هدایت شده از سید یاسر جبرائیلی
✨بورس چگونه مردم را ذینفع بدبختی خود میکند؟
متیو دسموند (Matthew Desmond) جامعهشناس سرشناس آمریکایی در فصلی از کتاب «فقر محصول آمریکا» -که ان شاءالله به زودی ترجمه آن منتشر خواهد شد- نشان داده که چگونه سازوکارها و نهادهای سرمایهداری، لشکری از فقرا را برای تامین منافع سرمایهداران ایجاد میکند.
او مینویسد:
«سود شرکتها هنگامی افزایش مییابد که هزینههای کار کاهش یابد. به همین دلیل است که هنگامی که شرکتها دستمزدها را افزایش میدهند، بورس اوراق بهادار نیویورک (مشهور به وال استریت) به سرعت آنها را مجازات میکند. وقتی در سال 2015 شرکت والمارت (بزرگترین فروشگاه زنجیرهای مواد غذایی در جهان) در واکنش به فشارهای مردمی اعلام کرد که قصد دارد حداقل دستمزد کارگران خود را به 9 دلار در ساعت برساند، سرمایهگذاران بورسی از سهام آن روی گرداندند. سهام این شرکت تا 10 درصد سقوط کرد و 20 میلیارد دلار از ارزش بازار آن از بین رفت. این رخداد، رکورد بزرگترین ضرر و زیان را در یک روز شکست.
همین اتفاق در سال 2021 نیز افتاد. بعد از اینکه والمارت قول داد میانگین دستمزد ساعتی خود را به 15 دلار برساند، سهامداران سرمایه خود را بیرون کشیدند و ارزش سهام در یک صبح پنجشنبه 6 درصد سقوط کرد. سهامداران با این کار خود داشتند به والمارت و هر شرکت دیگری هشدار میدادند: اگر دستمزدهایتان را افزایش دهید، باید منتظر عواقبش باشید.
چه کسی از این وضعیت نفع میبرد؟ خب معلوم است، سهامداران. اما آنها چه کسانی هستند؟ آدم وسوسه میشود که آنها را مردانی با کتوشلوارهای مشکی راهراه و کراوات تصور کند که در اتاقهای هیئت رئیسه در آسمانخراشهای نیویورک دور هم جمع میشوند. اما واقعیت این است که بیش از نیمی از خانوارها در ایالات متحده در بازار سهام سرمایه دارند. خود ما سهامدار هستیم!».
اما آنچه دسموند گفته، فقط یک روی سکه است. اینکه نیمی از مردم آمریکا سهامدار بازار سرمایه هستند و از سود شرکتهای بورسی نفع میبرند، کمی گمراهکننده است. چون انسان تصور میکند اگر شرکت بزرگی مانند والمارت دستمزدها را افزایش ندهد، سود آن افزایش مییابد و نفع این افزایش سود را بیش از نیمی از خانوارهای آمریکایی که در بورس سهام دارند، میبرند. یا اگر دستمزدها افزایش یابد، درست است که حقوق کارگران این شرکت افزایش مییابد، اما سهامداران این شرکت که خود «مردم» هستند، زیان میکنند. اما واقعیت این است که در آمریکا 10 درصد از ثروتمندترین خانوادهها بیش از 80 درصد ارزش کل سهامها را در اختیار دارند. به عبارت دیگر، یک سیاه لشکری از سهامداران در آمریکا ایجاد شده که در مقایسه با سرمایهداران آمریکایی، ارزش سهامشان «تقریبا هیچ» است، اما نامشان «سهامدار» است و بدون اینکه سرمایهداران زحمتی بکشند، سر بزنگاههایی مثل افزایش حقوق کارگران، سر و کلهشان پیدا میشود و دستهجمعی برای حفاظت از سودهای نجومی سرمایهداران آمریکایی تلاش میکنند، چون خودشان نیز از این دریای پول، قطرهای کاسب میشوند!
این قصه، شباهت زیادی به سهامداری بخشی از مردم ایران در بورس دارد. چندین میلیون ایرانی، سهامدار شرکتهای فولادی، پتروشیمی، پالایشی، معدنی و... هستند. اما واقعیت این است که 99 درصد سهامداران، سهامدار خرد محسوب میشوند. 41 میلیون ایرانی در بازار بورس سهامدار هستند، اما طبق آماری که چندی پیش از یک مسئول دولتی گرفتم، فقط حدود 350 هزار نفر ارزش سهامشان بالای 200 میلیون تومان است! اینجاست که وقتی میگوئیم نباید فولاد و پتروشیمی ایرانی به دلار به داخل فروحته شود، یا اینکه باید نرخ ارز تثبیت شود، لشکری میلیونی از سهامداران خُرد بورس در مقابل ما صف میکشند!
این بندگان خدا، که قاعدتا از قشر حقوق بگیر جامعه نیز هستند، فریب سود کاذب و ناچیزی را می خورند که در بورس به دست می آورند. چرا؟ اولا نمیدانند که بیشترین زیان را خود اینها از دلاری فروشی مواد اولیه ایرانی میبینند(چون با افزایش نرخ ارز، یا افزایش قیمتهای جهانی، هزینههای زندگیشان از مسکن تا مرکب گران میشود). ثانیا متوجه نیستند که اگر جلوی دلاریفروشی گرفته شود و نرخ ارز تثبیت شود، بیشترین نفع را خود اینها میبرند(چون ارزش پول ملی افزایش مییابد. در نتیجه هم قدرت خرید حقوقی که سر ماه میگیرند بیشتر می شود، هم اینکه ارزش پولی که در سهام دارند، افزایش مییابد).
بله عزیزان! بورس، همانگونه که در آمریکا لشکری از فقرا را برای حفاظت از منافع سرمایهداران بسیج کرده، در ایران نیز همین اتفاق را رقم زده است. رهایی از این وضع، فقط و فقط با بیداری ملت ممکن است. کمک کنید مردم را آگاه کنیم...
@syjebraily
✍️🏼 بخش پنجم و پایانیِ سلسله یادداشت های #مکتب_تاریخی تا ساعاتی دیگر بارگذاری خواهد شد. بعد از این یادداشت واردِ اندیشه های اقتصادی #سوسیالیست ها و #مارکسیست ها خواهیم شد.
✍️🏼 نکاتی اجمالی پیرامونِ صنعت خودروسازی و بحثِ #وارداتِ_خودرو
@taammolatenazari
هدایت شده از محسن قنبریان
🔰 چند نکته ظریف به دکتر ظریف!
ایشان بعنوان سخنگوی شورای راهبردی کابینه دکتر پزشکیان در رسانه ملی گفتند:
"اگر از اکثریت -حالا ما که در ایران اکثریت اقلیت نداریم[!] ما همه مجموعه هایی هستیم از چیزهای مختلف- [باشند امتیازی ندارند] اگر از ادیان و مذاهب رسمی[!] باشید امتیازی می گیرید؛ اگر از مذهب رسمی(مسلمان شیعی) باشید امتیازی نمی گیرید! بخاطر اینکه می خواهیم امتیازی دهیم تا از اقوام و گروه هایی که امتیاز کمتر داشته اند..."
1⃣ بر اساس قانون اساسی و مذاکرات آن، ادیان زرتشتی، کلیمی و مسیحی "تنها #اقلیت های دینی شناخته شده اند"(اصل۱۳) و مذاهب دیگر اسلامی(حنفی، شافعی، مالکی، حنبلی و زیدی) "دارای احترام کامل" می باشند ولی فقط اسلام و مذهب جعفری اثنی عشری، #رسمی است(اصل۱۲)
سر کلمه "رسمی" در مشروح مذاکرات بسیار بحث شد و حتی بعضی مختص شیعه دانستن آنرا، انحصار طلبی خواندند!(ص۴۵۹)
اما پاسخ گرفتند که: "مساله نوشتن مذهب رسمی شیعه، امتیازی برای شیعه نیست؛ بلکه واقعیتی برای جلوگیری از هرج و مرج است"(ص۴۶۴)
منظور از رسمی بودن را توضیح دادند که قانون گذاری و مطابقت و عدم مغایرت با اسلام بر اساس یک مذهب می تواند باشد. در جایی که اختلاف بین مذاهب هست یک ضابطه لازم است چون قانون متضاد نمی توانیم تنظیم کنیم، یک قانون واحد باید باشد و الگو هم از اکثریت گرفته شده است به همان دلیلی که شما می گویید نظام ما جمهوری اسلامی است برای اینکه اکثریت به آن رای داده اند و غیر مسلمان، اقلیتی است محترم؛ اما نظام جمهوری "اسلامی" است؛ اگر آن اکثریت احترام دارد این اکثریت(شیعه) هم احترام دارد. در آنجاهایی که تفاوتی بین مذاهب هست بعنوان یک ضابطه بعد از بیان اسلام نوشته می شود: مذهب شیعه اثنی عشری است(ر.ک: ص۴۶۲)
• البته همانجا رسمیت مذاهب دیگر فقط در آزادیِ انجام مراسم مذهبی و تعلیم و تربیت دینی بیان می شود. فقه این مذاهب در "احوال شخصیه" (ازدواج و طلاق و ارث و وصیت) و دعاوی مربوط به آن در دادگاه ها رسمیت دارند. در هر منطقه ای که پیروان هریک از این مذاهب اکثریت داشته باشند، "مقررات محلی" در حدود اختیارات شوراها بر طبق مذهب خواهد بود با حفظ حقوق پیروان سایر مذاهب(اصل۱۲)
⬅️ آقای ظریف به این میزان رسمیت محدود توجه نکرده و همه را رسمی می خواند و حتی منکر بودن اکثریت و اقلیت می شود!
2⃣ پیش نویس اصل۱۱۵ قانون اساسی از جمله شرایط رئیس جمهور را "معتقد به مذهب رسمی و #مروج آن" بیان می کرد. قید مروج مذهب تشیع در قانون اساسی قبل از جمهوری اسلامی هم بود.
مخالفین این قید از جمله کسانی بودند که قید را زاید و تحصیل حاصل می خواندند و می گفتند وقتی اکثریت مردم ایران شیعه اند واضح است رئیس جمهور از آنها و مروج مذهب رسمی خواهد بود (ص۴۶۴و۴۶۵و ۴۶۶/ص۱۷۷۰)
آنها فکر نمی کردند روزی رئیس جمهوری با تظاهر بیشتر به تشیع و نهج البلاغه و امام حسین(ع) و محرم سرکار بیاید که سخنگوی شورای راهبردی او جای مروج مذهب بودن، امتیاز نداشتن شیعه برای عضو کابینه شدن را طرح کند!
• مقصود از این سنجه را #تبعیض_مثبت به نفع اقوام و مذاهبی که کمتر امتیاز داشته اند طرح می کند.
تبعیض مثبت به نفع اقوام و مذاهب(غیر رسمی)، وقتی عادلانه است که اندازه نسبتشان به اکثریت باشد نه اینکه در شرایط مساوی تخصص و تعهد، فرد منتسب به اکثریت(شیعه) مطلقا فاقد امتیاز و اقلیت دارای امتیاز مثبت باشند!
این در تقابل روشن با ترویج مذهب تشیع است که حتی شرط شاهان ایران در قانون اساسی از مشروطه به بعد بوده است.
📝 محسن قنبریان ۱۴۰۳/۴/۲۹
☑️ @m_ghanbarian
تأمُّلاتِ نظری
✍️🏼 مبارزه با #نئولیبرالیسم_ایرانی را جدی بگیریم.
تا ساعاتی دیگر معرفی کتاب داریم پیرامون تاریخچه و پیشینه ی #نئولیبرالیسم
✅️ #مکتب_تاریخی؛ اندیشه های اقتصادیِ ملی گرایی [بخش پنجم]
🔸️ منظور از اندیشه ی ملی گرایی، وجود عقائدی است که دغدغه ی اقتصاد ملی و داخلی دارند و به اقتصادِ فرد گرایانه و در مواردی روابط اقتصادی با خارجیها بدبین هستند. ملی گرایان منافع ملی را بر منافع فردی مقدم می دارند. اجمالا به اندیشه های اقتصادی برخی از ایشان اشاره می شود.
1️⃣ الکساندر همیلتون [۱۷۵۷- ۱۸۰۴] اقتصاددان ملی گرای آمریکایی است که ضمنِ طرفداری از وضعِ تعرفه بر واردات، به مخالفت با دیدگاه آزادیِ تجارتِ آدام اسمیت پرداخت و معتقد بود که دولت باید از صنایع داخلی حمایت کند.
2️⃣ دانیل ریموند [۱۷۸۶- ۱۸۹۴] از دیگر صاحب نظرانِ اقتصاد ملی گرایی، دیدگاه آدام اسمیت در مورد هماهنگیِ منافع اجتماعی و فردی را رد کرده و مسیر رشدِ ثروت ملی را متفاوت از رشدِ ثروت فردی می دانست. ریموند حمایت از صنایع داخلی را در راستای بالا بردنِ قدرت اقتصاد ملی در مقابلِ اقتصادِ دیگر کشورها می دانست.
3️⃣ بنجامین فرانکلین [۱۷۰۶- ۱۷۹۰] از اقتصاددانان معروف آمریکایی است که به مردِ علم و عقل و عمل نیز معروف است. او عقیده داشت که وجودِ میزانِ معینی از #حجم_پول در جامعه ضروری است و کمتر از آن باعثِ بالا رفتنِ #نرخ_بهره می گردد و بیشتر از آن نیز موجبِ افزایش قیمت ها و کاهشِ ارزش پول خواهد شد. او عقیده دارد که سه راه برای ثروتمند شدن وجود دارد که عبارتند از: پیروزی در جنگ (که نوعی غارتِ اموال دیگران است.) تجارت (که نوعی تقلب است.) و کشاورزی که مهمترین و تنها راه شرافت مندانه ی توسعه ی ثروت است. ضمنا او تولیداتِ صنعتی را نیز به عنوانِ ابزار تقویت تولیدِ کشاورزی مورد توجه قرار می دهد.
4️⃣ توماس پین [۱۷۳۷- ۱۸۰۹] از دیگر اقتصاددانانِ آمریکایی که بر حمایتِ دولت از فقیران، از کار افتاده ها و ارائه ی آموزش مجانی و ایجاد اشتغال برای بیکاران تأکید داشت. او یکی از طرفدارانِ جدی راه اندازیِ نظام #تأمین_اجتماعی توسط دولت بود. وی در این رابطه، نوعی مالکیت اشتراکی را برای منابعِ ثروت (بویژه زمین) مطرح کرده و اختصاص یافتنِ زمین به فرد یا گروه خاصی را نادرست می شمرد. او مشکلِ توزیعِ غیر عادلانه را متوجه نظام اقتصادی و حکومت دانسته و عقیده داشت که دولت می تواند از راه یک نظامِ مالیاتی کارآمد و طراحی نوعی نظامِ توزیعِ مجدد، #عدالت برقرار سازد.
5️⃣ هنری جرج [۱۸۳۹- ۱۸۹۷] دیگر اقتصاددانِ مشهورِ آمریکایی است. او نیز همانندِ ریکاردو و فیزیوکراتها عقیده داشت که #مالیات باید تنها از رانت زمین گرفته شود. از آنجا که در آمریکای آن روز خرید و فروش زمین فعالیتی مبتنی بر #سفته_بازی بود و دیدگاه مالیاتی جرج در این رابطه موجه بود. البته دلیل فیزیوکراتها برای گرفتنِ مالیات انحصاری از زمین، بر پایه ی عقیده ی آنها به انحصاری بودنِ ثروت در زمین بود، ولی جرج چنین عقیده ای نداشت. دیدگاه فیزیوکرات ها بر توسعه ی کشاورزی استوار بود، ولی نگرش جرج، فعالان اقتصادی را از کشاورزی به دیگر مشاغل، مثل صنعت جهت می داد. جرج با راه حل های سوسیالیستی و دولتی شدنِ اقتصاد مخالف بوده و آن را موجبِ فساد و کاهشِ انگیزه ی #بخش_خصوصی می دانست. او همچنین با خوش بینی نسبت به پیشرفتِ #تکنولوژی، مخالفِ دیدگاه بدبینانه ی مالتوس بوده و #بازدهی_نزولی را رد می کرد. وی عقیده داشت که رشدِ فرآورده های مورد نیازِ بشر با توجه به #تحولات_فنی، بیشتر از رشد جمعیت است.
@taammolatenazari
✍️🏼 ظاهرا جنگ جدیدی در منطقه در حال شکل گیری است. #یمن چیزی برای از دست دادن ندارد و مردمانِ غیورش به مقاومت و مبارزه طولانی مدت عادت دارند و خو گرفته اند؛ اما صهیونیست ها به شدت متزلزل و رفاه زده اند. زین پس باید شاهدِ انهدامِ زیر ساخت های رژیمِ منحوسِ صهیونیستی باشیم.
#فإن_حزب_الله_هم_الغالبون
@taammolatenazari
تأمُّلاتِ نظری
✅️ #مکتب_تاریخی؛ اندیشه های اقتصادیِ ملی گرایی [بخش پنجم] 🔸️ منظور از اندیشه ی ملی گرایی، وجود عقائ
6️⃣ فردریک لیست [۱۷۸۹- ۱۸۴۶] از معروف ترین اقتصاددانانِ ملی گرای آلمانی است که به عنوانِ یکی از بنیان گذارانِ #مکتب_تاریخی و #مکتب_ملی_گرایی نیز از وی نام برده می شود. او یکی از منتقدانِ بسیار جدی #مکتب_کلاسیک می باشد. اجمالا به اهم اندیشه های او اشاره می کنیم:
🔸️ به نظر وی منافع آزادی تجاریِ مورد نظر اسمیت و دیگر کلاسیک ها جهان شمول نبوده، بلکه هر کشور با توجه به شرائطِ خاص خود و با وضعِ تعرفه باید از فرآورده های داخلی حمایت کند.
🔸️ لیست برای حضور #دولت در اقتصاد اهمیت زیادی در نظر داشت و موفقیت هر کشور در امور اقتصادی را به اجرای سیاست های اقتصادیِ دولت مرتبط می ساخت. در سال ۱۸۳۷ م کتابِ "نظام طبیعی اقتصاد سیاسی" و در سال ۱۸۴۱ کتابِ "نظام ملی اقتصاد سیاسی" وی منتشر گردید.
🔸️ یکی از انتقادات مهم او به کلاسیک ها، عقیده ی آنها به وجودِ قوانین اقتصادیِ جهان شمول و فرد گرایانه بود. وی هدفِ #علم_اقتصاد را حل و فصلِ مسائل و مشکلات ملی و عمومی می دانست و دیدگاه های خصوصی نگر و فردی نگر در این رابطه را رد می کرد.
🔸️ به نظر لیست، زندگی بسیار فراتر از بحثِ #ارزش_مبادله و #ارزش_مصرف است. قدرتِ مولد یک کشور به عقیده ی او؛ #فرهنگ و #مذهب و عناصرِ مهم دیگری نیز هست و تنها یک رابطه ی مادی، اقتصادی و فنی نیست. اندیشه های اقتصادی لیست در اقتصاد، اهمیت عملی بیشتری دارد تا اهمیت علمی.
🔸️ لیست اقتصاد را یک کل اندام وار در نظر گرفته و نگرش توسعه ای و تکاملی به آن دارد.
◽️ به طور کلی؛ #ملی_گرایی در اقتصاد، یک اندیشه ی مستقل در نقد کلاسیک به حساب می آید. ملی گرایی دیدگاه فرد گرایانه و جهان شمول کلاسیک ها را رد کرده و حمایت از #اقتصاد_ملی را مورد توجه قرار می دهد. ملی گرایان قدرت ملی را صرفا به امور مادی و اقتصادی محدود نمی کند.
@taammolatenazari