eitaa logo
🏴سرای شعر محتشم🏴
439 دنبال‌کننده
5 عکس
4 ویدیو
11 فایل
📍کانال شعر حضرات معصومین علیهم صلوات الله ❤️امام صادق علیه السلام:❤️ ✍️ من قال فینا بیت شعر بنی الله له بیتا فی الجنه هر کس در راه ما و برای ما یک بیت شعر بسراید، خداوند برای او خانه ای در بهشت، بنا می کند. @stayashura99 📔وسائل الشیعه ۱۴۰۲/۰۳/۲۳
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از 🏴سرای شعر محتشم🏴
❇️ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ الحُسَینِ عَلیهِ السَّلٰام❇️ بردار مداح سلام🤚 یک مداح موفق نیاز به منبع شعر و اشعار جامع و کاملی داره👌✅ ❤️شعر سلاح مداحه❤️ 🩸اگه دوست داری با اشعار طبقه بندی شده و هشتک دار آشنا بشی 🩸اگه دوست داری جامع شعر خوبی داشته باشی برای عزاداری ها 🩸اگه دنبال اشعار سبک دار و خوب برای روضه هستی 👈👈 عضو کانال سرای شعر محتشم بشو🖤 ❇️🔗 سرای شعر محتشم با توجه به نیازهای یک مداح، کانالی است تا جامع شعر خوبی برای برادران عزیز مداح فراهم آورد ✅ در ثواب انتشار این کانال و مطالب آن سهیم باشید و بنر را منتشر کنید ❤️ _______ ♦️کانال سرای شعر محتشم| خوش‌ آمدید ♦️ @stayashura313
رفتی علی بدون تو بی بال و پر شود؟ بعد از تو کیست تاکه برایم سپر شود؟ الان مغیره آمد از اینجا عبور کرد می خواست تا دوباره حسن خون جگر شود یادم نمی رود که همه داد می زدند طوری لگد بزن که علی بی پسر شود رنجی کشیده ای که خودم دانم و خودت رفتی بدون اینکه کسی باخبر شود حالا برای نبش مزار تو آمدند تا زخم کاری جگرم بیشتر شود زهرا قرار بود بمانی کنار من نه اینکه بی تو شوهر تو دربدر شود این ذوالفقار بی تو برایم عصا شده رفتی که ذوالفقار علی بی اثر شود ___________ ♦️کانال سرای شعر محتشم| خوش‌ آمدید ♦️ ♻️انتشار مطالب آزاد است♻️ @stayashura313
دربساط عشق هرکس زحمتش بالاتراست.. پیش زهرا مادرت شخصیتش بالاتراست! هرکه محض احترامت معصیت کمتر کند روزی اشک میان هیئتش بالاتراست.. احترام پیرها هرچند برما واجب است.. پیرمرد روضه تو حرمتش بالاتراست. قول دادی روز محشر لنگ نگذاری مرا ساکن بیت الحسین امنیتش بالاتراست خیمه ی تو جای کبر و کینه و منصب که نیست هرکسی خاکی تر آمد عزتش بالاتراست. نقص های هر نمازش زود کامل میشود.. هرکه انس سجده روی تربتش بالاتراست کربلا رفتن کجا؟از کربلا گفتن کجا؟ دیدن شش گوشه ات از صحبتش بالاتر است داغِ تو دیده به فکر غصه دنیا که نیست مبتلای اشک تو ظرفیتش بالاتراست از شهیدان تو فهمیدم که پای عشق تو هرکسی گمنام تر شد شهرتش بالاتراست گریه در هیئت تفاوت میکند باهرکجا گریه دسته جمع باشد قیمتش بالاتراست وسع ما این‌است! اما خوب میدانیم ما.. خیلی از این نوکریها ساحتش بالاتراست تشنگی، زخم زبان،داغ جوان، هتک حرم از تمام این مصائب غربتش بالاتر است آب مهر مادرت بود و به رویت بسته شد حجم نیزه آمد و راه گلویت بسته شد. سید پوریا هاشمی ___________ ♦️کانال سرای شعر محتشم| خوش‌ آمدید ♦️ ♻️انتشار مطالب آزاد است♻️ @stayashura313
دنبال کبریایى؟! بى کبر و بى ریا باش وقت اداى دینت فارغ ز هر ادا باش راه سلوک نوکر از جاده ی سکوت است وقت نظر گرفتن یک‌ گوشه بیصدا باش وقتی که پشت این در پیغمبران نشستند در کوی نیکنامان پیوسته خاک پا باش هر منصبی که داری ، بیرون روضه داری اینجا که پا نهادی ، تا میشود گدا باش یک روز مثل مجنون ، یک روز چون زلیخا هر روز دل ببند و هر روز ماجرا باش گفتیم‌ رو سیاهیم گفتند پیش ما نه گفتیم بى پناهیم، گفتند پیش ما باش آسایش دو گیتى تفسیر این دو حرف است دیوانه ی حسین و مجنون مجتبى باش سینه به سینه یادم دادند که بگویم بابای من فدای یک تار موی باباش آب زلال را در سرچشمه جستجو کن خواهان خیر هستی خواهان مرتضی باش حق با علی مگر نیست؟! حق هم مگر خدا نیست؟! پس در نجف بمان و هر لحظه باخدا باش فرمود امام صادق: از پشت بام‌ خانه با یک سلام ساده الساعه کربلا باش او غرق خون‌ خود شد ، من غرقِ در گناهم سر داد ، دل ندادم ، ای بی وفا مرا باش کار بنی اسد در تدفین او گره خورد وقتی تنی‌ نمانده دنبال بوریا باش شعر از گروه “یا مظلوم” _______ ♦️کانال سرای شعر محتشم| خوش‌ آمدید ♦️ ♻️انتشار مطالب آزاد است♻️ @stayashura313
ص خبرت هست که آن طاق معلی افتاد ناگهان کنگره‌ی سنگی کسری افتاد خبرت هست ستون‌های یهودا افتاد خبرت هست هبل خرد شد عزّی افتاد خبر این است زمین پر شده از آب حیات آی بر احمد و بر آل محمد صلوات یک نفر آمده تا بار جهان بردارد پرده از منظره‌ی باغ جنان بردارد تا که از گُرده‌ی ما یوق گران بردارد از کران تا به کران بانگ اذان بردارد آخر از سمت خدا آن که نیامد آمد چهارده تَن همه با نام محمد آمد شب شکست و به زمین بارش مهتاب آمد عشق برقی زد و بر هر دل بی‌تاب آمد جبروت و ملکوتی‌ست که در قاب آمد فال حافظ زدم و این غزل ناب آمد ” گلُعذاری ز گلستان جهان ما را بس زین چمن سایه‌ی آن سرو روان ما را بس “ حق بده دیدن این معجزه حیرت دارد فقط این ابر به باریدنش عادت دارد نفسش گرم؛ خدایا چه حرارت دارد سایه‌اش نیست و در سایه قیامت دارد انبیا را بنویسید پیمبر این است قبله‌‌ی روز و شب حضرت حیدر این است کیستی ای نفست پاک ‌تر از پاکی ها غرق تسبیح بزرگی تو افلاکی ها اَشهَدُ اَنَّ که حیران تو بی‌باکی ها نوری و نور پراکنده بر این خاکی‌ها ای نَفَس‌های علی ای همه هست زهرا عالمی دست تو بوسید و تو دست زهرا تو درخشیدی و انوار حیات آوردی سیزده رشته قنات از عرفات آوردی سیزده چشمه ‌ی جوشان نجات آوردی سیزده مرتبه بانگ صلوات آوردی آخرین باده ‌ات از این همه خُم می ‌آید بادعایت عَلَم چهاردهم می ‌آید ششمین آینه‌ات آمد و پروانه شدیم سر زلفیم که با مرحمتش شانه شدیم مرد این راه نبودیم که مردانه شدیم شیعه‌ی جعفری خادم این خانه شدیم آسمان را کلماتش سخنش پر کرده و خداوند بر این جلوه تفاخر کرده باز پیچیده در این شهر پیامت آقا پشت یک خانه تو هستی و قیامت آقا عادت صبح تو شد عرض سلامت آقا و سلام است فقط تکه کلامت آقا از تو داریم سلامی پُر عطر و برکات باز بر احمد و بر آل محمد صلوات _______ ♦️کانال سرای شعر محتشم| خوش‌ آمدید ♦️ ♻️انتشار مطالب آزاد است♻️ @stayashura313
کلامش نور، فعلش خیر، نامش دلنشین باشد دلیل عالم ایجاد باید اینچنین باشد یکی از معجزات حضرت موسی بن جعفر اوست علیِ سوم و دست خدا در آستین باشد هوالاول، هوالاخر، هوالظاهر، هوالباطن رضا آئینه‌ی فضل امیرالمؤمنین باشد "رضی الله عنهم و رضوا عنه است" شأن او به قرآن بهترین مصداق آیات مبین باشد حدیث سلسله پای دلم را قرص و محکم کرد ولای حضرتش تنها مرا حصن حصین باشد شبیه تک تک اجداد خود باب نجاتم شد نخی از ریشه‌ی سجاده‌اش حبل المتین باشد به جز او چه کسی با حُسن رفتار و صمیمیت سر هر سفره با جمع غلامان همنشین باشد؟! کجا رد می‌کند از محضر خود سائلانش را کسی که دامنش باب الحوائج آفرین باشد ادب شرط قدم برداشتن در نزد آقایی‌ست که دربان حریمش حضرت روح الامین باشد شکوه بارگاهش را که دیدم با خودم گفتم بهشتی هم اگر روی زمین باشد همین باشد از اینجا دل به سوی آسمان‌ها راه پیدا کرد حریمش مهبط الوحی و به نوعی مهد دین باشد تلاقی می‌کند اینجا نگاه سائل و سلطان چرا که آستان‌اش نقطه‌ی عطف زمین باشد گره وا می‌شود از کارها با یک "امین الله" به قدر یک سر سوزن اگر در دل یقین باشد اگر مولا سراغم را نگیرد روز وانفسا بدون شک حسابم با کرام الکاتبین باشد منِ بد را ضمانت می‌کند جای تعجب نیست تعجب می‌کنم روزی اگر که غیر از این باشد همیشه وقت پابوسی تمام ترسم از این است مبادا این زیارت... این سلامِ آخرین باشد کسی از عهده‌ی مدح و ثنایش بر نمی‌آید همیشه سهم بیت آخر من نقطه چین باشد... ✍ ___________ ♦️کانال سرای شعر محتشم| خوش‌ آمدید ♦️ ♻️انتشار مطالب آزاد است♻️ @stayashura313
لالایی اصغرم چش به راهته الان مادر توو حرم تو رو زیر عبا تا خیمه می برم لالایی اصغرم لالایی تشنه لب مادرت ببیندت میشه جوون به لب تیر حرمله سرت رو برده عقب لالایی تشنه لب دست و پا می زنی دست و پامو گم می کنم آروم تر عزیزم یه کم آخرین باره که می گیرم تو رو توو بغل زود اومد سراغت اجل بند دوم بالای نیزه ها من نشستم حالا پای نیزه ها تووو گلوت مشخصه جای نیزه ها بالای نیزه ها نرمه حلقوم تو بمیرم برا بابای مظلوم تو یه کمی ببند چشای معصومتو نرمه حلقوم تو اگه بودی الان می خندیدی واسم یه کم نمی ذاشتی تنها بشم اگه بودی الان لالایی می خوندم برات با خنده می کردم صدات وحید محمدی ___________ ♦️کانال سرای شعر محتشم| خوش‌ آمدید ♦️ ♻️انتشار مطالب آزاد است♻️ @stayashura313
همون روز دهم بود توی قبرش دلم رو لای دستاش خاک کردم همونجا با همین چادر که سوخته خون دست حسین رو پاک کردم همون روز دهم بود یادمه خوب همینکه خیمه هامونو سوزوندن سر قبرش براش مجلس گرفتن با نیزه فاتحه واسش میخوندن شبام کابوس تیرو حلق بچس نه جون مونده برام نه خواب راحت ازون ساعت که تیر وا کرد گلوشو گلوم تیر میکشه ساعت به ساعت تمیزش میکنم، دستم بیادش سرش خاکی و خونی و کبوده ببینن مادرای شام چی میگن نمیگن مادرش مادر نبوده؟! بهم پیری زود رس داده داغش همینجور سن روی سنم گذاشته می پرسیدن زنای کوفه از هم کدوم پیرِزنه شیرخواره داشته بغل میخواد اگرداره میفته دیدم بستند با معجر سرش رو نمیذارن که نیزه ش رو بیارم میترسم گم کنن آخر سرش رو شب از نیمه گذشته دیروقته نبودش تارو پودم رو سوزونده غروبی روی نیزه بود، دیدم نمیدونم الان دست کی مونده ___________ ♦️کانال سرای شعر محتشم| خوش‌ آمدید ♦️ ♻️انتشار مطالب آزاد است♻️ @stayashura313
همیشه عاشقت هستم همیشه با تو می‌مانم یقیناً دوستم داری، که در صحن تو مهمانم دعایم کن همیشه در پناه این حرم باشم که عمری غیر از اینجا هرکجا رفتم پشیمانم دلم را داده‌ام دست امانتداری ات حالا نشستم کنج صحن تو امین الله می‌خوانم دلم میخواست مثل کودکی بر دوش زائرها گل از باغ ضریحت ساده‌تر می‌چید دستانم تمام عمر دستم را گرفتی وقت رفتن هم می‌آیی... چشم در راهم! می‌آیی... خوب میدانم! به روی دوش زائرهای تو از صحن آزادی مرا می‌آورند آخر، تو هستی حُسن پایانم به امید نگاهت تا نفس باقیست می‌خوانم رضاجانم رضاجانم رضاجانم رضاجانم ✍ حسین مؤدب _______ ♦️کانال سرای شعر محتشم| خوش‌ آمدید ♦️ ♻️انتشار مطالب آزاد است♻️ @stayashura313
خاک بودم سال‌ها از شوق گلدان شما در دل من بار خواهد داد احسان شما هرچه را آموختم از کودکی..، نام تو بود یا رضا گفته فقط طفل دبستان شما جای درس‌ومشق‌خواندن..، گنبدت را می‌کِشم دفتر من پُر شد از عکسِ شبستان شما اعتکاف مشهد ما از شروط بندگی‌ست من تمام عُمر را هستم مسلمان شما آمدم ای شاه...، یادش خوش! روانش شاد باد! هر که بوده از ازل روزی غزلخوان شما مهربانی، خصلت خدمتگزار کوی توست ای به قربان لب خندان دربان شما دردهای ایل خود را جمع کردم..، آمدم دربه‌در افتاده‌ام دنبال درمان شما هفت‌پُشت من نمک‌پروده‌ی این سفره‌اند آن‌قَدَر نان خوردم از دستِ پدرجان شما! یک طرف معصومه‌خانم، یک‌طرف سلطان‌طوس... در حقیقت نامِ این خاک است: ایران شما! نوکر بی دست و پا آیا به دردت می‌خورد؟! آمدم تا بسپرم خود را به دستان شما آی سلطان! دوستت دارم..، مرا باور بکن دوستت دارم..، قسم هم می‌خورم..، جان شما! روز محشر، خنده‌اش را فاطمه تضمین کُند هرکسی که چشم‌هایش گشته گریان شما بین صحن تو..، خودم را در نجف حس می‌کنم هو کشیدم "یا علی" را رو به ایوان شما هرچه دارم را بگیر و کربلایم را بده یا علی‌موسَی‌الرِّضا! دستم به دامان شما رفته رفته دارد ایّام محرم می‌رسد... آه! می‌آید همان ماهِ پریشان شما ** حرمله، خولی، سنان، اَخنَس..، عقب‌تر می‌روند... شمر تنها می‌شود با جد عطشان شما عمه‌جانت همسفر شد با سنانِ پستِ مست... وای از اهل حرم، وای از عزیزان شما ✍ _______ ♦️کانال سرای شعر محتشم| خوش‌ آمدید ♦️ ♻️انتشار مطالب آزاد است♻️ @stayashura313