eitaa logo
🏴سرای شعر محتشم🏴
424 دنبال‌کننده
5 عکس
4 ویدیو
11 فایل
📍کانال شعر حضرات معصومین علیهم صلوات الله ❤️امام صادق علیه السلام:❤️ ✍️ من قال فینا بیت شعر بنی الله له بیتا فی الجنه هر کس در راه ما و برای ما یک بیت شعر بسراید، خداوند برای او خانه ای در بهشت، بنا می کند. @stayashura99 📔وسائل الشیعه ۱۴۰۲/۰۳/۲۳
مشاهده در ایتا
دانلود
📍با کلیک روی هشتک های زیر مطلب خود را پیدا کنید: ( اشعار در کانال لزوما متناسب با ایام نیست و صرفا اشعار برگزیده و مناسب با هشتک مورد نظر بارگذاری می‌شود تا جامع شعر خوبی تنظیم شود برای عزیزان مداح) 📍عبد و معبود 📍امام زمان علیه السلام 📍امام حسن عسکری علیه السلام 📍امام هادی علیه السلام 📍امام جواد علیه السلام 📍امام رضا علیه السلام 📍امام کاظم علیه السلام 📍امام صادق علیه السلام 📍 امام باقر علیه السلام 📍امام سجاد علیه السلام 📍امام حسین علیه السلام 🔗حضرت رقیه سلام الله علیها 🔗حضرت ابالفضل 🔗حضرت علی اکبر علیه السلام 🔗حضرت علی اصغر علیه السلام 🔗حضرت زینب سلام الله علیها 🔗حضرت سکینه سلام الله علیها 🔗حضرت مسلم 🔗حضرت عبدالله بن الحسن 📍امام حسن مجتبی علیه السلام 📍امام علی علیه السلام 📍 حضرت زهرا سلام الله علیها 📍حضرت رسول صل الله علیه و آله وسلم (درحال تکمیل...) @stayashura1402
بی قرار تو شدم بلکه قرارم باشی صیقلی بر دل پر کرد و غبارم باشی به همه دار و ندارم زده ام چوب حراج دوست دارم تو همه دار و ندارم باشی چشم دور از حرمم دیده یعقوب شده چه کنم ساقی چشمان خمارم باشی به ابالفضل دلم پیش کسی نیست حسین عهد بستم تو فقط یار و نگارم باشی از همه رانده شدن طرد شدن واماندم سن آقا قول بده ایل و تبارم باشی تا دم مرگ من از روضه تو میگریم تا در آن لحظه که من جان بسپارم باشی در سراشیبی گودال سرازیر شدی که سراشیبی قبرم به کنارم باشی وقت غروب گریه ما را بلند کرد این گریه آه تشت طلا را بلند کرد در خواب ناز بودم و من را صدا نکرد در بین خواب بودم و پا را بلند کرد در راه کار زجر فقط این دو کار بود یا پشت دست یا که صدا را بلند کرد همسایه یهودی مان صبح تا غروب هنگام پخت بوی طعام را بلند کرد او را شناخت عمه به گودال دیده بود وقتی که پیرمرد عصا را بلند کرد دیدی میان مجلس نامحرمان شام طفلک نشست و دست دعا را بلند کرد شانه نکش به موی سرم میخورد گره با خارهای دور و برم میخورد گره خیلی یواش لاله خود را بغل بگیر آرام تر سه ساله خود را بغل بگیر @stayashura1402
تا به لطف دوست نائل می شوی بر در این خانه سائل می شوی محفلی بهتر از این محفل کجاست هم طبیب اینجاست هم دارالشفاست هر که عاشق شد سبویش می دهند هر که آید آبرویش می دهند جان شده مست از می عشق و جنون این دلم محرم شده با اشک و خون آرزومند طواف کربلاست گریه هایش از نوای کربلاست جان من جانان من یعنی حسین عشق من ایمان من یعنی حسین عشق این گل ، گل به دل ها می دهد برگ برگش بوی زهرا می دهد از عنایات خدای عالمین روز اول شد دلم بیت الحسین حامی قرآن و دین و مکتبم من غلام حلقه گوش زینبم این حسین درکش ز هستی برتر است یک رقیه دارد از گل بهتر است جان فدای آن وجود اطهرش بوسه زد زهرا به زیر حنجرش کی از او فکر جدایی می کنم ؟ من از او دائم گدایی می کنم @stayashura313
تنها نه این که داده رزق نوکران را بخشیده آب و نان بنده پروران را . معشوق ها دلداده ی حب الحسین اند عشقش مسخر کرده قلب دلبران را . هر کس که مشمول نگاه رحمتش شد هرگز نمی خواهد عطای دیگران را . گریه برایش خیرِ بی مانند دارد حتی مقرب می کند پیغمبران را . نامش که زینت بخشِ عرش و اهل آن است تا اوج مستی می برد نوحه گران را . دیوانگی ما در این میخانه ، لطف است بخشیده زهرا این جنون بیکران را . یک عمر داغ سینه ی عریان ارباب آتش زده جان و دل جامه دران را . باید چگونه با پر زخمی ، عقیله پیدا کند در دشت و صحرا ، دختران را . باید چگونه زینب کبری ببیند در شام ، بر کام امامش ، خیزران را @stayashura1402
بی عشق حسین جهان چه ارزش دارد بی روی حسین جنان چه ارزش دارد با ذکر حسین است زبانرا قیمت بی ذکر حسین زبان چه ارزش دارد گر عشق حسین نباشد اندر جنت جنت به حسینیان چه ارزش دارد با مهر حسین اگر نباشد دل و جان دل بهر چه است وجان چه ارزش دارد بزمیکه دران ذکر نشد نام حسین آن مجلس و آن مکان چه ارزش دارد @stayashura1402
آنکس که عاشق تو نشد اشتباه کرد پنجاه سال زندگی اش را تباه کرد بیچاره ریخت آبرویش را به پای تو بیجا نوشته اند زلیخا گناه کرد این زن برای عشق در افتاد با خودش بدجور روزگار خودش را سیاه کرد باید که دل به دست کسی داد و بعد از آن یک گوشه ای نشست و دگر آه آه کرد ای وای از گناه , گناه نسوختن در آستان شمع نباید گناه کرد عشق حسین تربیت طفل میشود ما را بدین طریق پدر سر به راه کرد ما را خدا به خاطر زینب پناه داد ما را خدا به خاطر زینب نگاه کرد یکجا تمام گیسوی زینب سپید شد وقتی کمی نگاه سوی قتلگاه کرد فرصت نشد دوباره ببوسد فقط نشست با التماس زیر گلو را نگاه کرد علی اکبر لطیفیان @stayashura313
تو به دادم نرسی، می‌روم ازدست حســین مستغاثٌ بک اربـــــاب، که بهتر باشم گر بنا هست مـــرا دست کسی بسپاری بهتر آن است غلام علی اکــبر باشم من که بی دعوت و سرخود نرسیدم به حضور من سفارش شدۀ حضــرت مادر باشم مادرت داد به من درس حســین جان گفتن مادرت یاد به من داد، که نـــوکر باشم @stayashura313
ثابت شده به گریه کنان منورش عزت فقط برای حسین است و نوکرش طبق حدیث هر چه در این داغ گریه کرد آقا نشسته دو زانو برابرش آهی ز دل کشیدمو گریه حساب کرد ریز و درشت ثبت شده بین دفترش از پرچم عزای حسین دل نمی کنم گوهرشناس چشم نپوشد ز گوهرش من خاک بر سرم اگر این خاک کربلا هر کس که خاک پاش نشد خاک بر سرش آن منبری که وقف عزای حسین نیست چوب‌ست چوب خشک نخوانید منبرش @stayashura313
وقتی خدا به خلقت تو افتخار کرد ما را برای نوکریت اختیار کرد کشتی هیچ‌ کس به دل ما محل نداد اما حسین آمد و ما را سوار کرد تا داغ تو جگر بخراشد به سینه‌ها برق نگاه تو دل ما را شکار کرد گر روضه‌ات نبود که ما دین نداشتیم دین را برای ما غم تو استوار کرد جانم فدای آن که تمامی عمر خویش بر درگه تو خدمت بی‌انتظار کرد هرگز ز یاد حضرت زهرا نمی‌رود یک لحظه کسی که برای تو کار کرد دنیا و آخرت همه مدیون زینبیم ما را صدای ناله او بی‌قرار کرد گیرم که گریه‌ها شده مرهم به زخم تو باید به داغ ساقی لشکر چه کار کرد؟ @stayashura313
گرچه از دنیا فقط دو چشم تر دارم حسین من ز ثروتمندها هم بیشتر دارم حسین خانه بودم فاطمه آورد تا اینجا مرا هر کجا مادر بفرماید گذر دارم حسین روضه را جارو زدم قلب مرا جارو زدی حال دیگر داشتم حال دگر دارم حسین هر چه که دارم نگیری هر چه که دارم تویی من به جز عشق شما چیزی مگر دارم حسین؟ بشنود هر کس که میخواهد ز تو دورم کند مرگ بر من, لحظه ای دست از تو بردارم حسین تو ته گودال رفتی من شدم بالا نشین از تو دارم آبرویی هم اگر دارم حسین پیش بابایم برایت گریه کردم زود گفت نذر موی اکبرت هرچه پسر دارم حسین آنقدر پای تو میسوزم خودت خاکم کنی با همین بیچارگی خیلی هنر دارم حسین کربلای تو مگر در هیئت ودر روضه نیست؟ پس چرا اینقدر من فکر سفر دارم حسین چیزی از دستت نمیخواهم خجالت میکشم آخر از انگشت و انگشتر خبر دارم حسین @stayashura313
حدیث عشق تو دیوانه کرده عالم را به خون نشانده دل دودمان آدم را غم تو موهبت کبریاست در دل من نمی دهم به سرور بهشت این غم را غبار ماتم تو آبرو به من بخشید به عالمی ندهم این غبار ماتم را زمان به یاد عزایت محرم است حسین اگرچه شور دگر داده ای محرم را اگر بناست دمی بی تو بگذرد عمرم هزار بار بمیرم نبینم آن دم را گدای دولت عشقم که فرق بسیار است گدای دولت عشق و گدای درهم را به نیم قطره ی اشک محبتت ندهم اگر دهند به دستم تمام عالم را محبت تو بود رشته ی نجات مرا رها نمیکنم این ریسمان محکم را به عاشقان تو نازم که بهر جانبازی گزیده اند همیشه خط مقدم را گناهکارم و یک عمر چشم گریانم به زخمهای تو تقدیم کرده مرهم را به یمن گریه برای تو روز محشر هم خموش می کنم از اشک خود جهنم را سخن زسوز دلت با که می توان گفتن که سوختی دل بیگانگانه را و مَحرم را نشست تخت سلیمان به خون چو یاد آورد حدیث قتلگه و ساربان و خاتم را سپهر از چه نشد پاره پاره آن ساعت که نقش خاک زمین دید عرش اعظم را روا نبود که امت به سر بریدن تو دهند اجر رسالت رسول خاتم را بنات فاطمه را بانگ العطش بر چرخ به جای آب بجوشد زسینه خون یم را لب از ثنات نگیرد دمی، اگر ببُرند هزار مرتبه دست و زبان میثم را غلامرضا سازگار (میثم) نخل 2، ص 276 90/3/9 @stayashura313
نام او را بر زبان آور حلاوت را ببین خاکبوس آستانش باش عزت را ببین در جهان فانی ما نیست خیری بی حسین نان خور شاه شهیدان باش، برکت را ببین گر چه خیلی بی وفایی دید اما باز هم دستگیری میکند از ما مروت را ببین معصیت میگیرد و خوبی به جایش می دهد در ازای قطره اشکی، تجارت را ببین راه من سوی تباهی بود سوی او نبود ناگهان چشمم به پرچم خورد، قسمت را ببین نوکر عاصی او گر راهی دوزخ شود زود بانگی می رسد برگرد حضرت را ببین در جهانی که همه از پشت خنجر می زنند سِیر در سینه زنانش کن رفاقت را ببین اینقدر دریا و دشت و کوه را زیبا مخوان در حریم او قدم بگذار جنت را ببین حُرِّ بی او را تصور کن هلاکت را نگر حُرِّ با او را تصور کن شهادت را ببین روز محشر که بیاید روضه خوان او خداست اشک ریزش مادرش زهراست، هیئت را ببین تحت امرش بود باران و برای جرعه ای منت از دشمن کشید اوج مصیبت را ببین روی محتاجان همیشه باز بود آغوش او نیزه ها را هم پذیرا شد سخاوت را ببین ساربان با اینکه دیر آمد به دیدارش ولی دست پر برگشت از مقتل کرامت را ببین آه بعد از بوسه شمشیرها بر صورتش دخترش نشناخت بابا را جراحت را ببین علی_ذوالقدر @stayashura313
میزنم دم ز ولای تو اباعبدالله دلم افتاده به پای تو اباعبدالله پیش هر بی سرو پایی که گدایی نکنم من گدایم گدای تو اباعبدالله با همه خیل گدایی که در خانه توست کم ندیدم ز عطای تو اباعبدالله مادرم گفت اگر این همه عزت داری پدری کرده برای تو اباعبدالله ای که آرامش جان علی و فاطمه ای جان عالم به فدای تو اباعبدالله کعبه دور سر شش گوشه تو میگردد مروه دنبال صفای تو اباعبدالله این ورودی جنان یا در باب القبله است.!؟ چه بهشتی است سرای تو اباعبدالله بی جهت نیست حرم هر شب جمعه غوغاست زائر توست خدای تو اباعبدالله کاش محشور شوم روز قیامت آقا با تو و با شهدای تو اباعبدالله زودتر از همه سیراب شود از کوثر زائر کرببلای تو اباعبدالله یاری مادر تو حضرت زهرا کرده هر که گرید به عزای تو اباعبدالله مادرت هر شب جمعه به حرم می آید میزند ناله برای تو اباعبدالله مادرت هر شب جمعه به حرم میشنود ناله واولدای(واعطشای) تو اباعبدالله پیش چشمان تر تو پسرت را کشتند جگرم سوخت برای تو اباعبدالله بی جهت نیست زمینگیر شدی پیش تنش تکه تکه شد عصای تو اباعبدالله خواستی موی سفید تو نبیند زینب خون او گشت حنای تو اباعبدالله اولین مرتبه بود از حرم آمد بیرون خواهر تو زقفای تو اباعبدالله این همه دیده نامحرم و زینب، ای وای خوب شد بود عبای تو اباعبدالله @stayashura313
عشق در پرده این پرسش بی حاصل ماست دل ما در حرمت یا حرمت در دل ماست خون بها از که بخواهیم که در روز جزا شافع ماست همان کس که غمش قاتل ماست اشک بر توست شفای دل درمانده ما علتش چیست مگر تربت تو در گل ماست دانه دانه به زمین ریخت گناهانم را گوهر عشق که در دیده ناقابل ماست تا برای تو نمیریم ز پا ننشینیم کربلا مقصد ما نیست که سر منزل ماست دشمنت کشت ولی نور تو خاموش نشد آری آن جلوه که فانی نشود نور خداست @stayashura313
ما را کشانده اند به میخانه حسین تا مستمان کنند ز پیمانه حسین پروا نکن از اتش دوزخ حسین هست اتش حرام گشته به پروانه حسین دست تو سرپرستی ما راسپرده اند ما را گذاشتند دره خانه حسین حب الحسین عجننی ای عاقلان شهر یعنی شدیم ما همه دیوانه حسین باب الحسین ذکر شریف رقیه است سوگند میخوریم به دردانه حسین ___________ ♦️کانال سرای شعر محتشم| خوش‌ آمدید ♦️ ♻️انتشار مطالب آزاد است♻️ @stayashura313