eitaa logo
پایگاه اطلاع رسانی آزادگان
613 دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
577 ویدیو
10 فایل
♦️اولین کانال رسمی اطلاع رسانی آزادگان ایران اسلامی اخبار واقعی مرتبط با آزادگان، ایثارگران، سیاسی و اجتماعی، از پذیرش هرگونه آگهی، تبلیغ معذوریم. دریافت نظرات، پیشنهادات‌ و انتقادات: @takrit11pw90 @Susaraeiali1348
مشاهده در ایتا
دانلود
🔶 سالگرد شهادت فرمانده نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران 🔷️ هواپیمای جت استار نیروی هوایی در روز 15 دی 1373 در فاصله 64 کیلومتری فرودگاه در جاده نائین - یزد دچار سانحه شد و شهید ستاری فرمانده نیروی هوایی ارتش و همراهانش به معراج شتافتند. ◇ همراهان شهید ستاری در این پرواز خلبان شهید مصطفی اردستانی (معاون عملیات)، خلبان شهید سید علیرضا یاسینی (معاون هماهنگ کننده)، شهید احمد شجاعی، شهید حسن رزاقی، شهید شریفی (مسئول دفتر شهید ستاری)، خلبان شهید جمشیدی (خلبان پرواز)، خلبان شهید جم منش (کمک خلبان)، شهید سنایی (مهندس پرواز)، شهید پورزاری (افسر محافظ همراه)، شهید محتشمی (افسر محافظ همراه) و شهید محسنی (افسر محافظ همراه) بودند که یادشان برای همیشه در تاریخ حماسه و ایثار گرامی، روحشان شاد و راهشان پر رهرو باد. 🇮🇷 پایگاه اطلاع رسانی آزادگان https://eitaa.com/taakrit11pw90
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 نماهنگ| کار بزرگ شهید ستاری روایت رهبر انقلاب از کار بزرگ شهید ستاری در والفجر ۸ که دنیا را تکان داد. 🌷 سالروز شهادت شهید امیر سرلشگر منصور ستاری فرمانده نیروی هوایی ارتش را گرامی می‌داریم. 🇮🇷پایگاه اطلاع رسانی آزادگان https://eitaa.com/taakrit11pw90
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺 ۱۸ دی‌ ماه، سالگرد تحقیر آمریکا در پایگاه عین الاسد عراق در نخستین گام انتقام عملیات تروریستی شهادت سردار سلیمانی و یارانشان 🇮🇷 پایگاه اطلاع رسانی آزادگان https://eitaa.com/taakrit11pw90
🍂 دشت آزادگان در روزهای شروع جنگ ۳۳ عبدالواحد عباسی ┄┅┅❀┅┅┄ 🔹یکی از کارهای نیروهای دکتر چمران شناسایی بود. یعنی اگر من دو ساعت پست می‌دادم، دو ساعت بعدش استراحت می‌کردم، بعد شناسایی می‌رفتم. یعنی کسی بیاید داخل سنگر بنشیند، این‌جوری نبود. دائم بایستی فعالیت می‌کردیم و در وقت شناسایی هم تا قلب دشمن می‌رفتیم. این شیوه رزمیدن دستور شهید چمران بود. یعنی همه نیروهای جنگ‌های نامنظم، بایستی می‌رفتند از پشت سنگر دشمن را می‌دیدند. به این ترتیب بر اثر تردد زیاد به محل استقرار دشمن، ترس همه فرو می‌ریخت. در این مرحله رزمنده باید همه شناسائی‌ها را کرده، با آگاهی و اطلاع از محل دشمن، امکانات او، محور عملیات، دیدن دشمن، همه موارد، توسط رزمنده انجام گرفته و اطلاع کاملی از مأموریت خویش داشته باشد. دکتر چمران می‌گفت: مرد آن است که از دشمن بگیرد و به دشمن بزند. این سخن شهید چمران در حقیقت ورد زبان بچه‌ها بود و آن را تکرار می‌کردند. ما که وسایل و ابزار لازم نبرد در اختیارمان نبود، شیوۀ جنگمان این بود که از امکانات و ادوات دشمن به غنیمت بگیریم با آنها به سرش بزنیم. رادیو بغداد گاهی می‌گفت: ستاد جنگ‌های نامنظم زیر نظر ماست و حتی اتهام دزدی به ما می‌داد‌. عراقی‌ها می‌گفتند: بچه‌های چمران دزدند! می‌آیند از غذا، لباس و امکانات ارتش ما می‌برند. این دلالت بر قدرت و توانمندی نیروهای ما بود که دشمن را غافلگیر کرده، با شبیخون‌هایی که می‌زدند خیلی سریع بود و امکانات عراقی‌ها را از قبیل اسلحه که در اختیار نداشتیم با زور ازشان می‌گرفتیم و علیه آن‌ها بکار می‌بردیم. به این جهت رادیو بغداد بارها می‌گفت: بچه‌های چمران دزدند، لباس و مهمات ارتش ما را می‌دزدند و می‌روند. یکی از شیوه‌های عملکردمان که شهید دکتر مصطفی چمران دستور آن را داده بود، این بود که ما کمپوت، کنسرو غذا، لباس، مهمات اسلحه و ابزار جنگی در حین یورش به سنگرهای سربازان دشمن تهیه می‌کردیم. این تز شهید چمران بود که می‌گفت: «از دشمن بگیرید و توی سر دشمن بزنید». ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ ادامه دارد از کتاب اهواز در ۸ سال دفاع مقدس حمید طرفی 🇮🇷 پایگاه اطلاع رسانی آزادگان https://eitaa.com/taakrit11pw90
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کسانی که ایثار را هم شرمنده کرده‌اند تصویر تیرخوردنش را در تلویزیون زیاد دیدیم. حالا خودشو ببینیم، خیلی دیدنی است. 🇮🇷 پایگاه اطلاع رسانی آزادگان https://eitaa.com/taakrit11pw90
🍂 🔻 گلستان یازدهم/ ۴۸ زهرا پناهی / شهید چیت سازیان نوشته بهناز ضرابی ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🔸ناله منصوره خانم دل آدم را آتش می‌زد جگر را می‌سوزاند. با گریه دویدم جلوی راه علی آقا پرسیدم، علی آقا راستش رو بگو چی شده؟» چشم‌ها، صورت، گلوی علی آقا سرخ بود، اما گریه نمی‌کرد. انگار تازه مرا دیده بود با یک حالت خاصی با مهربانی غمگینانه‌ای نگاهم کرد گفت: «امیر، داداشم، شهید شد.» منصوره خانم از اتاق بیرون دوید و گفت: «علی، علی وایستا، راستش رو بگو الان امیرم کجاست؟!» علی آقا بغض کرده بود اما گریه نمی‌کرد. آغوش باز کرد منصوره خانم را بغل کرد. سر و شانه‌های مادرش را نوازش و در گوشش زمزمه کرد، مامان مقاوم باش، از حضرت زینب از حضرت زهرا کمک بگیر، از خدا کمک بخواه، مامان باید صبور باشی. مامان الان امیر کنار شهدای کربلاست، امیر به امام حسین لبیک گفته ما هم باید بگیم شما، من، بابا، همه باید لبیک بگیم. امیر مقام کمی پیش خدا نداره، مقامش رو پایین نیار مثل کوه باش، اینا همه امتحانه، برای چیزی که در راه خدا دادی گریه نکن، افتخار کن. مامان به خدا امروز مسلمان واقعی شدی. منصوره خانم کمی آرام شد. علی آقا رو به ما کرد گفت: «تا جایی‌که می‌شه جلوی گریه‌تان را بگیرید. سرتان بالا بگیرید. با عزت و افتخار به مهمان‌های امیر خوش آمد بگین از امروز همه رفتارای ما زیر ذره‌ بین دشمنه، عجز از خودتان نشان ندید. کم کم دوست، آشنا، در، همسایه خبردار شدند، برای تبریک و تسلیت به خانه مادر شوهرم آمدند. هیچ‌کس فکر نمی‌کرد امیر به این زودی شهید شود. همه قبل از این‌که نگران امیر باشند نگران علی آقا بودند که از اول جنگ در جبهه بود. منصوره خانم حال خوشی نداشت اما سعی می‌کرد مثل همه مادران شهدا گریه نکند و صبور باشد. مادر، بابا و خواهرها از راه رسیدند. در و دیوار سیاه‌ پوش شد. عکس امیر با روبانی مشکی روی دیوار رفت. از همه جای خانه غم می‌بارید. همسایه‌ها برای کمک به آشپزخانه می‌رفتند. آب یخ، شربت زعفران درست می‌کردند و با خرما و میشکا از مهمان‌ها پذیرایی می‌کردند. بوی آرد سرخ شده و حلوا خانه را پُر کرده بود. منگ بودم، ناخوش احوال، مریض و بی‌حال. دلم می‌خواست به جایی خلوت بروم، راحت و آسوده بخوابم، وقتی از خواب بیدار می‌شوم، امیر باشد، با آن همه مهربانی، عشق، نشاط، سرزندگی. امیر با آن عینک کائوچویی دور مشکی تا مرا می‌دید می‌خندید و یک لحظه «خواهر فرشته، خواهر فرشته» از دهانش نمی‌افتاد. شب بود که مریم، خانواده شوهرش، حاج بابا، خانم جان، دایی محمد، خاله فاطمه، فامیل‌های تهرانی گریان و نالان آمدند. از شیون و عزاداری آن‌ها عاشورایی به پا شد. امیر برای همه فامیل عزیز بود، برای حاج بابا و خانم جان عزیزتر، اگر علی آقا نبود تا صبح همه‌مان پس می‌افتادیم. گاهی منصوره خانم را در آغوش می‌گرفت و برایش حرف می‌زد و گاهی کنار آقا ناصر می‌نشست و سر روی شانه او می‌گذاشت و دلداری‌اش می‌داد. گاهی حاج بابا و خانم جان را در آغوش می‌گرفت با حرف‌هایش آن‌ها را آرام می‌کرد، اما تا پیش من می‌آمد، درد دلش شروع می‌شد. می‌گفت: از اول جنگ تابحال یک گردان از دوستا و رفیقام شهید شدند اما من هنوز زنده‌ام، امیر چهار ماه جبهه رفته بود، من هفت ساله تو جبهه‌ام این انصاف نیست! من چکار کردم که خدا قبولم نمی‌کنه و در عوض به این زودی امیر را می‌بره. چرا امیر باید به این زودی شهید بشه، من هنوز زنده باشم!» می‌شنیدم و بغض می‌کردم علی، ناشکری نکن به قول خودت راضی به رضای خدا باش. •┈••✾○✾••┈• ادامه دارد 🇮🇷 پایگاه اطلاع رسانی آزادگان https://eitaa.com/taakrit11pw90
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍂 شب قدر انقلاب اسلامی 🔸 مقام معظم رهبری حضرت ايت‌الله خامنه‌ای: «شب‌های عملیات کربلای ۵ شب‌های قدر اين انقلاب است و انس با آن باعث وارسته شدن می.باشد، هرکس آن عملیات را فراموش کند نامش از اردوگاه انقلاب قلم خواهد خورد؛ لذا باید این حادثه بزرگ را زنده نگهداریم.»      ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ 🇮🇷 پایگاه اطلاع رسانی آزادگان https://eitaa.com/taakrit11pw90
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹بسم رب الشهداء و الصدیقین🌹 مجمع ایثارگران گردان حضرت المهدی (عج) از لشگر همیشه پیروز ۱۰ سیدالشهداء (ع) همزمان با سالگرد عملیات‌های غرورآفرین کربلای ۵ و بیت‎المقدس ۲ همزمان با ولادت باسعادت امام محمد باقر (ع) نهمین همایش ایثارگران خود را برگزار می‌کند. زمان : جمعه ۲۲ دی ماه ساعت ۹:۳۰ صبح تا ۱۲ ظهر مکان: گلزار شهدای آستان مقدس امامزاده علی اکبر (ع) چیذر 🇮🇷 پایگاه اطلاع رسانی آزادگان https://eitaa.com/taakrit11pw90
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️عملیات کربلای پنج چگونه رقم خورد؟ 🔷️ عملیات کربلای پنج بعد از ناکامی ایران در عملیات کربلای ۴ رقم خورد و نقش لشگر ویژه ۲۵ کربلا در این عملیات چشمگیر بود، گردان امام حسین (ع) این لشگر یکی از گردان‌هایی بود که بدلیل حضور پرشور رزمندگان با دو گردان ۱ و ۲ بود و در دو شب متفاوت ۱۹ و ۲۰ دی در شلمچه وارد عمل شد. 🇮🇷 پایگاه اطلاع رسانی آزادگان https://eitaa.com/taakrit11pw90
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️بر سرکوب تروریست‌ها و پشت پرده آنها اصرار داریم. 🔹برشی از بیانات صبح امروز رهبر معظم انقلاب در دیدار مردم قم 🇮🇷 پایگاه اطلاع رسانی آزادگان https://eitaa.com/taakrit11pw90
♦️یادداشت/ حماسه نوزدهم دی ماه 🔹قیام ۱۹ دی تجمع و راهپیمایی مردم و طلابِ شهر قم در سال ۱۳۵۶‌ در اعتراض به انتشار مقاله «ایران و استعمار سرخ و سیاه» در روزنامه اطلاعات بود که در بخشی از آن مطالبی علیه امام خمینی بیان شده بود. 🔹این اعتراض از ۱۸ دی آغاز و تا ۲۰ دی به طول انجامید و اوج آن در ۱۹ دی رخ داد. قیام ۱۹ دی سرآغاز سلسه حرکت‌های اعتراض‌آمیز مردم علیه نظام پادشاهی پهلوی بود که منجر به انقلاب اسلامی ایران شد. 🔹از جمله شاخصه‌های مهم قیام نوزده دی مردم قم، تشخیص درست و عمل بهنگام بود. که با سلسله اربعین‌هایی که دیگر استان‌ها گرفتند این عمل توسط مردم تکمیل تکمیل‌تر شد و موجب شد تا نهضت جان تازه و دوباره‌ای بگیرد. کار وقتی در وقت خود انجام گرفت، تاثیر می‌کند یا تاثیر آن افزایش پیدا می‌کند. 📌حرکت مردم قم، یک جرقه‌ای بود در فضای ظلمانی و خفقانی آن روز، ابدا فکرش را نمی‌کردند که حرکت آنها منجر به آن همه تحولات بعدی شود. در واقع با قیام آنها، نهضت به راه افتاد و مبداء یک حرکت عمومی در میان ملت ایران شد. 🔸مردم قم محاسبات دشمن را بهم زدند. آنها می‌خواستند شأن و منزلت امام را پایین بیاورند، اما حرکت مردم قم و در ادامه حرکت مردم سایر استان‌ها موجب شد تا امام مستحکم تر از پیش مسیر نهضت را ادامه دهد. 🔹باید از حماسه‌هایی چون ۱۹ دی و ۹ دی درس بگیریم اولا دشمن را بشناسیم و ثانیا شیوه و نحوه عملکرد او را دقیق بهفمیم. باید بدانیم که می‌بایست در مقابلش ایستادگی کنیم. اگر این‌گونه رفتار کردیم هیچ غلطی نمی‌تواند بکند و هر روز عقب‌تر خواهد رفت. 🔹خون دلی که یاوران راستین اسلام ناب در طول حدود ۱۵ سال خوردند و شهیدانی که تقدیم این انقلاب شد، همه و همه مصداق تام «الذین قالوا ربنا الله ثم استقاموا» هستند که خداوند متعال در جواب این نصرت‌های حقیقی، انقلاب را به پیروزی رساند. 🔹نباید بگذاریم حقایق انقلاب تحریف و یا به دست فراموشی سپرده شوند. یاد و خاطره شهدای قیام نوزده دی قم و همه شهدایی که در راه به سرانجام رسیدن نهضت انقلاب اسلامی تقدیم اسلام ناب شد گرامی می‌داریم. 🇮🇷 پایگاه اطلاع رسانی آزادگان https://eitaa.com/taakrit11pw90
دمت گرم به این میگن اوج فهم، شعور و‌ معرفت عصر امروز سه شنبه ۱۹ دی ۱۴۰۲ محله نیروی هوایی در شرق تهران من‌ که خیلی خوشم اومد بستنی نخورده ، کِیف کردم شما چطور؟؟ 🇮🇷 پایگاه اطلاع رسانی آزادگان https://eitaa.com/taakrit11pw90
♦️ما رابه مرگ تهدید کردند به تب راضی شدیم؟! 🔻اقدامات ساختارشکنانه مبارزه با تفکر انقلابی از گذشته شروع نشد، بلکه با حرکتی خزنده بعد از دفاع مقدس و با روی کار آمدن نئولیبرالیسم شروع شد. این برنامه مهندسی شده چون سربریدن فردی با پنبه بود که با گماردن مدیران نالایق و نفوذی به تدریج تفکر انقلابی جای خود را به تفکر لیبرالی در عرصه‌های مختلف سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی داد. اقتصاد جهانی که مستضعفین زیر پای کارتل‌های غول پیکر بایست له شوند خود را بر اقتصاد اسلامی که براساس قسط و عدل بود تحمیل نمود. فرهنگ عفاف و حجاب جای خود را به تفکر فمنیستی به معنای ولنگاری و همجنس بازی داد. در عرصه سیاست خارجی تعامل با کدخدا و نوچه‌های آمریکا در مذاق دولتمردان شیرین و گوارا شد، حتی بعضی‌ها تا جائی پیش رفتند که تلویحا و گاهی صراحتا رژیم کودک کش صهیونیستی را در ردیف کشورهای متعامل قرار دادند و برای سران این کشور جنایتکار پیغام و پسغام می‌فرستادند، این در حالی بود که برخلاف نگاه بسیط امامین انقلاب کشورهای همسو را با قهر راندند. در عرصه فرهنگ نمادهائی از کفر، الحاد و باستان شناسی تخیلی ترویج دادند. برای غلبه بر راه و روش امامین انقلاب و قانون اساسی فتنه‌های خشونت بار طراحی و اجرا نمودند که نمونه آن توطئه‌ها در سال‌های ۹۶،۸۸،۷۸ و آخرین جنگ ترکیبی در سال ۱۴۰۱ با پشتیبانی آمریکا، رژیم صهیونیستی و برخی کشورهای اروپایی، عربی در جهت تضعیف و نهایتا براندازی نظام رقم خورد. گرچه دشمنان به مقاصد شوم خود نرسیدند و مشت محکم ملت بزرگ و بصیر ایران را بر دهن و دندان خود دریافت نمودند. اما در سایه بعضی از مدیران غافل و ترسو در مجموعه‌های مختلف سنگرهائی را فتح نمودند. به نام مماشات و مراعات در پیکره قوای مختلف جاخوش نمودند و به ریش زخم خورده‌های اغتشاشات کور و براندازانه می‌خندند. گلوگاه‌های اقتصادی و گاها مسئولیتی دست آنان است؟؟!! انگار قحط الرجال است و چاره‌ای جز تسلیم وجود ندارد. (البته به زعم نظر مدیران ترسو و غافل) به هر صورت وضع موجود در ابعاد مختلف که ناشی از ناکارآمدی بعضی از مدیران اجرائی است قابل تحمل نمی‌باشد. اگر مردم حزب‌اللهی و انقلابی براساس قانون اساسی که نظارت همگانی بر عملکرد مسئولین را برعهده آنان گذاشته است. اقدامی منطقی منطبق بر منویات رهبر انقلاب انجام ندهند آینده‌ای مبهم عاری و خالی از تفکر انقلابی و اسلامی پیش‌رو داریم. دشمنان برای براندازی این نظام مقدس که خون‌بهای شهیدان است با جنگ ترکیبی برنامه دارند، فعلا ما را به مرگ گرفته‌اند که داریم به تب رضایت می‌دهیم، این یعنی مرگ تدریجی زجرآور‌‌‌ ... 🇮🇷 پایگاه اطلاع رسانی آزادگان https://eitaa.com/taakrit11pw90
♦️ رفته بودیم شناسایی برای اینکه صدای پایمان مزاحم نباشد با لباس محلی و کتانی بودیم. حاج علی جلوی من حرکت می‌کرد که ناخواسته پام رو گذاشتم پشت پاشنه‌اش و ناگهان کف کفشش جدا شد. اتفاق عجیب‌ و غریبی بود؛ توی گشت، پشت عراقی‌ها و پانزده کیلومتر مسیر بازگشت تا مقر خودی! از سر شرم گفتم: «علی آقـا، بیا کفش مرا بپوش» با خوش‌رویی نپذیرفت. راه به اتمام رسیده بود و اون مسیر پر از سنگلاخ و خاروخاشاک رو، لنگ‌لنگان اومده بود، بی‌هیچ اعتراضی. به مقر که رسیدیم، چشمام به تاول‌ها و زخم‌های پاش افتاد. زبونم از خجالت بند اومد. او هم این حس رو در من فهمید و زبون به تشکر باز کرد. حالا هم شرمنده هم متعجب بودم. پرسیدم: «چـرا تشـکر؟!» حاج علی گفت: «چه لذتی بالاتر از همدردی با اسیران کـربلا! شما سبب توفیق بزرگی برای من شدید. تمـام این مسیر برای من روضـه بود، روضـه‌ یتیمـان ابـاعبـداللــه (ع)» 🇮🇷 پایگاه اطلاع رسانی آزادگان https://eitaa.com/taakrit11pw90
♦️مکن ای صبح طلوع امشب فجریان مجلس دورهمی دارند. بزم امشب‌شان عرفانی است. امشب همه غرق نورند. امشب با خدایشان رازها می‌گویند. امشب شب وداع یاران است. امشب شب حنابندان گل‌پسران است. برای رفتن به حجله عیش باید حنا بر دست و پایشان ببندند. کابین حوریان بهشتی به خون غلطیدن است. اما گویا این بار، کابین‌شان سوختن و غرق تاول شدن است. ♦️مکن ای صبح طلوع! بگذار امشب، شب یلدا و طولانی ترین شب ما باشد. بگذار مجلس‌مان طولانی شود. امشب شب سرنوشت ماست. امشب شهادت نامه عشاق امضا می‌شود. فردا بدن ها غرق تاول می‌شود. فردا جگرها پاره پاره می‌شود. فردا از خون ما این دشت دریا می‌شود. فردا مادرانی بی پسر می‌شوند. فردا نوعروسانی بی شوهر می‌شوند. فردا گلستانی خزان می‌شود. فردا لاله‌ها پرپر می‌شوند. ♦️مکن ای صبح طلوع شاید خلبان عراقی خواب بماند. شاید فراموش کند فردا نوبت پرواز اوست. شاید فراموش کند بمب شیمیایی حمل کند. شاید امشب مادرش به عزایش بنشیند. بگذار بچه‌ها باز زنده بمانند. بگذار دورهمی‌ ما پابرجا بماند. مکن ای صبح طلوع،، ♦️مکن ای صبح طلوع،، اما افسوس که صبح بیستم طلوع کرد. خلبان نامرد عراقی بیدار شد. بمب شیمیایی حمل کرد. بمب را میان فجریان انداخت. بدن‌ها سوخت و غرق تاول شد. مادرانی بی پسر شدند و نوعروسانی بی شوهر شدند. گردان بی یار و یاور شد و شهری عزادار شد. بیستم دی ماه سالگرد بمباران شیمیایی گردان فجر بهبهان در جاده شهید صفوی شلمچه در عملیات کربلای پنج گرامی باد. ** 🇮🇷 پایگاه اطلاع رسانی آزادگان https://eitaa.com/taakrit11pw90*
♦️١٩دی / یاد و خاطره شهدای عرفه گرامی باد 🇮🇷 اسامی شهدای عرفه ... 🌹سردار سرلشگر پاسدار احمد كاظمی فرمانده‌ نیروی زمينی سپاه 🌹‌سردار سرتيپ پاسدار سعيد مهتدی جعفری فرمانده‌ لشكر ۲۷ محمد رسول‌الله 🌹‌سردار سرتيپ پاسدار سعيد سلیمانی معاون عمليات نیروی زمينی سپاه 🌹‌سردار سرتيپ پاسدار نبی‌الله شاه‌مرادی معاون اطلاعات نیروی زمينی سپاه 🌹‌سردار سرتيپ پاسدار خلبان عباس كربندی مجرد فرمانده‌ پايگاه هوایی قدر نیروی هوایی سپاه و خلبان يكم پرواز 🌹‌سردار سرتيپ پاسدار غلامرضا يزدانی فرمانده‌ توپخانه‌ نیروی زمينی سپاه 🌹‌سردار سرتيپ پاسدار صفدر رشادی معاون طرح و برنامه‌ نيروي زمينی سپاه 🌹‌سردار سرتيپ پاسدار خلبان احمد الهامی نژاد فرمانده‌ دانشكده‌ پروازی نیروی هوایی سپاه و كمك خلبان 🌹‌سردار سرتيپ دوم پاسدار حميد آذين‌پور رييس دفتر فرماندهی نیروی زمينی سپاه 🌹سرهنگ پاسدار مرتضی بصیری مهندس پرواز 🌹‌برادر پاسدار محسن اسدی افسر همراه فرمانده‌ شهيد نيروی زمينی سپاه 🌹شادی روح بزرگشان الفاتحة مع الصلوات 🇮🇷 پایگاه اطلاع رسانی آزادگان https://eitaa.com/taakrit11pw90
🍂 دشت آزادگان در روزهای شروع جنگ ۳۴ عبدالواحد عباسی ┄┅┅❀┅┅┄ 🔹روش دیگر شهید چمران این بود که می‌گفت: رزمنده مسلمان کسی است که نگذارد، دشمن یک دقیقه در ۲۴ ساعت چشمش را روی هم بگذارد. باید در تمام ساعات شبانه روز دشمن احساس امنیت نکند و حس کند در کمین او قرار داریم و ما دور و برشیم. یعنی ما را دور و برش حس کند! یک لحظه راحت نباشد و نقشه بکشد که چگونه جلوی ما را بگیرد؟ و یا چگونه وقت استراحت داشته باشد و احساس مرگ و دلهره از ما نداشته باشد. یکی از عملکردهایمان در خلال حمله به دشمن و رفتن نزد او و خاکریزش این بود که وقت برگشتن، دست به شلوغ بازی می‌زدیم که دشمن حس کند ما آمدیم و داریم برمی‌گردیم. یک بار هم ما طرف‌های جبهه شیخ شجاع بودیم، روستایی طرف‌های سوسنگرد. ما رفتیم شناسایی کردیم. بعد موقع برگشتن شب بود. داشتیم از خاکریز آخر دشمن می آمدیم و به طرف میدان مین می‌رفتیم تا از معبر رد بشویم و بیاییم به سوی نیروی خودی، کنار یک سنگر اجتماعی دشمن که می‌خواستیم رد بشویم زیرپوش رکابی سوراخ سوراخی را دیدم که شسته بودند و آن را آویزان کرده بودند. درست دم در سنگر‌ حالا نمی‌دانم چه چیزی باعث شده که این زیرپوش را برداشتم و زمان بازگشت با خودم آوردم. آن موقع اگر چتر منوری، یا چیز دیگری می‌دیدیم با خودمان می‌آوردیم وقتی آن زیرپوش سوراخ سوراخ با من بود، بچه‌ها خیلی ناراحت شدند و ایراد می‌گرفتند این چکاری بود که من انجام دادم؟ این‌قدر بدبخت نیستیم که یک زیرپوش کهنه را بیاوریم. گفتم: من آن را نیاوردم که بپوشم. همین‌طوری آن را آوردم، بحث بر سر این زیرپوش بالا گرفت و گسترش یافت. من هم اصلا دلم نمی‌خواست که آن زیرپوش عراقی را تن کنم و بپوشم تا این‌که خبر به آقای «وطنی»، فرمانده محور رسید، او نزد من آمد پرسید: تو یک زیرپوش عراقی را آوردی؟ گفتم: آره این زیرپوش را آوردم. او گفت: اتفاقاً شما کار خوبی کردی. دستت درد نکند. کار خدا بود که تو این زیرپوش را آوردی. آن شب ما نتوانستیم شلوغ بازی دربیاوریم. چون نمی‌خواستیم معبر لو برود، ولی با همین زیرپوش دشمن فهمید ما بودیم که آن دور و برها حضور داشتیم این دو دقیقه یا نیم ساعت که این‌ها می‌خوابیدن را تو ازشان گرفتی. ┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ ادامه دارد از کتاب اهواز در ۸ سال دفاع مقدس حمید طرفی 🇮🇷 پایگاه اطلاع رسانی آزادگان https://eitaa.com/taakrit11pw90
♦️اگر غریبه‌ای وارد سپاه همدان می‌شد و فرمانده را تشخیص نمی‌داد، باید به او حق می‌دادیم! آخر چه کسی می‌تواند باور کند؛ آنکه هر روز صبح در حال آب و جاروی باغچه و محوطه سپاه همدان است، یا آنکه پا به پای بچه‌های بسیجی با لباس‌هایی خاک آلود در حال تخلیه بار کامیون سیب زمینی است، یا آنکه هنوز شب از نیمه نگذشته در حال شستن دستشویی‌های سپاه همدان است، همان فرمانده سپاه استان همدان یعنی محمود شهبازی است. 🇮🇷 پایگاه اطلاع رسانی آزادگان https://eitaa.com/taakrit11pw90
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
واقعا چرا؟! 🖤مگه میشه ایرانی باشی و دلت از این فاجعه به درد نیاید؟! 🛑 سندی بر سکوت و فروش شرف 🇮🇷 پایگاه اطلاع رسانی آزادگان https://eitaa.com/taakrit11pw90
🌷مزار شهیده فائزه رحیمی 🔸️قطعه ۲۸ گلزار شهدا 🇮🇷 پایگاه اطلاع رسانی آزادگان https://eitaa.com/taakrit11pw90
♦️ دشت آزادگان در روزهای شروع جنگ ۳۵ عبدالواحد عباسی ┄┅┅❀┅┅┄ 🔹بدستور شهید چمران و با آموزش او با روند فعالیت‌ها و شناسایی‌ها که در حین عملیات انجام می‌دادیم ما روش‌های جدیدی برای مقابله با دشمن یاد می‌گرفتیم. این‌کار شهید چمران بود! او بر همه حرکات و تحرکاتمان نظاره‌گر بود، در اغلب شبیخون‌ها و عمليات‌ها شخصاً شرکت می‌کرد، او بسیار فرز و آموزش دیده بود، بچه‌ها را به نحوی آموزش می‌داد که در همه محورها حضوری فعال و تاثیرگذار داشته باشند. عملیات تقریباً خارق‌العاده‌ای را انجام می‌دادند و دشمن را کلافه می‌کردند. من بخاطر دارم که اول گروه‌های شهید چمران در دسته‌های یازده نفری بودند. دسته یازده نفره برای عملیات و شناسایی می‌رفتیم بعد به محل و سنگر اولیه خودمان برمی‌گشتیم، ۲۴ ساعت به استراحت و خوردن غذا که اغلب از عراقی‌ها می‌گرفتیم می‌پرداختیم، بعد از حمام که اجباری بود دوباره به عملیات می‌رفتیم. اولین باری که من به ستاد جنگ‌های نامنظم پیوستم، آقای وطنی را در دفتر شهید چمران دیده بودم. آنجا دفتر ستاد شهید چمران برای جذب نیرو بود، فتوکپی شناسنامه و یک برگه تائیدیه از سپاه شهرکرد داشتم (یک فرمانده سپاه داشت که ما را کتباً مثل یک نامه رسمی تائید می‌کرد) چون ما را می‌شناخت چند تا عکس بود، آن موقع من ۱۹ ساله بودم. آمدیم کاخ استانداری که الآن مهمانسرا است. ستاد شهید چمران آنجا بود. برادر شهید چمران مهندس مهدی چمران را پیدا کردم. مدارک، فتوکپی، نامه سپاه شهرکرد و چند قطعه عکس تحویل او دادم و به مدرسه یا اردوگاه مبارزان سعدی رفتم. دو شب آنجا بودم روز سوم با بلندگو مرا صدا زدند. اول به من نمی‌گفتند: «جمشیدیان» می‌گفتند: «خرمشهری» گفتند: آقای خرمشهری! رفتم دفتر ستاد اردوگاه گفتند: شما با این برادرها بروید این اسلحه و این خشاب. اولین کسی را که دیدم «فرهاد برزگر» بود. با اتوبوس به سوسنگرد رفتیم و از آنجا به مقصد «چولانه» با قایق رفتیم و آخر غروب به آنجا رسیدیم. ┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ ادامه دارد از کتاب اهواز در ۸ سال دفاع مقدس حمید طرفی 🇮🇷 پایگاه اطلاع رسانی آزادگان https://eitaa.com/taakrit11pw90
🇮🇷 پایگاه اطلاع رسانی آزادگان https://eitaa.com/taakrit11pw90
🍂 🔻 گلستان یازدهم/ ۴۹ زهرا پناهی / شهید چیت سازیان نوشته بهناز ضرابی ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🔸صبح روز بعد توی کوچه پر بود از لندرورهای جهاد سازندگی، پاترول‌های سپاه، اتوبوس و مینی‌بوس‌ها آمده بودند تا مردمی را که توی خانه و کوچه تجمع کرده بودند به باغ بهشت ببرند. علی آقا پیراهنی قهوه‌ای پوشیده بود که توی تنش باد می‌خورد. انگار فقط استخوان‌های شانه‌هایش بود که پیراهن را نگه می‌داشت. صورتش تکیده، لاغر و زرد شده بود. معلوم بود شب سختی را گذرانده، هیچ کدام‌مان از دیروز نه ناهار، نه شام و نه صبحانه خورده بودیم، على آقا منصوره خانم را در آغوش گرفته بود و مدام زیر گوشش می‌گفت: «مامان، به خودت مسلط باش مقاوم باش، زینب‌گونه رفتار کن. حواست به دشمن باشه.» مریم نمی‌توانست خودش را کنترل کند. خواهرانه اشک می‌ریخت. علی آقا می‌گفت: مریم جان، گریه کن، اما نه با صدای بلند. مواظب باش نامحرم صدات نشنوه» از هنگامی که خبر شهادت امیر آقا را شنیده بودم، حالم بدتر شده بود. هنوز عُق می‌زدم. داشتم می‌دویدم به طرف دستشویی، علی آقا مرا دید، پرسید چیه؟ تو هنوز خوب نشدی؟ می‌خوای به یکی از بچه‌ها بگم! ببرت بیمارستان؟» فکر نمی‌کردم علی آقا در آن وضعیت حواسش به من باشد، چه رسد به این‌که مرا بفرستد به بیمارستان گفتم: «نه، چیزی نیست، الان خوب می‌شم» هوا گرم بود. گرما بیشتر اذیتم می‌کرد. آرام آرام همه از خانه بیرون آمدیم. تعدادی از همسایه‌ها در خانه ماندند تا برای مهمان‌هایی که برمی‌گشتند آب خنک، شربت و حلوا درست کنند. من با مادر و بابا پایین رفتم. جمعیت زیادی که برای تشییع امیر آمده بودند. همه سوار اتوبوس‌ها یا ماشین‌های شخصی می‌شدند و به طرف باغ بهشت حرکت می‌کردند. مسیر عبورمان تا باغ بهشت پُر از ماشین‌های نظامی سپاه و لندرورهای جهاد بود که اغلب شیشه‌ها و بدنه‌هایشان با عکس امیر، پارچه سیاه و گل پوشیده شده بود. وقتی به باغ بهشت رسیدیم گروه موزیک در حال نواختن بود، تعداد زیادی سرباز و سپاهی در دو طرف ایستاده بودند. تابوت امیر با پرچم و گل آذین شده بود و وسط محوطه مقابل غسال‌خانه روی زمین بود. سربازها و سپاهی‌ها به نشانه احترام دست خود را کنار پیشانی گذاشته بودند و با سکوت عمیق‌شان عزاداری می‌کردند. با دیدن تابوت امیر پاهایم لرزید. منصوره خانم آقا ناصر، حاج صادق و علی آقا زیر بالکن غسال‌خانه ایستاده بودند. منصوره خانم و مریم صورتشان سرخ بود اما گریه نمی‌کردند. پاهایم می‌لرزید. مادر زیر بازویم را گرفت. یاد روزی افتادم که برای تشییع جنازه مصیب آمده بودیم. موزیک قطع شد و صدای تلاوت قرآن از بلندگو پخش شد. قاری روی بالکن داشت قرآن می‌خواند. جمعیت لحظه به لحظه بیشتر می‌شد. حاج صادق، علی آقا، آقا ناصر، امام جمعه، استاندار و چند نفر دیگر روی بالکن رفتند. وقتی تلاوت قرآن تمام شد مجری از امام جمعه خواست پشت تریبون برود. امام جمعه و استاندار سخنرانی کردند، بعد از آن‌ها نوبت علی آقا شد. هوای باغ بهشت گرم بود. هر لحظه حالم بدتر می‌شد. علی آقا داشت سخنرانی می‌کرد، سلام بر حسین سلام بر یاران حسین، من از مردم شهیدپرور استان همدان بسیار سپاسگزارم که برای تشییع جنازه امیر چیت سازیان به اینجا تشریف آورده‌اند. خیلی زحمت کشیدید. اما مردم از شما خواهش بزرگتری دارم. امام را تنها نگذارید. حـــرف امام را با گوش جان پذیرا باشید. امام سه سال پیش از ما خواستند جبهه‌ها را خالی نگذاریم و دفاع را واجب دانستند. جبهه‌های گوناگون برای خودمان درست نکنیم. جبهه فقط خط مقدم است و حضور در آن برای همه واجب است نگذارید امام دوباره پشت تریبون برود و از ما برای چندمین بار بخواهد به جبهه برویم اگر ما سرباز خوبی باشیم امام عزیز یک بار فرموده‌اند و این برای ما کافی است. ما باید به دنیا ثابت کنیم که هرچه امام ما می‌گوید با جان و دل خریداریم. با یک دست قرآن و با دست دیگر سلاح برگیرید و به سوی جبهه‌های حق علیه باطل حرکت کنید و فریاد بزنید: جنگ جنگ تا پیروزی. •┈••✾○✾••┈• ادامه دارد 🇮🇷 پایگاه اطلاع رسانی آزادگان https://eitaa.com/taakrit11pw90
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 فیلم ماجرای انگشتر اهدایی رهبری که خرج آزادی زنان زندانی شد. 🔹خیرین و خانواده شهید مدافع حرم سعید انصاری در پنجمین پویش آزادی زنان و مادران زندانی جرایم غیرعمد در برج آزادی جمع شده بودند تا مقدمات انس این‌ مادران زندانی با همسر و فرزندانشان را فراهم کنند. ◇ همسر شهید انگشتری را به‌سمت جمعیت گرفت و گفت: انگشتر اهدایی رهبر معظم انقلاب است. اگر طالبی داشته باشد که می‌دانم دارد، این انگشتر را بخرد و پولش را به آزادی زنان زندانی اختصاص بدهد.‌ ◇ از گوشه و کنار سالن صداهایی بلند شد. هر یک برای خرید انگشتر و اهداء آن برای آزادی زنان زندانی جرایم غیرعمد قیمتی را پیشنهاد می‌دادند. نفر اول ۵۰ میلیون، نفر دوم ۶۰ میلیون، نفر سوم ۱۰۰ میلیون، نفر چهارم ۲۰۰ میلیون و نفر پنجم ۵۵۰ میلیون تومان پیشنهاد دادند. ◇‌ به این‌ترتیب با پیشنهاد نفر پنجم، ۵۵۰ میلیون تومان برای آزادی زنان زندانی جرایم غیرعمد تعلق گرفت. 🇮🇷 پایگاه اطلاع رسانی آزادگان https://eitaa.com/taakrit11pw90
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 لاریجانی: یکی از خطاهای دولت روحانی پذیرش وعده‌های جان کری درباره محاصره یمن بود 🔹 جواد لاریجانی رئیس پژوهشگاه دانش‌های بنیادی و دبیر اسبق ستاد حقوق بشر قوه قضائیه: زمانی که محاصره یمن را اعلام کردند، جمهوری اسلامی آن را قبول نداشت. با این وجود وزیر خارجه وقت آقای دکتر جواد ظریف به من گفت: جان کری با من تماس گرفته و گفته ۲۴ ساعته این موضوع را حل می‌کند. ۲۴ ساعتی که تا به امروز ادامه دارد. 🔹ما این فریب را خوردیم و سرمان کلاه رفت، این یکی از خطاهای بزرگ دولت آقای روحانی بود. 🇮🇷 پایگاه اطلاع رسانی آزادگان https://taakrit11pw90