تاملات
🔰دامن زدن به فضای دین ستیزی کرونایی توسط روزینامه #سازندگی به سردبیری محمد قوچانی 🔸البته از #محمد
📮 حالا که سرمایهداری بعد از سقوط اقتصادی دوهزاروهشت، به سقوط در حفظ بقای مردم جهان دچارشده و سیستم سلامت خصوصی هم در کل جهان ناتوان شده، طرفداران #سرمایهداری در داخل کشور ما به ترس افتادهاند و مثل دوره #جنگ_سرد میخواهند با تابوی #مارکسیسم، همه را از تغییر وضع موجود بترسانند.
سرمایهداری، پایان تاریخ نیست. تاریخ، پایان سرمایهداری را بهدنبال دارد، چنان که پایان مارکسیسم را داشت. چیزی که به مردم نفع نمیرساند نمیماند ولو همه زر، زر و تزویر دنیا بااو باشند. با تابوی مارکسیسم نمیتوانید به غربگرایی و سرمایهداری تنفس مصنوعی بدهید و وضع موجود را حفظ کنید.
✍️ محمدصادق شهبازی
⚜️ @taammolat74
🔰در جستوجوی آرامش
تقریری از داستان «ایمان ابراهیم»
✍️علیاشرف فتحی
🔸 «خدا هنوز نمرده است! آنچه قرار بود به مرگ دین ختم شود، به جای دینزدایی به جستجو برای یافتن اشکال جدیدی از حیات دینی منجر شده است. دینزدایی هرگز به پیروزی قریبالوقوع پادشاهی خِرَد منتهی نشد، زیرا انسان تنها با خِرد زنده نیست. اگر سنت دینی واقعا از بین برود تفاوت میان خیر و شر هم اعتبار خود را از دست میدهد. اگر فرهنگ حس دریافت #امر_مقدس را از دست بدهد، همه حسهای خود را از دست خواهد داد».
🔹اینها سخنانی است که لِشِک #کولاکوفسکی (2009-1927)؛ فیلسوف نامدار لهستانی و نویسنده کتاب مهم «جریانهای اصلی مارکسیسم» در مصاحبههای دهه پایانی عمر خود گفته است. او که در جوانی از فعالان کمونیست بود، به تدریج از از مرام مارکس سرخورده شد و اکنون او را به عنوان یک منتقد مهم #مارکسیسم میشناسیم. این گفتگوها را #خسرو_ناقد در کتاب «در جستوجوی معنای زندگی» گردآورده است.
🔸 #عید_قربان نه تنها یک عید بزرگ اسلامی است، بلکه ریشه در همه ادیان ابراهیمی دارد و دستکم در خلق یکی از مهمترین آثار فلسفی غرب نقش داشته است: ترس و لرز؛ نوشته سورن کییرکگور.
🔹او در این کتاب با پررنگ کردن نقش «ایمان» در داستان ایمان ابراهیم(ع) میگوید: «آن کس که #ایمان دارد، جاودانه جوان میماند. پس ستایش بر این داستان باد!». به باور کییرکگور، ایمان #ابراهیم فقط به زندگی اخروی نبود، بلکه به زندگی دنیوی و خوشبختی و سعادت اینجهانی نیز ایمان داشت. داستان باشکوه قربانی کردن ابراهیم، متألهان مسیحی را به واکاویدن مکرر داستان غریب و قریب «ایمان» برانگیخته است؛ ایمانی که اگرچه رابطه خصوصی فرد با خداست، اما زندگی او و جامعهاش را تحت تأثیر قرار میدهد.
🔸 داستان «ایمان ابراهیم» در #قرآن، ابعاد افزونتری هم دارد. علاوه بر داستان ذبح در سوره صافات، در آیه 260 سوره بقره نیز با پیامبری روبهرو هستیم که از خدا میخواهد زنده شدن مردگان را به او نشان دهد و در پاسخ به این پرسش که مگر ایمان نیاوردهای، میگوید: «بله ایمان دارم، ولی میخواهم قلبم آرامش یابد». گویا که اطمینان قلبی مرحلهای فراتر از ایمان است و ابراهیم به این مرحله نیز نائل میشود؛ اطمینانی که بیشک دستاورد ایمان است.
🔹 بشر امروز ناآرامتر از هر زمانی در جستجوی ایمانی است که به او اطمینان و #آرامش_قلبی دهد. اینجاست که ایمان ابراهیموار دغدغه جدیتری برای انسان امروز شده است.
💢عید قربان؛ جشن تقرب و نزدیکی ایمانی ابراهیم و فرزندش به خداست و شاید حامل این معنا که نه ایمان و نه اطمینان قلبی بدون تقرب جستن به خدا دریافت نمیشود؛ تقربی که آغازش برای مسلمانان با #عرفه و تلاش برای خلوتگزینی و شناخت خداست.
⚜️ @taammolat74
تاملات
📍 یادداشت | انقلاب اسلامی و مسئولیت اندیشهورزی چرا دیگر انقلابها را تا عمق جان تفسیر کردند، اما ما
🔹وقتی به انقلابهای بزرگ تاریخ نگاه میکنیم، میبینیم که آنها بلافاصله سنتهای فکری جدیدی خلق کردند که تا سالها، بلکه قرنها، مورد واکاوی قرار گرفتند. مثلا در #انقلاب_فرانسه (1789) نهتنها نظام سلطنتی را در هم شکست، بلکه زبان جدیدی برای سیاست، مفهوم ملت، جمهوریت و حقوق شهروندی آفرید. متفکرانی چون #توکویل، #روسو، #مارکس، #هگل، #آرنت و #فوکو این انقلاب را از زوایای مختلف کاویدند و سنتهای فکری عمیقی پیرامون آن پدید آمد. یا در انقلاب روسیه (1917)، زایشگاهی برای مکتبهای فکری مدرنی چون #مارکسیسم-لنینیسم شد و متفکرانی از #لنین و #تروتسکی تا #هانا_آرنت، و... به تحلیل آن پرداختند.
🔸 هر انقلابی که بخواهد در #تاریخ بماند، باید زبان خاص خود را خلق کند؛ زیرا زبان، تنها وسیلهی بیان نیست، بلکه ابزار #فهم و درک است. #انقلاب_اسلامی برای تحلیل خود، به زبانی نو و به ادبیاتی ویژه نیاز داشت؛ زبانی که بتواند واقعیتهای این انقلاب را نه در چارچوبهای مستعمل #تفکر_مدرن، بلکه در افقی جدید بیان کند. اما چرا ما زبانی درخور انقلاب خود نساختیم؟ ما میبینیم که روایتهای حاکم درباره انقلاب اسلامی، بیشتر از آنکه برگرفته از تفکر خودی باشد، یا از بیرون تحریف شدهاند، یا در داخل به کلیشههایی تکراری بدل گشتهاند. اما تا زمانی که انقلاب اسلامی، زبان خود را نیابد، نمیتواند #حقیقت خود را آشکار کند.
🔹 بیشتر نوشتهها پیرامون انقلاب یا به توصیف وقایع پرداختهاند یا در چارچوب #منازعات_سیاسی محدود ماندهاند. اما #تفکر و #تأمل عمیق، نظیر آنچه درباره سایر انقلابها رخ داد، کمتر به چشم میخورد. بهجای آنکه متفکران ما در تفسیر انقلاب اسلامی میداندار باشند، فضای فکری کشور عمدتاً درگیر دفاعیات کلی یا نقدهای سیاسی شده است. تحلیلهای عمیق نظری، بهجز معدود تلاشهایی، جایگاهی در حد و اندازه این حادثه عظیم نیافتهاند.
🔸مسئله تنها این نیست که ما انقلاب خود را #روایت نکردیم؛ بلکه عمیقتر از آن، این عدم روایتگری، ما را از درک درست واقعیتهای پیرامونیمان نیز بازداشته است. وقتی برای انقلاب خود #اندیشهورزی نکردیم و دستگاههای تحلیلی بومی نساختیم، مجبور شدیم واقعیتهای خود را از #نگاه دیگران ببینیم. نتیجه چه شد؟ ظرفیتهای خود را نادیده گرفتیم، فرصتهای بزرگ را از دست دادیم، و #رؤیا پردازیمان در همان ابتدای مسیر، ته کشید!
💢 امروز، انقلاب اسلامی بیش از هر زمان دیگری نیازمند روایتهای #امیدبخش است؛ اما این روایتها زمانی ممکن خواهند شد که ما دستگاه اندیشهورزی پساانقلابی خود را بسازیم—دستگاهی که ساختارهای کهنهی #تحلیل را در هم بشکند و ما را از #اسارت چارچوبهای فکری بیگانه برهاند.
⚜️ @Taammolat74