eitaa logo
تعلیقات
1.3هزار دنبال‌کننده
418 عکس
62 ویدیو
29 فایل
📚 در این صفحه گاهی #خاطراتم را می‌نویسم 📝 و گاهی #یادداشت هایی درباره مسائل گوناگون #حوزه و #جامعه و #انقلاب ... (حسین ایزدی _ طلبه حوزه علمیه قم) @fotros313h (📲 نشر مطالب فقط با ذکر #لینک)
مشاهده در ایتا
دانلود
تعلیقات
▪️انا لله و انا الیه راجعون ▪️ 🔹 روح مطهر و ملکوتی عارفِ موحد و فقیه و فیلسوف کم نظیر معاصر، دانشمن
🔻 هدایت قلوب و تربیت نفوس مستعده 🔻 ☘ از همان سنین کم با خانواده از ایران رفته بودند و در مالزی زندگی می‌کردند. همان‌جا مدرسه می‌رود، بزرگ می‌شود و ارتباطش با فرهنگ ایرانی _ اسلامی محدود می‌شود به جمع خانواده و برخی دوستان. ولی فضای غالب اطرافش حال و هوای دیگری داشت. ☘ خوش استعداد بود و ذهن ریاضی قوی داشت و بسیار اهل مطالعه و عاشق و درس. همیشه در مدرسه و دبیرستان شاگرد اول بود. همین موجب شد در یکی از معروف‌ترین دانشگاه‌هاي مالزی در رشته مشغول تحصیل شود. حالا به یکی از دانشجویان موفق رشته خودش تبديل شده بود. بقیه برای سوالات شان به او مراجعه می‌کردند. ☘ یک برای یک دختر جوان امروزی! زندگی در یک کشور خوش آب و هوا، تحصیل در یک دانشگاه معروف در رشته‌ای خوب، تسلط به زبان و دارای آینده علمی و شغلی خوب... ☘ ناگهان ورق برگشت... با خانمی آشنا می‌شود که کتابی از آثار معرفتی را تدریس می‌کند. احساس می‌کند دارد به مرحله جدیدی از زندگی‌اش قدم می‌گذارد و دنیا معنای دیگری پیدا کرده است. ☘ ترم آخر دانشگاه بود. حالا دختر امروزی قصه ما، نگاهش به عالم و زندگی عوض شده بود. شب‌ها تا صبح می‌کرد و روزها مطالعه و سکوت و و عبادت و گوش دادن به سخنرانی‌ها و دروس . دنبال انصراف از بود و می‌خواست بیاید ایران برای تحصیل در !!! ☘ حالا پای کلاس درس علامه، تعریف جدیدی از انسان، جهان، مرگ، هدف و معنای زندگی، پیدا کرده بود و نگاهش به عالم تغییر کرده و شده بود یک انسان جدید... ☘ همه سرزنشش می‌کردند که داری به خودت لگد می‌زنی ولی او تصمیم خودش را گرفته بود. تازه زندگي برایش معنادار شده بود و انگار خودش را پیدا کرده بود. ☘ دختری را از آن گوشه دنیا عاشق خدا کرده بود. به محض پایان ترم آخر دانشگاه و نگارش پایان‌نامه، بدون خانواده به ایران آمد و رفت به و این شد آغاز یک زندگی و حیات نو... 🆔 @taalighat
تعلیقات
◾️انا لله و انا الیه راجعون ◾️ 🔹 با قلبی آکنده از غم و حزن و اندوه با خبر شدیم روح ملکوتی استاد عزی
◾️ در سوگ استاد فقید (1) 🔻 حوالی سال‌های 77 بود که با آشنا شدم. نامش بر روی لب همه به نیکی موج می‌زد. درب خانه‌اش به‌روی جوانان و نوجوانان باز بود. با روی گشاده، با لبخندی دلنشین و نگاهی پدرانه پذیرای ما بود. منزلش بچه‌های انقلابی اهل مطالعه و تفکر بود. 🔻 گاهی شب‌ها ساعت 11 گذشته بود، احساس میکردم پر از پرسشم، زنگ می‌زدم و می‌گفت بیا منزل. ساعت 11 شب تا 12 وقت استراحت بود، اما یک نوجوان را بدون درنگ می‌پذیرفت تا باشد برای روح متلاطم. 🔻 وقتی کنار سیدآقا می‌نشستیم یک دنیا و می‌شدیم. وجودش مملو از حرارت بود. دوست داشت جوان مؤمن انقلابی، باشد، افق‌های بلند داشته باشد، به جامعه و جهان فکر کند. سعی می‌کرد بچه‌ها را رشد دهد، افق بلند و بزرگی برای‌شان تصویر کند. 🔻 یک بود. می‌گفت حدود 20 سال به‌صورت منظم روزی 14 تا 18 ساعت مطالعه داشتم. به‌شوخی می‌گفتم خانه سیدآقا دیوار ندارد، از بس همه دیوارها از پوشیده شده بود. اصلاً با کتاب زندگی می‌کرد. کتابخانه‌اش چندین هزار جلد کتاب داشت. یکبار که درگیر مسئولیت اجرایی شده بود، با ناراحتی می‌گفت کار اجرایی باعث شده روزی بیشتر از 8 ساعت نمی‌توانم کنم. 🔻 بچه‌ها را به مطالعه تشویق می‌کرد. هر چه کتاب داشت در اختیارشان می‌گذاشت. تمرکز ویژه‌ای بر روی و و جریان‌های فکری جهان داشت. شاید اولین کتاب‌ها درباره صهیونیسم را با تشویق او بود که خواندم. 🔻 به تاریخ معاصر، تاریخ ایران، تاریخ اسلام، فلسفه اسلامی، فلسفه غرب، تمدن غرب، صهیونیسم و یهودیت، عجیبی داشت. بر حوزه‌های مختلف علوم تسلط و اشراف داشت. وقتی یکی از برجسته کشور را نزدش بردم، متحیر شده بود که عجب گنجی دارید در همدان. 📌 ادامه دارد... 🆔 @taalighat
📚 و مسئله مطالعه در زیست رهبر انقلاب، عنصری اساسی و محوری است. نمی‌شود داعیه ولایت‌مداری داشته باشیم و بخواهیم در تراز آقا کنیم ولی و انس با کتاب در سبد زندگی ما کمرنگ باشد. انقلابی منهای مطالعه می‌شود انقلابی قشری... 🆔 @taalighat
📝 دو اثر مغفول با رویکرد تثیت حافظه تاریخی و روایت دوران غرب‌گراها 🔻 مسئله مهمی که باید به آن فکر کنیم و در راستای تعریف می‌شود، مسئله ایرانیان و است. ما توان روایت، تثبیت و توسعه روایت در مقیاس ملی را نداریم. در نتیجه بسیاری از رخدادها برای جامعه حل نمی‌شود، بلکه یا چون باقی می‌ماند و یا تبدیل به یک امر مسلم و قطعی می‌شود، هرچند خلاف واقع باشد. 🔻 در کوشیدیم بخشی از مسائل را روایت کنیم. برای روایت، منبع و متن و مستند قابل ارجاع تولید کنیم. تحقیق و تولید چندین عنوان کتاب درهمین راستا بود. 📗 کتاب "مردم گله‌مندند" نقدهای رهبر معظم انقلاب نسبت به عملکرد اقتصادی، سیاسی و فرهنگی دولت یازدهم بود. https://eitaa.com/nashreshahidkazemi/1931 📘 کتاب "گفتم اعتماد نکنید" نیز روایتی مستند از توصیه‌ها، تحلیل‌ها و نقدهای مقام معظم رهبری قبل، حین و پس از و برجام بود. https://eitaa.com/nashreshahidkazemi/7827 📚 این دو اثر در نوع خود تلاشی برای تثبیت نسبت به دولت اعتدال و نشان‌دادن مهمترین سرفصل‌ها و خطوط اصلی نقد عملکرد آن به‌ویژه در پرونده هسته‌ای بود. امروز اگر این جنس محتوا تبیین شده بود و به ده‌ها بیان و روش ترویج می‌شد، شايد اینقدر برای اثبات نه به مشکل نداشتیم. 🆔@taalighat
📍درنگی در تعطیلی یک کانون مهم کتاب انقلاب و بی‌اعتنایی ما به عناصر فرهنگ‌ساز 🔹 گاهی برخی عناصر مؤثر فرهنگی در نگاه ما فاقد اهمیت اند چرا که اساساً نقش و جایگاه آن‌ها در برای ما تعریف‌شده نیست. به‌عنوان مثال ببینید در سخنان و عملکرد مسئولین فرهنگی ما چقدر پرتکرار و پربسامد است؟! در کلام رهبر معظم انقلاب چقدر؟! حالا یکی دوتا خاطره بگویم و یک گزارش تلخ! 🔹 دهه‌های چهل و پنجاه در همدان بزرگواری بود به‌نام حاج محمود دادفرما که مغازه کتابفروشی داشت و آنجا پاتوق بود. مرکز رشد و تعالی فکری، و محل توزیع اعلامیه‌های امام و عمق یابی معرفتی. بسیاری از مبارزین همدان از این نقطه بود که تغذیه فکری می‌شدند. اما کسی در خوانش تاریخ انقلاب در همدان نقش این عنصر را جایابی نکرد و از نبودش احساس نقصان نداشت. 🔹 دهه شصت، هفتاد و اوائل دهه هشتاد کتابفروشی شهید مدنی معروف به کتابفروشی جهاد با مسئولی دغدغه‌مند، کتاب‌شناس و نازنین به‌نام آقای کاظمی. بچه‌های انقلابی هم نسل ما که دنبال کتاب و بودند بخشی از وقت‌شان در این پاتوق می‌گذشت. بماند که آنجا هم تعطیل شد و امروز جای خود را به یک شعبه بانک داده است. اما با تعطیلی آن کسی احساس نکرد یک و یک خلاء رخ داده... 🔹 گذشت تا در دهه 90 برخی جوان‌های انقلابی سر در دانشگاه اصلی همدان یک کتابفروشی زدند که از تبار همان کتابفروشی های انقلابی بود که پاتوقی برای بچه‌های انقلاب بود به‌نام کتابفروشی . اما چندی پیش با کوته بینی برخی سیاسیون تعطیلش کردند و کسی احساس نکرد یک لطمه فرهنگی رخ داده، همه گفتند خب یک کتابفروشی تعطیل شد! 🔻 اما وقتی به گام‌های فرهنگ‌سازی نگاه می‌کنیم می‌بینیم مهم است. دهه هفتاد در تهران فروشگاه‌های تأسیس می‌شود و کم‌کم در کل کشور شعبه پیدا می‌کند. شهر کتاب کانون نشر اندیشه‌های روشنفکری بیمار و غرب‌زده است و محل تغذیه بخشی از جوان و جامعه ایرانی. 🔹 بماند که ما در کوشیدیم کارهایی کنیم و تجربه‌هایی نیز داشتیم و شکست‌های جدی هم خوردیم. خصوصا از نهادهای فرهنگی انقلابی... اینجا اهالی کتاب دردودل های مفصلی دارند که بماند... 🔻 الغرض امروز یک کتابفروشی در همدان تعطیل شد که تقریباً تنها کانون توزیع و نشر اندیشه‌ها و آثار متفکران انقلاب اسلامی بود. باشد که صدایی ز اهل درد درآید... 🆔 @taalighat