eitaa logo
🏴سرای شعر محتشم🏴
421 دنبال‌کننده
5 عکس
4 ویدیو
11 فایل
📍کانال شعر حضرات معصومین علیهم صلوات الله ❤️امام صادق علیه السلام:❤️ ✍️ من قال فینا بیت شعر بنی الله له بیتا فی الجنه هر کس در راه ما و برای ما یک بیت شعر بسراید، خداوند برای او خانه ای در بهشت، بنا می کند. @stayashura99 📔وسائل الشیعه ۱۴۰۲/۰۳/۲۳
مشاهده در ایتا
دانلود
ای کعبه ی عالم که بی تو غرق دردیم کی میرسد روزی که دور تو بگردیم ای قدر من چون گیسویت پریشانم سرو خرامانم ببین سر گردانم از سائلان سهله و جمکرانم الغوث و الغوث ، الامان یاابن الزهرا ادرکنی یا صاحب زمان یاابن الزهرا _ سودای تو شد در قنوتم جاودانه تسبیح من نام تو شد دانه به دانه تو دلربای عاشق دلخسته ای تو دلگشای غنچه ی سر بسته ای تو آرزوی هر دل بشکسته ای الغوث و.........___________ من از نفس افتاده ی این کاروانم پشت در بسته نشسته دیدگانم صحرا به صحرا رهسپارم کن مولا در کعبه ی خود بی قرارم کن مولا مهمان چو ابن مهزیارم کن مولا الغوث و ......__________ مولای من قلب شقایق دردمند است از کربلا فریاد ششماهه بلند است از چشم طفلان حرم خون می بارد در پشت خیمه ها پدر گل می کارد گهواره ی قبری به لب لا لا دارد میثم_مومنی_نژاد @stayashura313
گشوده اند درِ رحمت الهی را فزوده اند بساط زیاده خواهی را تباه میکند این فیض هر تباهی را سفید میکند این لطف هر سیاهی را بیا که هر نفست را خدا خریدار است بیا که فرصت خوبی برای دیدار است به هر زبان که دلت خواست دل ربایی کن بیا به رهگذر بندگی، خدایی کن غریبه نیستی ای دوست آشنایی کن بخند و پنجره را باز کن، رهایی کن اگر اراده کنی راه آسمان باز است ببند بار سفر را که وقت پرواز است اگر چه خوبی اگر چه بدی، خوش آمده ای! قدم به خانه رحمت زدی، خوش آمده ای! مقیم خوب ترین مقصدی، خوش آمده ای! به میهمانی حق آمدی، خوش آمده ای! گذشت هر چه که بودی، رسیده وقت اذان وضو بگیر و دو رکعت نماز توبه بخوان! دو قطره اشکِ ندامت گره گشا گردد دلت به نور خدا غرق در صفا گردد همین که در دل تو پای عشق وا گردد محیط سینه ی تو خانه ی خدا گردد به هر طرف بروی کعبه پیش رو داری به هر غزل فقط از عشق گفتگو داری در این زیارت دل خواه، تشنه باید بود به حالِ خوب سحرگاه، تشنه باید بود در این مسیر الی الله تشنه باید بود چنان حسین در این راه تشنه باید بود نیایش از لبِ لبْ تشنه ها شنیدنیَ است به زیر بار بلا، حال عشق دیدنیَ است حسین دید به وقت نماز داور را که هدیه داد به الله اکبر، اکبر را چراغ راه خدا کرد خون اصغر را که دستگیر شود رهروان دیگر را قسم به خون علی اصغرش که تابنده است هنوز دین خدا از قیام او زنده است @stayashura313
در روضه ایم و روضه ی رضوان گدای ماست اینجا دعای حضرت زهرا برای ماست حالا که فرصت است غنیمت شمار عمر فردا به زیر سردی این خاک جای ماست *دردم نهفته به ز طبیبان مدعی* گردِ عبای حضرت جانان دوای ماست *آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند* یک گوشه چشمشان به خدا کیمیای ماست این اشک، رحمتی است که از عرش می رسد این چاه زمزمی است که در چشم های ماست اینجا میان عرش خدا سیر می کنیم بالا نشسته ایم و جهان زیر پای ماست این اشک ها همیشه گره باز می کنند گریه برای فاطمه مشکل گشای ماست ما عهد بسته ایم بمیریم در غمش مردن برای روضه ی مادر بنای ماست دست شکسته، سینه ی زخمی، رخ کبود این واژه ها خلاصه ی شرح عزای ماست .... قنفذ رسید و بازوی مادر سیاه شد در ازدحام، پهلوی مادر سیاه شد وحید_محمدی @stayashura313
نوید تابش ماه صیام می آید شمیم رحمت حق بر مشام می آید گمانِ یأس، گناه است آنکه را امشب به درگه کرمِ "ذوالکِرام" می آید ز آستانه ی رحمت گذشتن از عصیان بشارتی است که بر خاص و عام می آید دو صد گناه، به یک "یا اِلٰه" می بخشند دو صد جواب به هر یک سلام می آید ز مرحمت "رمضان المبارک" اش خوانند مه صیام که با احترام می آید گشوده است درِ فیض و بندگان، همه را پیِ شتابْ بر این در پیام می آید حاج_سیدرضاموید @stayashura313
از یاد خدا دوری و غفلت، به چه قیمت؟ من مانده ام و این همه ذلت، به چه قیمت؟ از نعمت سرمایه ی خود، بهره نبردم سرمایه ی عمرم شده حسرت، به چه قیمت؟ گیرم که گناه است و نشاطش که چنین نیست ای دل تو بگو بردنِ لذت، به چه قیمت؟ یکبار نگفتم به خودم، لحظه ی غفلت آزرده شود حضرت حجت به چه قیمت؟ از بس که نچرخیده زبانم به مناجات شد ورد لبم تهمت و غیبت، به چه قیمت؟ غافل شدن از مرگ و قیامت هنری نیست رسوایی در روز قیامت به چه قیمت؟ دلبسته ی دنیا شدم و ماحصلم سوخت رفت از کف من فیض شهادت، به چه قیمت؟ درمانده ام از معرفت حق که مرا هم با کوه گناه، کرده دعوت، به چه قیمت؟ مقصود، علی باشد و فردوس بهانه است بی روی علی، دیدنِ جنت به چه قیمت؟ صد شکر که در خیل محبین حسینم خارج شوم از بزم محبت به چه قیمت؟ در کوفه همه پشت به ارباب نمودند حیرت زده ام که به چه قیمت؟ به چه قیمت؟ از کوچکی و پستی دنیا چه بگویم غارت شده پیراهن حضرت به چه قیمت؟ محمد_جواد_شیرازی @stayashura313
رسیده ماه رمضان،نیامدی عزیزجان نمازوروزه ات قبول،حضرت صاحب الزمان چه سخت بگذردفراق،کجابگیرمت سراغ کاش که ازتوداشتم،عزیزفاطمه نشان خدا کند دعاکنی،خدا خدا خدا کنی تاکه شودظهورتو،جمعهٔ ماه رمضان لحظهٔ افطاروسحر،چونکه کنددعا اثر بُوَدهمیشه ذکرمن،خدافرج را برسان بارفراق کشیده ام،حیف توراندیده ام چراعزیز فاطمه، تو رخ نمی کنی عیان ای مهربان ای خوب خوب،ای آفتاب بی غروب کی بشود زدیده ات،نوربگیرداین جهان خوشابحال شهدا،به عشق توشدند فدا الهی که یه روزبیاد،منم شوم فدایتان غزّه شده کرب و بلا، منتظر تواند بیا مردو زن و کودک وپیر،بگیر انتقامشان بیاازآن دوتن بپرس ،چه بودجرم فاطمه که پشت درشکسته اند،پهلوی مادر جوان بیازکوفیان بپرس،علی چه کردبا شما مگرنبوده همدمِ یتیم و یار بی کسان بیا عزیزعالمین،بپرس زقاتل حسین چرا بریده از قفا، سر ز تـن امام مان بیـا کنـار علقـمه، بپرس عزیز فاطمه چرابریده انددودست،زپیکرعموی تان بگوکه رنج وغم ودرد،بادل زینبت چه کرد مهدی فاطمه بیا،روضهٔ عمه جان بخوان علی اکبر اسفندیار مداح @stayashura313
چه فایْده وقتی نیستی-تموم عالمم باشن کنارم چه فایده وقتی نیستی-فرقی نداره پاییز و بهارم وقتی که تو نباشی-دشت دل شکوفه لاله زاره وقتی که تو نباشی-"زمستون"اسم اصلی بهاره دلم چه بیقراره مقلب القلوب من، دلم شده پر از غم محول الاحوال من،ببین خرابه حالم کجایی ای قرار قلب بیقرار عالم میدونی! وقتی نیستی- دنیا جهنمه برامون آقا میدونی وقتی نیستی- سنگی شده بازم خدامون آقا بهاره،اما بی تو-برگ درخت آرزوها زرده تحویلِ ساله و دل- نمیدونی چقد هواتو کرده دل نگو کوه درده بیا که از خودم دیگه با این دروغا خستم دعای عهد خوندم ولی باز عهدمو شکستم تو تنها موندی و منم به خاک غم نشستم گوشه آیْنه دل-باگریه عکس جمکرون میذارم کنار هفت سین آقا- یه گل نرگس به یادت میارم به نیت ظهورت-سبزه گره زدم شاید بیایی امسال ایشالا سالِ-آخر باشه که میگیم از جدایی- "یابن الحسن کجایی؟" رقم بزن تقدیرمو که پای تو بمونم برای سر سلامتیت آقای مهربونم این آخری میخوام دعای فرج و بخونم
ماهِ رحمت آمد و طومارِ ماتم بسته شد سفرهٔ بیچارگی و فقر؛ کم کم بسته‌ شد سربه راهم کرد ذکرِ «یاعلیُ یاعظیمْ» راهِ بیراهه سحرگاهان منظم بسته‌ شد بعدِ هر «ألعفو» با لبخند بخشیدی مرا لطفِ تو جاری شد آنقدری که زمزم بسته‌ شد هر نفَس تسبیح، خوابم هم عبادت شد حساب غرق در غفران شدم تا پلکهایم بسته‌ شد اشک میخواهم! نباید خرج نامحرم شود چشمهایم در محرّم زیرِِ پرچم بسته‌ شد چشم پوشاندم به عشقِ تو همینکه از حرام دم به دم راهِ ورودِ غم به قلبم بسته‌ شد لحظهٔ افطار، استغفار؛ دردم را گرفت رویِ زخم ِ معصیت با توبه؛ مرهم بسته شد خوب شد حال مناجاتم، به خاک افتاد نفْس در غل و زنجیرها ابلیس محکم بسته شد پاک شد از جُرم و عصیان نامهٔ اعمال من تا که با دستِ علی درب جهنم بسته شد * خانه غرقِ دود بود و پیش چشم فاطمه دستهایِ اولین مظلوم ِ عالم بسته شد! @stayashura313
سینم بوی تربت داره روضت واسم برکت داره دنیا بی تو پوچ واسم دوسِت دارم عشق خاصم تنها یارم امام حسین راه چارم امام حسین میسازی با خوب و بدم دوسِت دارم امام حسین **** با اسم تو آروم میشم کی غیر از تو مونده پیشم دست سردم تو دستاته قبله ی من کربلاته چی شد که دور شدم ازت چی شد رفتم راهو غلط دور من رو خط نکش من که دارم تو رو فقط تنها یارم امام حسین راه چارم امام حسین میسازی با خوب و بدم دوسِت دارم امام حسین **** نبض عالم افتاد از کار از رو سینش پاتو بردار گودال از خون رنگین میشه سینش کم کم سنگین میشه پهلوشو با لگد نزن اینقدر حرفای بد نزن این خنجر خوب نمیبُره اینجوری با حسد نزن احسان نرگسی @stayashura313
من بندگی نکردم تا بنده‌ام بخوانی تو کی بدین کرامت از خود مرا برانی بار گنه به دوشم؛ لا تقنطوا به گوشم عفوت نمی‌گذارد در دوزخم کشانی این نامه‌ی سیاهم؛ این اشک صبح‌گاهم من حال خویش گفتم؛ تو کار خویش، دانی تو برتری که سوزی در آتش جحیمم من کمترم که گویم، زآتش مرا رهانی مولای من! من از تو، غیر تو را نخواهم تو نیز رحمتی کن، کز من مرا ستانی پا در دوسوی گورم، دردا که از تو دورم هم عفو از تو آید؛ هم قهر می‌توانی از بس کریم هستی، با من قرار بستی من اشک خود فشانم؛ تو خشم خود نشانی در عین روسیاهی، خواهم ز تو الهی هم من تورا بخوانم؛ هم تو مرا بخوانی @stayashura313
خبر آمد رمضان است ... خدا میبخشد بی‌کم وکاست وبی‌چون وچرا میبخشد معصیت کارترین باشی اگر با توبه وسط بزم مناجات و دعا میبخشد سفره داری خدا فرق عجیبی دارد میهمان را عوض آب و غذا - میبخشد آن قدر بخشش او وسع زیادی دارد که دراین ماه بخواهد همه را میبخشد دید اعمال بد و زشت مرا هیچ نگفت او کریم است و کریمانه خطا میبخشد حاجتت را تو بگو چونکه اجابت بااوست عاشقان را سفر کرب و بلا میبخشد ته گودال تجلّیِ کرامت شده است شاه بر قاتل خود نیز ، عبا میبخشد محمدحسن_بیات‌_لو @stayashura313
هر کی گوشش به سخن های منه دیگه از تشنگی فریاد نزنه هر چی یار داشته بابا فدا شده بچه ها دیگه بابا تنها شده بابای ما دیگه سقا نداره رفته و برای ما آب بیاره من از اون گوشه ی خیمه می دیدم حرفاشو با قوم کافر شنیدم می خواد از ماها خجالت نکشه داره از دشمن و منت می کشه نمی گم منت ذلت می کشه بلکه منت هدایت می کشه بچه ها دست بابا خونی شده گمونم شش ماهه قربونی شده عباشو طوری رو اصغر کشیده گمونم خیلی خجالت کشیده @stayashura313
لا لا لا لا نور چشمای من لا لا لا لا عمر و دنیای من لا لا لا لا ماه زیبای من لا لا لا لا لا لا لا لا آروم جون من لا لا لا لا شیرین زبون من لا لا لا لا درد و درمون من لا لا لا لا لا لا لا لا لای لای علی لای لای لا لا لا لا گریونی بی خوابی توو گهواره ،بی تابه بی تابی خسته ات کرده ، غوغای بی آبی لا لا لا لا لا لا لا لا ای دنیای مادر لا لا لا لا ای رویای مادر می باره درد از چشمای مادر لا لا لا لا لا لا لا لا لای لای علی لای لای دلگیرم من ، خیلی از این دنیا تو لب تشنه ، سیرابن مرکب ها هیچ کی نگفت ، ما مهمونیم اینجا ای وای ای وای لا لا لا لا می سوزی می باری از این دنیا ، تو دل پُر داری قهری مادر ، با همه انگاری ای وای ای وای لا لا لا لا لای لای علی لای لای تو میری و ، کار مادر زاره چل روز و شب ، من میشم آواره غارت میشه ،حتی این گهواره ای وای ای وای از تو مادر ، سخته دل کندن تو میری و ، دستامو می بندن شمر و خولی ، به اشکم می خندن لا لا لا لا لای لای علی لای لای محمد_حسین_رحیمیان @stayashura313
بلند مرتبه شاهی به زحمت افتاده برای جرعه‌‌ی آبی به منت افتاده بلند مرتبه شاهی به دفن شهزاده میان خیمه ومیدان به حیرت افتاده @stayashura313
لالا لالا لالایی گــل پـونـه قــنـاریِ بـی آب و دونـه خـدا خـودش روزی رسـونـه لالا لالا لالا مـادر تـو بـدون شیـره ایـن لـبِـه یـا ایـن کـه کـویـره گـریه نـکـن صـدات مـیـگـیـره لالا لالا گـفـتـم بـگـن بـه سـقـا دیـگـه داره مـیـشـه دیـر زودتـر بـیـا و گـرنـه بـچـه ام مـیـافـتـه از شـیـر لالا نـشون نـده انـقـدر گـلـوتـو وا کـن دو دست کـوچـولـوتـو دعـا بـکـن یـه کـم عمـوتـو لالا لالا تـا کـه عـمـوتـو داری نـیـاد کـه نـا امـیـد شـی عـمـوت میـاره آبــو نـمـیـذاره شـهـیـد شـی بـا گـریـه هـات عـزیـزم دلِ مـنـو نــسـوزون از تـشـنـگـی، زبـونـو دور لـبـت نـپـیـچـون مـادر تیـری کـه خـورد بـه چـشـم سـاقـی تـیـری کـه خـورد بـه مـشـک سـاقـی بـا حـنـجـرت کـرده تـلـاقـی چـیـزی ازت نـمـونـده بـاقـی مـادر، حرمـله میـخـنـده عزیـزم دل منـو کَـنـده عزیـزم سـرت بـه مـو بـنـده عـزیـزم خـون تـو دسـت بـابـا بـه دـست آسـمـون داد آروم آروم خـوابـت بـرد تـا تـیـر تـو رو تـکـون داد بـرا جـوونـی تـو چـه نـقـشـه هــا کـه داشـتم عـصـای دسـتـمو تو کـربلـا جـا گـذاشـتـم دیـشـب خـواب مـیـدیدـم دلـم رو بـردی سـه چـهـار تـا دنـدون در آوردی از دسـت مـن غـذا مـیـخـوردی یـادت بـاشـه یـه بـارم بـه مـن مـادر نـگـفـتـی مـواظـب خـودت بـاش از روی نـی نـیـفـتـی دلـم شـکـسـت تـا دیـدم گــهـوارتـو شکــسـتـن رو نـاقـه دسـت مـن رو رو نـی سـرت رو بـسـتـن لالا حـرمـلـه مـیـخـنـده عـزیـزم دل مـنـو کَـنـده عـزیـزم سـرت بـه مـو بـنـده عـزیـزم @stayashura313
رحمت واسعۀ حی تعالاست حسین سایۀ رحمت او بر سر دنیاست حسین ما همه عبد خدا، اوست اباعبدالله ما عبیدیم، همه سرور و مولاست حسین زینت دوش نبی، نور دو چشمان علی ضربان دل صدیقۀ کبراست حسین تا دم آخر خود فکر گنهکاران بود ایهاالناس ببینید چه آقاست حسین همۀ خواسته‌اش بود که دستی گیرد ورنه از دست کسی آب نمی‌خواست حسین چون پدر داغ پسر دید، خودش می‌میرد کشتنش نیزه و شمشیر نمی‌خواست حسین @stayashura313
یک پر, دو پر , نه ! سهم تو تیرسه پر شده سهم تو از بقیه کمی بیشتر شده تیری که از سه جای گلویش دریده است بیرون کشیدنش چقدر دردسر شده لشگر نگفت : حرمله پیش پدر نزن!! شش ماه بیش نیست که آقا پدر شده آنقدر بی هوا سر تو ذبح تیر شد که تازه بُهت باور من باخبر شده دیگر گلوت نیزه نشینی نمی کند از بسکه رشته رشته و زیر و زبَر شده حالا چگونه خیمه روم با چه کودکی ؟! با کودکی که ذبح عظیم پدر شده ! رحمان نوازنی @stayashura313
پدری خَم شده تا دردِ کمر را بِکِشَد مادری مانده که تا نازِ پسر را بکشد چشمِ او خورد به لبهای تَرک خورده و گفت کاش می‌شُد به لبش دیده‌ی تر را بکشد بُردنِ این تَنِ بی وزن برایش سخت است نیست عباس که این قُرصِ قمر را بِکِشَد؟ از دو سو تیر به بیرون زده باید چه کند از کدامین طرف این تیرِ سه سر را بِکِشَد خواست از سمتِ سه‌شعبه بکشد سر چرخید بهتر این دید که او قسمتِ پَر را بِکِشَد تیر از بچه که رَد شد جگرش تیر کشید نَکُند با سرِ این تیر جگر را بِکِشَد هرچه می‌خواست بیاید به حرم باز نشد یک نفر کاش که تا خیمه پدر را بِکِشَد باید او قبر کَنَد خاک کُنَد شرح دهد آه این سینه‌ غَمِ چند نفر را بِکِشَد زیرِ لب گفت فقط آه رباب آه رباب وای اگر پیشِ سنان بارِ سفر را بِکِشَد حرمله گفت پسر را زد و بابا را کُشت باید او در کمرش کیسه‌ی زَر را بِکِشَد هم سبک هم که گران است سرش پس دعواست قسمتِ کیست در این قائله سَر را بِکِشَد کاش می‌شُد که نمی‌دید رُباب این دفعه نیزه‌ای رد شده از خاک پسر را بِکِشَد @stayashura313
به درياي ولايت، گوهرم من بر اورنگ شهامت، افسرم من نگينم، گوشوار عرش دين را در انگشت شرف، انگشترم من به صورت شد علي اصغرم، نام به معني خود ولي اكبرم من علي اكبر، نبي را بود مظهر علي مرتضي را مظهرم من حسين بن علي، فلك نجات است بر اين پر بار كشتي، لنگرم من حريم او بهشت آرزوهاست بهشت آرزوها را، درم من بود حبل المتين، بند قماطم مخوان اصغر، كه سر اكبرم من اگر عيسا، سخن در مهد مي گفت مسيح عترت پيغمبرم من لبم، سرچشمه ي آب حيات است كجا محتاج شير مادرم من گلاب نوگلان باغ دينم گلي نشكفته، اما پرپرم من حسين، اتمام حجت كرد با من خداي عشق را پيغمبر من اگر امروز آب از تير خوردم به فردا جرعه بخش كوثرم من ره صد ساله را، ششماهه رفتم ز همراهان در اين وادي، سرم من پدر خون مرا بر عرش پاشيد بلي، عرش خدا را زيورم من چو زهرا پاي در محشر گذارد شفاعت را اساس ديگرم من به خون حنجر و قنداق گلگون شفيع عاصيان در محشرم من در آن غوغاي وانفسا ز رحمت «مويد» را به جنت رهبرم من شادی روحش صلوات 🌺 @stayashura313
آخر سال نظری کن به منِ بی پر و بال نکنه رهام کنی به همین حال زبونم لال مهربون یار! معصیت روح منو کرده بیمار امشبو باز اومده این گرفتار برا اقرار حال دلم خوب نیست حس میکنم اشکام برای توبه مرغوب نیست شاید دیگه این رو سیاه پیش تو محبوب نیست حال دلم خوب نیست رَدَم نکن یا مُنتَهَی الرّجایا شرمنده ام یاغافِرَ الخَطایا من و ببخش خدایا آخر سال یه نگا کن به منِ ناخوش احوال منم اون گریه کنِ داغ گودال تن پامال قد خمیده خواهرش به روی تل چی کشیده روی دست مادرش عشقو دیده سر بریده برا امیر خوب نیست جای کفن براش بیارن یه حصیر خوب نیست کوفه و شام به خواهرش بگن اسیر خوب نیست برا امیر خوب نیست به روضه‌های زینب کبری به مقتل «بَناتُکَ سَبایا» من و ببخش خدایا @stayashura313
محضر مولی الموالی بی پرو بال آمدم باز هم با دست خالی آخر سال آمدم آقا جان آخر سال است شاید آخرین سال من است بدتر از هر سال دیگر حال و احوال من است آقا آخر سال است اما حالم اصلا خوب نیست پای اعمال کسی مانند من مایوس نیست آخر سال است تازه اول راه من است آنچه مانده در بساط من فقط آه من است رازق امروز من ای شافع فردای من آخر سال است حول حالنا مولای من من برایت گریه کردم گریه هایم را بخر گرچه بین بلبلان زاغم صدایم را بخر😭 @stayashura313
الهی که با عشق آشنا باشم به من میاد یعنی بی شما باشم چه سالیه اون سال که بتونم من لحظه ی سال تحویل کربلا باشم بی خیال سبزه و سکه و سیر و سمنو سر سفره‌ی حسین اومدی این‌جوری بگو سین مثل سفره‌ی کرم سین مثل سایه ی علم سین مثل ساعت حرم به وقت زهرا سین مثل سرور که تویی سین مثل سائل که منم سین مثل سینه زدنم به عشق تو آقا سین مثل سلام آقا سلام شاه کربلا سین مثل سلام حسین سلام بین الحرمین @stayashura313
حسین جان... سر سال است، مرد مسکینم مکش از دست خالی‌ام دامن... تو بر این خاک‌ها بکش دستی اگر این خاک زر نشد با من... علی_اکبر_لطیفیان @stayashura313
در روزگاران غریبی، آشنا بودى تنها تو با قرآن ناطق هم‌صدا بودی هر شب كنار خانه با یعقوب چشمانت چشم انتظار یوسف غار حرا بودی آیات كوثر روی دامان تو نازل شد چون آیه تطهیر بودی، إنما بودی وقتی امین مكه را مردم رها كردند تنها امان جان ختم ‌الانبیا بودی با عشق، با لبخند، با احساس، با اشكت بر جای زخم سنگباران‌ها دوا بودی مادربزرگ بی‌كفن‌ها! لحظه‌ی آخر جای كفن دنبال یک تكه عبا بودی شعب ابی‌طالب كجا و طف كجا بانو! ای كاش تو همراه زینب، كربلا بودی @stayashura313
ای آشنای عبد گنهکار یا مجیر مشکل گشای هرچه گرفتار یا مجیر از من تمام عمر گنه دیدی و گنه شرمنده ام از این همه تکرار یا مجیر از بس که تو ندیده گرفتی گناه من بر معصیت نموده ام اصرار یا مجیر دیگر بیا مرا ز حریمت جدا مکن ای آشنای عبد گنهکار یا مجیر دیگر بیا مرا ز حریمت جدا مکن ناز مرا کشیده ای هر بار یا مجیر می ترسم از قیامت و از دوری حسین برگ امان به من بده از نار یا مجیر دستِ خودم که نیست، لبم تشنه می شود هستم به یاد تشنگی یار یا مجیر تا کربلای حضرت ارباب پر کشم با یک سلام لحظۀ افطار یا مجیر خواهم که بی حجاب تماشا کنم تو را در تحت قبۀ حرم یار یا مجیر آیا شود فدای علی اکبرم کنی پایین پای حضرت دلدار یا مجیر @stayashura313
عشق در پرده این پرسش بی حاصل ماست دل ما در حرمت یا حرمت در دل ماست خون بها از که بخواهیم که در روز جزا شافع ماست همان کس که غمش قاتل ماست اشک بر توست شفای دل درمانده ما علتش چیست مگر تربت تو در گل ماست دانه دانه به زمین ریخت گناهانم را گوهر عشق که در دیده ناقابل ماست تا برای تو نمیریم ز پا ننشینیم کربلا مقصد ما نیست که سر منزل ماست دشمنت کشت ولی نور تو خاموش نشد آری آن جلوه که فانی نشود نور خداست @stayashura313