هدایت شده از خبرگزاری تسنیم
۱۲ فروردین؛ اولین پیروزی جمهور مردم بر دیکتاتوری لیبرالها
یادداشت سید یاسر جبرائیلی:
🔹دوازدهم فروردین ماه ۱۳۵۸، یک نقطه درخشان در تاریخ انقلاب اسلامی است که اهمیت آن چه بسا از سرنگونی رژیم پهلوی در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ بیشتر باشد.
🔹اگر ۲۲ بهمنماه رژیم طاغوت سرنگون شد، ۱۲ فروردینماه نظام اسلامی تاسیس شد؛ و تامل و تدبر در تاریخ انقلاب اسلامی نشان میدهد این تاسیس مبارک، مسیر همواری نبوده است.
🔹جریان لیبرال در ایران که پیش از سرنگونی رژیم پهلوی در پی حفظ سلطنت بود، پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز همه همّ خود را مصروف جلوگیری از تاسیس یک نظام اسلامی کرد و در این مسیر هیچ ابایی نداشت که خواسته خود را بر جمهور مردم تحمیل کند؛ اما به فضل خدای متعال، انقلاب اسلامی با رای ملت به جمهوری اسلامی از سرقت لیبرالها در امان ماند.
@TasnimNews
عبور از طوفان تحریم با مقاومت در برابر فشارهای داخلی و خارجی برای سقوط در دام کنوانسیونهای تکلیفی FATF
سال ۹۸ در کمیسیون بررسی الحاق به لوایح تکلیفی FATF در مجمع تشخیص مصلحت نظام، با ارائه آمار تجارت خارجی کشور در دوره قبلی حضور در لیست سیاه این نهاد، استدلال کردم که ادعای صفر شدن یا حتی کاهش تجارت خارجی کشور در صورت قرار گرفتن در لیست سیاه این نهاد کذب است.
۱۱ سوال اساسی از دولت درباره FATF شده بود که در یک گزارش مبسوط ۸۳ صفحهای، این پاسخها را ارزیابی کرده و به کلیه اعضای مجمع ارائه کردیم. اگر گزارش طبقهبندی نداشت، انتشار آن، مجال مناسبی برای روشن شدن عیار ادعاهای آن ایام فراهم میکرد.
مقامات دولت وقت مدعی بودند اگر وارد لیست سیاه شویم، حتی با کشورهای دوست هم نخواهیم توانست تجارت کنیم. بحمدلله با وجود فشارهای فراوان، مجمع الحاق به دو کنوانسیون CFT و پالرمو را تائید نکرد. زمستان ۹۸ وارد لیست سیاه شدیم، اما حجم تجارت خارجی ایران پس از آن نسبت به دوره اجرای برجام که از لیست سیاه خارجمان کرده بودند، نه تنها کاهش نیافت، بلکه افزایش نیز یافت. سال گذشته، حجم تجارت خارجی ایران با وجود قرار گرفتن در لیست سیاه FATF از ۱۰۰ میلیارد دلار عبور کرد و به لطف خدای متعال، رو به افزایش است.
در صورتی که به دو کنوانسیون پالرمو و CFT ملحق میشدیم، اولا هیچ تضمینی نبود که FATF وضعیت ما را عادی کند، ثانیا تحریمهای آمریکا به داخل مرزهای ما کشیده میشد، ثالثا بهانه جدید برای گشایش پروندههای حقوقی علیه کشورمان در مجامع بینالمللی ایجاد میشد؛ چرا که هر اقدامی برای دور زدن تحریم میتوانست تبدیل به پروندهای تحت عنوان پولشویی و نقض کنوانسیون پالرمو شود.
وال استریت ژورنال اخیرا نوشت که ایران با یک سیستم مالی مخفی، محاصره اقتصادی اعمال شده توسط آمریکا را دور میزند. اگر تحت فشار لیبرالهای حاکم بر دولت وقت، تسلیم ادعاهای کذب و وعدههای پوچ آنها میشدیم، این سیستم مالی مخفی لو میرفت، از کار میافتاد و امروز، به جای اینکه آمارها عبور از طوفان تحریم را مژده دهند، ترامپ از فشار حداکثری پاسخ مثبت گرفته بود. به لطف خدای متعال، لیبرالها نتوانستند خسارت محض دیگری به کشور تحمیل کنند. آن منش و آن راه، هرگز نباید...
@syjebraily
✨چرا نئولیبرالها درباره اثر تورمی نقدینگی دروغ میگویند؟!
پیرو انتشار آماری از نسبت بالای نقدینگی به تولید ناخالص داخلی در جهان (ژاپن: ۲۸۰٪؛ کانادا: ۱۲۲٪؛ انگلیس: ۱۶۰٪؛ کره جنوبی: ۱۶۵٪؛ سوئیس: ۱۸۲٪؛ استرالیا: ۱۳۷٪؛ چین: ۲۱۱٪؛ مالزی: ۱۳۷٪؛ میانگین جهانی: ۱۴۳٪)، و اشاره به پایین بودن نسبی این نرخ در ایران (۹۵ درصد) نئولیبرالهای کراواتی و ریشدار هجمه سنگینی علیه حقیر شروع کردهاند که عمدتا فحاشی است و استدلال و استنادی در میان ناسزاهایشان دیده نمیشود. هدف از انتشار این آمار، به چالش کشیدن تلاشهای بیوقفه و ایدئولوژیک این جریان برای تقلیل دادن مسئله تورم به نقدینگی و در نتیجه تجویز سیاستهای خسارتبار و تورمزایی چون افزایش نرخ ارز و قیمت سوخت بود.
هیچ کس منکر اثر نقدینگی روی تورم نیست. مسئله ما اولا اغراق درباره اثر نقدینگی و انکار اثر متغیرهای دیگر است؛ ثانیا نتایجی است که از این اغراق گرفته میشود و سیاستهای ویرانگری که در پی آن تجویز میشود.
آقایان مدعی هستند که نقدینگی در ایران تورم ایجاد میکند - و در جاهای دیگر خیر- چون رشد نقدینگی در ایران بیش از رشد تولید است. دوباره و پیش از ادامه تذکر دهم که خلق نقدینگی توسط شبکه بانکی خصوصی برای فعالیتهای سوداگرانه حتما باید متوقف شده و خلق پول صرفا باید توسط حاکمیت و صرفا برای تولید باشد. اما توجه بفرمایید؛
در سال ۹۲ نقدینگی حدود ۶۴۰ همت و تولید ناخالص داخلی ۱۰۵۵ همت بوده است. یعنی نسبت نقدینگی به تولید حدود ۶۱٪ بوده است. در سال ۹۶ این نسبت به حدود ۹۵ درصد میرسد (نقدینگی= ۱۵۳۰ همت و تولید ناخالص داخلی= ۱۶۲۰ همت). به عبارت دیگر، در این دوره نقدینگی نسبت به تولید، نجومی بالا رفت اما تورم پائین بود!
برعکس، طی سالهای ۹۶ تا ۱۴۰۰، ما شاهد کاهش نسبت نقدینگی به تولید ناخالص داخلی هستیم. در ۱۴۰۰ نقدینگی حدود ۴۹۰۰ همت برآورو میشود و تولید ناخالص ۵۷۰۰ همت؛ یعنی نسبت فوق با ۱۰ واحد درصد کاهش، به ۸۵٪ رسیده است. اما در همین دوره، تورم وحشتناکی را تجربه کردیم.
نئولیبرالهای تصمیمساز، تصمیمگیر و مجری رخنه کرده در دولت آقای رئیسی توضیح دهند که چگونه در دورهای که نسبت نقدینگی به تولید ناخالص داخلی فزاینده بوده، تورم پائین بوده، اما در دورهای که این نسبت کاهشی بوده، تورم نجومی داشتیم و اینک نیز داریم؟!
آقایان جوابی ندارند چون با چهار عمل اصلی نه میتوان اقتصاد را فهمید و نه میتوان مدیریتش کرد. پاسخ این معما را در ادامه بخوانید.
ساختار تولید در ایران معالاسف یک ساختاری است که حقیر آن را ساختار تولید استعماری مینامم. یعنی ساختار تولیدی است که تا حد زیادی وابسته به واردات است(مونتاژ خودرو تا مرغ و برّه). نتیجه این وابستگی آن است که اقتصاد به شدت از تلاطم نرخ ارز و قیمت جهانی اقلام وارداتی متاثر میشود.
علت اینکه در دوره ۹۲ (۲۰۱۳) تا ۹۵(۲۰۱۶) با وجود رشد وحشتناک نسبت نقدینگی به تولید، تورم بالا نداشتیم، تورم منفی در جهان و عدم افزایش نرخ ارز بود(بماند که از محل حراج ذخایر ارز و طلای کشور، نرخ ارز ثابت نگه داشته شد). در این دوره، قیمت جهانی مواد اولیه مرتبط با انرژی ۵۷٪، گندم حدود ۴۰٪، ذرت ۳۹٪، ماده اولیه لاستیک ۴۳٪، دانه سویا ۲۶٪، جو ۴۹٪ کاهش یافت.
بنابراین، علت تورم پائین سالهای ۹۲ تا ۹۶ نه هنرمندی آقای روحانی بود، نه اینکه نرخ رشد نقدینگی به تولید کم بود! مسئله، تورم منفی در جهان بود. با معکوس شدن این روند و افزایش وحشتناک قیمت مواد اولیه تولید و اقلام کشاورزی، قیمتها در ایران نیز سر به فلک کشید.
شاید برایتان جالب باشد که ما چون وارد کننده محصولات نفتی هستیم، با افزایش قیمت نفت، قیمت این محصولات نیز افزایش مییابد، لذا افزایش قیمت نفت اثر تورمی روی اقتصاد ما دارد.
نئولیبرالها - چه با محاسن و چه بیمحاسن- با چشم بستن بر اینهمه واقعیت، میخواهند با تقلیل همه ماجرا به نقدینگی، سیاستهای معیشتسوز خود را که عبارتست از بیتفاوتی نسبت به تولید داخلی، بیتفاوتی به مسئله هدایت نقدینگی، تجویز افزایش نرخ ارز و قیمت سوخت و... به دولت تحمیل کنند.
من واقعا برای آقای رئیسی نگرانم. البته هیچ کس جز خود ایشان نخواهد توانست آقای رئیسی را از دست نئولیبرالها نجات دهد. دعا کنیم بتواند. حرف آخر اینکه راهکار، تولید دانشبنیان است و آنچه من از تولید دانش بنیان میفهمم، رفع وابستگی تولید و مصرف کشور به اقلام وارداتی است.
@syjebraily
هدایت شده از دکتر حمیدرضا مقصودی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بعد از مدتها تلاش علمی و عملی برای اولین بار در ایران کالای خواب ارگانیک (پشمی) با روش صنعتی به تولید انبوه رسید...
مزایای فراوان #پشم این نعمت و هدیه طبیعت از جمله طبع گرم آن اثرات خیرهکنندهای در سلامت انسان، پیشگیری و درمان بسیاری از بیماریها دارد...
محققان جوان ایرانی مجموعه ژینورا با زحمات شبانهروزی و مشورت با طبیبان و پزشکان متعددی اقدام به تولید کالای خواب ارگانیک نمودهاند که تمامی واژههای "کالای ایرانی" و "تولید ملی" برازنده آن است.
کالای خواب ارگانیک #میقان نیازی به تبلیغ ندارد اما حمایت از کالای تمام ایرانی و همت کارگرانِ ایرانیاش در سال حمایت از تولید دانشبنیان و کارآفرین کمترین کاریست که میتوانیم انجام دهیم✋
#میقان اولین کالای خواب ارگانیک ایران را به دیگران معرفی کنیم🇮🇷
پی نوشت: حسین زمانی به نظر من تصویر واقعی اقتصاد مقاومتی است.
موفق باشی حسین جان.
☘کانال تحلیل های اقتصادی دکتر حمیدرضا مقصودی
@hamidrezamaghsoodi
هدایت شده از اقتصاد فرهنگی
نظری به نظریه مقداری پول.pdf
350.2K
این روزها بحثهای مفصلی در مورد تورم و نقدینگی و نرخ ارز و گرانی و ... میشنوید. شاید بد نباشد بدانید ریشه این بحثها به کجا برمیگردد...
💠 @h_abasifar
هدایت شده از اقتصاد فرهنگی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پرفسور مسعود درخشان:
باید تورم را از بین برد. برای از بین بردن تورم اولین کاری که باید بکنیم این است که نظریات اقتصادی سرمایهداریِ لیبرال را کنار بگذاریم. دنبال فریدمن نروید که چطور تورم را باید کنترل کرد!!!
بانکهای خصوصی و دولتی باید تعطیل شوند و یک بانک ملی داشته باشیم تا تورم از بین برود.
💠 @h_abasifar
🔴 از تویوپت تا لکسوس!
👤 #سیدیاسر_جبرائیلی
🔹 سال ۱۹۳۹ میلادی، ژاپن دو شرکت خودروساز آمریکایی جنرال موتورز و فورد را از خاک خود بیرون کرد تا صنعت خودروی ملی ایجاد کند. ژاپنیها می دانستند که هیچ کشوری از نظر صنعتی به هیچ جایی نمیرسد مگر اینکه یک صنعت خودروی پیشرفته داشته باشد.
🔸 و میدانستند که تا خودروساز خارجی در کشورشان حضور دارد، خبری از صنعت خودروی ملی نخواهد بود.
پس از شانزده سال حمایت تمام قد دولتی و صرف هزینههای سنگین، شرکت تویودا (تویوتای فعلی) سال ۱۹۵۵ خودروی تویوپت را تولید کرد.
✅ این خودرو اما تبدیل به نماد سرخوردگی صنعتی مردم ژاپن شد. به آمریکا صادر شد اما آمریکایی ها آن را عودت دادند. ۲۵ سال گذشت و صنعت خودروی ژاپن به جایی نرسید. کار به جایی رسید که منتقدان صنعت خودروی ملی، خواهان بازگشت خودروسازان خارجی شدند.
🔹 اما این گفتمان نتوانست غالب شود و گفتمان تولید ملی همچنان به مسیر طاقت فرسای خود ادامه داد.
اگر امروز می بینیم که شرکت تویوتا برند نخست خودروسازی جهان است، باید بدانیم این موفقیت نه از طریق مشارکت با فورد و جنرال موتورز به دست آمده و نه یک شبه حاصل شده است.
🔸 تویوتا مسیری طولانی برای رسیدن به این نقطه پیموده است.
خودروسازی در کشور ما به همان مرضی دچار است که زمانی خودروسازی ژاپن گرفتار بود. آنها فورد زده بودند، ما پژو زدهایم! آنها از شر بیگانه خلاص شدند و ۶۰ سال بعد لکسوس را تاسیس کردند.
✅ یک تصور غلط درباره صنعت خودروی ایران وجود دارد و آن اینکه "خودروسازان ما تحت حمایت شدید دولت هستند". این گزاره از اساس اشتباه است و آن را باید به این شکل اصلاح کرد: "خودروسازان فرانسوی و مشخصا پژو-سیتروئن و رنو تحت حمایت شدید دولت ایران هستند".
🔹 امتیازات متعددی چون انحصار و... که تصور میشود برای خودروسازان ایرانی وجود داشته، در واقع برای خودروسازان فرانسوی بوده است.
خودروسازان ما خودرو نساختهاند. خودروی فرانسوی را برای فرانسویها سر هم کرده و به ایرانیها فروختهاند.
🔸 یکی دو سال پیش برای بازدید از خط تولید یک شرکت خودروسازی رفته بودم. مسئول یکی از خطوط مونتاژ میگفت قطعات ما در گمرک گیر کرده است. گفتم چرا؟ گفت چون روی تمام قطعات وارداتی، آرم یک قطعهساز داخلی حک شده و گمرک میگوید این چجور کالای داخلی است که دارد وارد میشود؟!
✅ مشکل دیگر صنعت خودروی ما، همین مافیای قطعهسازی است که در واقع واردکننده قطعات و مونتاژ کار است، اما خود را تولیدکننده جا زده است. در یک کلام، ما خودروسازی نداریم، در یک سطح مونتاژ قطعات داریم، در سطحی دیگر، مونتاژ خودرو.
🔹 این مسئله نه در سطح ایران خودرو و سایپا قابل حل است، نه حتی در سطح وزارت صمت. مسئله، یک مسئله ملی است و بسیج همه ظرفیتهای علمی، دانشگاهی، صنعت دفاعی(سرریز فناوریهای تحصیل شده در صنایع دفاع) و... را میطلبد و این اقدام فرابخشی، صرفا با فرماندهی شخص رئیسجمهور ممکن است.
🔸 ما اگر از شر مونتاژکاری خلاص شویم و عزم تولید کنیم، یقین بدانیم در مدتی بسیار کوتاهتر مسیر پیشرفت این صنعت را خواهیم پیمود. جایی که ما امروز قرار داریم، به قله بسیار نزدیک تر از جایی است که ژاپن در آن روزها قرار داشت.
✅ پیشرفت، صبر و تلاش و هزینه و مجاهدت میخواهد. با مصرف کردن خودروی خارجی از محل صادرات نفت یا با مونتاژ پژو و رنو ما هرگز طعم شیرین پیشرفت را نخواهیم چشید. لیبرالهای ایرانی که مخالف تولید داخلیاند، از پیشرفت فقط خوشگذرانی با پول نفت و تولید بیگانه را میفهمند.
🔹 ما همچون ژاپن که فورد و جنرال موتورز را بیرون کرد، پژو و رنو را بیرون نکردیم. به ما وعده خودروساز شدن با مشارکت خارجی را دادند، اما وابسته و عقبمانده نگهمان داشتند. الحمدلله که با تحریمها فرانسویها از ایران رفتند. کاش صبر و ارادهای که در مسئولان و مردم ژاپن بود، برای پیمودن مسیر پیشرفت در مردم و مسئولان ما هم به وجود آید. آیا روزی میرسد که امثال مهندس آرین به مدیریت خودروسازی ما منصوب شوند و ظرفیتهای مالی، دانش بنیان و دانشگاهی کشور موظف شوند در خدمت این صنعت راهبردی قرار گیرند تا خودروی پیشرفته ایرانی تولید شود؟
💢 مردم ما هم دلسوزند، هم صبور، هم فهیم. اگر این عزم را در مسئولان کشور ببینند، اگر بسیج ظرفیتها و ارادهها را ببینند، اگر پیش روی آنها چشمانداز دقیقی ترسیم شده و زمانبندی مشخصی پیش چشمشان باشد، شک نکنیم برای پیشرفت خودروسازی ایران از هیچ کمکی دریغ نمیکنند.
@syjebraily
هدایت شده از محمدجواد توکلی- یادداشتهای اقتصادی
✅ نقش افزایش نقدینگی در تورم کنونی چقدر است؟
✅به دنبال یاداشتی که در مورد نقش برجسته ارز در سه موج تورمی اخیر در اقتصاد ایران داشتم برخی دوستان این مطلب را به مفهوم نفی نقش نقدینگی در ایجاد تورم قلمداد کردند.
✳️ نمودارها نشان می دهد که تغییرات این دو هم جهت است : با افزایش نقدینگی تورم هم بالا رفته است، ولی کدامیک علت دیگری است؟ آیا افرایش نقدینگی تورم را ایجاد می کند یا تورم باعث می شود که تقاضا برای نقدینگی بالا برود
✅ شواهد زیادی وجود دارد که در اقتصاد ایران به خصوص در سالهای اخیر ، افزایش نقدینگی معلول تورم ناشی از فشار هزینه تولید بوده است، یعنی تورم ناشی از افزایش هزینه تولید آن هم عمدتا متاثر از افزایش قیمت ارز رخ داده ، فعالان اقتصادی نیاز به نقدینگی بیشتر پیدا کردند و همین امر زمینه افزایش نقدینگی را فراهم کرده است . یعنی تورم باعث افزایش نقدینگی شده نه اینکه نقدینگی باعث افزایش تورم شده باشد.
❇️ این امر مشابه کسی است که #غذای_چرب خورده و عطش گرفته است و مدام آب میخورد. تورم به وجود آمده می طلبد که پول بیشتری در رگهای اقتصاد کشور تزریق شود(تولید کننده سرمایه در گردش بیشتر میخواهد...)، هرچند که تزریق این خون چون ناعادلانه و ناکارآمد صورت میگیرد و قدرتهای سفتهباز بیشتر از آن بهرهمند میشوند، این نقدینگی اضافی عمدتا نه در خدمت تولید بلکه در خدمت ایجاد تورم بیشتر قرار می گیرد(یعنی در مرحله بعد نقدینگی علت تورم میشود)
✅ این یعنی تورم (ناشی از افزایش هزینه تولید) موجب افزایش نقدینگی و افزایش نقدینگی و استفاده نادرست از آن باعث تورم (ناشی از فشار سفته بازی و تقاضا) میشود
✍️ توکلی https://eitaa.com/eqmoq2
هدایت شده از دکتر حمیدرضا مقصودی
آقای رئیسی عزیز دل. سرور من! امید مردم ایران.
گفتیم به حرف مهندسهای دوکلاس اقتصادخوانده و نخوانده گوش نکن. این ها با همان ماشین حسابی که مقاومت مصالح را محاسبه میکنند، مقاومت اقتصاد و رفتار مردم و متغیرهای اقتصادی را هم اندازه گیری میکنند. تصور کردید برداشتن نرخ ارز کالای الف، نه تنها رانت الف را از بین میبرد که کالای ب را هم تنظیم میکند.
گفتید ارز ترجیحی نهاده دام را بر میداریم اما قیمت گندم و دارو را کنترل میکنیم. پیچیدگیهای اقتصاد به همین در همتنیدگیهای نظام قیمتی و رفتار انسانی است که ریاضیات از فهم آن عاجز است و معالاسف برای تدبیر آن سراغ افرادی رفتید که فقط کمی ریاضی خواندهاند.
بسیاری اقتصاددانان انذار دادند و گوششنوا نیافتند.
حال از داروخانه ها و نانواییها و کارخانههای ماکارونی خبر بگیرید و دستور دهید که قیمتها زیاد نشود. هرچند این دستور، دستور دوشیدن شیر از گاو نر است.
گفتیم و گفتید و همچنان هم میگویید که آبرویم را بر این سیاست تعدیلی میگذارم. و ما اصرار داریم که آبروی شما، آبروی انقلاب است و نباید به پای این اشتباهها ذبح شود.
چه بگوییم...
☘کانال تحلیل های اقتصادی دکتر حمیدرضا مقصودی
@hamidrezamaghsoodi
🖊بچههای شیکاگو؛ از سانتیاگو تا تهران
1⃣بخش نخست
آنچه در عرف به افشاگری موسوم است، نه شیوه این قلم بوده و نه شان آن است. اما خطری که از جانب سیاستهای نئولیبرال کشور را تهدید میکند، طرح این بحث مهم را ضروری ساخته است. مخاطب این نوشته کوتاه هم دستگاههای امنیتی نیستند که از فردا راه بیفتند و بگیر و ببند راه بیندازند و پسفردا هم خیال کنند که توانستهاند به نفوذ پایان دهند؛ چه، مسئله یک یا دو فرد و یک تیم نیست که با بازجویی و بازداشت، خاتمه یابد. مخاطب اصلی حقیر در اینجا، نخبگان فکری و اجرایی انقلابی در کشور هستند که با شیوههای دشمن آشنا شوند و از یک #تفکر_مسموم که ابزار دشمن است، فاصله بگیرند.
در دوره جنگ سرد، رقابت سختی میان آمریکا و شوروی برای قرار دادن کشورها در بلوک تحت سلطه خود در گرفته بود و هر یک با ابزارهایی در پی گسترش سلطه خود و جلوگیری از گسترش بلوک مقابل بودند؛ هم حاکم شدن ایدئولوژیشان بر کشورهای جهان را دنبال میکردند، هم در برابر حاکم شدن ایدئولوژی مقابل، میایستادند.
آمریکا با شعار کمک به توسعه کشورها در پی توسعه سلطهاش بود و این انگاره را تبلیغ میکرد که لیبرال-دموکراسی توسعه میآورد، اما کمونیسم ضد توسعه است.
در همین چارچوب، هری ترومن سی و سومین رئیسجمهور آمریکا در سخنرانی تحلیف خود، از برنامهای رونمایی کرد که به "اصل چهار ترومن" معروف شد. او مدعی بود آمریکا به دنبال استثمار کشورها با روشهای استعماری نیست، بلکه میخواهد به توسعه آنها کمک کند. پیرو این مباحث، کنگره آمریکا قانونی تحت عنوان "کمک اقتصادی خارجی" برای حمایت از توسعه کشورهایی که پیمان دوجانبه با آمریکا منعقد میکردند- بخوانید زیر بلیط آمریکا قرار میگرفتند- تصویب کرد. اولین کشوری هم که تحت این برنامه مورد حمایت آمریکا قرار گرفت، ایران بود. سال ۱۹۷۳ توماس پترسون در مقالهای نشان داد که این برنامه، در جهت تامین منافع یکجانبه واشنگتن عمل کرده است؛ آمریکا واردات مواد خام استراتژیک از این کشورها را افزایش داده، بدون اینکه تاثیر قابل توجهی روی محرومیت و توسعهنیافتگی آنها بگذارد.
کمکهای اقتصادی آمریکا در چارچوب اصل چهار ترومن، صرفا بخش کوچکی از برنامه را تشکیل میداد. کمک اصلی، کمک فنی به قربانیان برای تدوین برنامههای توسعه بود.
شیلی یکی از قربانیان این کمکهای فنی آمریکا در چارچوب اصل چهار ترومن بود. آنگونه که دیوید هاروی در کتاب تاریخچه مختصر نئولیبرالیسم گزارش میکند، در دهه ۱۹۵۰ میلادی، وزارت خارجه آمریکا از محل بودجه جنگ سرد، و با واسطه دو بنیاد فورد و راکفلر، تعدادی از اقتصاددانان شیلیایی را بورسیه کرد تا در دانشگاه شیکاگو زیر نظر میلتون فریدمن (از اجداد نئولیبرالیسم) علم اقتصاد بخوانند و پس از بازگشت به کشورشان، این علم را پیاده کنند تا توسعه پیدا کنند. وقتی در سال ۱۹۷۳ دولت سالوادور آلنده با کودتای تحت حمایت آمریکا توسط آگوستو پینوشه سرنگون شد، دستآموزهای فریدمن- که به بچههای شیکاگو معروف شدند- برنامهریزی برای اقتصاد شیلی را در دولت پینوشه به دست گرفته و آنچه را اصلاحات میخواندند، آغاز کردند. اخذ وام از IMF، خصوصیسازی، مقرراتزدایی، آزادسازی، کاهش هزینههای عمومی دولت و هرآنچه امروز به عنوان سیاستهای نئولیبرال شناخته میشود را در شیلی پیاده کردند. فجایعی که در دوره پینوشه بر ملت شیلی گذشت، حدیث مفصلی است که شهره عالم شده است.
موفقیت این سیاستها در گسترش سلطه و تامین منافع آمریکا به قدری بود که ترویج و تجویز سیاستهای نئولیبرال تبدیل به بخشی رسمی از سیاست خارجی آمریکا شد و نهادهایی چون صندوق بینالمللی پول در خدمت این سیاستها قرار گرفتند.
لینک به بخش دوم
@syjebraily
🖊بچههای شیکاگو؛ از سانتیاگو تا تهران
2️⃣بخش دوم
لینک به بخش اول
در دوران ریاست جمهوری باراک اوباما، هیلاری کلینتون که وزارت خارجه را برعهده داشت، از یک برنامه جدید رونمایی کرد که به نوعی در امتداد همان اصل چهار ترومن بود. این برنامه IDEP نام داشت و هدف آن، استفاده از ظرفیت خارجنشینان برخی کشورهای هدف، برای پیشبرد برنامههای آمریکا بود. کلینتون از قدرت هوشمند سخن میگفت و معتقد بود آمریکا باید در کنار داشتن ارتش قوی، روی دو بحث "دیپلماسی و توسعه" تمرکز ویژهتری داشته باشد. در همین راستا، دقیقا مانند دوره ترومن، بحث کمک فنی به توسعه کشورهای هدف در دستور کار قرار گرفت. دقیقا مانند دوره ترومن، وزارت خارجی آمریکا چندین بنیاد خاص را انتخاب کرد تا اقتصاددانانی را از کشورهای قربانی بورسیه کنند و دقیقا در دانشگاه شیکاگو، علم اقتصاد تعلیمشان دهند تا به کشورهای خود بازگشته و سیاستهای نئولیبرال را پیاده کنند. یکی از این کشورها که آمریکا خیلی دغدغه توسعهاش را داشت ایران ما بود.
بنیادی با نام HAND توسط خانمی با نام نوشین هاشمی در چارچوب برنامه IDEP و با بودجه وزارت خارجه آمریکا ماموریت یافت که افرادی را از ایران بورسیه کرده و به دانشگاه شیکاگو اعزام کنند تا در آنجا علم اقتصاد بیاموزند و راهی ایران شوند تا ایرانی را که آمریکا تحت شدیدترین تحریمها قرار داده بود، توسعه یافته کنند.
این افراد، پس از بازگشت به ایران، وارد سازمان برنامه و بودجه کشور شدند. یکی از اولین دستپختهایشان، سند اصلاح ساختار بودجه کشور بود که اردیبهشت ۹۸ با همکاری یک هیئت چهار نفره از صندوق بینالمللی پول تدوین کرده و به دست اجرا سپردند. یکی از برنامههای کوتاهمدت این سند، افزایش قیمت حاملهای انرژی بود که منجر به فاجعه آبان ۹۸ شد.
این افراد، که یک شبکه کامل هستند و جمعی از پژوهشگران انقلابی، مستندات قابل توجهی از ربط و ارتباطات و اقدامات این شبکه جمعآوری کردهاند، مدیریت یک دانشکده اقتصاد در یک دانشگاه فنی-مهندسی را نیز بهعهده گرفتند. با روی کار آمدن دولت آقای رئیسی، در کمال شگفتی همین تیم و همان افراد خاص بورسیه شده توسط بنیاد HAND، به عضویت شورای تدوین سند تحول دولت در آمدند و با تمام توان، همان سیاستهایی را که در دولت آقای روحانی دنبال میکردند و کارشان ناتمام مانده بود، در دولت جدید پی گرفتند. در کمال تعجب، آقای رئیسی در روز دانشجو میهمان همان دانشکده اقتصاد شد...
امروز به جرات میتوان مدعی شد که سیاستهای اقتصادی دولت جدید، تفاوتی با سیاستهای اقتصادی دولت آقای روحانی ندارد و ریشه این همسویی، اینهمانی تصمیمسازان است. آمریکا با دغدغه کمک به توسعه ایران، افرادی را مامور اجرای سیاستهای خاص اقتصادی در ایران نکرده است. راقم این سطور معتقد است سیاستهای اقتصادی نئولیبرال، مکمل تحریم هستند. پروژه تقابل مردم و حاکمیت که از طریق تحریم دنبال شد و به بن بست رسید، اینک از مسیر دیگری پی گرفته میشود. به تعبیر رهبر حکیم انقلاب، "کم اهمیتترین شکل نفوذ، جاسوسی است. گاهی نفوذی کارش بالاتر از خبرکشی و خبردهی است. تصمیم شما را عوض میکند. شما یک مسئولی هستید، میتوانید حرکت بزرگ یا موثری انجام دهید. نفوذی کاری میکند که شما آن حرکت را جوری انجام دهید که به نفع دشمن تمام شود؛ یعنی تصمیمسازی".
امروز اگر جوانان انقلابی میخواهند با آمریکا مقابله کنند، و اگر باور دارند که آمریکا علیه کشورمان دست به یک جنگ تمامعیار اقتصادی زده است، بدانند اجرای سیاستهای اقتصادی نئولیبرال در ایران که از طریق یک شبکه خاص و تحت عنوان علم اقتصاد دنبال میشود، سلاح استراتژیک دشمن است. باید به جنگ آن رفت. امروز کمک به آقای رئیسی برای رهایی از چنگ این جریان، از هر کمکی اولیتر است...
@syjebraily
هدایت شده از هاد
💫سامری ام یا انقلابی؟
🍀وقتی حضرت موسی(ع) به میعادگاه خود با خدا رفت و 10روز هم بر این قرار اضافه شد، سامری به قوم بنیاسرائیل گفت موسی رفته تا برای ما راهکارهای رسیدن به سرزمین موعود را بیاورد، اما معلوم نیست کی برگردد و مشخص نیست راهکاری بیاورد که به درد دنیایمان بخورد. بیایید تا من به شما بگویم که چطور میتوانیم خیلی نقدتر و سریعتر، رفاه قابلقبولی را همینجا ایجاد کنیم. اقوامی آنطرفتر از ما هستند که زندگیشان زرقوبرقی دارد. ما میتوانیم با استفاده از نسخههای آنها، به همان حد از آسایش و راحتی برسیم. دلیلی ندارد در بیابان منتظر موسی بمانیم که معلوم نیست کی برمیگردد.
🍀و همین شد شروع پشتکردن قوم بنیاسرائیل به موسی بعد از آن همه معجزات خیرهکننده.
سامری مرض بینیازی به نسخه توحیدی را در جامعه سرایت داد. مرض بینیازی یکی از شایعترین امراض در جامعه ما نیز هست. افراد زیادی بیان میکنند که با وجود نسخههای غربی برای ساخت جامعه و اقتصاد، نیازی به نسخههایی که از درون تفکر توحیدی جوشیده باشد، نداریم. ما هم بدون نیاز به اینکه بخواهیم بدانیم اساسا امتدادی برآمده از مبانی برای معضلات اقتصادی کشور وجود دارد یا نه، دنبال نسخهپیچیهای تفکرات غربی راه میافتیم.
🍀در مقدمه کتاب طرح کلی اندیشه اسلامی از انواعی از امراض نام برده میشود که وجود این مرضها در نخبگان جامعه مانع از این است که تفکر ناب توحیدی پا به عرصه اجتماع بگذارد و در راهگشایی برای معضلات جامعه و روشنگری مسیر موحدانه نقش ایفا کند. یکی از این مرضهای نخبگان جوامع، مرض بینیازی از دستورالعملهای الهی و بومی است. بهصرف اینکه از تمدنی دیگر هرچند معارض، نسخهای تجویز شود، بدون اینکه بدانیم آیا همان نسخه کاربردی خودشان است یا نسخه تجویزی برای رقیب تمدنیشان، آن را در جامعه خود بهکار ببندیم و حتی چشم روی تجربههای پیشین همین نسخه ببندیم و بارها تکرارش کنیم و دائما گمان کنیم ما بلد نبودهایم این نسخه شفابخش را خوب و کامل اجرا کنیم وگرنه روی مبارک این نسخه که کمترین گردی از اشکال و تردید نمینشیند.
🍀بهنظر میرسد فراتر از سخن از مزایا و معایب طرحهای اقتصادی باید به این سوال بیندیشیم که این طرح تجویز کدام مبانی اقتصادی است. مبانی توحیدی یا غیرتوحیدی؟ از تمدن پر از تبعیض و بیعدالتی غرب آمده یا از دل اندیشه استقلالطلبانه و عدالتگستر توحیدی؟ قبل از هرچیز باید ببینیم تصمیمگیران اقتصادی مثل سامری مردم را به بهشتی کاذب با نسخههای نئولیبرال وعده میدهند یا دلبریده از نسخههای ناکارآمد و مفتضح غربی هستند؟ سیاستمداران ما در شناخت نسخههای نئولیبرال اقتصادی چقدر تبحر دارند؟ چون ممکن است در کلام مرگ بر لیبرالیسم هم بگویند اما در عمل بهدلیل نشناختن نسخهها، اقداماتشان فرقی با لیبرالترین سیاستمداران نداشته باشد. مشهور است که معاویه دستور داده بود در آموزشهای دینی به مردم حرفی از بیدینی گفته نشود. شناخت مردم از دین و عدم شناخت از بیدینی بیشتر از اینکه هدایتکننده مردم به دین باشد، باعث کشیده شدن مردم به بیدینی شد. وقتی مرزهای دینداری و بیدینی را نمیشناسند کمکم به آن طرف مرز میغلتند و متوجه این غلتیدن نیستند.
🍀دشمنشناسی که یکی از وجوه مهم تفکر امام راحل است، امروز در عرصه اقتصاد باید در شناخت تفکر نئولیبرال و تجویزهایش و نتایج این تجویزها در گذشته همین کشور و سایر کشورها، خودش را نشان دهد. ما باید بدانیم دشمن در اقتصاد چه میگوید که دقیق بتوانیم با او مرزبندی داشته باشیم.
در میانه جنگ اقتصادی، نخبگانی که سواد اقتصادی خود را ارتقا ندهند، قدرت تشخیص خود را از دست میدهند و نخواهند توانست هدایتگر جامعه باشند، بلکه به احتمال زیاد جادهصافکن همان تجویزهای پرطمطراق دشمن باشند. بیایید از همین امروز از معتمدان اقتصادی خود بپرسیم چند کتاب در زمینه مسائل کلان اقتصاد سیاسی به ما معرفی کنند تا در زمینه اقتصاد عوام باقی نمانیم.
✍اسماء اسدی پور
https://farhikhtegandaily.com/page/220944/
@haad1442
🌟چرا این مناظره را نپذیرفتم؟
فارغ از لحن موهن دعوتنامه و توئیت با عنوان بسیج دانشجویی شریف، شاید اینک توضیح چند نکته درباره دلایل عدم پذیدش مناظره با برادر مدنیزاده لازم باشد.
به نظر میرسد دلیل اینکه عزیزان بسیج، برادر مدنیزاده را به عنوان طرف مناظره پیشنهاد کردند، برجی ارجاعات یادداشت "بچههای شیکاگو؛ از سانتیاگو تا تهران" باشد.
درست است. در آن یادداشت، ارجاع عبارت "بورسیه بنیاد HAND" و "نویسنده سند اصلاح ساختار بودجه در دولت آقای روحانی" و "عضو شورای سند تحول دولت آقای رئیسی" ایشان بودند، اما مسئله و موضوع آن بحث، شخص آقای دکتر مدنیزاده -که انسان متشخصی نیز هستند- نبوده و نیست.
آن یادداشت، یک بحث کاملا سیاسی و مرتبط با سیاست خارجی آمریکا و در چارچوب منازعه دولت آمریکا با جمهوری اسلامی ایران و تحریم فلجکننده و فشار حداکثری بود و اینکه اساسا نامی از آقای مدنیزاده و دیگران در آن مطلب نبردم، به این دلیل بود که موضوع، فراتر از فرد و افرادی مشخص است.
و تقلیل یافتن مسئله به یک یا چند فرد، موجب انحراف در فهم و مواجهه با مسئله خواهد شد. موضوع بحث، یک اختلاف نظر اقتصادی هم نیست که به مناظره گذاشته شده و نتیجهای از آن گرفته شود. موضوع، کاملا در ساحت سیاست و اندیشه سیاسی قرار دارد و طرف مناظره، باید متناسب و مرتبط باشد.
برادر مدنیزاده یک نخبه المپیادی در رشته ریاضی بودهاند که انشاءالله با انگیزه تحصیل علم و خدمت به کشور، به یک دانشگاه خاص در آمریکا (شیکاگو) رفتهاند و یک بنیاد با ویترین کار خیریه(HAND)، ایشان را بورسیه کرده است.
آیا از برادر مدنیزاده انتظار است که باید به تاریخ جنگ سرد و سیاست آمریکا برای توسعه لیبرال-دموکراسی و استفاده آمریکا از مکتب شیکاگو و اندیشه فریدمن به عنوان سلاح استعمار، مسلط و مشرف میبودند؟ آیا ایشان باید میدانستند که خانم نوشین هاشمی رئیس بنیاد HAND نه یک خیّر عاشق توسعه ایران، که یک فرد مرتبط با دولت جنایتکار آمریکا و عامل دستگاه سیاست خارجی آمریکا هستند که سیاست اعلامشده اش، به زانو درآوردن اقتصاد ایران است؟ آیا ایشان باید به ربط و ارتباطات خانم هاشمی با پروژه استنفورد ۲۰۴۰ و نانسی پلوسی و بنیاد راکفلر و هیلاری کلینتون و اهداف سیاسی اینها پی میبردند؟ آیا ایشان باید تاریخ شیلی دوران پینوشه را میآموختند و آگاهی مییافتند که وزارت خارجه آمریکا از محل بودجه جنگ سرد و با واسطه دو بنیاد فورد و راکفلر، تعدادی دانشجوی نخبه شیلی را در دانشگاه شیکاگو بورسیه کرد تا علم اقتصاد آمریکایی بیاموزند و با پیاده کردن این علم در وطن خویش، شیلی را قربانی استعمار و استثمار کنند آیا اساسا خود آن نخبههای شیلیایی از اینکه پشت صحنه بورسیه آنها وزارت خارجه آمریکاست آگاه بودند؟ یا تصورشان علم آموزی و خدمت به میهن بود و فورد و راکفلر را خیّر و خیرخواه میدیدند؟
آیا برادر مدنیزاده باید از بیانیه ماموریت بنیاد HAND که عبارتست از "ترویج دموکراسی آمریکایی در ایران" آگاه میبودند؟
پاسخ این پرسشها شاید آری یا خیر باشد، اما هرچه باشد، موضوع یک اختلاف نظر و سلیقه بر سر راهحل مسائل اقتصادی کشور نیست که موضوع مناظره باشد.
حقیر البته مشکلی برای مناظره ندارم. تلقیام این بوده که آقای مدنیزاده در حوزه سیاست خارجی ورودی ندارند و از برنامههای وزارت خارجه آمریکا و ربط و ارتباطات و اهداف شبکهای که خانم نوشین هاشمی در آن قرار دارند، بیاطلاعاند. اما اگر ایشان به همه موارد فوق علم داشتهاند، میتوانیم در این باره مناظره کنیم که بنیادی متصل به وزارت خارجه آمریکا و با هدف اعلامی ترویج دموکراسی آمریکایی در ایران، چگونه موجودیتی میتواند باشد. میتوانیم مناظره کنیم و تجربه مشابه شیلی را واکاوی کنیم. میتوانیم درباره اینکه IMF خیرخواه ملتهاست یا ابزار استعمارشان ساعتها بحث کنیم. اما اگر تلقی حقیر صحیح است و ایشان و امثال ایشان در این مسائل ورودی ندارند و قربانی این طرح آمریکایی شدهاند، آنکه باید طرف مناظره باشد، ایشان نیست.
والسلام علی من اتبع الهدی
@syjebraily
هدایت شده از هاد
🌟مصدر علم نافع
🍀تاکید چندباره رهبر انقلاب بر ضرورت تدریس علم نافع در مدارس، حاکی از ضرورت یک بازاندیشی اساسی در الگوی حاکم بر تدوین کتب درسی است که ناکارآمدی آن در برطرف ساختن نیازهای دانشآموزان ما عیان شده است. اما پرسش اینجاست که این بازنگری در چه سطوحی باید انجام شود؟ این نگرانی وجود دارد که صرفا کمیتهای تشکیل شده و مطالبی از کتب درسی حذف و مطالبی دیگر افزوده شود. این مهم، یک مقدمه واجب دارد که اگر طی نشود، مطلوب حاصل نخواهد شد. آن مقدمه عبارت است از حاکم شدن یک الگوی کلان و جامع بر سرفصلها و محتوای کتب درسی. در چهارچوب چنین الگویی است که حذف و اضافه مطالب، معنیدار و موثر خواهد بود. اما آن الگو کدام است؟
🍀بیتردید اگر بخواهیم الگویی برای تدوین کتب درسی طراحی کنیم، این الگو در دو سطح باید پاسخگوی نیاز ما باشد؛ نخست، سرفصلها و دوم، محتوا. لذا پرسش اولی که الگوی ما باید پاسخ دهد این است که سرفصلهای کتب درسی بر چه اساسی باید انتخاب شوند تا مطمئن باشیم موضوعات نافعی برگزیده شده است؟ و پرسش دومی که الگوی ما باید به آن بپردازد، این است که محتوا چگونه گزینش شود که مطمئن باشیم از علم نافع فاصله نگرفتهایم؟
🍀برای پاسخ به پرسش اول باید توجه کنیم که علوم بیشماری وجود دارند که صحیح هستند اما دانستن و ندانستن آنها زندگیهای فردی و اجتماعی انسانها را تحتتاثیر قرار نمیدهد و این دقیقا نقطه مقابل علم نافع است. رهبر انقلاب در کتاب «طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن» میفرمایند: «خیلی از حرفهای عالم درست است، اما حرف درست بودن، لزوما به این معنا نیست که ناچار باشیم در این زمان، در این شرایط، با این نیازها، آن حرف درست را مطرح کنیم. ما باید ببینیم در میان درستها، کدام لازم است؟ در میان لازمها کدام لازمتر است؟ در میان لازمترها، کدام فوری است؟ در میان فوریها، کدام فوتی و حیاتی است؟ اول آن را بگیریم، از آنکه فراغت پیدا کردیم، بحثهای بعد، و به همین ترتیب اینقدر پیش برویم تا بعد برسیم در آخر کار به بحثهایی که درست است؛ اما لزومش، ضرورتش، آن اندازهها احساس نمیشود.(ص310)
🍀به نظر میرسد دستاندرکاران تالیف کتب درسی میتوانند از این فرمول برای بازنگری جدی در سرفصلهای کتب درسی استفاده کنند. اما مسالهای که پیش میآید این است که ممکن است از نظر افراد مختلف، مباحث «لازم و لازمتر و فوری و حیاتی» متفاوت باشند. اگر امروز از چند عالم و صاحبنظر بخواهیم برای ما لیستی از موضوعات مهم را به ترتیب اولویت مشخص کنند، احتمالا بهازای هر نفر یک لیست متفاوت خواهیم داشت. پس تکلیف چیست؟...
ادامه یادداشت را در روزنامه فرهیختگان بخوانید👇
https://farhikhtegandaily.com/news/71844/
✍اسماء اسدی پور
@haad1442
مفاهیمی نظیر رشد، تورم، اشتغال، ضریب جینی و... دماسنجهایی هستند که کارکردشان نمایش وضع عمومی اقتصاد است. اگر هدف غایی، رسیدن به یک عدد روی دماسنج تعیین شد، میتوان بدون حل مشکل سیستم تهویه، صرفا با دستکاری دمای محیط پیرامون دماسنج، به آن عدد نایل شد.
http://www.Javann.ir/004JZs
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آبان ۱۴۰۰ در دانشگاه امام صادق علیهسلام با موضوع موهومی #یارانه_پنهان
@syjebraily
⚜نگاه رهبری
1⃣ماهاتیر محمد به من گفت: من فقط همین قدر به شما بگویم که ما یک شبه گدا شدیم! البته وقتی کشوری وابستگی اقتصادی پیدا کرد و خواست نسخه های اقتصادی #بانک_جهانی و #صندوق_بینالمللی_پول را عمل بکند، همین طور هم خواهد شد| رهبر حکیم انقلاب اسلامی
2️⃣از هیچجا نباید تقلید کرد؛ نه از #بانک_جهانی، نه از #صندوق_بینالمللی_پول، نه از فلان کشور چپ، نه از فلان کشور راست؛ هرجا اقتضایی دارد. فرق است بین استفاده کردن از تجربیات دیگران، با پیروی از مدلهای تحمیلی و القایی و غالباً هم منسوخ| رهبر حکیم انقلاب اسلامی
3️⃣عمل کردن به سیاستهای #بانک_جهانی، سیاست تعدیل، سیاستهای مربوط به بعضی از معاهدات بینالمللی، به قول خودشان کنوانسیونها؛ این سیاستها را عمل کردن، جزو #موانع_پیشرفت در کشور است| رهبر حکیم انقلاب اسلامی
4️⃣کشور به سرمایههای انسانی و طبیعی و هویت ذاتی متکی است و مستوجب رشد و شکوفایی واقعی اقتصادی است؛ اما نه آن گونه که #بانک_جهانی و #صندوق_بینالمللی_پول برای ما نسخه بنویسند و ما هم طبق همان نسخه، اقتصاد خودمان را تدوین کنیم| رهبر حکیم انقلاب اسلامی
@syjebraily
هدایت شده از جبهه تمدّن ساز انقلاب اسلامی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⛔️یکی از راه های جبران کسری بودجه و عدم ادعای یارانه پنهان
⚠️برنامه ضبط شده در دولت دوازدهم می باشد.
@jebhetse
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از حضور گرم و پرمهر عزیزانی که در نشست تخصصی بررسی کتاب #روایت_رهبری در نمایشگاه کتاب شرکت کردند، ممنونم. انشاءالله صوت و متن مباحث متعاقبا منتشر خواهد شد.
@syjebraily
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚠️واژگونی استدلال به یارانه پنهان‼️
(ارائه شده در دولت دوازدهم)
@syjebraily
این نمودار به عنوان "تجربه مثبت هر بار اصلاح یارانه" منتشر شده است. قاعدتا ستون مربوط به سال ۹۹ نیز باید قرمز میبود و سال ۴۰۰ نیز ضریب جینی افزایش یافته است. ازقضا همین نمودار حاکی از "تجربه منفی هر بار" است: کاهش فاصله طبقاتی پایدار نبوده و تورم ناشی از سیاست، بیاثرش کرده است.
@syjebraily
نخستین آفت ویرانگر بخشی نگری و جزئی نگری آنست که وقتی اشکالی و ضعفی در یک بخش و جزء ظاهر شد، تبدیل به مسئله اصلی و بلکه تنها مسئله ذهنِ بخشینگر میشود و صاحبش، اگر به خاطر یک دستمال قیصریه را به آتش نکشد، حتما در پرتگاه ناامیدی و بیتحرکی میغلطد
انسان کلاننگر اما با دیدن قصورها و تقصیرها و ناملایمات و حتی شکستها و ناکامیها در یک بخش، به بنبست نمیرسد. موفقیتها و پیشرفتها و تحرکها را در سایر اجزاء سیستم میبیند و از تجربهی همان ناکامیهایی که ذهن بخشینگر را به بنبست میرساند، برای ساختن موفقیت بهره میبرد
آفت دیگر جزئینگری، غفلت از تأثیر و تأثرات بخشهای گوناگون بر یکدیگر است که هم میتواند به پیشرفت کاریکاتوری در یک حوزه و عقبماندگی در حوزهای دیگر منجر شده و هم مانع سرریز توانمندیها، دستاوردها و ظرفیتها از حوزهای به حوزهی دیگر شود.
انسان جزئینگر، از یک پیکر صرفا یک عضو را میبیند و فقط برای پرورش آن عضو برنامهریزی میکند. نگاه بخشی نمیتواند برای حل مسئله و نقصی که در یک حوزه پیدا میشود، از ابزارهای موجود در بخشهای دیگر بهره ببرد.
مدیر بخشی نگر، مسیر اداره کشور را صرفا از یک بخش خاص ممکن میداند و لذا نه تنها همه ظرفیت مدیریتی خود را مصروف آن بخش کرده و از ارتقای توانمندیها در حوزههای دیگر غفلت میکند، بلکه ظرفیت بخش های دیگر را نیز برای حل مسائل حوزه ای که در کانون توجه او قرار گرفته قربانی میکند
برشی از یادداشت نگاه فرابخشی و فرآیندی در بیانیه گام دوم
https://farsi.khamenei.ir/others-note?id=41851
@syjebraily