eitaa logo
کانال خاطرات آزادگان
1.1هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
222 ویدیو
9 فایل
کانال خاطرات آزادگان روایتگر مقاومت، ایثارگری, از خودگذشتگی و خاطرات اسرای ایرانی در اردوگاه‌‌ها (سیاهچال‌های) حزب بعث عراق در سال‌های دفاع مقدس است. از پذیرش تبلیغات معذوریم. دریافت نظرات، پیشنهادات‌ و انتقادات: @takrit11pw90 @Susaraeiali1348
مشاهده در ایتا
دانلود
💐 محسن جامِ بزرگ | ۶۰                                      ▪️باید از پول خودمان عود می‌خریدیم! به جهت محدودیت‌های غیرانسانیِ دشمن برای دست شویی و حمام و نظافت، آسایشگاه را بوی تعفن و عرق و اِدرار پر کرده بود. هر چند بینی ما به آن عادت کرده بود! ولی موظف بودیم از پول مقرّری، از حانوت (فروشگاه) عود بخریم و در آسایشگاه روشن کنیم تا شاید فضا کمی معطر گردد، اما مشکل فراتر از این‌ کارها بود. 🔻شسشتوی آسایشگاه و‌ پتو انداختن روی زمین نمناک برای نظافت و شستشوی ماهیانه آسایشگاه، تمام وسایل را بیرون می‌بردیم. بعد از شستشو، مجبور بودیم با وجود خیس بودن کف سیمانی سالن، پتوها را پهن کنیم. بدن گرم ما در هنگام خواب و خیس بودن زمین باعث می‌شد زیر پتوها خیس و مرطوب بماند. تحمیل این روش احمقانه و ظالمانه باعث بروز و شیوع بیماری‌های مختلفی مانند، گال، رماتیسم، عفونت زخم‌ها و خشک شدن استخوان‌ها و مفاصل گردید. 🔻بیماری‌های پوستی نتیجه نمناک شدن پتو‌ها یادم نمی‌رود که از زیر ناخن انگشت پای برخی، عفونت و چرک بیرون می‌زد. کم کم از قسمت‌های عرق ریز بدن مانند کشاله ران و زیر بغل، دانه‌های قرمز گال مشاهده شد. خارش شدید و قرمزی پوست به ویژه در قسمت‌های زیر شکم وضع را وخیم تر کرد. بعثی‌های بی شرف به جای درمان و تغییر روش نظافت آسایشگاه، به ما اتهامات ضد اخلاقی می‌زدند! درمان به شیوه ابتدایی افزایش این بیماری آنها را وادار کرد بیماران را از آسایشگاه‌ها جدا کنند. نگهبان‌ها تمام روز آنها را لخت مادرزاد در برابر نور مستقیم آفتاب قرار می‌دادند و شب‌ها در آسایشگاهی موسوم به گالخانه اسکان می دادند.( داروی تجویز شده به سبک عراقی، برای این اسرای گال زده، روغن‌هایی با ترکیب گوگرد بود که به روایت خود بچه‌ها بدن را آتش می‌زد و دادشان را در می‌آورد.) 🔻کتک زدن ببماران اوایل هر دو سه هفته نوبت ویزیت و درمان آسایشگاهی بود و اوایل کار وقتی نگهبان اعلام می‌کرد که مریض‌ها بیرون بیایند، نصف آسایشگاه بیرون می‌آمدند و در محوطه می‌نشستند. افسر عراقی می‌پرسید: کُلُّکُم مریض؟! - نَعَم، نَعَم سیدی! بعد از این جواب، کابل و شلاق‌های آن سیّدیِ جلاد، به جان بیمار اسرا می افتاد تا از انبوه بیماران کم کند! آنها با داد و فریاد و فحش و کتک بسیاری را از مریض بودن پشیمان می‌کردند و از هفتاد هشتاد نفر فقط حدود بیست نفر باقی می‌ماندند. سپس این تعداد به اتاق شش متری بهداری راهنمایی می‌شدند. دکتر به هر نفر یک دانه قرص می‌داد و درمان تمام می‌شد! مشکلات و رفتار بد دشمن باعث شد در آسایشگاه ساماندهی خودجوشی شکل بگیرد. در این تصمیم فقط بیماران حاد آن هم در حد هفت هشت نفر در اولویت درمان قرار می‌گرفتند که ممکن بود کارشان به بستری هم بکشد. عصب کشی با سیم خاردار داغ مواردی بود که بجای دندان خراب شده درد دار، دندان سالم کشیده می‌شد. «علی میرزا شاه محمدی» از بچه‌های لالجین، همان که مدتی در آشپزخانه کمک آشپز بود و به اسرا خدمت می‌کرد، به ابداع خودش شد دندانپزشک. او سیم خاردار تیز شده مخصوص را داغ می‌کرد و با مهارت تمام، عصب دندان معیوب را می‌کُشت. سپس زرورق سیگار را می‌سوزاند تا کاغذ آن از بین برود. آنگاه ورق آلومینیومی را کاملاً مچاله و فشرده می‌کرد و به قدر نیاز در محل عصب کشی شده فرو می‌کرد. بدبن ترتیب دندان پر می‌شد و از درد می‌افتاد.   آزاده اردوگاه تکریت ۱۱ https://eitaa.com/taakrit11pw65
🔻نظرات شما یکی از اعضای محترم کانال با نام کاربری «بادیگارد» نوشته است: با سلام و خداقوت خدمت شما و همه آزادگان سرافراز کشورم و با تشکر از گروه خوبتون. خواستم تشکر کنم از آقای عباس نجار که ماشاءالله همیشه توگروه فعال هستند و از دیدن کارهای هنری ایشان لذت می‌بریم 🌱 ان‌شاءالله همیشه سلامت و موفق باشند. -------------------------------------------------- 🔻ما هم در بخش مدیریت کانال، از ایشان تشکر می‌کنیم و از اینکه وقت می‌گذارند و از پیام‌های کانال بازدید می‌کنند کمال تشکر را داریم. ان‌شاءالله زنده، پاینده و عاقبت بخیر باشند.
♦️ هیئت ازادگان شرق تهران بزرگ دیدار با یاران خدا، زجر کشیده‌ها نشانی : خیابان پیروزی - نورصالحی
AUDIO-2023-12-30 آنوس همايش آبادان.mp3
1.73M
آنونس صوتی هفتمین همايش آزادگان. اردوگاه عنبر ۱۹ الی ۲۲ دی ماه جاری - آبادان https://eitaa.com/taakrit11pw65
حسینعلی قادری| ۴۲ ▪️شرایط سخت ما را به هم پیوند می داد خیلی از بچه ها در اردوگاه قرآن خوان شدند و معلم توی اون شرایط سخت می نشست کنار شاگرد و بهش روخوانی قران رو یاد می داد. محیط سخت اردوگاه، یکدلی و اتحاد و خلاقیت بوجود آورد. بعد از آزادی با استفاده از همان تجربه شاید یکی از چند اردوگاهی باشیم که ما بیشترین همایش رو در حد ۸ تا ۱۰ همایش کشوری تا الان داشتیم که حداقل دو سه تای آن رو فقط توی مشهد برگزار کردیم. متاسفانه بچه های بعضی از اردوگاهها هنوز نتوانستد حتی یک تجمع کوچک صد نفری داشته باشند اما اردوگاه یازده هم در همایشهای استانی موفق هست هم کشوری و این بر اساس اتحادی ست که اونجا داشتیم و این اتحاد در برنامه ریزی های که در اردوگاه داشتیم در کارهایی که انجام می دادیم مثل عزاداری رحلت امام و بحث عزاداری محرم و سایر کارهای جانبی که اونجا انجام می شد کمک بزرگی بود. 🔻بحث رحلت امام خمینی(ره) بد نیست به رحلت امام اشاره داشته باشم. ما از مریضی امام اطلاع داشتیم. بحث رحلت امام را هم تلویزیون و هم اون روزنامه ی انگلیسی و روزنامه ی منافقین که توی اردوگاه میومد گفته بودند و ما در جریان بودیم که امام بستری شده و شرایط ایشان وخیم است تا صبح چهارده خرداد که اعلام شد دیگه امام فوت نمودند. خبر به همه ی اردوگاه پیچید و همه فهمیدند چه اتفاقی افتاده! عراقی ها می‌دانستند اینهایی که اینجا هستند همه یک اعتقاد قلبی خاصی به امام دارند و برخلاف روزهای قبل و برنامه های قبل که با شدت برخورد می‌کردند مثل بحث عزاداری محرم که خیلی شدید برخورد کرده بودند اما توی بحث رحلت امام اینها دست به عصا حرکت کردند سعی کردند برخوردی نشه، ظواهر رو رعایت کردند. رحلت امام یک واقعیت تلخی بود توی زندگیمون. ما اسرا آرزو داشتیم یک روز که برمی گردیم امام رو ببینیم. صبح ۱۴ خرداد اومدیم بیرون واقعا شرایط سکوت مطلق بود و همه ناراحت بودند. هر کس یه گوشه توی حیاط و آسایشگاه سر به زانو گرفته بود به مناسبت رحلت ،ما توی یک حرکت هماهنگ همگی لباس تیره پوشیدیم همان لباس تیره ای که توی سال سوم به عنوان لباس گرم بما داده بودند خب خرداد ماه بود و گرم بود ولی در مجموع 14 آسایشگاه که در اردوگاه بود از آسایشگاه که بیرون آمدیم هر ۱۴ تا آسایشگاه این لباس گرم رو به عنوان لباس عزا پوشیده بودیم که هم برای عراقیها هم برای خود ما یک چیز عجیبی بود. نمایش اتحاد بود و فکر می‌کنم همه بچه ها این رو پوشیده بودند. خب اردوگاه یکدست شد و عراقیها هم هیچ اعتراضی نکردند که چرا این کارو کردید چرا توی تابستون لباس گرم پوشیدید. توی اسایشگاه هم برخوردا کمتر شد بچه ها هماهنگ کردند توی آسایشگاه عزاداری انجام می‌شد در این حد که قرآنی خونده می شد و یه مراسم در حد قرآن خوانی یک ساعتی برگزار می شد حالا اگه کسی مداحی با صدای پایین انجام میشد بیشتر قرآن مطرح بود تقریبا در همه ی اسایشگاه این وضع بود تا روز سوم. 🔻عراقیها عرض ارادت به امام را تحمل نکردند! روز سوم بعثی ها دیگه تحمل نکردند که بچه ها این همه به عشق امام عزاداری کنند و به ایشان ابراز اخلاص و محبت کنند و وارد عمل شدند. همه رو به خط کردند و دیگه از اونجا بحث تنبیهات شروع شد. هماهنگی منافقین با بعثی ها ناگفته نماند همزمان با سختگیری بعثی ها در باره ادامه عزاداری برای امام یک تعداد محدود از اسرا که هوادار منافقین بودند و همیشه با بچه ها ناسازگار بودند و تعدادی از آنها در اسایشگاه ۱۴ بودند اینها هم اومدند چون برنامه این بود وقتی بیرون میاییم سکوت مطلق حاکم باشه اما اینها صبحش که اومدند بیرون شروع کردند به عنوان بی اعتنایی به رحلت امام به فوتبال بازی کردن! بچه ها رو میگی  همه هرکسی سرجای خودش یه گوشه ای اینا فوتبال بازی می کردند بچه ها یهو داغ کردند و افتادند به جون اینها و اینها رو مفصل کتک زدند و شد قوز بالاقوز. عراقیها بعدازظهر اومدند تنبیه‌ها شروع شد دستور دادند لباس‌ها همه در بیاد و یک تعداد از سرشاخه‌ها رو که می‌شناختند بردند به زندان انفرادی و تقریبا تونستند اردوگاه رو از اون وضع در بیارند و رحلت امام به این ترتیب گذشت. آزاده اردوگاه تکریت ۱۱ https://eitaa.com/taakrit11pw65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
علی علیدوست قزوینی | ۲۷ ▪️افسوس که ندانستیم! سال هفتاد و دو توفیق نصیب‌مان شد که از کرمان به همراه جمعی از آزادگان کرمانی به حج مشرف شدیم آن سال سردار دل‌ها ، شهید قاسم سلیمانی نیز بعنوان ناظر و بازرس سه کاروان به حج مشرف شده بود. تا آن روز سردار را نمی‌شناختم ولی آزاده‌های کرمان چون پروانه دور ایشان می‌چرخیدند، ایشان نیز در هر فرصتی به سراغ آزاده‌ها می‌آمدند و برایشان صحبت می‌کرد. 🔻مبادا مشغول بازار شوید! یک بار که آزاده‌ها جمع بودند و بنده نیز افتخار حضور داشتم سردار شهید صحبت کردند و فرمودند: ما بعد از جنگ یک یوم الحسرتی برایمان پیش آمد که از کاروان شهدا جا ماندیم و بعد فرمودند: شما امروز یک فرصت استثنایی نصیب‌تان شده است و در حرم امن الهی قرار گرفته‌اید، مبادا مشغول بازار و یا چیزهای دیگری بشوید و بعد از پایان سفر یک یوم الحسرتی دیگری برایمان پیش بیاید. در حرمین شریفین بودیم ولی بهره کافی را نبردیم. 🔻نمی دانستیم سردار حق شفاعت دارد! سفر یک ماه طول کشید و ما علاوه بر حرمین شریفین در خدمت سردار عزیز بودیم و آشنا شدیم و بهره بردیم ولی افسوس که ندانستیم این عزیز از جمله کسانی است که بنا به فرموده رهبر فرزانه‌مان حق شفاعت دارد تا در حرم امن الهی تقاضای شفاعت کنیم. روحش شاد یادش گرامی باد. https://eitaa.com/taakrit11pw65
🔻حجت‌الاسلام والمسلمین آزاده گرانقدر ده ساله، یاور و هم اردوگاهی مرحوم ابوترابی ، علی علیدوست قزوینی بر سر مزار سردار دلها شهید قاسم سلیمانی. کرمان ۱۴۰۱ https://eitaa.com/taakrit11pw65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸 فاطمه باغ گلاب است خدا می‌داند 🎊 فاطمه گوهر ناب است خدا می‌داند 🌸 فاطمه واژه زيباست، تعجب نكنيد 🎊 كرم فاطمه درياست، تعجب نكنيد 🌸 فاطمه دختر طاهاست بگو يازهرا 🎊 فاطمه روح تولاست بگو يا زهرا 🌸 میلاد مادر خوبی‌ها بانوی دو 🎊 عالم حضرت زهرای مرضیہ(س)  🌸 روز بزرگداشت مقام مادر زن 🎊 بر همه مادران، زنان 🌸 و دختران سرزمینم مبارک باد. 🌸🍃🌺🍃🌸‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌ کانال خاطرات آزادگان https://eitaa.com/taakrit11pw65