#از_معصومیه_ای_که_بود
#بخش_ششم
🔻🔻 #معنویت_معصومیه5
💢 4. #زیارت
🔸🔹 تشرف به #حرم_مطهر حضرت معصومه سلام الله علیها، جزئی از برنامه و بخش مهم زندگی طلبه ها بود. زیارت، زنگ درس پیوند ولایی بود. برخی هفته ای یکبار، برخی دوبار، برخی هرشب... هر کسی متناسب با حالش، ولی اصل برنامه زیارت توی زندگی بچه ها ثابت بود.
🔸🔹 قبلا گفتم، نگاه بچه ها به حضرت معصومه سلام الله علیها، نگاه فرزند به #مادر بود. خیلی ها همه کارهای شان را با بی بی چک می کردند. حتی اگر در مسئله های کوچک به مشکل می خوردند، مشکل را با خانم درمیان می گذاشتند، فرقی نداشت مشکل انتخاب هم حجره ای خوب بود یا انتخاب استاد خوب، یا یک گره بزرگ، بعضی بچه ها واقعا حتی نمک غذای شان را از اهل بیت علیهم السلام می خواستند.
🔹🔸 تشرف به مسجد مقدس #جمکران، صبح جمعه و گاهی عصر جمعه، شب های چهارشنبه، این هم جدی بود. برخی بچه ها شب های چهارشنبه یا شب های جمعه از 12 شب تا نماز صبح جمکران بودند، هر هفته، منظم و ثابت.
🔹🔸 زیارت #مشهد و زیارت #سیدالکریم شاه عبدالعظیم حسنی هم در برنامه برخی بود. بعضی ها 5 شنبه ها می رفتند تهران، #سیدالکریم، دعای کمیل #حاج_منصور. بعضی هم چهارشنبه بعد از کلاس با قطار مشرف می شدند #مشهد و جمعه عصر برمی گشتند، یک زیارت نمکی و کوچیک در حد اینکه فقط رفع #دلتنگی شود. به این فهرست اضافه کنید اردوی مشهد که #بسیج مدرسه سالانه برگزار می کرد و خودش غوغایی بود از شور و نشاط و عشق...
https://eitaa.com/taalighat
🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹
https://eitaa.com/joinchat/4003725374Ce60d538cb7
#دکتر_آقاتهرانی
#خاطره6
☘ بعد از نماز از بچه ها خداحافظی کرد. ایام #حج رسیده بود و حاج آقا مثل هر سال قرار بود به حج مشرف شود. هر سال با کاروان حجاج #آمریکا همراه بود و روحانی اون ها بود.
☘ بچه ها ناراحت بودند از این که یک ماه او را نمی بینند. واقعا احساس #دلتنگی پیدا کرده بودیم. خیلی ها هم دلشان هوای مکه، مدینه کرده بود. حال عجیبی شد. خودِ حاج آقا هم لحظه خداحافظی متأثر بود.
☘ سال اول طلبگی ام بودم. ارتباط زیادی هم با حاج آقا هنوز پیدا نکرده بودم. بعد نماز که از مسجد بیرون می رفت از وسط جمعیت خودم را به حاج آقا رساندم، یک #تسبیح داشتم، دادم به حاج آقا، گفتم میشه اینو ببرید #تبرک کنید؟ خندید و گفت نمیشه که... و رفت. خیلی دلم گرفت... نمی تونستم تصور کنم همچین درخواستی چیز زیادی باشه. یا برای این آدم با این همه سر شلوغی می تونه دردسر بشه. شرایطش رو درک نمی کردم....
☘ هنوز یک قدم بیشتر نرفته بود، از وسط جمعیت برگشت رو به من کرد و گفت: #تسبیح رو بده.
☘ یکماه گذشت. از #مکه برگشته بود. من رفته بودم دفترش. تا منو دید دست کرد جیبش یه تسبیح بهم داد. گفت این هم امانتی شما، برات تبرکش کردم....
🆔 https://eitaa.com/taalighat
#دلتنگی
#ماه_خدا
من به آغوش تو ای ماه خدا محتاجم
و به شبهای مناجات و دعا محتاجم
از رها بودن شیطان به خدا میترسم
من به امداد و عنايات شما محتاجم
دست در دست ابوحمزه به معراج روم
به سحرهای پر از آه و بکا محتاجم
بروی باز سحر خواب مرا میگیرد
پس سحرها به سراغم تو بیا محتاجم
میشناسند مرا اهل کرم یک عمر است
من تهی دستِ فقیرِ بن گدا... محتاجم
"خواب هرگز نکند آنکه دلش بیدار است"
هر سحر خواب ز چشمم بربا محتاجم
ای نسیم سحری کاش مرا هم ببری
من به همصحبتی باد صبا محتاجم
تا گره زود ز کار دل من باز شود...
به هوای حرم کرب و بلا محتاجم
#شعر
#ماه_رمضان
🔻🔻🔻🔻
🆔 @taalighat
حال و هوای وقت سحر فرق کرده است
باریدن دو دیدهی تر فرق کرده است
#ماه_خدا نبودنت احساس میشود...
حالا که نیستی چقَدَر فرق کرده است
#دلتنگی
#شعر
🔻🔻🔻🔻
🆔@taalighat