هدایت شده از تأمُّلاتِ نظری
✍️ مواضعِ جناب دکتر جبرائیلی در مقابلِ #الیگارشی_غرب_گرا مبتنیِ بر کتابِ #دولت_و_بازار ایشان است. برای اینکه متوجه شویم منشأ این موضع گیری ها چیست، کتاب مذکور بایستی مطالعه گردد. بنا داریم کتابِ خوب و کاربردیِ حاضر را در چند سلسله یادداشت تبیین کنیم.
🔰اجمالا باید گفت: همانطور که مؤلف محترم بیان می دارد؛ اصولِ ذیل راهنمای نویسنده در تألیف کتابِ حاضر است:
#اولا: فعالیتِ اقتصادی در اسلام آزاد است.
#ثانیا: برای اشراف و نظارت دولت بر این فعالیت های اقتصادی، هیچ مرز و مانعی وجود ندارد.
#ثالثا: دولت، نه باید اقتصاد را رها کند و نه در اقتصاد تصدی گری کند.
#رابعا: بخش خصوصی موتورِ محرّکِ اقتصاد است.
#خامسا: خصوصی سازی، رهاسازي نیست و دولت باید #حامی، #هادی و #ناظرِ فعالیت های اقتصادیِ بخش خصوصی در جهتِ برنامه ی ملی باشد.
🔰 کتابِ مذکور متشکل از چهار فصل می باشد که ان شاء الله هر فصل آن را در قالبِ چند یادداشت موردِ تبیین و بررسی قرار خواهیم داد.
💢 کانالِ "تأمُّلاتِ نظری" دریچه ای به سوی آگاهی و پیشرفت👇
🆔️ @taammolatenazari
هدایت شده از تأمُّلاتِ نظری
📚 کتابِ #دولت_و_بازار، فصلِ اول؛ بخشِ دوم
🔰 بررسیِ دیدگاه دو تن از اقتصاددانانِ برجسته ی معتقد به #تجارت_آزاد و #بازار_آزاد [اسمیت و ریکاردو]
🔰 در قرن هجدهم میلادی نخستین بار #مرکانتیلیسم با طرح نظریه ی #بازار_آزاد توسط دو اقتصاددانِ انگلیسی به نام های #آدام_اسمیت و #دیوید_ریکاردو به چالش کشیده شد. طرفداران بازار آزاد با ابداعِ دو مفهومِ #مزیت_مطلق و #مزیت_نسبی در حوزه ی تجارت خارجی این نظریه را مطرح نمودند که:
#اولا: استفاده از منابع کمیاب ایجاب می کند هر کشوری به تولید کالا و خدماتی بپردازد که به طور مطلق یا نسبی ارزان تر از کشورهای دیگر توانایی تولید و عرضه ی آن را دارد.
#ثانیا: متابعت از چنین رویه ای از سوی تمام کشورها به نفعِ همه خواهد بود، چرا که تجارت آزاد یک بازی #برد_برد و نه یک بازیِ #حاصل_جمع_صفر است.
🔰 بحث های نظری درباره ی "تجارت آزاد" به عنوان اصلی ترین رکن رویکردِ بازار آزاد در قرن ۱۹ م و بویژه اوایل قرن ۲۰ در آمریکا و بریتانیا به اوج خود رسید، طوری که سیاستمدارانی چون "کوردل هال" به تبعیت از "جان استوارت میل" بر این نظریه اصرار نمودند که #تجارت_آزاد موجبِ تثبیتِ صلح بین المللی خواهد شد! و "وودرو ویلسون" با همین استدلال بر ضرورتِ از میان رفتنِ کلیه ی موانع تجارت آزاد در #اعلامیه_چهارده_ماده_ای خود پس از جنگ جهانی اول تاکید کرد. به هر حال این دیدگاه در سطح جهان بصورت غالب مطرح شد. البته #تجارت_آزاد و #بازار_آزاد همواره هم در حوزه ی نظر و هم در محدوده ی عمل مخالفانی داشته است که در ادامه دیدگاه موافقان و مخالفان و نقد آنها بیان خواهد شد.
🔰 پن: در ادامه ابتدا دیدگاه موافقانِ "تجارت آزاد" و "بازار آزاد" نظیرِ #اسمیت و #ریکاردو مطرح خواهد شد، البته به همراه نقدشان و سپس دیدگاه مقابل و مخالف همچون #فردریک_لیست بیان خواهد شد.
💢 کانالِ "تأمُّلاتِ نظری" دریچه ای به سوی آگاهی و پیشرفت👇
🆔️ @taammolatenazari
هدایت شده از تأمُّلاتِ نظری
📚 کتابِ #دولت_و_بازار، فصل اول؛ بخش پنجم
🔍 نقد و بررسیِ اصول سه گانه ی آدام اسمیت در اقتصاد [دست نامرئی، تقسیم کار بین المللی، مزیت مطلق]
1️⃣ همانطور که سابقا اشاره شد، آدام اسمیت، معتقد و متاثر از مکتبِ #فیزیوکراسی بود. از اینرو اجمالا باید گفت: اشکالاتِ جدّی به مبانیِ #معرفت_شناختی، #هستی_شناختی و #انسان_شناختیِ این مکتب و سایرِ مکاتبِ فلسفی #مدرنیته وارد است که از آن می گذریم؛ چرا که پرداختن به آن بحث را بسیار مُطَوَّل خواهد نمود.
2️⃣ استدلالِ اسمیت درباره ی #دست_نامرئی و #بازار_خود_تنظیم مخدوش است. چرا که #اولا: نظریه او تجویزی است نه توصیفی؛ یعنی شرطِ #رقابت_کامل را برای اینکه مکانیسمِ قیمت ها بازار را به تعادل بکشاند ضروری می داند، حال آنکه در عالَمِ واقع، شرطِ رقابتِ کامل هیچ گاه محقق نمی شود.
#ثانیا: این ادعای اسمیت که "نیاز، باعث ایجاد تولید می شود و هیچ احتیاجی به دستور برای تولید نیست" شاید درباره ی میزان و حجم تولید صادق باشد، اما درباره ی نوعِ کالای تولیدی هرگز صادق نیست.
3️⃣ نظریه ی اسمیت، بویژه نسخه ای از آنکه برای کل نظام و محیطِ بین الملل تجویز شده است، یک نظریه ی #ایده_آلیستی است که بر پایه ی مفروضات غلطِ اقتصادی و سیاسی است. گویی وی از تاریخِ سرشار از منازعاتِ بشر برای سلطه جویی بی خبر است و ظاهرا علاوه بر #رقابت_کامل، #صلح_کامل را هم مفروض گرفته است. چطور ممکن است در یک محیطِ بین المللیِ #آنارشیک انتظارِ این سطح از همکاری را داشت؟!
4️⃣ ایده ی تقسیم کار اسمیت کاملا منطقی است. تقسیم کار بهره وری را افزایش می دهد. اما تعمیمِ این ایده به محیط بین المللی، و اینکه هر ملتی به تولید کالایی بپردازد که در آن #مزیت_مطلق دارد، محل سؤال است. پرسش این است که: "منشاء این #مزیت_مطلق چیست؟ چرا یک کشوری می تواند کالایی را ارزان تر از کشور دیگر تولید کند؟ اگر این مزیت مطلق امری #ذاتی باشد یا مربوط به عوامل تولید باشد حرف اسمیت درست است، اما اگر این مزیت امری #اکتسابی بوده و محصولِ یک فرایند باشد، سخن اسمیت قطعا مورد اشکال جدّی واقع می شود.
🔸️آیا کشوری که در یک دوره ی زمانی، فاقد مزیت است، نمی تواند با طی کردنِ فرآیندِ مشابه، به همان مزیت یا حتی مزیتی بالاتر از طرفِ تجاری خود دست یابد؟ آیا آزادی تجارت و تقسیمِ کار میانِ دو کشوری که اولی با طی یک فرآیندِ چند قرنی صنعتی شده و در تولید کالاهای صنعتی به مزیت رسیده است و دومی به هر دلیل از جمله استعمار و استثمار توسط اولی، عقب مانده است، کشور دوم را برای همیشه از کسبِ مزیت صنعتی محروم نخواهد کرد؟!
🔸️محرومیت و عقب ماندگیِ صنعتیِ کشورهای موسوم به جهانِ سوم پس از آزاد سازی تجاری در قالبِ #موافقت_نامه_های_گات و #سازمان_تجارت_جهانی، کاملا مؤید مدعای ماست. نقدهای دیگری هم می توان به اندیشه ی اسمیت وارد آورد که فی الحال از آن می گذریم، و اجمالا اهمّ آن به سمع و نظر رسید.
💢 کانالِ "تأمُّلاتِ نظری" دریچه ای به سوی آگاهی و پیشرفت👇
🆔️ @taammolatenazari
هدایت شده از تأمُّلاتِ نظری
📚 کتابِ #دولت_و_بازار؛ فصلِ دوم، بخشِ سوم
🔰در #نظریه_حمایت_هوشمند، دولت با نیروهای بازار، پنج نوع ارتباط برقرار خواهد نمود که اجمالا بدین قرار می باشد:
1️⃣ صیانت از بازار
2️⃣ خلق بازار
3️⃣ حفظ بازار
4️⃣ قبض بازار
5️⃣ بسط بازار
🔰 اما #صیانت_از_بازار؛ طبعا مهمترین وجه از "نظریه حمایت هوشمند" توجه به "صیانت از بازار" می باشد که اولین و مهمترین گام در تأمین بازار برای تولید است. #بازار_داخل_یک_کشور، یک فرصت برای تولید کننده به شمار می رود و این #دولت است که می تواند این فرصت را تضمین یا دریغ کند. راه تضمینِ این فرصت؛ "جلوگیری از حضورِ کالای مشابه خارجی در بازار" و راهِ دریغِ این فرصت؛ "آزاد سازی تجاری"، "حذف موانع گمرکی" و "تسهیل واردات" است. البته روشن است که؛ هدفِ این #حمایت_دولتی، ایجادِ نوعی رانت برای بیشینه ساختنِ سودِ تولید کننده ی داخلی نیست، بلکه هدف ایجادِ فرصتِ بازار برای تولید کننده برای #ارتقای_محصول است. بحث جزئیاتِ دیگری هم دارد که با توجه مطوَّل شدن از آن می گذریم.
🔰 به نمونه هایی از اتخاذ سیاستِ #صیانت_از_بازار در مقابلِ ایده ی #تجارت_آزاد توجه بفرمایید:
1️⃣ ماجرای شورشِ #ایالات_متحده علیه تجارت آزاد در زمانیکه ایالاتِ آمریکای شمالی در سال ۱۷۷۶ م مستعمره ی #انگلستان بودند. لندن مانندِ سایر مستعمرات، قواعدِ تجارتِ آزاد را به آمریکا نیز تحمیل کرده و بازار این منطقه را به تصرف خود درآورده بود.
2️⃣ تعرفه زشت تا تعرفه سیاه؛ در طولِ تاریخ پیشرفتِ آمریکا، وضعِ تعرفه یکی از مهمترین ابزارهای #صیانت_از_بازار بوده است. اولین کنگره آمریکا در سال ۱۷۸۹ وضعِ تعرفه بر کالاهای وارداتی را به تصویب رساند که هدف آن #اولا افزایش درآمدِ ملی و #ثانیا صیانت از صنایعِ نوزاد در برابرِ هجوم کالاهای خارجی بود.
3️⃣ انگلستان در بازه زمانی ۱۶۴۵ تا ۱۸۴۹ میلادی قوانینِ دریانوردی به جهت حمایت از #صنعت_کشتی_رانی خود به تصویب رساند که دو هدف داشت: #اولا ایجاد انحصار برای صنعت کشتی رانیِ خود در بازار دریانوردیِ جهان و #ثانیا ایجاد ممنوعیت و محدودیت برای ورودِ کالاهای خارجی به بازار داخلی انگلیس.
4️⃣ و موارد متعدد دیگری در سایر کشورهای اروپایی و آسیایی من جمله #ژاپن و #کره_جنوبی وجود دارد که از ذکر آنها می گذریم.
💢 کانالِ "تأمُّلاتِ نظری" دریچه ای به سوی آگاهی و پیشرفت👇
🆔️ @taammolatenazari
هدایت شده از تأمُّلاتِ نظری
📚 کتابِ #دولت_و_بازار؛ فصلِ سوم، بخشِ اول
🔰نقطه مقابلِ #حمایت_هوشمند، قطع رابطه حمایتیِ دولت از تولیداتِ داخلی و حاکم شدن اندیشه بنیادگرایی بازار و اصولِ #نئولیبرالیسم بر اقتصاد است. تجویز یا تحمیلِ رویکرد بنیادگراییِ بازار، آزاد سازیِ تجاری-مالی و توقف حمایت گرایی از تولیداتِ داخلی برای کشورهای در حالِ پیشرفت یا عقب مانده، یکی از سیاست های جدّیِ کشورهای پیشرفته غربی بویژه آمریکا و انگلیس با هدفِ حداکثرسازیِ قدرت و ثروت بوده که می توان این سیاست را در چارچوبِ #نظریه_استعمار تحلیل کرد.
🔰 در فصلِ سوم از کتابِ حاضر، ابتدا به بررسیِ جایگاهِ #تجویز و #تحمیلِ نئولیبرالیسم در رویکردِ استعماریِ دولت های غربی پرداخته و سپس آثار فاصله گرفتن از حمایت هوشمند و گرایش به اقتصادِ بازار را در سه کشورِ #آرژانتین، #ونزوئلا و #ترکیه مطالعه خواهیم کرد.
🔰 طبعا برای شناختِ جایگاه اقتصادِ بازار و سیاست های تجویزی نئولیبرالیسم در رویکردِ استعماری، ابتدائا ضرورت دارد مفهوم استعمار تعریف و هدفِ آن روشن شود. اجمالا برای پرهیز از طولانی شدنِ کلام باید گفت: در فرهنگِ اصطلاحاتِ سیاسی به مفهومِ حاکمیتِ کشوری قدرتمند بر کشوری ضعیف، با هدفِ چپاولِ منابع و معادن و استثمارِ نیروی انسانی و تثبیتِ تسلط سیاسی، اقتصادی، نظامی و فرهنگی بر آن ملت، با تظاهر به آبادسازی و ایجاد توسعه و پیشرفت است. [معین، ۱۳۷۱، ۲۵۲]
🔰 از اینرو استعمار از قرونِ ۱۷ و ۱۸ میلادی رواج یافت که کشورهای سلطه گرِ اروپای غربی سراغِ قاره آفریقا، آسیا، آمریکای مرکزی و جنوبی رفتند. #استعمارگران چهره ای انسان دوستانه به خود گرفتند و هدف خود را آباد کردنِ کشورها و آشنا ساختنِ ملت ها با فنّاوری و صنعت، و کمک به توسعه و پیشرفتِ آنها اعلام کردند. اما در عمل، دست به غارتِ #منابع و #استثمار_نیروی_انسانیِ کشورهای استعمارزده و این کشورها را تبدیل به بازارِ مصرفِ محصولاتِ تولیدی خود کردند. بنابراین استعمار دو هدفِ اساسی دارد: #اولا تصرفِ بازار مستعمره و #ثانیا غارتِ منابعِ آن. یعنی استعمارگر می خواهد منابع مستعمره را غارت کند و محصولاتِ خود را در بازارِ آن به فروش برساند؛ و برای رسیدن به این هدف نیز از ابزارهای مختلفِ سیاسی، فرهنگی، نظامی و غیره استفاده می کند.
💢 کانالِ "تأمُّلاتِ نظری" دریچه ای به سوی آگاهی و پیشرفت👇
🆔️ @taammolatenazari