرا به فكر است و اگر مسافر به فكر حركت باشد، به فكر تحصيل و مطابق با و خواهد بود. 🔸 در تعبيرات دينى از كسانى كه اهل نيستند به‌عنوان يا ياد می‌شود. مست كسى است كه «مى» عقلش را پوشانده است و بنابراين، و يا و و هم از آن جهت كه چهره‌ی را می‌پوشاند و نمی‌گذارد انسان شود و حركت كند، مست‌كننده است. 🔺 به هر تقدير، كسى كه نداند است و كاملى بايد او را تكميل كند و يا نداند است و بی‌نيازى بايد نيازش را رفع كند و يا نداند مسافر است و بايد حركت كند، او در خواب است و سهمى از ندارد و در حالت خواب هم می‌ميرد و در همان حال او را به جايى كه نمی‌خواهد، می‌برند؛ چون حركت، ضرورى و يقينى است. 👤 📚 برگرفته از کتاب «مراحل اخلاق در قرآن»
🔴 خوشحال بودم که از کودکی، همیشه همراه پدرم در مسجد و هیئت بودم. همینطور که به صفحه اول (اعمال) نگاه می کردم و به اعمال خودم افتخار می کردم، یکدفعه دیدم، تمام اعمال خوبم در حال محو شدن است! صفحه پر از اعمال خوب بود اما حالا تبدیل به کاغذ سفید شده بود! با عصبانیت به آقایی که پشت میز بود گفتم: چرا این ها محو شد. مگر من این کارهای خوب را انجام ندادم!؟ گفت: بله درست می گویی، اما همان روز غیبت یکی از دوستانت را کردی. اعمال خوب شما به نامه عمل او منتقل شد. رفتم صفحه بعد. آن روز هم پر از اعمال خوب بود. نماز اول وقت، و مسجد، بسیج، هیئت، رضایت پدر و مادر و.. فیلم تمام اعمال موجود بود، اما لازم به مشاهده نبود. خیلی از کارهای خوبی که فراموش کرده بودم تماما برای من یاد آوری می شد. اما با تعجب دوباره مشاهده کردم : که تمام اعمال من در حال محو شدن است! گفتم: این دفعه چرا؟ من که در این روز غیبت نکردم!؟ جوان گفت: یکی از رفقای مذهبی ات را مسخره کردی. این عمل زشت باعث نابودی اعمالت شد. خوب به یاد داشتم که به چه چیزی اشاره دارد. من خیلی اهل شوخی و سرکار گذاشتن رفقا بودم. با خودم گفتم: اگه این طور باشه که خیلی اوضاع من خرابه! رفتم صفحه بعد، روز بعد هم کلی اعمال خوب داشتم. اما کارهای خوب من پاک نشد. با اینکه آن روز هم شوخی کرده بودم، اما در این شوخی ها، بارفقا گفتیم و خندیدیم، اما به کسی اهانت نکردیم. غیبت نکرده بودم. هیچ گناهی همراه با شوخی های من نبود. برای همین، شوخی‌ها و خنده‌های من، به عنوان کار خوب ثبت شده بود. با خودم گفتم: خدا را شکر. 📚 کتاب سه دقیقه در قیامت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 جوانی که در کما اوضاع مرده‌های قبرستان روستا را مشاهده کرد ... 🔸 🔵 زمان وصیت ✍ بهترین وقت وصیت وقتی است که انسان در صحت و سلامت است و هیچ علائمی از مرگ نیست. و آخرین فرصت وصیت دم مرگ و ظهور علائم آن است. لذا قرآن به همین آخرین فرصت اشاره کرده و فرموده است: کُتِبَ عَلَیکمْ إِذا حَضَرَ أحَدَکمُ الْمَوْتُ ؛ بر شما لازم است که هرگاه مرگ شما فرا رسید... وصیت کنید. اگر انسان حق الله، مثل نماز و روزه و حج، یا حق الناس، مثل خمس و زکات و بدهی‌های مالی، یا حقوقی که از دیگران ضایع شده، بر گردن داشته باشد، انجام وصیّت بر او واجب است. ولی اگر بدهی ندارد و حقی بر گردنش نیست، وصیت برایش مستحب است. منتهی خیلی به آن تأکید شده است. لذا قرآن با تعبیر «کُتِبَ» بیان کرده است. که لفظ «کُتِبَ» دلالت بر حکم قطعی و الزامی می‌کند. 📚 کتاب از احتضار تا عالم قبر
آیت الله مصباح یزدی باور کنیم بهترین راه برای موفقیت توسل به اهل بیت صلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین است؛ 🔸توسل این نیست که حتماً بنشینیم روضه بخوانیم گریه کنیم. 🔹هر کاری می‌خواهیم شروع کنیم اول یک صلوات برای امام زمان بفرستیم ته دلمان بگوییم آقا دست ما را بگیر. 🔺 این برای ما ملکه شود و تجربه‌های زیادی هست که کسانی که اینگونه بودند در مقام عمل آنها را وانگذاشتند. سید ابن طاووس خطاب به فرزندش می‌فرماید : پسرم محمد ! به هنگام بروز مشکلات و گرفتاری ‌های ایام ، به آستان مولا و مقتدایت امام زمان علیه السلام پناه ببر و از او یاری بطلب ! به خصوص روزهای دوشنبه یا پنج شنبه ، نیازهای خود را بر مولایت عرضه کن ؛ به این ترتیب که ابتدا سلام کن و زیارت: "سلام الله الکامل التام .........." را بخوان ، سپس با همه ی فروتنی بگو : يَا أَيُّهَا الْعَزِيزُ مَسَّنَا وَأَهْلَنَا الضُّرُّ وَجِئْنَا بِبِضَاعَةٍ مُزْجَاةٍ فَأَوْفِ لَنَا الْكَيْلَ وَتَصَدَّقْ عَلَيْنَا ۖ إِنَّ اللَّهَ يَجْزِي الْمُتَصَدِّقِينَ ... .
✳️ اتحاد با قرآن 🔻 اگر در وجود انسان پیاده شد و سراسر وجودش ظهور حقیقت قرآن گردید، قرآن با او متحد شده و انسان به وجود عینی قرآن تبدیل خواهد شد. متحد شدن با قرآن مفهومی به ظاهر ساده است ولی واقعیت آن از حد معرفت علمای بزرگ اسلام آغاز می‌شود و تا مرتبه‌ی بی‌حدّیِ روح نبی مکرم اسلام و حضرات معصومین علیهم‌السلام امتداد می‌یابد. 🔸 وقتی انسان با و انس می‌گیرد، می‌یابد که کم‌کم ابواب دیگری از آیات قرآن که تاکنون برایش روشن نبود، روشن می‌شود؛ ابوابی که مانند اتاق‌های تودرتویی که کلید چراغ اتاق دوم در اتاق اول است و با ورود به اتاق اول، امکان روشن کردن چراغ اتاق دوم فراهم می‌شود، همچنین اتاق‌های بعدی که مرتبه‌به‌مرتبه روشن می‌شوند. یعنی انسان تا به مرتبه‌ای از و قرآن نائل نشود، مراتب بعد برای او پیش نخواهد آمد. 👤 📚 📖 صفحات ۸۳ و ۸۴
💐منتظران را به لب آمد نفس... ای شه خوبان تو به فریاد رس... 🔸«علاقه‌ی شدید به عجل الله داشت. علاقه‌ی فوق العاده زیاد. ما مشکلمان این است که فکر می کنیم امام زمان قراره است ده سال، بیست سال، ۵۰سال دیگر بیاید. انگار هنوز باور نکردیم امام زمانمان را، اما مصطفی این طور نبود. این عشق شدیدش به امام زمان باعث می شد که با انگیزه و فشرده کار کند و سختی ها را تحمل کند. دعای فرج را هم خیلی دوست داشت.» ☘به نقل از همسر شهید 🔸«مصطفی می‌دانست که چه راه سختی را درپیش دارد. خسته نمی‌شد. او همیشه به دوستانش می‌گفت، ظهور اتفاق می‌افتد، مهم این است که ما کجای این ظهور باشیم!» ☘به نقل از مادر شهید 🔹اللّٰھـُــم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجـْــ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 قلب امام زمان را نیازاریم... 🎙 🔻 قال الباقِرُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ 🔹إذَا خَرَجَ يَقُومُ بِأَمْرٍ جَدِيدٍ وَ كِتَابٍ جَدِيدٍ وَ سُنَّةٍ جَدِيدَةٍ وَ قَضَاءٍ جَدِيدٍ 🔸زمانی که امام زمان ارواحنا فداه ظهور کند با امر و کتاب و سنت و قضاوتی جدید قیام می کند. 📚الغيبة (للنعمانی) ج ۱، ص ۲۵۳ 💠🔸امام سجاد علیه‌السلام 🔸منْ مَاتَ عَلَى مُوَالاَتِنَا فِي غَيْبَةِ قَائِمِنَا أَعْطَاهُ اَللَّهُ أَجْرَ أَلْفِ شَهِيدٍ مِثْلَ شُهَدَاءِ بَدْرٍ وَ أُحُدٍ. 🔹هركه در زمان غيبت قائم ما بر موالات و دوستى ما بميرد ، خداوند پاداش هزار شهيد ، مانند شهيدان بدر و اُحد، به او عطا می‌كند. 📚 بحارالأنوار، ج۷۹، ص۱۷۳ ♥️اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج♥️
در هیچ پرده نیست، نباشد نوای تو عالم پر است از تو و خالی است جای تو امام حسن عسکری علیه السلام فرمودند: شیعیان ما در اندوهی دائم به سر می برند تا فرزندم که پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله نوید ظهورش را داده، ظاهر شود. لا تَزالُ شیعتَنا فی حزنٍ حَتّی یَظهَرَ وَلَدِیَ الّذی بَشَّرَ به النبی صلی الله علیه و آله. بحارالانوار، ج50
🌼🌼🌼🌼🌼 هیچ چیز نمی تواند جلودار آن شود که تصویر ذهنی ما به واقعیت تبدیل شود ، مگر همان انسان توانمندی که این تصویر ذهنی را بوجود آورده است و آن انسان توانمند خود ما هستیم . بنابراین خودمان، بازدارنده ی پیشرفت خودمان نباشیم. آنچه را که بیندیشیم، خلق خواهیم کرد... آنچه را که احساس کنیم، جذب خواهیم کرد... آنچه را که تصور کنیم،همان خواهیم شد... زیرا زندگی یک پژواک است... هرآنچه می فرستیم باز می گردد... هرآنچه می کاریم درو می کنیم... هرآنچه که می دهیم باز می گیریم.. و هر آنچه که در دیگران می بینیم در ما وجود دارد...! زندگی یک پژواک است، همیشه به سمت ما باز می گردد پس همیشه خوبی کنیم! وقتی احساس ناامیدی، ترس و ناکامی دارید وقتی شاد و آرام نیستید وقتی دچار کمبود مالی یا عاطفی و عشقی هستید یا در روابط خود تنش دارید، یقین داشته باشید از درون باید شروع به کار کنید و به صلح درونی برسید تا دنیای بیرون اصلاح شود و هماهنگی برایتان جاری شود...
📌 1⃣ ، تصميم گرفت که عوض شود و یکی از والای شد. 2⃣ تصميمي براي عوض شدن نداشت. لذا غرق شد و درس عبرتی برای آیندگان شد. ....................................................... اولي همسر يک بود و دومی پسر يک ...!!! 📌براي عوض شدن هيچ بهانه ای قابل قبول نيست. اين خودت هستی که تصميم ميگيری تا عوض شوی یا عوضی بمانی. علی(ع): فرصت ها همانند می گذرند و از دست دادن ، جای نگرانی دارد. 📚نهج البلاغه، حکمت: ۱۱۸، ص۴۸۹.
✳ چرا تکبر و خودپسندی از نظر دین ممنوع است؟ 🔻 جریان برق بر محور اختلاف سطحی است که در دو سر سیم وجود دارد؛ یک سر سیم در سطحی است که لحظه‌به‌لحظه نیاز به نیرو دارد و آن سر دیگر متصل به نیروگاه است و سرشار از نیرو و تا در آن سر نیاز و مصرف وجود داشته باشد و در این سر هم نیروی متراکم، این جریان ادامه خواهد یافت. 🔸 انسان هم در این سیر الی الله که دارد، هرچه آگاهی‌اش نسبت به آنچه هست و آنچه باید بشود بیشتر شود و هر چه اختلاف سطح را عمیق‌تر ببیند، هم سرعتش بیشتر می‌شود و هم سیرش ادامه‌ی بیشتری پیدا می‌کند و اصلا متوقف نمی‌گردد. اما اگر اختلاف سطح پایین آمد و انسان به جایی رسید که گمان کرد آنچه می‌خواستم بشوم شده‌ام، اینجاست که شدت جریان کم و یا به‌طور کلی قطع می‌شود؛ چون دیگر فاصله‌ای بین آنچه باید بشود و بین آنچه هست نمی‌بیند و این بدان معنی است که اختلاف سطح به صفر رسیده، درنتیجه حرکت و سیر نیز به صفر می‌رسد. 🔺 اینکه ، ، و... تا این اندازه از نظر و ممنوع و محکوم است و نکوهش شده، نه به‌خاطر این است که به خدا و یا دستگاه‌های خدایی صدمه‌ای وارد می‌سازد، بلکه به‌خاطر این است که این‌ها انسان را متوقف می‌کنند و راکد می‌سازند و روح حرکت در انسان کشته می‌شود و انسان گندیده و هلاک می‌شود، زیرا سکون و توقف یعنی نیستی و هلاکت و نابودی. 👤 📚 از کتاب
💢 کنترل نفس 💠 نفس انسان، همانند پهلوانی است که زور‌و‌بازوی قوی دارد؛ بنابراین قهرمان واقعی کسی است که پشتِ نفس خود را به خاک بمالد و بر نفس و خواسته‌های آن کنترل داشته باشد. 🍀 کسی که بر نفس خود تسلط داشته باشد، در سختی‌های زندگی کم نمی‌آورد؛ زیرا با کنترل نفس خود، در واقع روح خود را ورزیده کرده است.
بدون شرح
💢 بازتاب اعمال 🔷 اگر به امواج دریا و یا امواج رودخانه و برکه دقت کنید، خواهید دید که امواج، معمولاً رفت و برگشتی هستند. هرچند بیشتر انرژی موج را ساحل می‌گیرد اما این موج با برخورد به ساحل، دومرتبه به سمت دریا برمی‌گردد. 🔶 اعمال ما نیز همچون امواج دریا هستند؛ بازتاب دارند و همانطوری که با مشت زدن به دیوار، به دست خود ما نیز نیرو وارد می‌شود، اعمال ما مثل موج دریا اثر بازگشتی دارند. 🔻 مراقب رفتارمان باشیم
💢 از دماغ فیل افتاده 💠 فرد متکبر خود را از همه بالاتر می داند، مردم را خوار می کند و پذیرای حق نیست. ♦️ انسان متکبر در واقع تنهاست؛ و همچنین چراکه هیچ کسی تمایل ندارد در دوستی با او، تحقیر شود. 🔅 هیچ کسی فرد متکبر و خودخواه را دوست ندارد. 💢 تاثیر منفی خودپسندی 💠 امام علی علیه السلام فرمودند: 🔹 خودپسندى مانع (بزرگ) ترقى است. 🍃 الْإِعْجَابُ يَمْنَعُ الِازْدِيَادَ. 📚 حکمت 167 نهج البلاغة خودنمایی کار ما را در گره انداخته است قطره چون برداشت دست از خویش دریا می‌شود 👤
خوشا به حال پیمبر! چه مادری دارد! درون خانه بهشت معطری دارد پدر همیشه کنارت حضور گرمی داشت برای وصف تو از عرش واژه بر می‌داشت چراکه روی زمین واژه وزینی نیست و شأن وصف تو اوصاف اینچنینی نیست و جای صحبت این شاعر زمینی نیست و شعر گفتن ما غیر شرمگینی نیست خدا فراتر از این واژه‌ها کشیده تو را گمان کنم که تو را، اصلاً آفریده تو را که گرد چادر تو آسمان طواف کند و زیر سایه آن کعبه اعتکاف کند ملک ببیند و آنگاه اعتراف کند که این شکوه جهان را پر از عفاف کند کتاب زندگی‌ات را مرور باید کرد مرور کوثر و تطهیر و نور باید کرد در آن زمان که دل از روزگار دلخور بود و وصف مردمش الهیکم التکاثر بود درون خانه تو نان فقر آجر بود شبیه شعب ابی‌طالب از خدا پر بود بهشت عالم بالا برایت آماده است حصیر خانه مولا به پایت افتاده است به حکم عرش بنا شد در آسمان علی علی از آن تو باشد تو هم از آن علی چه عاشقانه همه عمر مهربان علی! به نان خشک علی ساختی، به نان علی از آسمان نگاهت ستاره می‌خواهم اگر اجازه دهی با اشاره می‌خواهم به یاد آن دل از شهر خسته بنویسم کنار شعر دو رکعت نشسته بنویسم شکسته آمده‌ام تا شکسته بنویسم و پیش چشم تو با دست بسته بنویسم به شعر از نفس افتاده جان تازه بده و مادری کن و این بار هم اجازه بده به افتخار بگوییم از تبار توایم هنوز هم که هنوز است بی‌قرار توایم اگرچه ما همه در حسرت مزار توایم کنار حضرت معصومه در کنار توایم فضای سینه پر از عشق بی‌کرانه توست «کرم نما و فرود آ که خانه، خانه توست» برقعی
۵٣٠ مرتبه به عدد نام حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها این صلوات «اللهم صل علی فاطمه و ابیها و بعْلِها و بنیها و سرِّالمستودعِ فیها بعدد ما احاطَ بهِ علْمُکَ» را یک دوره و پشت سر هم بگویید یقینا حاجت روا می شوید.
🔴دستگیری از اولاد حضرت زهرا علیها السلام جناب حجة الاسلام و المسلمین آقای حاج شیخ علی رضا گل محمدی نقل کردند: آقای مجتهدی می فرمودند: زمانی که در مشهد مقدس سکونت داشتم اطلاع پیدا کردم، سیّدی از اولاد حضرت فاطمه ی زهرا علیها السلام در کنار خیابان چادری زده و با اهل و عیال خود در آن زندگی می کند، با شنیدن این خبر، قرار و آرامش از من سلب شد، بعد از تفحّص از علت این واقعه متوجه شدم که این سید یک سال است به علت عدم توانایی مالی نتوانسته است مال الاجاره اش را پرداخت کند و صاحب خانه او را بیرون کرده است، و او به ناچار در کنار خیابان چادری زده و در آن زندگی می کند. پس از وقوف به این مهم فوراً به سراغ صاحب خانه رفته و مال الاجاره ای که عقب افتاده بود را پرداخت کردم، آنگاه منزلی به مدت یک سال اجاره نموده و هزینه ی یک سال اجاره را جلوتر پرداختم ، سپس نزد آن سید رفتم و کلید خانه را به او تحویل دادم و گفتم این خانه از طرف حضرت رضا علیه السلام است و اجاره ی آن تا یک سال پرداخت شده و بعد از آن هم خدا بزرگ است، فقط خدا می داند که آن سید چقدر خوشحال شد، به طوری که از فرط خوشحالی به شدت اشک شوق می ریخت. همان شب در عالم خواب خدمت حضرت رضا علیه السلام مشرف شدم و آن جناب به پاس اینکه دل سیدی از اولاد پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را به دست آورده بودم بسیار به من محبت کرده و نوعی از علم کیمیا را به من آموختند. آقای مجتهدی در حالی این حکایت را نقل میکردند که به شدت می گریستند و به دوستان می فرمودند: 《دلِ دل شکسته ای را به خاطر خدا آباد کردن، آن هم به گونه ای که دست چپ از دست راست باخبر نشود، از مهمترین اعمال سلوک الی الله است.》 تا آنجا که در توان دارید در انجام این مهم سعی کنید تا خداوند هم به هنگام اضطرار از شما دستگیری نماید. صدها فرشته بوسه بر آن دست می زنند کز کار خلق یک گره بسته وا کند 📚لاله‌ای از ملکوت، جلد اول،صفحه_۳۲۹
● تسبیحات حضرت زهرا علیهاالسلام حضرت امام صادق علیه‌السلام خطاب به یکی از اصحابشان فرمودند: 🔹 «يَا أَبَا هَارُونَ إِنَّا نَأْمُرُ صِبْيَانَنَا بِتَسْبِيحِ فَاطِمَةَ س كَمَا نَأْمُرُهُمْ بِالصَّلَاةِ فَالْزَمْهُ فَإِنَّهُ لَمْ يَلْزَمْهُ عَبْدٌ فَشَقِيَ» 🔸 ای ابا هارون! همانا ما کودکان خود را همان‌گونه که به نماز امر می‌کنیم به تسبیحات حضرت فاطمه (سلام‌الله‌علیها) نیز امر می‌کنیم، پس همواره آن تسبیح را بجای آور؛ چرا که هرکس بر آن مداومت نماید، از بدبختی و شقاوت رهایی می‌یابد. س 📚کافی ج3 ص343 ح13
محل آرامش🏡 و مادر_تأمین کننده آرامش👨‍👩‍👧‍👦 🔸 جبران حقّ مادر، دست نیافتنی است... ◻️ شخصی خدمت رسول خدا صلي‌الله‌عليه‌وآله عرض کرد: ای رسول خدا! حق پدر چیست؟ حضرت فرمودند: مادامی که زنده است، از او اطاعت کنی. بعد پرسید: حق مادر چیست؟ فرمودند: اگر انسان به اندازه ریگ‌های بیابان و قطرات باران و ایام روزگاران در مقابل او بایستد و او را اطاعت کند، به اندازه یک روز دوران حمل، حق او را أدا نکرده است. قِيلَ لِرَسُولِ اللهِ صلّی الله علیه و آله: يَا رَسُولَ اللهِ، مَا حَقُّ الْوَالِدِ؟ قَالَ: أَنْ تُطِيعَهُ مَا عَاشَ. فَقِيلَ: وَ مَا حَقُّ الْوَالِدَةِ؟ فَقَالَ: هَيْهَاتَ هَيْهَاتَ، لَوْ أَنَّهُ عَدَدَ رَمْلِ عَالِجٍ وَ قَطْرِ الْمَطَرِ أَيَّامَ الدُّنْيَا قَامَ بَيْنَ يَدَيْهَا مَا عَدَلَ ذَلِكَ يَوْمَ حَمَلَتْهُ فِي بَطْنِهَا‌‌‌‌‏. 📚 مستدرک الوسائل، ج ۱۵، ص۱۸۲
گــاهے دستـــــ " مادرت" را ببــــوس ایـڹ بـوسہ معجزه اے مي ڪند ڪه وصف ناشدني ست گاهي همیڹ بوسہ گره گشایت مي شود شڪ نڪن. ♥️💐 🌺🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃🍂🍃🍁 🍃 مادرش آلزایمر داشت... بهش گفت مادر یه بیماری داری باید بخاطر همین ببرمت آسایشگاه سالمندان ... مادر گفت: چه بیماریی؟ گفت: آلزایمر... گفت: چی هست... گفت: یعنی همه چی و فراموش میکنی... گفت مثل اینکه خودتم همین بیماری و داری گفت: چطور..؟؟ گفت: انگار یادت رفته با چه زحمتی بزرگت کردم، چقدر سختی کشیدم تا بزرگ بشی، قامت خم کردم تا قد راست کنی.. پسر رفت توی فکر... برگشت به مادرش گفت: مادر منو ببخش... گفت: برای چی؟ گفت: به خاطر کاری که میخواستم بکنم... مادر گفت: من که چیزی یادم نمیاد!!! 🍃 🌺🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
احترام پدر و مادر 🖊 ره: مواظب باشید عاق والدین نشوید و پدر و مادر نفرینتان نکنند و بگویند:"خدایا من از این فرزندم نمی گذرم" یک وقت خیره خیره به پدر و مادرتان نگاه نکنید. حالا پدرتان سر شما داد زده است، نباید کاری کنی. پدر حاج شیخ عباس قمی مفاتیح الجنان، پای منبر حاج شیخ غلامرضا نشسته بود. حاج شیخ غلامرضا داشت از روی کتابی که حاج شیخ عباس قمی نوشته بود، مسأله می گفت. پدر حاج شیخ عباس نمی دانست که این کتاب را پسرش نوشته و حاج شیخ عباس هم چیزی به او نگفته بود. حاج شیخ عباس آمد در گوش پدرش چیزی بگوید، ناگهان پدرش جلوی مردم سر او داد زد که "بیا و بنشین ببین حاج شیخ غلامرضا چه می گوید؟ بیا و بنشین و بفهم!" حاج شیخ عباس قمی به پدرش گفت:"پدر جان! دعا کن بفهمم" نگفت این کتاب را من خودم نوشتم، نرفت به مادرش بگوید پدرم جلوی جمع آبروی مرا ریخت، خیره خیره به پدرش نگاه نکرد، فقط آهسته گفت: "پدر جان! دعا کن بفهمم" این بود که شد شیخ عباس قمی فخر شیعه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
احترام علامه حلی به مادر 🖊 : این همه در اینترنت و کتابها میگردی دنبال اینکه آقای قاضی چی گفته آقای بهجت چی گفته، این همه این در و آن در میزنی، چی شد آخر؟ تو هنوز جواب ‎مادرت رو تلخ میدی!! میخوای بشی «سالک» بنده خدا؟!