🔰بر سوگ رقیبان سرسخت باید گریست
✍️مجتبی رستمی کیا
🔸علی رغم همه انتقادات و مخالفت¬ها با شیوه تفکر و روش شناسی علمی دکتر #فیرحی، نگاه گفتمان شناسانه و تبارشناسی که تحت تأثیر میشل #فوکو در خصوص رابطه میان قدرت و دانش در بستر تاریخی مسائل علمی را از پایگاه فقه مورد بررسی قرار داده است، و همچنین برداشت های هرمنوتیکی وی از فلسفه #گادامر، مباحث بسیار مهمی تلقی می شود، امروز به جرأت می توان گفت که یک رقیب قوی در مباحث علمی را از دست داده ایم،
🔹وبر سوگ این رقیبان سرسخت باید گریست؛ و از خودمان یک سؤال بپرسیم در مقام فهم و پاسخگویی، چقدر بر نظریات گفتمان، تبارشناسی و دیرینه شناسی فوکو تسلط داریم؟ در مطالعات معناشناسی امروزه، این مباحث از جایگاه مهمی برخوردارند و به نوعی امتداد فلسفه زبان در عرصههای تحقق عمل اجتماعی محسوب می شوند؛
🔸 راهی که از بازی های زبانی ، افعال گفتاری و واقعیت اجتماعی شروع و به ساخت جهان اجتماعی و نظریات گفتمان و تبارشناسی رسیده است؛ فوکو را چه شالوده شکن و یا فراساختارگرا بدانیم، نقطه مقابل ساختارگرایان در مباحث معناشناختی قرار می گیرد و یکی از رقیبان جدی ما در آینده، مخالفان ساختار و نظام سازی های مفهومی در عرصه تمدن سازی اسلامی خواهند بود؛
🔹وی نمونه درخشان کسی است که فقه را از این پایگاه مطالعه کرده است و می طلبد پاسخی انتقادی با تسلط بر نظریات پیش گفته به این جریان داده شود؛ تا به قول شهید مطهری، این انتقادات گفتمانی بتواند راه ترقی علوم اسلامی را بیش از پیش باز کند، "اگر نبود انتقادات فخر رازی و غزالی، فلسفه اسلامی اینقدرها توسعه و تعمیق نمی شد؛ " نگاهم در این نوشته به نوعی در حوزه " مدیریت دانش" و " مدیریت رقیبان علمی" دسته بندی می شود.
#دکتر_فیرحی
#گفتمان
#تبار_شناسی
⚜️ @taammolat74
تاملات
📍 یادداشت | انقلاب اسلامی و مسئولیت اندیشهورزی چرا دیگر انقلابها را تا عمق جان تفسیر کردند، اما ما
🔹وقتی به انقلابهای بزرگ تاریخ نگاه میکنیم، میبینیم که آنها بلافاصله سنتهای فکری جدیدی خلق کردند که تا سالها، بلکه قرنها، مورد واکاوی قرار گرفتند. مثلا در #انقلاب_فرانسه (1789) نهتنها نظام سلطنتی را در هم شکست، بلکه زبان جدیدی برای سیاست، مفهوم ملت، جمهوریت و حقوق شهروندی آفرید. متفکرانی چون #توکویل، #روسو، #مارکس، #هگل، #آرنت و #فوکو این انقلاب را از زوایای مختلف کاویدند و سنتهای فکری عمیقی پیرامون آن پدید آمد. یا در انقلاب روسیه (1917)، زایشگاهی برای مکتبهای فکری مدرنی چون #مارکسیسم-لنینیسم شد و متفکرانی از #لنین و #تروتسکی تا #هانا_آرنت، و... به تحلیل آن پرداختند.
🔸 هر انقلابی که بخواهد در #تاریخ بماند، باید زبان خاص خود را خلق کند؛ زیرا زبان، تنها وسیلهی بیان نیست، بلکه ابزار #فهم و درک است. #انقلاب_اسلامی برای تحلیل خود، به زبانی نو و به ادبیاتی ویژه نیاز داشت؛ زبانی که بتواند واقعیتهای این انقلاب را نه در چارچوبهای مستعمل #تفکر_مدرن، بلکه در افقی جدید بیان کند. اما چرا ما زبانی درخور انقلاب خود نساختیم؟ ما میبینیم که روایتهای حاکم درباره انقلاب اسلامی، بیشتر از آنکه برگرفته از تفکر خودی باشد، یا از بیرون تحریف شدهاند، یا در داخل به کلیشههایی تکراری بدل گشتهاند. اما تا زمانی که انقلاب اسلامی، زبان خود را نیابد، نمیتواند #حقیقت خود را آشکار کند.
🔹 بیشتر نوشتهها پیرامون انقلاب یا به توصیف وقایع پرداختهاند یا در چارچوب #منازعات_سیاسی محدود ماندهاند. اما #تفکر و #تأمل عمیق، نظیر آنچه درباره سایر انقلابها رخ داد، کمتر به چشم میخورد. بهجای آنکه متفکران ما در تفسیر انقلاب اسلامی میداندار باشند، فضای فکری کشور عمدتاً درگیر دفاعیات کلی یا نقدهای سیاسی شده است. تحلیلهای عمیق نظری، بهجز معدود تلاشهایی، جایگاهی در حد و اندازه این حادثه عظیم نیافتهاند.
🔸مسئله تنها این نیست که ما انقلاب خود را #روایت نکردیم؛ بلکه عمیقتر از آن، این عدم روایتگری، ما را از درک درست واقعیتهای پیرامونیمان نیز بازداشته است. وقتی برای انقلاب خود #اندیشهورزی نکردیم و دستگاههای تحلیلی بومی نساختیم، مجبور شدیم واقعیتهای خود را از #نگاه دیگران ببینیم. نتیجه چه شد؟ ظرفیتهای خود را نادیده گرفتیم، فرصتهای بزرگ را از دست دادیم، و #رؤیا پردازیمان در همان ابتدای مسیر، ته کشید!
💢 امروز، انقلاب اسلامی بیش از هر زمان دیگری نیازمند روایتهای #امیدبخش است؛ اما این روایتها زمانی ممکن خواهند شد که ما دستگاه اندیشهورزی پساانقلابی خود را بسازیم—دستگاهی که ساختارهای کهنهی #تحلیل را در هم بشکند و ما را از #اسارت چارچوبهای فکری بیگانه برهاند.
⚜️ @Taammolat74